کد مطلب: 249968
پیشنهاد کتاب/ «مرا به خوابهایت ببر ماریه»؛ سید علی شجاعی؛ نشر نیستان
سیاهمشقهای یک نویسنده جوان
مرتضی جلالی؛ 2 آذر 1393
تاریخ انتشار : يکشنبه ۲ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۵۳
مرا به خوابهایت ببر ماریهنویسنده: سید علی شجاعی
ناشر:
نیستان، چاپ اول، ۱۳۹۳
۱۶۸ صفحه، ۹۵۰۰ تومان
این کتاب را در تهران
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها
پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران
اینجا و در شهرستانها
اینجا کلیک کنید.
****
برای توصیف سختی نویسندگی، نویسندگان بزرگ و کوچک تعابیر متفاوتی دارند که در عین نغز بودن و اشاره به تشبیهات و کنایههای ظریف، برای خود نویسندگان نیز جالبتوجه است. نویسندگی، هر یک از آن تعابیر و کنایات که باشد کاری است بس سخت و سختیاش جز برای اهلش قابلدرک و فهم نیست.
انسان هر چقدر استعداد ذاتی و سعۀ وجودی داشته باشد، نمیتواند بدون تمرین و ممارستِ مدام دست به آفرینش و خلاقیت بزند. ماهیت نویسندگی که خلق پدیدهای است بدیع، نیاز به کوششی دارد تا سبب کِشِش شود. اینکه کسی ادعا کند نوشتن در خونِ من یا فلان نویسنده است، کالای زردی است که شاید از سوی چند سادهلوح چند صباحی بازاری به هم زند، ولی جز پوزخندی گذرا برای عیارشناسان این وادی چیزی در پی ندارد. حتی شاعری، که نیاز به یک قریحه ابتدایی دارد نیز، بدون ممارست ره بهجایی نمیبرد.
این تمرین و ممارستِ پیوسته آنقدر مهم است که بعضی از نویسندگان توصیه میکنند در ابتدای امر هرطور شده هر روز و بدون استثناء باید نوشت ولو به هرزهنویسی! خانم اوتس، از نویسندگان معاصر آمریکا، در جایی میگوید: «...ولی پایه و اساس هنر نویسندگی مهارت نویسنده نیست، اشتیاق و شهوت او برای نوشتن است و در حقیقت ناتوانیاش در برابر ننوشتن.» آری ناتوانیاش در برابر ننوشتن. هر چند کمیت، کیفیتآفرین نیست، ولی آیا بدون تمرین و کمیت روشمند میتوان به کیفیت رسید؟
در بعضی هنرها این ممارست خود نامی و نشانی دارد برای جدا نمودن اصل از فرع؛ یا به اصطلاح برای آنگاه که خالق اثر و هنرمند بر سر ذوق است و به اصطلاح جوششی خلق میکند با آن زمان که خاطرش حزین است و به اصطلاح کوششی تراوش مینماید. در خوشنویسی ممارستهای یک خطاط را سیاهمشق نامند، البته سیاهمشقهای استادان گاه با گذشت زمان و گاه به خاطر درسآموز بودن قیمتی میشوند، ولی باز سیاهمشقاند. در سیاهمشق نه تنها رعایت دقیق قواعد لازم نیست بلکه گاهی غلط است. هنرمند بالاخره در جایی باید بعضی ذهنیات و ایدههای کوچک و بزرگ خود را به محک تجربه بسپارد و عینیت آن را بررسی کند. سیاهمشقها چنین امکانی را فراهم میآورند.
در داستاننویسی نیز برای تجربه فضاها و تکنیکهای مختلف نوشتن، باید سیاهمشق داستان کرد. به همین خاطر بسیاری از اساتید به شاگردان خود توصیه میکنند داستاننویسی را با داستان کوتاه شروع کنند. انگار داستان کوتاه علاوه بر نوعی ادبی بودن، کاربرد دیگری نیز دارد که همان سیاهمشق نمودن برای داستاننویسان است. برای مثال شخصیتپردازی و تعلیق در داستان کوتاه اگر با موفقیت انجام شود، به احتمال زیاد در رمان هم با موفقیت همراه است. علاوه بر این در یک مجموعه داستان کوتاه، نویسنده فضای تحرک و تجربه نمودن عرصههای بیشتری را دارد و همین امر همچون سیاهمشق برای او فرصت تمرین مناسبی را فراهم میآورد. تشابه دیگر یک سیاهمشق و مجموعه داستان این است که گاهی یک سیاهمشق برای تمرین فقط یک حرف است و گاهی برای تمرین چند حرف. در یک مجموعه داستان هم میتواند همینطور باشد. گاهی ما فقط یک فضا یا تکنیک را تمرین میکنیم و گاهی فضاها و تکنیکهای مختلف را.
سید علی شجاعی، در کتاب «مرا به خوابهایت ببر ماریه» سیاهمشقی از این نوع انجام داده است. این مجموعه که شامل ۱۴ داستان کوتاه است، سراغ زندگی شخصیتهای گونهگون جامعه حاضر ما رفته و سرکی روایتوار از زوایای آنها را برایمان نقل کرده است. روایتهایی که گاه باور کردنش سخت است، مثل «گرههایی همهاش تا لاکی»؛ هر چند عجیبتر از آن را شنیده یا دیدهایم. بعضی داستانها آسیبهای جامعه ماست که شنیده یا خواندهایم، مثل «بیانتهای رنج سرد و ساکت ترنج» و «با این همه نمک، هر چه میپزی شور است» یا «چیزی که دیگران زندگی صدایش میکنند» و برخی را شاید تجربه کردهایم؛ مثل «ثبت با سند برابر است» و «پریانههای نیمهشب ... کمی مانده به صبح». با برخی میخندیم؛ مثل «سالها دو فصل دارند: پاییز ... و پاییز» و بعضی تلنگری هستند بر وجدان ما برای جور دیگر دیدنِ پیرامونمان؛ مثل «شاید به جرم ... عطر سیبها» و «باران به آسمان میبارد» و «کبوترانگی قریب یک استجابت». امّا داستانهای دیگر را فقط باید در رؤیاهایمان جستجو کنیم، چون نویسنده جوان آنها به این قول کافکا اعتماد کرده که «ما باید به رؤیاهامان اعتماد کنیم». هر چند داستانهای این مجموعه بهگونهای در گوشههای ذهن ما وجود دارند، ولی با خواندن آنها پرونده بایگانیشده آن ها در ذهنمان باز شده و مجبورمان میکند خاکِ نشسته بر آن را با دستمال اندیشه برطرف کنیم.
کلمات کلیدی : مرا به خوابهایت ببر ماریه + سید علی شجاعی + نشر نیستان