کد مطلب: 24604
وضع بد اقتصاد و خداحافظی ایالات متحده با درهای باز
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۸۷ ساعت ۱۱:۳۸
خداحافظ ریکاردو، سلام بر حمایت از صنایع ملیوضع بد اقتصاد و خداحافظی ایالات متحده با درهای باز
دیگر در واقع تنها سر مقاله های روزنامه های تخصصی یا مجلات اقتصادی - تجاری هستند که دفاع از شركتهای ملی وكاركنان آنها را نوعی حركت كفرآمیز به حساب می آورند.
تاریخ اقتصاد نشانگر این نكته است كه بیشتر كشورهای توسعه یافته بدون وضع قوانین محدود كننده تجاری به این درجه از پیشرفت دست نیافتند و هیچ كدام از كشورهای انگلستان، فرانسه، كره، ژاپن و پروس قدرت صنعتی خویش را با احترام به «اصل» امتیازات مقایسه ای دیوید ریكاردو به دست نیاوردند.
از قرن ١٩ تا اوایل قرن ٢٠ آمریكا توانست با تعرفه گمركی در حدود ٥٠% به بالاترین نرخ رشد اقتصادی جهان برسد ( ٤٤ درصد در سال ١٩١٣).
بعدها در عین مخالفت ظاهری با حمایتگرائی، رونالد ریگان واردات خودرو، فولاد، شكر و پارچه را محدود كرد و دولتش عوارض گمركی بر واردات موتور سیکلتهای بزرگ را به منظور حمایت از كارخانه هارلی دیوید سون یازده برابر كرد و فشارش را بر ژاپن برای بالا بردن ارزش پولش ادامه داد، تقریبا همانند جورج دبلیو بوش كه اكنون چنین فشاری را بر چین وارد می کند.(١)
با این حساب سیاست كنونی پولی بانك مركزی آمریكا - كه به طور ضمنی از سوی كاخ سفید پذیرفته شده - پیامدهای مشخص بازرگانی به همراه دارد حتی اگر با دست یازی به تمهیداتی زیرکانه تر از حمایتگرائی به پیش برده میشود: نرخ پائین دلار صادرات امریکا را تسهیل می کند، امری که از شدت نتایج منفی رکود اقتصادی کنونی امریکا می کاهد، چراکه تنها در اتحادیه اروپاست که سیاست گذاری نرخ بهره بانک مرکزی، که امروز بسیار بالا نیز می باشد، میتواند برجسته ترین صنایع کشورهای اروپائی را که معمولا با کمک سرمایه دولتی بوجود آمده اند مورد تهدید قرار دهد.
در چنین وضعیتی است كه با دوباره بالا رفتن ارزش یورو - كه می تواند برای اروپاییان بسیار خطرناك باشد- شركتهایی همچون EADS فعالیت خود را به جهت مناطقی كه در آن دلار پول رایج است سمت و سومی دهند.(٢)
خرید ١٧٩هواپیمای ترابری توسط ارتش آمریكا که بخشی از ساخت آنها توسط كمپانی دفاع هوایی فضایی اروپا EADS انجام می گیرد گرایش عمیق آمریكا به حمایت از تولیدات داخلی را نفی نمی كند زیرا در این قرارداد ٣٥ میلیارد دلاری ( ٢٣ میلیارد یورویی) منافع آمریكا به نحو چمشگیری محفوظ مانده است. هواپیمای به اصطلاح اروپایی مجهز به یك موتور جنرال الكتریك و با همكاری شركت آمریكا یی نرتروپ گرامن در آلاباما مونتاژ میشود. تا جائیکه بیش از نیمی از ارزش افزوده آن در امریکا تولید می گردد. بخش قابل توجهی از تجهیزات شرکت رقیب یعنی بوئینگ – که هواپیمایش هم دیرتر ارائه می شود و هم ظرفیت ترابری وهم شعاع پروازی محدود تری دارد- خارج از امریکا تولید می شود.
اما انتخاب پنتاگون دارای مولفه دیگری نیز هست که همانا اعمال نفوذ سیاسی استراتژیک میباشد. اروپا برای بدست آوردن حق ویژه تامین هواپیماهای آمریكایی كه بخشی ازتجهیزات آن به لطف سیاست نرخ سود پایین بانك مركزی آمریكا توسط خود آن كشور ساخته می شود چه بهایی را باید بپردازد؟ در زمان اعلان تصمیم مساعد EADS نماینده حزب دموكرات امریکا، ژان مورتا ، اروپاییان را سرزنش كرد كه چرا تعداد كمی از آنها در جنگ افغانستان حضور دارند. با همزمانی حیرت انگیزی رئیس جمهور نیكلا ساركوزی هزار سرباز فرانسوی را با عجله به جنگ افغانستان فرستاد. و برای توجیه كردن روابط خود با واشنگتن چنین توضیح داد: آیا می توان حتی لحظه ای تصور کرد که در فضای پر تنشی که بین آمریکا و فرانسه در گذشته وجود داشت قرارداد EADS برای تهیه هواپیماهای ترابری به امضا برسد ؟(٣)
چه سخنی میماند جز آنكه این تصمیم پنتاگون در واقع درسی ناب در مورد مبادله آزاد است.
همه میدانستند روزی كه ایالات متحده همزمان با ركود و كسری عظیم تجاری مواجه شود نظریه مبادله آزاد توسط یکی از با نفوذترین طرفداران آن زیر سوال خواهد رفت .
پانوشتها:
١- به منظور كاهش كسری تجاری ایالات متحده از فشار خود بر چین برای بالا بردن ارزش پول خود نكاست.اما افزایش ده درصدی یون تا ژانویه ٢٠٠٧ كاهش كسری تجاری قابل توجهی را برای امریکا به همراه نداشت.
٢- نخست وزیر فرانسه در واكنش به این قضیه در پاسخ به مجله Les Echos در تاریخ ١٠ دسامبر ٢٠٠٧ گفت:آلمان و فرانسه كه سرمایه گذاری عظیمی در ایرباس كرده اند نمی خواهند شاهد این مساله باشند كه سرمایه آنها به جیب كشورهایی كه پول رایجشان دلار است برود.واینكه دولت سهامدار همه تلاشش را برای منصرف كردن ایرباس از تمركز زدایی تولیداتش خواهد کرد.
٣- مصاحبه با فیگارو پاریس ٧ مارس ٢٠٠٨
مرتبط: کلینتون: اوباما تهمت میزند، من از پیمان تجارت آزاد حمایت نکردهام
صرفنظر از نیت شما که مانند بیشتر اقتصاد خوانده های ایرانی به دنبال هر دلیل بیربطی برای نشان دادن نادرستی مبانی پذیرفته شده علم اقتصاد هستید (تا نادرستی تصمیمات اشتباه خود و همفکرانتان را پنهان کنید)، اما جالب است که در آنسوی دنیا کشورها افزایش ارزش پول ملی خود را نشانه توطئه دیگران می دانند و به هر شکل آنرا مورد حمله قرار می دهند ، در حالیکه با سیطره اقتصاد خوانده های کم سواد در ایران، افزایش ارزش پول ملی یک ارزش محسوب می شود و حتی در حکم انتصاب رییس بانک مرکزی هم به وی فرمان داده می شود که یکی از وظایفش افزایش ارزش پول ملی است.
تا وقتی که مافیای زمین و مافیای واردات بر مقدرات ملت حاکم است، البته چاره ای نیست جز آنکه هر روز نظریه پردازیهای سخیفی را که درباره نقش کاهش نرخ بهره در کاهش تورم! ، یا نقش افزایش ارزش پول ملی در افزایش اقتدار ملی! یا نقش حذف رانت 5000 میلیارد تومانی سیمان در اقزایش بهای مسکن! را از زبان این نظریه پردازان بشنویم.
زیرا اگر اینان زمینه نظری چنین تصمیمات خانمان برباد دهی را فراهم نکنند، مافیای محترم هرگز به چنین درآمدهای باداورده ای نخواهد رسید.
کشور سه سال است که به دنبال مفسدان اقتصادی است که حداکثر هر کدام چند ده میلیاد تومان خورده اند. در حالیکه همین اقتصاد خوانده هایی که علم اقتصاد را هم به تمسخر می گیرند، در این مدت با همین تئوریهای من درآوردی خود، چند ده هزار میلیارد تومان را از ثروت مردم کم کرده اند و در جیب از ما بهتران ریخته اند.
خوب بود که سرا سه قوه جلسه ای را هم برای بررسی ابعاد این غارت بیسابقه برگزار میکردند. (57737)
مقداد
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۰۹:۰۵:۵۸
دوست عزیزم حق با شماست .اما یک نکته را نیز من اضافه کنم . در ایران اصولا چیزی به اسم علم اقتصاد وجود خارجی ندارد .بلکه افراد (مثل رییس جمهود) فکر می کنند مثلا با زور و چماق می توان مردم را ثروت مند کرد .توجه کن در جامعه ای که در تمام ارکان ان فساد نفوذ کرده است و این فساد از بدترین نوع خود یعنی فساد فکری و جهل است دیگر علم جایی نخواهد داشت .
در ایران یک چیز به بهترین نحو اجرا می شود! پوپولیسم ! مردم ما با علم اقتصاد بیگانه اند .از حرف علمی بدشان می آید ولی وقتی یکی میگوید میخواهم هزرا هزار وام بدهم همه هورا می کشند و عقلشان هم نمی رسد که عامل تورم از همین چیزاست که شروع میشه!
این قصه سر دراز دارد! (57819)
احسان
۱۳۸۷-۰۱-۲۷ ۱۵:۲۱:۲۰
یک سوال کوتاه و درخواست یک جواب صریح از دوست بالایی.
جملات زیر درست است یانه. منظورم این است که واقعیت تاریخی دارند یانه.
از قرن ١٩ تا اوایل قرن ٢٠ آمریكا توانست با تعرفه گمركی در حدود ٥٠% به بالاترین نرخ رشد اقتصادی جهان برسد ( ٤٤ درصد در سال ١٩١٣).
بعدها در عین مخالفت ظاهری با حمایتگرائی، رونالد ریگان واردات خودرو، فولاد، شكر و پارچه را محدود كرد و دولتش عوارض گمركی بر واردات موتور سیکلتهای بزرگ را به منظور حمایت از كارخانه هارلی دیوید سون یازده برابر كرد و فشارش را بر ژاپن برای بالا بردن ارزش پولش ادامه داد، تقریبا همانند جورج دبلیو بوش كه اكنون چنین فشاری را بر چین وارد می کند
و یا
کلینتون: اوباما تهمت میزند، من از پیمان تجارت آزاد حمایت نکردهام
سوال: ریکاردو دو سال پیش متولد شده است و اصول پذیرفته شده تجارت یک ماه پیش تدوین شده اند یا آیا احتمال نمی دهید همین دوستان آمریکایی هم در حالیکه همین سیاست های منافقانه را اجرا می کردند و می کنند از آنها اطلاع داشتند؟
دلیل این دورویی چیست؟
هدفم دفاع از آدم های بقول شما بی سواد نیست اما این دورویی واضح را نمی فهمم.
جواب صریح و ساده باشد لطفا (57752)
1- دوست عزیزی که در باره سابقه تاریخی این اطلاعات سئوال کرده اید:
بخش اول که مربوط به یک قرن پیش است اصلا اهمیتی ندارد.
بخش دوم که راجع به محدودیتهای مقطعی واردات برخی از کالاهاست اتتقل در مورد فولاد صحیح است.
بخش سوم که درباره فشار امریکا به سایر کشورها برای افزایش دادن ارزش پول ملی خود آنها است حتما صحیح است و بنده هم بر روی همان تاکید کرده ام که چرا چین و ژاپن در مقابل درخواست امریکا برای افزایش ارزش پول ملی خودشان مقاومت می کنند در حالیکه در اینجا بدون هیچ فشار خارجی ، مسئولان و اقتصاد خوانده ها ، به دنبال افزایش ارزش پول ملی هستند.
بخش چهارم درباره پیمان تجارت آزاد امریکای شمالی(نفتا ) است (که تحریف آن هم به شکلی که به معنای مخالفت با کل تجارت آزاد می شود از همان شیطنتها است) که این موضوع بیشتر از طرف اتحادیه های کارگری امریکا مورد مخالفت است چون به دلیل ارزانی کارگر در مکزیک آنها احساس می کنند که شغلهایشان به خطر می افتد. همانطور که در انتخابات ایران انتظار نداریم که یک کاندیدا در یک محله کارگری از لزوم باقیماندن کارگران افغانی در ایران دفاع کند، طبیعتا کاندیداهای امریکا هم در مناطق کارگری، از چنین پیمانی دفاع نمی کنند. البتهد این دفاع نکردن به معنای مخالفت نیست چرا که این پیمان امضا شده است و اجرا می شود و قطعا کسی بدنبال لغو کردن آن نیست.
اما مهمتر از همه این حرفها، همان کلمه منافقانه است که شما به کار برده اید. این نوع ارزیابی البته تحت تاثیر بمباران رسانه های جمعی ایران است که تحلیلهای اقتصادی آنها ظاهرا چپگرایانه و مخالف اقتصاد آزاد است اما در عمل تنها برای تسهیل پذیرش تصمیمات نادرست اقتصادی توسط عوام به کار می روند.
توجه دارید که همه این مواردی که در بالا ذکر شده اند، تنها بخش بسیار کوچکی از حجم تجارت جهانی را برای دوره ای محدود تحت تاثیر قرار داده اند. انتقاد بنده هم همین است که چرا بجای پرداختن به جریان اصلی اقتصاد جهانی، رسانه های ما همواره بدنبال این چند دهم درصد موارد استثنا هستند.
جوابش هم البته واضح است: اقتصاد آزاد دشمن انحصار و دشمن رانت است. بنا بر این رانت جویان و رانت خوران باید فضایی را ایجاد کنند که در آن اقتصاد آزاد مذموم و ناشدنی فرض شود تا شیوه های عجیب و غریب آنها برای یکجاخوری ، مورد سوال قرار نگیرد. متاسفانه بسیاری از رسانه ها نیز شاید حتی بدون آنکه خود بدانند، به عنوان ابزار ساخت این فضا مورد سواستفاده قرار می گیرند. (57765)
چرا «وضع بد اقتصاد و خداحافظی ایالات متحده »؟!
شما چرا زندگي خودتان و ديگران را در اين مملكت نگاه نمي كنيد؟ آيا كسي كه خودش تا گلو در مشكلات لاينحل اقتصادي و معيشتي گرفتار است نبايد اول از مشكلات خودش بگويد تا «وضع بد اقتصاد و خداحافظی ایالات متحده »؟! (57775)
عليرضا
۱۳۸۷-۰۱-۲۸ ۱۱:۵۱:۲۹
علي آقا؛
1- اتفاقا بايد به خاطر منافع خودمان به مسائل آن ها نيز بپردازيم.
دقت كن عزيز من،
ما اقتصاد بيماري داريم كه مسلما به درمان نياز دارد.
خب نسخه ي درمان اين اقتصاد چيست؟ غير از اين است كه بايد به آسيب شناسي بي طرفانه و منصفانه ي نظريات مختلف -چه در تئوري و چه در عمل- بپردازيم؟
اتفاقا در بيش تر تحليل هاي منتشر شده در اين سايت نيز به «روند» تأكيد ويژه اي شده است كه نشان مي دهد به مسائل خودمان نگاه ويژه اي دارند.
2- پيشرفت علم به همين نقد و ارزيابي بوده است. با پيشرفت علم كه نبايد مخالفت كرد؟ موافق نيستي؟! (57869)
عليرضاي عزيز
سلام
اگر منظور آنچه شما مرقوم فرموده ايد باشد،از اين جهت با شما موافقم
اما به نظر مي رسد ذكر اين تحليلها بيشتر جنبه فرافكني و نشاني غلط دادن است تا يك بررسي اقتصادي صرف. در شوروي سابق، تصويري كه از جهان سرمايه داري به مردم نشان داده مي شد، تصويري موحش بود كه در آن مردم گرفتار انواع مصايب و مشكلات لاينحل هستند و سرمايه داران روزي چندين نفر كارگر را ذبح نموده و با گوشت آنها كباب تناول مي كنندو فقر و بدبختي در آمريكا و اروپا بيداد مي كند و همه غرق در فساد و عقب افتادگي اند! با نفوذ رسانه هاي آمريكايي به درون اين حصار، تصويري ديگري به مردم اين كشور نشان داده شد كه سهم كمي در فروپاشي سريع شوروي نداشت.
حال، اگر ما هم با اين ترفندها، بخواهيم مردم را تسكين دهيم و بگوييم دنيا غرق در مشكلات و گرفتار بن بستهاي اقتصادي بدتر از ايران است، به نظرم از حربه شكست خورده اي استفاده كرده ايم!
ببنيد! رييس جمهور ما امروز اعلام كرد كه ما جلوي تورم هفتاد درصدي را گرفتيم و آنرا به هيجده درصد كاهش داديم! يعني به مرگ مي گيرند تا به تب راضي باشيم و دعا به جانشان بكنيم كه به خاطر تورم 22 درصدي (سمي ) و بسيار فراتر (واقعي) برايشان دعا هم مي كنيم. (57967)
مرد غارنشین
۱۳۸۷-۰۱-۲۹ ۱۴:۲۴:۰۸
آقایون اول تکلیف خودشون و مردم رو روشن کنن بعد به وضعیت اقتصادی کشورهای دیگه و گمرک و این چیزها بپردازن
تعرف گمرکی موبایل رو میکنید 60 درصد که حمایت از تولید کننده بشه بعد یک بدبخت میره سرمایه گذاری میکنه که هم کار ایجاد کرده باشه و هم پول وقتی میاد کارخانه اش به تولید و باروری برسه تعرفه رو میکشید پایئن و میخواهید طرف با نوکیا و و امثال آن رقابت کنه ؟!
چه به سر ما داره میاد ؟! قانون گذاران خودشون میدونن چی میخوان ؟ تکلیف مردم و سرمایه گذار ها باید مشخص شه.
چجوری میشه تو این کشور کار و تولید ایجاد سرمایه و اشتغال کرد؟ وقتی امشب ساعت 12 میخوابی و فردا صبح اونم ساعت 1 بامداد نظرها و قانون عوض میشه .
تا کی میخواهند با روش صحیح و خطا مملکت رو بچرخونن؟! حداقل از سابقه و تجارب چندین ساله کشورهای موفق همچون چین درس بگیرید .
اونها زیانها رو دادن و الان راه حل ها رو مثل هلو گذاشتن که ما و امثال ما بچینیم و نوش جان کنیم ولی متاسفانه کار بجایی رسیده که ما حتی خودمون رو هم قبول نداریم چه برسه به دیگران
صنعت کشور داره فرو میریزه خیلی از کارخانه ها بجای اینکه انبارهاشون پر و خالی از تولیداتشون بشه انباره ها رو اجاره دادن به کارخانجات ماشین سازی
این جای تاسف نداره؟!
شاید نداره که اینجوری داریم پیش میریم (58051)
I believe most of above discussions are rational, but some point is missing.
That is some of our friends are under influence of Iran’s enemy propaganda, I don’t mean they are acting in favor of them, rather they are only looking inside the country and forgot the reality out their.
You know why?
Their voice is louder than ours.
Regarding NAFTA treaty between three north American countries (brought up by unknown discusser), we see in some cases United State not oblige the treaty, because Canada & Mexico are not power full enough to challenge their right and some time with many irrational excuses U.S. get away from its commitment. (58147)
با سلام
نميدانم كه دوستان عزيز چه ميزان از علم اقتصاد و نظريات آن و سير تحولات آن خبر دارند؟ اما من به عنوان فردي كه 6 سال اقتصاد خواندهام همين قدر بگويم كه هم اكنون شما در هيچ جاي دنيا نه اقتصاد كاملاً آزاد و نه اقتصاد كاملاً دولتي (البته كشورهايي كه بسيار كوچك و در حد يك يا دو شهر هستند را استثناء بدانيد) مشاهده نميكنيد. امروزه اقتصاد كشورها گاهي از اقتصاد آزاد و گاهي از اقتصاد دولتي استفاده ميكنند. بنابراين رد و يا تأييد يكي از دو اقتصاد مذكور كاملاً مردود ميباشد بلكه تلفيق درست و به موقع اين دو رويكرد در اقتصاد است كه باعث بهبود شرايط اقتصادي يك كشور ميگردد. بنابراين در مواردي كه اقتصاد يك كشور نياز به حمايت از صنايع داخلي (به هر دليلي از جمله بحران اقتصادي و ...) است، دولت بايد مداخله كرده و از صنايعي كه متضرر ميگردند حمايت كند در غير اين صورت است كه بايد از دولت بازخواست نمود و در مواردي كه بخش خصوصي به خوبي امكان رقابت با رقباي خارجي را دارد بايد به او اجازه چنين امري را داد.
اما پيرامون اقتصاد ايران بايد نكات فراواني را مد نظر قرار داد كه بدون توجه به آنها هر گونه تجزيه و تحليل بي فايده ميباشد. در زير تنها به سه مورد اشاره ميگردد:
نكته نخست آنكه اقتصاد كشور ايران با شرايط تك محصولي بودن در نيم قرن گذشته و وابستگي شديد به نفت نياز به بازسازي اقتصادي داشته و دارد.
نكته دوم آنكه كشور ايران پس از انقلاب درگير هشت سال جنگ تحميلي بوده است و به اقتضاي آن زمان سياستهاي خاص اقتصادي را اجرا نموده است.
نكته سوم نبود زيرساختهاي لازم (براثر بي توجهي رژيم قبل و جنگ) و رشد شديد جمعيت در اواخر دهه 50 و اوايل دهه 60 شمسي ميباشد.
همين سه نكته كفايت ميكند تا مشخص گردد كه كشور ايران را با هيچ كشور ديگري نميتوان مقايسه نمود (حتي آلمان و ژاپن بعد از جنگ چرا كه آنها پيش از جنگ ابرقدرت بوده و پتانسيل بازگشت به آن اوج را داشتهاند).
حال با توجه به اين سه نكته كه كمتر در تجزيه و تحليلها مد نظر قرار ميگيرد، ميتوان گفت حركت نخست هر دولتي در اين شرايط ساخت زيرساختها و بعد از آن برداشت تدريجي قوانين و مقررات زمان جنگ ميباشد كه دولتهاي قبل در اين مسير گام برداشتهاند (بگذريم كه گاهي به غلط و گاهي آهسته كه تبعات آنها هنوز باقي است).
هم اكنون هم پس از رفع كردن قسمتي از موارد تفاوت ايران با ديگر اقتصادها، شرايط و مقتضيات اقتصادي ايران (به لحاظ منابع، جمعيت و نيروي انساني، زيربناها و ساختارها، موقعيت جغرافيايي و ...) با هيچ كشوري قابل مقايسه نيست كه در نتيجه آن نسخه اقتصادي ايران با ديگر كشورها بايد متفاوت باشد. اما متأسفانه چنين نسخهاي را هنوز نوشتهايم.
در پايان بايد بگويم سعي كردم تا آنجا كه ميشود اين متن مختصر و در راستاي نوشتههاي قبلي باشد و به همين دليل از ثبات موضوع برخوردار نبوده است.
يا حق (58266)