نظر منتشر شده
۲۸
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 160425
پهلوان ترهایی که نامشان در قِیدار امیرخانی برده نشد
مسعود یارضوی، 30 خرداد 91
تاریخ انتشار : سه شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۵۱
"قِیدار"، آخرین رمّان رضا امیرخانی، روایت لوطی های مهربانی است که در کنج ذهن امیرخانی نشسته اند و برای خودشان بروبیایی دارند.
 
لوطی های تنومند سیبیلو و صاحبقرانی که گویا کشته مرده مرام امیرالمومنین و امام حسین علیهم السلام اند و گستردگی خوانهای کرمشان همیشه نقل محفل چارسوهای بازارها و گرد نشسته های بازنشسته ها بوده است.
 
از ذهن امیرخانی عزیز که بگذریم، مطالعه فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها اینطور می گوید که مرام عیاری و جوانمردی همیشه و همیشه پای ثابت افسانه و روایت های سینه به سینه چرخ خورده ی ملت ها از انسان های آرمانی شان بوده است.
 
این "جوانمردی" بوطیقای یکسانی دارد اما در مکاتب مختلف همانند سامورای در ژاپن، پهلوانی در فلات ایران و "ماچو"گری در غرب، با ظهور و بروزهایی ناهمسان به پیدایی می رسد.
 
جوانمردی های توصیف شده در این مکاتب در همیشه تاریخ به صورت عامل شکل دهنده آن مکتب وجود داشته و توانسته است روایت هایی از کمک به مردم، رساندن پول و غذا به مستمندان و بعضاً ایستایی محدود در برابر جور زمانه را از خود به ثبت برساند.
 
فِتیان وابسته به این مرام و مسلک ها در تمام دنیا همیشه اینطور خود را به ثبت رسانده اند که اهل عصیان گری های محدودند، اهل تشبّث به ظاهر پذیرفته شده در جامعه و حتی افراد پست و دنی مثل طرّارها و یقه بگیرها (اما در عین رفاقت با مردم) و البته به فکر زنان آسیب دیده و بچه های بی پناه و غیره...!
 
آنها در یکی از بارزترین صفت های خود حتی در فرهنگ پهلوانی نیز هیچگاه نه تنها مشکلی برای حکومت های زمانه شان ایجاد نکرده اند بلکه در عمده موارد ظهور و بروز خود نیز به عناصر حامی حکومت های پادشاهی تبدیل شده اند و ظل اللهی شاهان را در چشم مردم زمانه تعیّن بیشتری بخشیده اند.
 
در واقع، نکته اینجاست که در مسلک اشاره شده به ویژه در ایران، مفهوم "دیانت ما عین سیاست ما است و سیاست ما عین دیانت ما"، چندان و حتی اصلاً پررنگ نیست.
 
پر واضح آنکه در انقلاب اسلامی ما بر عکس آنچه امیرخانی متظاهراً در قیدارش به تصویر می کشد، از این همه پهلوان و لوطی غیر از خاطره طیب حاج رضایی، آن هم سال ها قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران خاطره ای به ثبت نرسیده است. (و البته اگر خاطرات تلخ شعبان بی مخ ها را نیز هیچگاه به یاد نیاوریم.)
 
صحبت از این است که رضای امیرخانی عزیز این همه خیال و نازک خیالی را صرف آدمهایی کرده است که در تمام تاریخ ما نه حکومتی از جور را فرو انداخته اند و نه حکومتی از عدل را برپا کرده اند.
 
آدمهایی که ما نسل های جدیدتر وقتی آنها را در کنار بسیجی هایی مثل حسین فهمیده، بابانظر و حاج قاسم سلیمانی می گذاریم هیچ ضرورتی برای قیاس کردن آنها نمی یابیم.
 
و البته حتی در سایر فرهنگ های پیرامون هم اوضاع بهتر از این نیست.
 
جوان های افغان، امروز عکس ها و خاطرات احمدشاه مسعود، مجاهد دره پنج شیر را بیشتر پسند دارند تا خاطره پهلوانهایشان را.
 
و یا ژاپن، به عنوان مهد مکتب و تفکر سامورای، امروز در اشغال آمریکاست.
 
در اینجا، عیب از آمریکا به واسطه ددمنشی ها و دشمنی هایش نیست که از نقص پرداختن آدم ها به صفت خوبی مثل یَلی و جوانمردی به عنوان امّ الصفات است.
 
عیب رمان قیدار که با زیبایی هرچه تمام تر و البته قلم شهلا! و تعهد مثال زدنی رضا امیرخانی نوشته شده؛ نوشتن و وسواس های بیمورد درباره آدم هایی است که زیبایی های طریقت، آنها را از ضرورت های شریعت باز می دارد.
 
در واقع، ما بر خلاف رضای امیرخانی عزیز که در مصاحبه ای گفته است طریقت بدون شریعت، تحمل کردنی تر است از شریعت بدون طریقت؛ معتقدیم که اگرچه شاید در واهه و لحظه اینطور باشد، اما این طریقت های منهای شریعت اولاً به انحراف می انجامند، ثانیاً خواصّشان مانایی ندارد و ثالثاً اگر آنطور که اهل دل از مقدم بودن شریعت بر طریقت و ضرورت انجام موکداتش برای ورود به وادی باطن می گویند، نباشد؛ این طریقت بی شریعت سرمنزلی غیر از برهوت نخواهد داشت.
 
حرف این است که از امیرخانی عزیز انتظار است به جای پرداختن به مفاهیم بی اثر و مصادره شدنی مثل قیدار، به فکر آنهایی باشد که میل نزده و کبّاده نکشیده و شیتیل نگرفته، مرد مردستان شدند و بسیجی وار، نه یک صفت که نمایی از تمام صفات امیرالمومنین(ع) را در طول 32 سال ایستایی و استقرار انقلاب اسلامی ایران به تمثّل و تعیّن آوردند.
 
رضای امیرخانی عزیز در این زمین آماده کشت و این آب و هوایی که نوید خرمن خرمن محصول را می دهد، ارزن بکارد و از لوطی های گاراژدار بسراید یا اینکه گندم طلایی بکارد و از آنها بگوید که پهلوانی فقط یکی از صفاتشان بود و آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست در وصفشان می فرمود: "اینجانب از دور دست و بازوی قدرتمند شما را که دست خداوند بالای آن است می‏بوسم و بر این بوسه افتخار می‏کنم. شما دِین خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید."
 
انتخاب با امیرخانی است.
 
علی رستمی
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۴:۰۶:۰۶
مشکل اصلی این نقد آن است که منتقد و مقاله نویس گویا منوجه نیستند که این کتاب، تاریخ نبست، این یک رمان است. (845566) (moderator21)
 
مسيح
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۰:۱۱:۲۱
اشكال شما هم علي آقاي رستمي اينه كه فكر كرديد ايشون ايراد تاريخي گرفته...

من با اصل حرف ايشون موافقم كه مبتني بر اين اصل هست...حداقل انرژي براي حداكثر اثربخشي....ايشان-منتقد- مي گويد بهتر است برروي افرادي دست گذاشت كه هم سلامت بيشتر داشتند و هم قدرت بيشتر براي اصلاح مردم...

مساله بر سر سبك زندگي است... (846072) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۱ ۲۳:۴۱:۳۲
نویسنده طبق ذهنیات و دل خودش رمان می نویسد نه دل دیگران (848549) (moderator102)
 
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۴:۱۱:۳۱
فکر کنم شمایی که این مطلب رو نوشتید مشکل دارید.یه مشکل کوچیک که نمیدونم چیه توی یه جایی از ذهنتون که نمیدنم کجاست.امیرخانی که کسی رو با کسی قیاس نکرد واصلا موضوع قیاص مطرح نیست که شما اینطور نوشتید.رمان رو از دید رمان ببینید نه از دید خبر یا تحلیل.یه کم انعطاف و لطافت مغزی داشته باشید. (845571) (moderator21)
 
قرقیزستانی
۱۳۹۱-۰۴-۰۱ ۰۰:۲۹:۵۱
انتظار زیادیه عزیز من. چرا توقع بیجا دارید از آقایون که لطافت مغزی داشته باشن؟! (848652) (moderator102)
 
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۴:۳۷:۳۵
مثل اینکه شما فراموش کردید اولین رمان امیر خانی راجع به دلاوران دفاع مقدس است . (845632) (moderator21)
 
عباس
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۴:۵۸:۱۷
اقای سید مهدی شجاعی در وصف این رمان گفتند به احترام خلق این اثر تمام قد برای نویسنده آن بر میخیزم و البته آنرا رمانی شیعی و عاشورایی معرفی نمودند وصد البته به امیرخانی گفتند اماده باش که بزودی مورد هجمه افرادی معلوم الحال قرار خواهی گرفت (845671) (moderator21)
 
هادی
۱۳۹۲-۰۳-۱۲ ۱۷:۰۵:۲۸
بنده البته از دوستداران آثار و تفکر رضا امیرخانی هستم ولی با جدیت و منصفانه می گویم این هجمه نیست، یک نقد است. کسی اگر طاقت یک حرف مخالف را که با این همه احترام بیان شده نداشته باشد، در عقلش باید شک کرد! (1393688) (alef-3)
 
سیدامیر
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۵:۰۶:۴۹
نقد درستی بود به نظر من. به هر حال قسمت پررنگ تر یک رمان، اثری است که مفهوم آن می گذارد. پس لاجرم باید به آن هم بیاندیشیم و در قبالش فکر کنیم. (845690) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۵:۴۰:۲۵
چرا همه چی باید عینا همونی باشه که توی ذهن شماس؟
خب ایشون نویسنده این رمانه، توی ذهنش این افراد رو شخصیت پردازی کرده و دوست داشته داستان در کالبد اونها دمیده بشه!
حالا شما یه سری شخصیت های دیگه رو دوست داری برو یه کتاب بنویس در مورد اونا... نمیتونی بگی چرا فلانی راجع به شخصیتهای محبوب من ننوشته!!!!؟؟؟ ای بابا!!!! (845747) (moderator21)
 
سيد مصطفي
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۵:۵۳:۵۱
به هر حال اينكه اميرخاني در بين اين همه سوژه به چنين سوژه‌اي مي‌پردازد نشان از ميزان و درجه اهميت موضوع در ذهن او دارد. بنابراين تحليل جناب يارضوي بيراه نيست. اميرخاني داعيه دين و مكتب دارد؛ آيا نبايد در پرداختن به سوژه‌ها و موضوعات اهم و مهم و اولويت‌بندي كند؟ (845774) (moderator21)
 
United States
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۵:۵۸:۴۲
کامنت من در مورد کتاب بیوتن امیر خانی هست. بنا بر توصیه دوستان در این سفر به ایران این کتاب پرفروش را تهیه کردم و با خود به امریکا آوردم. تا کنون ۱۲۰ صفحه از آن را خوانده ام. بدون تعارف آنرا نسخه ایرانی بدون دخترم هرگز یافتم.
همانطور که آن کتاب بر اساس برداشت کاملا منفی از هر اتفاق و همینطور تمرکز بر نکات منفی از سفر به ایران بود، کتاب بیوتن هم یک منفی انگاری مطلق از همه چیز در امریکا هست. البته هنوز کتاب تمام نشده هست و ممکن هست تا پایان کتاب نظرم عوض شود.. (845785) (moderator21)
 
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۱:۵۴:۱۱
پس لطفا اول بخونش بعد اظهار نظر کن (846173) (moderator21)
 
علی
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۱:۵۸:۴۰
فکر می کنم اگر کتاب جانستان کابلستان را خوانده باشید آن وقت می توانید درک کنید که چرا امیرخانی قیدار را در وصف همین جوانمردی به قول شما پیش پا افتاده نوشته وقتی شما در جایی هستید که بهش می گن غربت، که این جوانمردان آن را برای شما قربت می کنند، راه دوری نرویم.
یک نکته دیگر: چه قدر اخلاق جوانمردی بدون ادعا از همان دست که در قیدار هست و در مردمان ما کوچک و بزرگ بوده در جامعه امروزی ما باقی مانده است و چه قدر به آن نیاز داریم؟ (846178) (moderator21)
 
هادی
۱۳۹۲-۰۳-۱۲ ۱۷:۱۴:۲۷
بنده البته در امریکا زندگی نکرده ام، ولی خلاصه موضوع بیوتن را شاید بتوان اینطور نوشت «تعامل یک فرد مذهبی سنتی در جامعه مدرن سکولار»
این که «سبک زندگی» مدرن هزاران اشکال از نظر دینی دارد به نظر بنده مورد شک نیست و برای این نتیجه گیری حتی نیازی به سفر به ینگه دنیا هم نیست، در همین تهران و بسیاری از جوامع ایرانی مسابقه رسیدن به سبک زندگی جدید مشهود است و همین قدر که مدرن شده ایم معایب آن را هم بدون اصلاحات و جرح و تعدیل دریافت کرده ایم متأسفانه.
دقت کنید که بنده به سبک زندگی اشاره کرده ام و مثلا نگفته ام شما که در امریکا زندگی می کنید نمی توانید دین دار باشید. (1393725) (alef-3)
 
روح اله
United Kingdom
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۶:۰۶:۲۷
از طرفدارای قدیمی و هم مدرسه ای امیرخانی ام. سعی می کنم کتابهایش را از دست ندهم و در اوج پرمشغلگی وقتی برایشان خالی کنم. البته نقدهایی هم به او و نگاهش دارم. فکر می کنم دوست نویسنده این مقاله بسیار زیبا نقدهای من را نیز را به قلم کشید. درست است البته امیرخانی مستقیما قیاسی نکرده. و البته شاید هدفش هم برتری دادن لوطی ها سیبیلو به بچه بسیجی های کوچولو مثل فهمیده ها نباشد. اما ناخواسته این کار را کرده است. و من این نقد را می پسندم هر چند کمی بیش از اعتدال گزنده است. (845796) (moderator21)
 
حسین
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۶:۴۸:۱۳
اگه رضا امیر خانی هم مثل بعضی از نویسنده ها بود که کتابش رو به اعتقاداتش ربط نمی داد می شد بگیم :حالا یه کتابی در مورد اخلاق جوانمردی نوشته شده و دم نویسنده اش قیژ!
اما آقا رضا با این همه مصاحبه و...ای که داشته , برمن یکی که ثابت شده که امیر خانی آرزوی قیدار خان رو داره
حالا شاید بگید آخه پس مشکلت با جوانمردی از نوع قیداری چیه؟ میدونید مشکل من این جاست که من میگم (دوستان انقلاب شد و انقلاب اخلاق,علم,سبک زندگیه و......خاص خودش رو داره) پس اگه این کتاب قبل از انقلاب چاپ می شد خیلی اثر خوبی بود ولی با توجه به 2 نکته ای که گفتم پس قیدار به دور از تفکرات انقلابیه(اگه هنوز باشه) امیر خانی هست
التماس دعا (845828) (moderator21)
 
یاسر
United States
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۷:۴۴:۴۷
اولا، باید دید که امیر خانی در چه شرایط و زمانی این کتاب را نوشته است.در شرایطی که اخلاق و جوانمردی در جامعه ما تا حد زیادی فراموش شده است و این رمان شاید بتواند تلنگری ایجاد کند

ثانیا، دوستان کمی انصاف داشته باشید و امیر خانی را با همه آثارش ببینید.انصافا در بین آثار امیر خانی چقدر به مفاهیم انقلاب و دفاع مقدس پرداخته شده است و چقدر به موضوعات دیگر. یک نویسنده حق دارد به موضوعات مختلف بپردازد هرچند از درجه اهمیت متفاوتی برخوردار باشد.

ثالثا، دوستان ارزشی به خاطر داشته باشند که امیر خانی در چه شرایط نامساعدی یک تنه به میدان آمد و همه انتقادات روشنفکران(بخوانید روشنفکر نما ها) را به جان خرید و کتاب ارزشمند داستان سیستان را نوشت

رابعا، دوستانی که خود را انقلابی و هرکه غیر خود را غیر انقلابی می دانند، بدانند که این شیوه،مخالف اصل اصیل جذب حداکثری و دفع حداقلی است (845895) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۱۹:۰۱:۳۴
نکته همین است که اشاره شد. به کسانی پرداخته اند که معلوم نیست چه محبتی به ما کرده اند که حالا داعیه دار در دست گیری بخشی از تاریخ و فرهنگمان هستند؟ (845996) (moderator21)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۱:۱۱:۳۶
من نظرم اینه که رضا امیرخانی یه گشتی بزنه، سفارشی بگیره، بعد رمان بنویسه! اینطوری بهتر نیست؟!!
اینو باور کنیم که همه تو یه فضای ذهنی نفس نمی‌کشن! مردم علائق متفاوت دارند و علاقه داشتن به یک چیز، چیزهای دیگه رو نفی نمی‌کنه!
میشه هم «دا» رو دوست داشت، هم «من او» رو.... هم «نورالدین پس ایران» رو پسندید، هم «قیدار» رو .... (846129) (moderator21)
 
محمد صادق دهنادی
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۱:۲۳:۲۴
مشکل اصلی این نقادان گرامی این است که قیدار را نخوانده اند تا ببیند که قیدار دهه پنجاه امیرخانی هم برای خلوص عیار مردانگی اش به جبهه خرمشهر می رود
قیدار نه سبیل دارد و نه کباده می کشد
مصاحبه امیرخانی با پر تیراژ ترین نشریه دفاع مقدسی ( امتداد) را که در ماه خرداد منتشر شده لطفا بخوانید
و این آیه را
و لا تقف ما لیس لک به علم (846139) (moderator21)
 
زهرا
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۱:۲۹:۲۸
. اميرخاني چهره هاي جديدي و آدم هاي جديدي رو معرفي كرده كه درگير چندگانگي هاي زندگي كنوني هستن.
من هنوز كتاب جديد رضااميرخاني رو نخوندم ولي از كتاب بيوتن كه خوندم احساس مي كنم كمي به حاشيه رفته اند كه همين حواشي به جذابيت بيشتر داستان افزوده (846144) (moderator21)
 
نیما
۱۳۹۱-۰۳-۳۰ ۲۲:۵۹:۳۴
قرار نیست آقای امیرخانی برای تمامی کمبودها و کم کاری ها در حوزه رمان و داستان ایرانی نوشته ای داشته باشند. شما اگر توانایید خودتان بخشی را بعهده بگیرید! (846278) (moderator102)
 
ر.ز
۱۳۹۱-۰۳-۳۱ ۰۸:۳۷:۱۸
مشگل ما ایرانی ها این است که خود در خصوص یک مسئله توانائی لازم را نداریم که حل و فصل کنیم و یا چیزی را بسازیم و ... اما در دنیا در ایراد گرفتن
حرف اول را می زنیم!!!
شما اگر توانائی دارید خود یک کتاب یا رمان بنویسید و ببینید چقدر نویسندگی و تحریر یک مطلب سخت است ، بیائید مکتر نظر بدهیم و بیشتر فکر کنیم و به افکار دیگران احترام بگذاریم. (846691) (moderator21)
 
خشن
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۴-۰۱ ۱۳:۱۵:۰۴
منتقد گرامی شما خودتان چرا وارد گود نمی‌شوید و همه آنچه را در ذهنتان به عنهوان پهلوانی واقعی است را نمی‌نویسید، البته در آنصورت منتقد نخواهید بود؟... (849637) (moderator102)
 
عماد
۱۳۹۱-۰۴-۰۱ ۱۶:۴۱:۰۸
فوري: رمان (بدون تشديد) درست است . نه رمّان (به معناي انار) !!!!!!! از شما بعيد بود. اصلاح کنيد. (850069) (moderator22)
 
علی جمشیدی
۱۳۹۱-۰۴-۰۲ ۲۲:۳۰:۴۴
و ای کاش رضا امیر خانی از شتهیات رمان هایش کم کند و برای عرفی کردن قهرمان ها یا بهتر بگویم الگوهای عرضه شده در داستاتن هایش کم تر دست به گناه پردازی زند و فضای مشکوک درست کند. اگر همه این کارها را صفدر کرده بود به عنوان میوه تربیت شده به دست قیدار خیلی بهتر بود تا اینکه قیدار شبی تا صبح با مهپاره باشد و صبح هیچ اثری از محتوای 5 لیتری باقی نمانده باشد. هر چند در لفافه داستان می دانیم قیدار گناهی در ان شب مرتکب نشده.
یا علی مدد! (852088) (moderator102)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۰۴-۰۳ ۱۴:۲۲:۴۰
قیدار نماد یه جوانمرد واقعی است که هر کسی می تونه مثل اون باشه و از هیچ چیز جز خدا و اربابش و مولاش واهمه ای نداشته باشه و معنای واقعی توکل را به تصویر می کشید...
نگاهش به زن و از اون بالاتر به یک انسان تحسین برانگیز بود
به نظر من قیدار تمثالی از جوانمردی بود به گونه ای که اشخاصی زیادی را با درجه اعتقادات مختلف می تونه با خودش راهی کنه (853355) (moderator19)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
پهلوان ترهایی که نامشان در قِیدار امیرخانی برده نشد