توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 185293
جنگ در شبه جزيره؛ گزينه اول يا آخر
استمرار تنش در شبه جزيره کره باعث شده است تا بازيگران قدرت در اين منطقه، همچنان به تحرکات سياسي و نظامي خود در شرق آسيا ادامه دهند . سفر وزير خارجه آمريکا و دبير کل ناتو به اين منطقه در کنار اظهارات مقامات چيني و کره شمالي ،در همين چارچوب قابل ارزيابي است.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۲۰
آمریکا نگاه نو - فرهاد همتی: استمرار تنش در شبه جزيره کره باعث شده است تا بازيگران قدرت در اين منطقه، همچنان به تحرکات سياسي و نظامي خود در شرق آسيا ادامه دهند . سفر وزير خارجه آمريکا و دبير کل ناتو به اين منطقه در کنار اظهارات مقامات چيني و کره شمالي ،در همين چارچوب قابل ارزيابي است. موضوعي که علاوه بر نشان دادن جدي بودن بحران، بيانگر استفاده طرفهاي مناقشه از ظرفيت هاي سياسي و نظامي براي برتري در اين بحران است.

*بيان رخداد
در حالي که سال گذشته، ادامه بحران مالي کشورهاي غربي باعث شده بود تا اخبار وتحليل هاي مشکلات اقتصادي اين کشورها درسال ۹۱ درکانون رسانه هاي گروهي جهان قرار بگيرد اما با آغاز سال جديد ،اخبار بحران شبه جزيره کره در صدر اخبار رسانه هاي گروهي غرب وجهان قرار گرفته است .پرسشي که در اين ميان مطرح است اينکه چه اتفاقي در شبه جزيه کره روي داده است که اخبار وتحليل هاي مو ضوع مهمي چون "مشکلات اقتصادي غرب " در سايه تحولات شرق آسيا قرار گرفته است ؟

آنچه که رسانه هاي گروهي جهان در چند هفته اخير از تحولات جاري شبه جزيره کره مخابره کرده اند بيشتر موضوع هاي چون: سومين آزمايش هسته اي کره شمالي ؛ محکوميت اين اقدام پيونگ يانگ در شوراي امنيت و صدور قطعنامه جديد ۱۸۲۰، مانور دريايي کره جنوبي – آمريکا و واکنش هاي خصم آلود مقامات پيونگ يانگ به اين تحرکات ، اعزام دو جنگنده بمب افکن اتمی آمريکا به کره جنوبی و تقویت سیستم دفاع موشکی در کره جنوبی و ژاپن و حتی در جزیره گوام محل استقرار نظامیان امریکایی در اقیانوس آرام ، لغو آتش بس دو کره از سوي پيونگ يانگ و اجازه پارلمان کره شمالي به استفاده بازدارنده ارتش از قابليت هاي هسته اي اين کشور در برابر تهديدات کشورهاي خارجي و .... دلالت دارد. اين رويداد ها و دلايل ديگري که دراين باره به آن اشاره نشد ،باعث شد تا فضاي شبه جزيره کره با توجه به تهديدات دوطرف مناقشه به سمت آغاز جنگ سوق پيدا نمايد تا آنجا که بعضي از خبرگزاري ها تلويحا ۲۶ فروردين –سالگرد بيانگذار کره شمالي -را زمان آغاز جنگ ميان آمريکا وهمپيمانان منطقه اي اين کشور يعني کره جنوبي و ژاپن مطرح مي نمايند. اما اين پرسش در اين ميان مطرح مي شود که دليل اصلي بحراني شدن شبه جزيره کره چيست ؟

*تحليل رخداد
درباره دلايل بحراني شدن شبه جزيره کره، تاکنون از سوي کار شناسان سياسي سه ديد گاه مطرح شده است :
الف)بعضي از کار شناسان بر اين باورند که مطرح شدن مجدد بحران قديمي شبه جزيره کره در شرايط کنوني به" سياست هاي اعمالي دولت آمريکا در شرق آسيا "مربوط مي شود .به اين معني که، دولت باراک اوباما از حدود دو سال پيش سياستي را در شرق آسيا آغاز کرده است تا با خارج کردن شصت در صد از نيروي دفاعي خود از اروپا و تمر کز آن در شرق آسيا به مهار چين بپردازد .به بيان ديگر طبق ارزيابي کارشناسان اقتصادي واطلاعاتي آمريکا ،چين در آينده نزديک با رشد اقتصادي پر شتاب خود با عبور از آمريکا به قدرت اول جهاني تبديل خواهد شد.به همين مقامات دولت آمريکا با مفروض قرار دادن اين موضوع ،با در پيش گرفتن سياستي جديد -که بعضي کارشناسان آنرا سياستي انفعالي کا خ سفيد ارزيابي مي کنند –يعني با خارج کردن ۶۰ در صد از نيروهاي خود از اروپا وگسيل آن به شرق آسيا به "مقابله با قدرت يابي پکن" دست بزند. دولت آمريکا درراستاي اجراي اين سياست خود-از حدود دو سال پيش – تلاش کرده است ،از يک طرف با تمرکز به اختلافات مرزي ودريايي چين با کشورهاي همسايه خود از جمله ژاپن ،کره جنوبي ، فيليپين و....وازسوي ديگر با حمايت از مخالفان کشورهاي شرق آسيا که به نوعي حياط خلوت چين محسوب مي شوند ، با "چين هراسي "به بحران آفريني در شرق آسيا بپردازد .اما نکته مهم در اين باره به ارتباط موضوع کره شمالي و سياستها ي کاخ سفيد در شرق آسيامربوط مي شود که در مقطع کنوني به بحث چالش بر انگيزي در اين منطقه تبديل شده است .به اعتقاد کار شناسان سياسي ؛ "کره شمالي" از متحدين چين در منطقه محسوب مي شود و بعضي ها از آن به عنوان« در وازه ورود به پکن« ياد ميکنند و به همين دليل هم است که طی شصت سال گذشته آمریکا طرحهای کره شمالی برای امضاء قرارداد صلح، الحاق دوباره دوکره و مذاکرات مستقیم جهت حل مشکلات را رد کرده است. به اعتقاد تحليل گران، آمریکا مي خواهد کره شمالي و به معناي ديگر شبه جزیره را به صورتی یکدست در اختيار خود قرار دهد تا به مرزهای چین و روسیه دست یابد. از این رو، این کشور تا کنون از مذاکرات مستقیم با کره شمالی و امضاء معاهده صلح با این کشور تفره رفته و یکی شدن دوکره را رد کرده است و از درخواست کره شمالی مبنی بر خروج ۲۵ تا ۴۰ هزار نیروی مستقر خود در کره جنوبی شانه خالي کرده است و اما نکته آخر در اين باره اينکه ،اگر چه بعضي از کار شناسان از کره شمالي به عنوان اولين خاکريز چين ياد مي کنند اما اين نکته هم دور از ذهن به نظر نمي رسد که مقامات کاخ سفيد با در پيش گرفتن سياست فتنه انگيزي در شرق آسيا و به عبارت درست تر شعله ور کردن بحران کره شمالي در صدد استفاده ابزاري از اين موضوع براي مهار چين ،محاصره چين و امتياز گيري از پکن استفاده مي کند .

ب)اما ديگاه دومي که در اين باره مطرح است در واقع مي توان آنرا مخالف ديد گاه اول ارزيابي کرد. به بيان ديگر، عده اي از کار شناسان بر اين باور هستند که دليل اصلي فعال شدن موضوع بحران شبه جزيره کره در مقطع کنوني به سياست هاي واکنشي يا تهاجمي دولت چين مربوط مي شود .به اين معني که دولت پکن با درک سياستهاي "چين هراسي" و" زياده طلبي آمريکا در حياط خلوت خود در شرق آسيا "به اين نتيجه رسيده است که با اهرم هاي سياسي ونظامي خود جلوي نفوذ آمريکا را در شرق آسيا بگيرد و در اين راستا استفاده از" برگ برنده کره شمالي" -با توجه به قابليت هاي منحصر بفردي که اين کشور در اختيار دارد-گزينه مناسبي به سياستهاي آمريکا در منطقه است .به باور معتقدين به اين تحليل، استفاده چين از اين ظرفيت براي مقابله با آمريکا از اين نظر اهميت دارد که: اولا رويکرد به اصطلاح تهاجمي آمريکا در قبال چين تا حدودي کاهش پيدا مي کند چرا که الان موضو عيت اصلي در واقع در شرايط کنوني مهار تهديد هاي هسته اي پيونگ يانگ است .دوما آمريکا و متحدين منطقه اي اين کشور در شرق آسيا براي مهار تهديد هاي کره شمالي ، به همکاري جدي چين نياز خواهند داشت و بادرک همين شرايط است که ، مقامات غربي ناگزير هستند براي کاهش بحران شبه جزيره کره ،با تعديل مواضع قبلي خود در قبال چين، به جلب نظر مقامات پکن براي کنترل پيونگ يانگ دست بزنند وآن در واقع بازي در زمين چين محسوب مي شود .

ج) اما به موازات دو ديدگاه فوق ، ديدگاه ديگري نيز در باره دلايل بحراني شدن شبه جزيره کره مطرح شده است و آن به سياست هاي داخلي مقامات پيونگ يانگ مربوط مي شود .به اعتقاد برخي از تحليل گران "اون "رهبر جديد کره شمالي که از حدود دو سال پيش پس از مرگ پدرش، رهبري اين کشور را بر عهده گرفته است تلاش مي کند روز به روز با اعمال سياستهاي داخلي و خارجي به تثبيت قدرت خود در اين کشور بپردازد .به بيان ديگر" اون" از زمان به قدرت رسيدن خود در پيونگ يانگ به سلسله اقداماتي دست زده است که نمايانگر خيز وي –يا بازيگران اصلي قدرت در اين کشور –براي تکميل چرخه قدرت مي توان از آن ياد کرد .به اعتقاد کار شناسان سياسي ،رهبر جوان کره شمالي در مدت کوتاه رهبري خود به تغيير رويکرد اين کشور در عرصه هاي سياسي ، اقتصادي ،هسته اي تاکيد کرده است .به اين معني که اون ضمن طي همه مدارج عالي قدرت در پيونگ يانگ علاوه بر تاکيد به اولويت اقتصادي در اين کشور و تغيير فرمانده ارتش –که به حفظ رويکرد نظامي در اين کشورتاکيد داشت – زمينه اصلاح اقتصادي را براي اولين بار در اين کشور فراهم سازد .تا انجا که اغلب تحليلگران سياسي غرب به تغييرات بنيادي در اين کشوردر آينده نزديک اميد وار شدند و در تحليل هاي خود ميان انديشه هاي "اون" و بنيانگذاران کره شمالي تميز قائل شدند.اما به موازات اين نگاه اميد وارانه کشورهاي غرب ،در اين ميان اون تلاش کرد با ادامه راه پدر وپدر بزگ "موضوع فعاليت هاي هسته اي " اين کشور را که ازحساسيت زيادي در بين مردم برخوردار بود ، برغم همه مخالفت هاي خارجي ،سومين ازمايش هسته اي اين کشور را با موفقيت پشت سر بگذارد و بارديگر صداي مقامات غربي را به صدا در بياورد .اما اين نگراني هاي مقامات غربي زماني به اوج خود رسيد که رهبر جديد کره شمالي براي اولين بار موضع رسمي خود را در قبال" دولت امريکا" به نمايش گذاشت .به بيان ديگر" اون" از ابتداي به قدرت رسيدن خود در کره شمالي در واقع در همه عرصه ها ي داخلي مواضع خود را بيان کرده بود اما در مورد" سياست خارجي" اين کشور از جمله در قبال "آمريکا" موضوعي بود که تاکنون فرصت ارايه آن فراهم نشده بود که اين موضوع هم با رويکرد" تنش آفرين آمريکا در شرق آسيا"آن هم با آغاز" مانور نظامي آمريکا با کره جنوبي" در آبهاي شرق آسيا نيز مشخص شد و" اون" با اتخاذ مواضع قبلي رهبران اين کشور، حتي به اعتقاد برخي از تحليل گران با عبور از رويکرد پدر وپدر بزرگ ، مواضع تندي عليه رويکرد تهاجمي آمريکا در منطقه اتخاذ کرد. به اين معني که با افزايش تحرکات آمريکا وکشورهاي هم پيمان اين کشور در منطقه ،کره شمالي با تغيير مواضع قبلي خود در قبال کره جنوبي به استفاده بازدارنده از ظرفيت هاي هسته اي اين کشور در قبال تهديدات خارجي تاکيد کرد موضوعي که با عث شده رجزخواني هاي دو طرف در اين باره همچنان ادامه داشته باشد . اما با توجه به رويکرد به اصطلاح "جنگ طلبانه" دو طرف مناقشه، اکنون اين سوال مطرح مي شود که آيا اين احتمال وجود دارد که شبه جزيره کره به سمت يک جنگ تمام عيار پيش برود؟

*آيا شبه جزيره کره به سمت يک جنگ تمام عيار پيش مي رود؟

اگرچه پاسخ به اين سوال با توجه به تحرکات طرف هاي مناقشه بسيار سخت به نظر مي رسد، اما با توجه به شرايط داخلي وخارجي بازيگران بحران شبه جزيره کره احتمال آغاز جنگ تمام عيار در اين منطقه دور از ذهن به نظر مي رسد :

الف-آمريکا
۱-اين مفروض در ست است که مقامات کاخ سفيد براي "مهار قدرت يابي چين " در جهان تلاش مي کنند ودر اين راستا از همه ابزار هاي نرم وسخت خود در سالهاي اخير بهره مي برند اما به باور بسياري از کار شناسان ، مشکلات اقتصادي که آمريکا با دسته وپنجه نرم مي کند ،در کنار ظرفيت هاي اقتصادي چين در جهان براي کمک به نجات اقتصاد بحران زده غرب - تنيدگي اقتصادي دنياي غرب به اقتصاد چين و ميزان افزايش بدهي هاي دولت آمريکا به پکن ونيز بزرگترين تو ليد کننده ارزان کالادر جهان - و همين طور نياز دنياي غرب به بازار بزرگ چين ، با عث مي شود تا دولتمردان کاخ سفيد با احتياط فراوان از درگير شدن با کره شمالي که از حمايت چين نيز تاکنون بر خورار بوده است پرهيز نمايد . البته اين به معني اين نيست که چين وآمريکا برغم اين نيازها يي که به يکديگر دارند با هم اختلاف جدي ندارند چرا که اين مفروض هم درست است که اين کشورها در خيلي مسايل بين المللي باهم اختلاف نظر دارند ولي در شرايط کنوني جهان با توجه به منافع مشترک دوکشور در همگرايي، دامن زدن به اختلافات شايد مناسب زمان کنوني نباشد .

۲-اما نکته دوم در اين باره اينکه ،دولت آمريکا در سالهاي اخير با آغاز جنگ هاي متعدد که پرونده بسياري از آنها در حال حاضرنيز مفتوح مانده است ،دولت آمريکا براي پايان دادن اين جنگ ها به کمک ديگر قدرتهاي بزرگ جهان يعني از جمله چين وروسيه که عضو دائم شوراي امنيت نيز هستند نيازمند است .به همين دليل دور از ذهنبه نظر مي رسد که دولتمردان کاخ سفيد برغم نياز به همکاري هاي ديگر کشور ها براي اتمام پروژه هاي مفتوح خود ،صحنه جنگ ديگري را در جهان باز نمايد که در آن احتمال روبرو شدن با ديگر قدرت هاي شوراي امنيت نيز وجود دارد .

۳-اما نکته سوم در اين باره اينکه ،اگر چه تلاش آمريکا براي حضور پرنگ در شرق آسيا براي کنترل چين صورت مي گيرد اما از ديگر برنامه هاي دولت آمريکا در شرق آسيا ايجاد تنش در اين منطقه براي حضور دراز مدت در شرق آسياست چرا که حضور در شرق علاوه بر قراردا د امنيتي با کشور هاي منطقه ،فروش تسليحات کمپاني هاي آمريکا را به همراه دارد آن هم در شرايطي که اقتصاد بيمار آمريکا شرايط رابراي سياست هاي جهاني اين کشور در تنگنا قرار داده است .به هر حال آنچه مسلم است؛استراتژی نهایی آمریکا در آسیا واقیانوس آرام محاصره چین وروسیه با هدف جلوگیری از همگرایی رو به افزایش کشورهای این منطقه با محوریت این دوکشور است و در شرایط کنونی کره شمالی وبرنامه هسته ای آن مناسبترین بهانه برای ایجاد چنین وضعیتی است.زیرا اگر واقعا" آمریکا خواستار حل بحران هسته ای کره شمالی و ایجاد شرایط با ثبات در منطقه بود ؛تاکنون با توجه به خواسته این کشور برای امضای پیمان صلح و همکاری با کشورهای منطقه برای حل مسالمت آمیز برنامه هسته ای کره شمالی اقدام می کرد. همچنین به منظور نشان دادن حسن نیت خود از دامنه تحرکات نظامی خود در منطقه و در اطراف کره شمالی می کاست.اما واشنگتن نه تنها در این مسیر گام برنداشت ،بلکه با افزایش فعالیتهای نظامی خود در منطقه وتهدیدهای مستمر علیه کره شمالی بویژه تهدید با سلاح هسته ای و برگزاری مانورهای دوره ای با متحدان خود در منطقه؛ دولت پیونگ یانگ را بیش از پیش به سمت تقویت قدرت بازدارندگی هسته ای سوق داد.

ب-چين
۱-به اعتقاد نهاد هاي اقتصادي واطلاعاتي آمريکا اين مفروض درست است که چين با توجه به برنامه هاي اقتصادي بلند مدت خود- بين ۲۰۳۰تا ۲۰۵۰ –با عبور از ايالات متحده آمريکا به قدرت اول جهاني خواهد رسيد .البته بعضي از کارشناسان بر اين باورند شايد اين استراتژي پکن زودتر از موعد نظر حاصل شود و گواه بر اين مدعا نيز رويکرد انفعالي آمريکا براي حضور در شرق آسيا براي مهار چين است .به هر حال آنچه مسلم است اينکه مقامات پکن براي رسيدن به اين موقعيت حداقل سه کار را پي گيري کردند:الف)رويکرد اقتصادي را با جديت با لحاظ کردن استراتژي هاي بلند مدت خود پي گيري کردند ب)برغم تغيير در کانون هاي قدرت در سالهاي گذشته ،اصل استراتژي همچنان در سرلوحه کار رهبران جديد به فراموشي سپرده نشده است ج)براي رسيدن به اين استراتژي ، هميشه حفظ ثبات در منطقه از پيش نيازهاي اصلي پکن محسوب مي شد . به بيان ديگر بدون امنيت و ثبات در منطقه ، رسيدن به رشد اقتصادي دور از ذهن بود .به هر تقدير اگر دولت چين در قرن بيست ويک خود را براي رهبري آينده جهان آماده مي کند در در جه اول حفظ ثبات وامنيت در منطقه و پرهيز از تنش با قدرتهاي جهاني بوده است .امروز هم اين داستان تغيير نکرده است به اين معني که دولت پکن براي اينکه به قدرت اول جهان تبديل شود ناگزير است در مناقشه بحران شبه جزيره کره با احتياط عمل نمايد چرا به هردليلي آتش جنگ در منطقه شعله ور گردد، دولت پکن نيز مثل ديگر کشور ها در اين ماجرا دچار زيان خواهد شد .به همين دليل دولت چين نيز در مناقشه شرق آسيا برغم حفظ منافع ملي خود تلاش مي کند با مديريت بحران باعث کاهش تنش ها در منطقه گردد.اگرچه در اين ميان بازي پکن درباره خطوط قرمز خود بسيار روشن است اما "حفظ ثبات" در منطقه براي ادامه رشد اقتصادي اين کشور نيز از اصلي ترين نيازهاي استراتژيک پکن محسوب مي شود .

با مفروض قرار دادن دلايل فوق ،اکنون اين سوال مطرح مي شود که تنش هاي به وجود آمده در شبه جزيره کره به چه شکلي فروکش خواهد کرد ؟

*مناقشه شبه جزيره کره به چه شکل خاتمه خواهد يافت ؟

اگر چه با توجه به مفتوح ماندن بحران دو کره در شش دهه گذشته از سوي طرفهاي مناقشه ،اين احتمال براي هميشه وجود دارد که اين مناقشه با توجه به بازيگران مختلف به يک بحران تمام عيار تبديل شود ولي در شرايط کنوني برغم با لا گرفتن تنش ها در دو سه هفته اخير در شبه جزير ه کره اين احتمال وجودندارد که دو طرف به سمت يک در گيري تمام عيار حرکت نمايند و اين احتمال نزديک به صفر است . اما در مقابل اين احتمال وجود دارد و قابل پيش بيني است که کره شمالي به صورت محدود وکنترل شده به کره جنوبي حمله نمايد و در اين بين موضوع بار ديگر با نقش آفريني دولت پکن و مسکو به شوراي امنيت کشيده شود و اين کشورها با تلاشهاي خود فضا را به سمت" گفتگو" و در نهايت آرامش سوق دهند .ودر واقع بااين روش طرف هاي مناقشه با در نظر گرفتن تئوري بازي ها در نهايت به نتيجه برد-برد تن خواهند داد و در واقع اين وضعيت محاسنات زير را به همراه خواهد داشت :

۱-با اين روش ،"رويکرد مذاکره" جايگزين "جنگ احتمالي" خواهدگرديد .البته بازگشت به ميز مذاکره باالطبع با ميانجي گري دولت چين رقم خواهد خورد .

۲-با اين رويکرد احتمالي "برد –برد-جايگزين "برد –باخت –خواهد شد .

۳-طرف هاي مناقشه که در لفاظي هاي خود به استفاده از ظرفيت هاي هسته اي روي آورده بودند با اين روش احتمال بلوف بودن تبليغات خود را در سايه نگه مي دارند .

۴-دولت چين که به "حفظ رشد اقتصادي" به استمرارلزوم ثبات در منطقه مي انديشيد با اين رويکرد به خواسته خود خواهد رسيد .

۵-در اين ميان دولت آمريکا نيز به بهانه "تهديد کره شمالي" شرايط مطلوب تري را براي ادامه حضور خود در شرق آسيا فراهم خواهد نمود .

۶-و نکته آخر اينکه دولتمردان جديد پيونگ يانگ نيز با توجه به مشي سرسختانه اي که در قبال آمريکا داشتند ، به ميزان محبوبيت خود در داخل کره شمالي خواهد افزود.

*آينده رخداد
آنچه مسلم است اينکه ، تنش در شبه جزيره کره با توجه به اظهار نظر هايي تند دوطرف مناقشه ، بالا گرفته است و استمرار اين تنش ها در منطقه مي تواند بستري را براي هر تحول جديدي در آينده فراهم سازد .اما نکته قابل ذکر در اين باره اينکه ، با در نظر گرفتن جميع شرايط منطقه وجهان احتمال وقو ع جنگ تمام عيار در شرق آسيا غير محتمل به نظر مي رسد و به موازات آن، اين احتمال دور از ذهن نيست که در روز هاي آينده با توجه به سفر وزير خارجه آمريکا ودبير کل ناتو به منطقه ، شرايط براي تحرکات ديگر بازيگران در شبه جزيره کره به خصوص براي مذاکرات آينده در اين باره فراهم شود .اميد واري براي باز گشت طرفهاي در گير به ميز مذاکره در شرايطي است که، از يک طرف مقامات کره شمالي احتمالا با مفروض قرار گرفتن دو موضوع به پاي ميز مذاکرات خواهند رفت:

۱ –به رسميت شناختن قابليت هاي هسته اي اين کشور

۲- مذاکره با حفظ قدرت هسته اي . از طرف ديگر، در مقابل دولت آمريکا و هم پيمانان اين کشور در برابر اين خواسته پيونگ يانگ مقاومت خواهند کرد .با درک اين شرايط قابل پيش بيني است که دو طرف مناقشه براي پيشبرد اهداف خود مطالباتي را در مذاکرات آينده مطرح سازند. به هرحال تاکنون ادامه تنش در شبه جزيره کره امتيازاتي را براي بازيگران اين بحران به همراه داشته است . آمريکا توانسته است با تهديدات هسته اي کره شمالي به ادامه حضور خود –برغم مخالفت هاي مردمي منطقه اي-در منطقه مشروعيت مجدد دهد . مقامات کره شمالي با خطاب قرار دادن مقا مات آمريکايي براي حمله به پايگاههاي اين کشور در منطقه ،به تثبيت قدرت داخلي خود پرداخته است. دولت پکن نيز که در هفته هاي اخير باتند شدن آهنگ حضور امريکا در شرق آسيا نگراني قابل توجهي پيدا کرده بود، بالا رفتن تنش در شبه جزيره کره فرصت ديگري را براي بازيگري مقامات پکن در منطقه فراهم نمود تا فعلا از رويارويي مستقيم با آمريکا دور شود . البته در اين ميان به اين موضوع هم بايد اشاره کرد که با توجه به مشي مقامات جديد کره شمالي و کره جنوبي پيش از آغاز تنش در منطقه براي اتحاد دو کره ، بالا گرفتن تنش در شرق آسيا فعلا اين موضو ع را از اولويت پايتخت نشين هاي پيونگ يانگ و سئول خارج ساخته است ، موضوعي که پيش از همه خوشحالي قدرتهاي جهاني و ناراحتي مردم دو کره را به همراه خواهد داشت.
کلمات کلیدی : کره شمالی تنش آمریکا بمب هسته ای
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.