نظر منتشر شده
۲۴
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 198262
از سوم تیر و دوم خرداد تا بیست و چهار خرداد
ده میلیون رای احساس محور
بخش تعاملی الف - احسان رستگار
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۲۰:۴۱
به قدر کفایت دیگران از ادله و استدلال‌های مختلف گفته‌اند و در این مطلب قصد دارم از دیدگاهی دیگر عرض کنم که چه بر سر ما، طرفداران احمدی‌نژاد و مردم ایران گذشت و چه بر سر احمدی‌نژاد در این 8سال. اما از آنجا که معتقدم احمدی‌نژاد به دلیل ایجاد یک حس و قلقلک دل‌ها رأی آورد و نه ادله کافی، جنس مطلب بیشتر حسی خواهد بود و تمثیلی، نه الزاما عقلانی و عینی.
اما این حس‌ها همگی در قالب رأی به احمدی‌نژاد، سه بار به عینیت بدل شد؛در سال 84، اگرچه یک عدد پسر دبیرستانی بیش نبودم، ولی فضای ذهنی‌ام در حد یک دانشجوی کنجکاو، سرشار بود از دغدغه و سوال‌های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی. پس رصد می‌کردم و تعمق؛ چه در دنیای اطرافمان و چه در درونیات‌. در سال ۸۴، مردم اصلا به این فکر نمی‌کردند آیا احمدی‌نژاد نماد وضع موجود هست یا نیست، یا اینکه آیا احمدی‌نژاد از خاتمی بهتر هست یا خیر؟
آنچه ما آن زمان می‌اندیشیدیم، این بود که این بشر چقدر دوست‌داشتنی است! به همین سادگی! پدیده‌های ساده را اگر پیچیده تحلیل کنیم، حماقت است و بالعکس. سیاست پیچیده است و باید آن را تحلیل کرد اما اینکه چرا احمدی‌نژاد دوست‌داشتنی بود، برای اکثر مردم اصلا پدیده‌ای محیرالعقول نبود.
ویژگی‌های شخصیتی احمدی‌نژاد هم چون صراحت، مستقل بودن از تمامی جریان‌های سنتی و شناخته شده سیاسی از اصلاح‌طلبان و طیف حامی آیت‌الله هاشمی گرفته تا اصولگرایان و راست سنتی، شکل و شمایل متفاوت و فوق‌العاده ساده و وجهه مردمی وی و دیگر صفات شاخص و منحصر به فردی که در این 8سال بار‌ها و بار‌ها از آن سخن به میان آمده است و گفتنش فقط تکرار مکررات است.
بعد از پیروزی احمدی‌نژاد، از سال ۸۷ به وضوح برخی مواضع او روشن و کم‌کم موجب انتقاد طرفدارانش شد. احمدی‌نژاد حامی سرسخت رئیس سازمان میراث فرهنگی‌اش یعنی اسفندیار رحیم‌مشایی بود و وقتی وی بحث دوستی با مردم رژیم صهیونیستی یا آزادی حجاب در جمهوری‌اسلامی را در مصاحبه‌ای با یک خبرنگار ترکیه‌ای مطرح کرد، تمامی اقشار مذهبی جامعه غافلگیر شدند. هرچه می‌گذشت این انتقادات و حس‌ها افزون گشت تا رسیدیم به سال ۸۸.
از آنجا که مسأله این مطلب، انتخابات ۸۸ و فتنه نیست و در این مجال نیز نمی‌گنجد، به نگاهی گذرا اکتفا می‌کنیم با ذکر چند نکته؛ اول اینکه حقیقتا اگر موسوی که شخصی تند محسوب می‌شد در مقابل احمدی‌نژاد قرار نداشت، چه بسا وی نمی‌توانست در جایگاه ریاست‌جمهوری ابقا گردد.
دوم اینکه سوم تیر اتفاقا در ۲۲خرداد معنا یافت چون خواست فریاد بزند که مردم بسیج شوید که انقلاب در خطر قرار گرفته است، وگرنه در سال ۸۴ فضا اصلا ترس از در خطر قرار گرفتن انقلاب نبود بلکه انتخاب گزینه‌ای انقلابی‌تر و مخلص‌تر و مردمی‌تر بود. سوم اینکه در سال ۸۸ مردم ناخواسته هم عاشق احمدی‌نژاد بودند و هم بیمناک از اینکه مشکلاتی که در دوران وی شاهد بوده‌اند، ادامه پیدا کند، برخلاف سال ۸۴ که فقط ذوق‌زده بودند.
این حس با مقداری مخدوش شدن پس از حکم حکومتی رهبری برای عزل مشایی از سمت معاون اولی تا بهار۹۰ ادامه پیدا کرد و پس از 11روز خانه‌نشینی احمدی‌نژاد و مقاومت وی در مقابل حکم حکومتی. اینجا دیگر حزب‌اللهی‌ها می‌دانستند که یا احمدی‌نژاد، آن احمدی‌نژاد سابق نیست و یا آنها از ابتدا اشتباه انتخاب کرده‌اند.
مهم این بود که دیگر احمدی‌نژاد را گزینه مطلوبشان نمی‌دانستند.آنها هرگز حاضر نبودند بگویند اشتباه کرده‌اند که وی را برگزیده‌اند و البته توجیهاتی داشتند؛ مانند اینکه در مقابل موسوی، احمدی‌نژاد انتخابی درست بوده و هست و خواهد بود. واقعیت این بود که احمدی‌نژادی‌ها هنوز هم درنیافته‌اند چه شد که احمدی‌نژاد پیروز شد و چه شد که بعد از 8سال روحانی پیروز شد و هنوز هم تحلیل درستی از اینکه چه بر سر سوم تیر آمده و خواهد آمد ندارند و اینکه این‌بار سراغ چه شخصی بروند؟
آیا مردم عوض شده‌اند یا اینکه آنها نتوانسته‌اند مطالبات مردم را محقق کنند و در نتیجه پس‌زده شده‌اند. به نظر معقول‌ترین پاسخ این است؛ انتخاب احمدی‌نژاد، انتخابی احساسی و عاشقانه بود؛ در حالی که عرصه ریاست‌جمهوری عرصه معقولات و تدبر است. مردم نفهمیدند چگونه احساساتی شدند و به احمدی‌نژاد رأی دادند اما فهمیدند که چگونه از آن آدم و آن سبک متنفر شدند.
نکته‌ای که در این میان قابل‌توجه است، این است که دیدگاه احمدی‌نژادگرایی، یک مرحله گذار بود در زندگی جمهوری اسلامی ایران. جوانان ما فکر می‌کردند که جوانی و ساختارشکنی می‌تواند معجزه کند. فکر می‌کردند روحیات پرخاشگرایانه بعضا لازم است. گمان می‌کردند انقلابی بودن یعنی اینکه بعضی اوقات حتی زیر بار قانون هم نروی و این اصلا مهم نیست، بلکه این مهم است که تو خیلی حرف‌های زیبایی می‌زنی و بر فضای صحن سازمان ملل مسلط می‌شوی.
اما الآن اکثر احمدی‌نژادی‌های سابق گیج‌اند؛ چه آنها که به قالیباف رأی داده‌اند و چه آنها که به جلیلی. این گیجی لااقل 4سال ادامه پیدا خواهد کرد چون گفتمان حاکم، گفتمان تقابل با هیچ جریانی نیست حال آنکه سوم تیر در فضای تقابلی صددرصد هویت یافت. سوم تیر و دوم خرداد از یک جنس بودند؛ از جنس احساسات. عشقی بود که به نفرت بدل گشت. مردم لحظه‌ای فراموش کردند به جای اینکه به کسی رأی بدهند که شبیه خودشان است، باید به شخصی رأی دهند که پاسخگوی مطالباتشان است. مردم در جست‌و‌جوی خودشان در قامت ریاست‌جمهوری بودند و از این رو احساساتی شدند. نشان به آن نشان که بعد از شکست گفتمان سوم تیر فهمیدند اصلا نیازی نیست تا رئیس‌جمهوری شبیه خود انتخاب کنند چون به نظر نمی‌رسد حسن روحانی شبیه اکثریت مردم ایران باشد.
گفتمان احساسات در انتخابات ۹۲ فقط ۴میلیون رأی داشت از جلیلی و البته حدود ۴ تا نهایتا 6 میلیون هم از رأی روحانی. پس در اشد حالت، فقط ده میلیون از سی و شش میلیون آراء مردم، احساس محور و بر اساس گفتمان صرف و فارغ از کارآمدی بوده. نهایتا افقی که مترتب به نظر می‌رسد، ایرانی است که روز به روز دارد به فضای عقلانیت محوری و احساسات‌ستیزی نزدیک می‌شود که البته در سیاست، رویکرد درست نیز همین است. فضای سیاست، فضایی است که در آن باید قلبی یخی و عقلی سلیم و اراده‌ای استوار داشت؛ گفتمان سوم تیر شاید هنوز نفهمیده که اراده استوار الزاما به معنای توهم و اعتماد به نفس کاذب نیست، در حالی که دوم خرداد فهمید که در اقلیت است و باید ذیل گفتمان اعتدال روحانی هویتش را بازیابی و نیز بازتعریف کند.
اما گفتمان سوم تیر... گمان نکنم کسی مایل باشد که این هویت تکرار شود، ولی اراده‌ای هم از اصلاح یا بازتعریف این گفتمان وجود نخواهد داشت؛ چراکه در فضای گفتمان و جهان‌بینی و رویکردهای این طیف، اصلاح و بازتعریف، با استحاله اشتباه گرفته می‌شود.
 
کلمات کلیدی : احسان رستگار
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۲:۱۲:۰۵
من به خاتمی76-خاتمی80-قالیباف84-سفید88-قالیباف92 رای دادم. لطفا تحلیل کنید استاد! (1631046) (alef-4)
 
احسان رستگار
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۸:۰۶:۵۸
نویسنده ی یادداشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
نهایتا یک درصد از رای دهندگان به قالیباف جزء کسانی بودند که سال هفتاد و شش و هشتاد به خاتمی رای داده اند و سال هشتاد و هشت رای نداده اند و سال 92 هم به قالیباف رای داده اند.
اصلاح می کنم؛ شما جزء موارد نادرید و قریب یک دهم درصد چنین انتخاب هایی کرده اند. بخش خاتمی اش عجیب نبود و ایرادی هم نداشت کما این که اکثریت مردم که به خاتمی رای دادند هم دوم خردادی نبودند.ولی رای سفید در هشتاد و هشت شما را به یک پدیده ی نادر بدل می کند.
دوم خردادی ها افراطی اند و شما دوم خردادی محسوب نمی شوید؛ هر کس که در دوم خرداد به خاتمی رای داده دوم خردادی محسوب نمی شود بلکه بنده کسی را دوم خردادی می نامم که چشم بسته به یک اصلاح طلب رای می دهد فارغ از شایستگی هایش. (1631195) (alef-4)
 
بی نام 1
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۹:۲۴:۱۱
با احترام،
شاید؟ 76 رای اولی بودم احساسی رای دادم و 80 امید به اصلاحات باقی بود ولی از 84 من بعد اصلاحات گزینه مطلوبی معرفی نکرد و 84 با توجه به نوع دیدگاه و عملکرد قالیباف رای به نفع ایشان انداختم. برای 88 متاسفانه من دهه 60 را مرور کردم و مجدد به گزینه اصلاحات نرسیدم. در سال 92 انتخاب بین روحانی و قالیباف بود مجبور شدم چند بار تمام فیلم های مناظره ها و تبلیغاتی این دو عزیز را مرور کنم ولی با توجه به مناظره سوم و سکوت اقای قالیباف و تخریب شدید ایشان و جو فضای مجازی مجبور به گشتی در مورد افراد دارای موقعیت در حوادث کوی شدم و ان طور که اقای روحانی اشاره کردند نبود و من به نفع قالیباف رای دادم . این واقعیتی هست که دوستان در جریان اصلاحات در انتخاب گزینه نهایی باید وسواس بیشتری به خرج بدهند و در مورد شما اگر قرار است خط کش بدست گیریم و بر اساس دید گاه های خود شروع به آنالیز عقاید و نحوه نگرش و پرداخت افراد به موضوعات مطرح شده و جریانات حاضر کنیم و بر این اساس برچسب زدن را رواج دهیم اینجانب توفیقی برای ابادی و سربلندی وطن و هموطنانم نمی بینم.
موفق و موید باشید (1631444) (alef-4)
 
حمید
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۴:۳۹:۰۱
من هم تقریبا با شما هم عقیده بودم و اتفاقا حوادث 78 را هم بعد از مناظره مرور کردم و به همان نتیجه شما رسیدم .ولی به روحانی رای دادم چون به نظرم کسی که حق را در دستش دارد و نمیتواند از آن دفاع کند چگونه حق ملت را از حلقوم استثمارگران بیرون خواهد کشید؟ (1640131) (alef-18)
 
حمید
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۴:۳۴:۵۴
تحلیل شما از دوم خردادی چیست؟یعنی چه کسانیکه در دوم خرداد به خاتمی رای دادند دوم خردادی نبودند؟تعریفی که از دوم خردادی ارائه کردید کاملا نادرست است.کسانی هستند که خود را اصلاح طلب مینامند مانند خانم راستگو که معلوم شد چقدر راست میگفت.کسانی هم هستند که خود را اصولگرای میدانند مانند آقای مطهری.اما طبق تعریف اصلاحات که بهبود دادن مداوم اوضاع حتی در سختترین شرایط است ایشان هم اصلاح طلب به حساب می آیند.جمله ای از موسولینی هست که میگوید: انسان فاشیست باشد یا نباشد برای نشان دادنش احتیاج به نشان ندارد! (1640124) (alef-18)
 
علیرضا
۱۳۹۲-۰۶-۲۶ ۱۴:۰۲:۴۰
مشکل دقیقا همینجا است. رای غیر حزبی میدهیم که همیشه مشکل سیاسی داریم. هر وقت رای دادن های حزبی شروع شود، مشکلات سیاسی حل می شوند. حزبی بودن یعنی ایدئولوگ بودن و این، چیز خوبی است. (1649054) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۳:۴۳:۳۵
60 الی 70 درصد مردم رای دهنده با تحلیل سیاسی رای نمی دهند چون اولویتشان سیاست نیست. به همین خاطر هر تحلیلی که صرفا بخواهد آرا را سیاسی بررسی کند به تناقض می رسد. (1640072) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۵:۰۰:۱۵
یادداشت معقولی بود.البته فکر نکنم افراطی ها که جبهه پایداری ان بیشتر از دو سه میلیون و اصلاح طلبای افراطی و سبز بیشتر از پنج میلیون باشن. (1631112) (alef-4)
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۸:۲۸:۴۳
شباهت دوم خرداد و سوم تير را درست گفتيد، احساسي راي دادن. اما تفاوت دوم خرداد و سوم تير اين است كه بيشتر سوم تيري ها پشيمانند، اما بيشتر دوم خردادي ها از عملكرد منتخب خود راضي اند. (1631243) (alef-4)
 
صابر
۱۳۹۲-۰۶-۲۱ ۱۱:۰۴:۰۰
چون دوم خردادی ها چشم هایشان را بر خیانت های خاتمی بسته اند! (1637859) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۰۸:۵۱:۳۶
من بترتیب خاتمی- خاتمی- هاشمی- موسوی- رای ندادم ( اصلاح طلب دلشکسته ) (1631299) (alef-4)
 
عبدالله مومن
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۱۲:۱۵:۳۳
از يك طرف به آقاي جنتي به عنوان اين كه گفته اند در عدم راي مجلس به آقاي كدخدائي تدليس شده است و از طرف ديگر همين موضوع را در اين مقاله . به نحوي مي خواهيد اثبات كنيد ؟!
بالاخره معلوم است كه اين موجود شما . نر است يا ماده ؟!

ههههههههههههههههههههههههههه (1632372) (alef-4)
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۲۰:۳۴:۲۴
به غیرازدو دوره که پوپولیستهای احمدی نژادی با تخریب هاشمی رفسنجانی

توانستند رای مردم ناراضی را جذب کنند و سال88 با افزایش موقت حقوق

کارمندان جزء و استفاده از روش اهدای سیب زمینی کپی شده از دیکتاتور

اوکراین و تخریب موسوی کربی و رضایی بااستفاده ازتمامی امکانات دولتی

و حتی حمایتهای ناظرین انتخاباتی پیروز انتخابات قلمداد شوند هیچ گاه مردم

ایران به دیدگاه های افراطی درریاست جمهوری رای ندادند به نظرم تحلیل

نویسنده با رعایت محافظه کاری های لازم تحلیل نسبتا منطقی است. (1633975) (alef-4)
 
۱۳۹۲-۰۶-۱۹ ۲۲:۳۰:۵۱
منم 84 رو یادم نمیاد. 88 به محسن رضایی رای دادم از اینکه موسوی رای نیاورد خوشحال شدم. 92 هم با اینکه نظر مثبتی به رضایی داشتم به قالیباف رای دادم و از اینکه رای نیاورد ناراحت شدم. گیج هم خودتی. (1634199) (alef-4)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۰ ۰۳:۰۹:۲۶
هنوز تما م نشده اخيش جگر ادم كباب ميشه (1634540) (alef-18)
 
عليرضا
۱۳۹۲-۰۶-۲۰ ۰۹:۰۷:۳۸
سلام
جناب آقاي رستگار
تحليل شما اصلا و ابدا درست نيست.خاتمي سال 76 با 21 ميليون رئيس جمهور شد احمدي نژاد سال 84 با 17 ميليون رئيس جمهور شد و روحاني سال 92 با 18 ميليون رئيس جمهور شد.
جمعيت زياد شده تو كشور و آرا طرفداران احساسي جناح ها هم اضافه شده.
كاش بررسي ميكردي راي 5 ميليون كروبي در سال 84 چي بوده. تنها قول 50 هزار تومان تاثير داشته!!!
ديگ اينكه تعداد زيادي از اين آرا گفته شده يكي هستند.و تمام اينها در تقايل با جريان حاكميت تعريف شدند.تحليلي كه تنها و تنها مهدي نصيري بيان كرد و البته گوش شنوايي نبود.به نظرم بهتره كمي بيشتر چشمانتون رو باز كنيد.
و اگر نخوندين يه بار هم كه شده بخونين:
http://khabaronline.ir/detail/303489/Politics/parties (1634760) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۰ ۱۰:۳۳:۳۰
تحلیل خوبی بود. اما این دولت جدید نیز هنوز تحت فشار رادیکال ها و همان احساس محور ها می باشد. ظاهرا عده ای در دولت احساس محور ها زیادی پر وبال گرفته اند و حاضر نیستند از خر شیتون پایین بیان. (1634987) (alef-18)
 
کیومرث
۱۳۹۲-۰۶-۲۰ ۱۰:۴۸:۰۸
با سلام
در یک کلام در انتخابات 84 و 88 بسیاری از افراد حقیقی و حقوقی قدرتمند از آقای احمدی نژاد حمایت کردند و از سال 89 به بعد همان امکانات را در جهت تخریبش قرار داد. به نظر من از روز اولی هم که اصولگرایان به سراغ احمدی نژاد رفتند او را برای ماموریتی مشخص(تخریب آقای هاشمی و جریان اصلاحات و برگرداندن آرا به نفع اصولگرایان) می خواستند. با اتمام وظیفه احمدی نژاد باید محترمانه قدرت را به دوستان اصولگرا منتقل می کرد که نکرد و از نظر اصولگرایان پیمان شکنی کرد (پیمانی که هرگز احمدی نژاد آن را نپذیرفته بود) وی اکنون خود را صاحب گفتمان می دید و قدر السهم خود را می خواست.
و شد آنچه که شد.......... (1635031) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۰ ۱۷:۳۸:۴۳
به چه حقی به طرفداران جلیلی توهین می کنید؟ (1636278) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۱ ۱۲:۱۸:۵۵
من 88 به موسوی رای دادم و هنوز هم به خاطر انتخاب نشدنش ناراحتم و همین طور از حوادث بعد انتخابات 88.دلیلش هم اینه که موسوی اون موقع میگفت که مردم ایران!من احساس خطر میکنم به خاطر سیاستهای این 4 سال و میبینم روزی رو که با ادامه این روند وضعیت کشور از این بدتر میشود ولی افسوس که به هر دلیل که نمیدونم چی بود انتخاب نشد.اما برای اردوکشی های خیابانی ازش دلگیرم چون شک ندارم به فرض اتفاق افتادن تقلب اگر صبر پیشه میکرد و در این انتخابات شرکت میکرد با رای غیر قابل باوری(شاید نزدیک80%)الان رییس جمهور بود.
فقط به مردم کشورم میگم به خاطر خودتون و نظام مملکتتون هیچوقت به دلیل عوام فریبی بعضی نامزدها و از روی احساسات خودتون به کسی رای ندید
الف منتشر کن تا حالا هیچکدوم از نظرات منو نذاشتی (1638100) (alef-18)
 
کمال
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۲:۱۹:۲۲
رای مردم یکطرف واراده حاکمیت هم یکطرف باعث انتخابات پر شور 92 گردید.نظام کار بسیار درستی کرد که ریسک نکرد.من در همه انتخابات بوده ام.این انتخابات بدون ایراد نبود اما خیلی دستهای ناپاک بر چیده شد و نتیجه هم اراده مردم شد (1639953) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۲:۴۰:۵۰
موسوی تندرو بود
دوست عزیزم
تاریخ را مستند و بیطرفانه بخوان
موسوی هرگز تندرو نبوده و نیست
از الف نون شما ساده زیست تر و پاک تر و صادق تر و محجوب تر است
برو کمی تاریخ را منصفانه و بیطرفانه بخوان (1639980) (alef-18)
 
۱۳۹۲-۰۶-۲۲ ۱۷:۳۲:۳۲
هشت سال کسی رئیس جمهور بود که بزرگ ترین لطمات را به مملکت وارد کرد. بگذآرید این مملکت در ارامش باشد (1640279) (alef-18)
 
عبداله
۱۳۹۲-۰۷-۰۹ ۰۷:۰۵:۳۴
انصاف چیز خوبی است باتوجه به دلایل شما رای حسن روحانی بیشتر ین رای احساسی در طول تمام انتخابات کشور است چون با حمله به احمدی نژاد واختلاف بین اصول گرایان وبااستفاده از تصاویر خاتمی واکبر رفسنجانی بد دست امد (1688073) (alef-18)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.