توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 320913
اصلاحات یا اصولگرائی؟
بخش تعاملی الف - بهروز ساریخانی
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۹ دی ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۰۶


چندین سال پیش آیت الله خامنه ای در بیاناتی فرموده بودند که اصولگرائی اصیل, ذاتا اصلاح طلب است. ورود به بخش دینی موضوع, خارج از دانش این قلم است. اما طی هفده-هجده سال اخیر مسائلی در میان طیف مشهور به "اصولگرایان" پیش آمده که نگاه دوباره به موضوع پیش گفته را لازم می آید.

در رژیم ستمشاهی بعد از کودتای بی آبروی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲, ۲ حزب "ایران نوین" و "مردم" اجازه ظاهرا "فعالیت" داشتند که سیمای دموکراسی شاهنشاهی را می ساختند. شاه در موقع اعلام موجودیت حزب رستاخیز, ضمن بی فایده خواندن وجود احزاب رقیب در کشور با انحلال دو حزب فوق, اعلام کرد که حزب جدیدِ واحد, دارای دو جناح – "پیشرو" و "سازنده" - خواهد بود که نقش منتقد را هم خواهند داشت.

بدنبال اختلافاتی که بعد از جنگ تحمیلی عرصه فعالیت سیاسی کشور را بشکلی عریان تر در بر گرفت, بلاتشبیه آنچه پیش از انقلاب وجود داشت, دلسوزانی ادعا کردند که رقابت احزاب مانع وحدت مردم برای پیشرفت جامعه بوده ومضار آن بر نفعش می چربد. سخنان آنوقتِ رهبر بصیر جمهوری اسلامی, در همین رابطه و در دفاع از اهمیت تضارب آراء ایراد گردید.

سئوال ها اینجاست که آیا "اصولگرائی اصلاح طلبانه", جمع نقیضین و اساسا ممکن است؟ و آیا با وجود این فکر, دیگر نیازی به حیات دو اندیشه "اصولگرائی" و "اصلاح طلبی" در صحنه سیاست هست؟

بنظر می رسد تفاوت بارز اصولگرائی و اصلاح طلبی, عمدتا مربوط به حد این دو شاخص در هر گرایش فکری باشد. در جبهه اصولگرایان, تکیه بر اصول و در اصلاح طلبان, تمرکز بر تغییر و تحولات زمان اصل گرفته می شود. از سوی دیگر چه اصولگرائی فارغ از اندیشه اصلاحات و چه اصلاح طلبی که به هیچ اصولی پایبند نباشند, هیچ یک نمی توانند آینده روشنی برای جامعه نوید دهند.

همانطور که وجود و رقابت تیم های باشگاهی ضامن حیات و پیشرفت و نوزائی تیم های ملی هر کشور است, اهتمام مسئولین به حیات و پیشرفت گرایش های مختلف سیاسی نیز, صرف نظر از سیاست حاکم, باعث سرزندگی و بالندگی حیات اجتماعی و سیاسی هر کشور خواهد بود.

متاسفانه در سال های اخیر مقدار قابل توجهی "فرصت طلبی" قاطی دو گرایش فوق شده و باعث گردیده اصل مواضع برخی از مدعیان, دچار خلط جدی گردد. این یادداشت مجال پرداختن به مصداق های مربوطه نیست, اما نگاهی عمیقتر به برخی موضعگیری ها نمایانگر آنست که کسانی و گروه هائی این مواضع را تنها دستاویزی ساخته اند تا بقول کشتی گیرها طرف را "خاک" کرده و از میدان به دور افکنند.

گفتار از "صداقت" در سیاست, شاید کمی سهل انگارانه باشد. اما وقتی میزان فرصت طلبی از حد بگذرد, آنچه باقی می ماند نه اصولگرائی خواهد بود و نه اصلاح طلبی. حاصل افراط در "سیاست", بی پرنسیپی است و بیشترین آسیبِ آن, فرو ریختن اعتماد بین مسئولین و مردم که اساسِ تهدید ملی است.
 
کلمات کلیدی : بهروز ساریخانی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.