توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 392968
راهنمای کتاب/«نبودنت» (کتاب دوم)؛ ترجمه محمدرضا فرزاد؛ چشمه
صدای جهان در گلوی غازهای وحشی
محمدعلی حسنلو؛ 31 شهریور 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۳۱ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۰۹
«نبودنت»
(کتاب دوم)
مترجم: محمدرضا فرزاد
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۱۱۶ صفحه، ۲۲۰۰۰ تومان

شما می‌توانید کتاب «نبودنت (کتاب دوم)» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

***

ما گمشدگانی در این جهان هستیم با یاس‌ها و شادی‌های فراوان، با امیدها و نومیدی‌های فراوان، گاه چهره‌هایمان سراپا شور است، اگر شعر یا آهنگی بتواند تمام ذرات بدن ما را تحت تاثیر قرار دهد و گاه خلوت‌های یاس‌آلود و احساس اینکه همه در این جهان بی‌پناهیم، سخت به سراغمان می‌آید. نخستین شعر جلد دوم کتاب «نبودنت» تمام احساسات ذکر شده را ایجاد می‌کند. شعری از مری الیور که شاعری است اهل امریکا متولد سپتامبر ۱۹۳۵. در این شعر که غازهای سفید نام دارد شاعر با نگاهی خاکستری به زندگی انسان و توانایی‌ها و ناتوانایی‌هایش، روایت‌کننده سهمی است که هر انسانی از زندگی در این دنیا نصیبش می‌شود. سهم ما از یاس، سهم ما از طبیعت وُ زیبایی‌هایش، سهم ما از صدای جهان که شاعر انعکاس آن صدا را در گلوی غازهای وحشی می‌شنود:

حتما نباید آدم خوبی باشی
حتما نباید
صدها فرسنگ بیابان را
به توبه روی زانوانت پیموده باشی
فقط باید بگذاری موجود نرم تنت
آن چه را دوست دارد، دوست بدارد.
برایم از یاس بگو، از یاست، من هم از یاسم با تو خواهم گفت.
در این میانه، زندگی همچنان می‌گذرد.
در این میانه، آفتاب و گوهران زلال باران
غلتانند
در چشم‌اندازها،
بر هامون‌ها، بر درختان دوردست
بر کوه‌ها و رودها.
در این میانه، غازهای سفید، بر فرازِ آسمان آبی و پاک،
باز به خانه برمی‌گردند.
هر که هستی و هرچه تنها هستی
جهان خود را یک سر به خیال تو می‌سپارد
جهان صدایت می‌زند مثل غازهایی وحشی، با صدایی تیز وِ پُرشور
و بارها و بارها شان تو را
در تبار موجودات جار می‌زند.

رهایی آن چیزی است که شاعر توصیه می‌کند و همه‌ی ما نیازمند آن هستیم، شاید رهایی در دیدن، رهایی در شنیدن، رهایی در لمس کردن شادی‌ها و یاس‌ها که بتواند انسان سرگردان امروز را بیشتر کمک کند تا که به خاطر آورد جهان همچنان مانند گذشته صدایش می‌زند، مثل غازهای وحشی تا شان و ارزشی که دارد یادش بیاید.

یکی از مفاهیم مهمی که در تعدادی از شعرهای کتاب «نبودنت» به چشم می‌خورد محبت و مهربانی‌ای است که یک فرزند می‌تواند نسبت به مادر یا پدر خود داشته باشد. در شعری از آنا اشویر شاعر لهستانی، میلاد یک کودک و از همه مهمتر وجود پُرعاطفه و دردکشیده یک مادر این گونه توصیف شده است:

به دنیا که آمدم
خونِ مادرم
ریخت از لای پاهاش.
هر دو درد کشیدیم
او بیش از من.
مادرم که مرد
خون مادرم
ریخت
رفت از لای پاهاش
و باز هر دو درد کشیدیم
و باز، او بیش از من .

یا در شعری دیگر از جیمز فنتُن شاعر انگلیسی متولد ۱۹۴۹، فنتُن در شعری به نام «چهچه‌ی مرده‌ها» گفت‌وگویی پر از اندوه را با مادر خود انجام می‌دهد، گفت‌وگویی که انگار از درون شاعر جوشیده و به او این حس را القا کرده است که نکند ارواحی از مردگان در روح و جان سارها و پرندگان لانه کرده باشند:

آه مادر
مُرده‌ها
مادر، صدای مُرده‌ها کَرکننده است.
مُرده‌ها مثل سارهای لای درختند.
من دودستی کف می‌زنم.
و مُرده‌ها می‌پرند توی هوا.
دسته دسته می‌پرند.
آسمان را تیره می‌کنند.
بال می‌زنند.
باز، بال می‌زنند.
مادر، مُرده‌ها صدایم می‌زنند
چهچهه زنان

از دیگر مواردی که در شعرهای جمع آوری شده جلد دوم کتاب «نبودنت» بسیار به چشم می‌خورد، جنگ و روح ویرانگری است که در ذاتش نهفته است. قرن بیستم و بیست‌ویکم که یکی، با ادعاهایی گزاف و بزرگ علمیش به اتمام رسیده است و دیگری در حال سپری کردن دهه‌ی دوم خود است در رعایت نکردن انسانیت توسط انسان‌ها کم از قرن‌های گذشته که نداشتند هیچ؛ بلکه شاید بیشتر هم داشتند. رابرت اوپنهایمر می‌گوید: قرن بیستم قرنی بود که دامن علم به گناه آغشته شد، دامنی که هنوز گریبان‌گیر علم و بسیاری از دستاوردهای دیگر بشری است. از همین روست که دنا میخاییل این چنین با طعنه و سُخره از جنگ صحبت می‌کند، در شعری سراسر طعنه با نام «چه زحمت کش است جنگ» از ویرانی و بی‌خانمانی و بسیاری از جزئی‌ترین مسائل مربوط به جنگ صحبت می‌کند. و مگر جز این است که شاعر نیاز دارد با جزئی‌نگری بسیاری از مسائل بی‌ربط و باربط را به یکدیگر متصل کند:

چه جلیل است جنگ!
چه مشتاق و مفید!
صبح علی‌الطلوع
آژیرها از خواب بیدار وُ
آمبولانس‌ها را روانه‌ی هر سو می‌کند
جنازه‌ها را پرت می‌کند به هوا
برانکاردها را می‌فرستد سراغ زخمی‌ها
و باران را
از چشم‌های مادران می‌باراند
زمین را شخم می‌زند
و از زیر آوارها
کلی چیز بیرون می‌کشد ...
بعضی بی‌جانند اما می‌درخشند
بعضی دیگر رنگ پریده‌اند اما هنوز نبض شان می‌زند ...
سوال‌های بسیار
در ذهن کودکان برمی‌انگیزد
در دشت‌ها مین می‌کارد و
لاشه و تاول درو می‌کند
قومی را بی‌خانمان می‌سازد
روحانیان را که به لعن شیطان می‌نشینند
کنارشان می‌ایستد
(شیطان بیچاره،
دست در آتش سوزان، بر جا خشک می‌شود)
جنگ همچنان مشغول کار است، شب و روز.
به جباران
الهامِ خطابه‌های بلند می‌بخشد
به سرداران، نشان شجاعت
به شاعران، مضمون.
به صنعتِ دست و پای مصنوعی
کمک می‌کند
به مگس‌ها غذا می‌رساند
ورق به کتاب‌های تاریخ می‌افزاید
و میان قاتل و مقتول، مساواتی حکم می‌کند
به عاشقان، نامه نوشتن می‌آموزد
و دختران جوان را با انتظار آشنا می‌سازد
روزنامه‌ها را پر از عکس و مطلب می‌کند
برای ایتام
خانه‌های نو می‌سازد
کسب‌وکار تابوت‌سازان را رونق می‌دهد
گورکنان را خداقوت می‌گوید
و بر چهره‌ی رهبران، نقش لبخندی می‌نشاند.
جنگ با پشت‌کاری بی‌مانند، زحمت می‌کشد.
بی که کسی
قدر بداند.

همچنین لازم است که از خاطر نبریم کتاب «نبودنت» صرفا کتاب شعر نیست هرچند نگارنده این سطرها بیشتر به صحبت درباره چند شعر خاص پرداخته است اما عکس‌هایی که در این کتاب برای شعرها انتخاب شده است گاهی بسیار صریحند و روشن، مثل عکسی به نام ‌دیداراتفاقی‌ که ممکن است چنین حادثه‌ای برای هر یک از ما بارها و بارها رخ دهد و یا عکسی از اُدد بالیتی که تصویر زنی را نشان می‌دهد که یک تنه در مقابل سربازان اشغالگر اسرائیلی ایستاده است. در این میان عکس‌هایی مثل «چچن» از پال لو با زبان دیگری از زخم و خون صحبت می‌کنند، زبانی که بسیار به مضمون شعری که در کنار آن عکس قرار گرفته است نزدیک است، شعری از آنا اشویر که تصویرکننده ظلمی است که باز هم جنگ در طول تاریخ به انسان‌ها تحمیل کرده است.
«نبودنت» کتابی است که از سی و دو شاعر اروپایی، امریکایی و آسیایی شعرهایی را در صفحاتش جا داده است، کتابی که حتما می‌تواند برای آنها که به شعر و عکس در کنار یکدیگر علاقمندند مفید و موثر باشد.
 
کلمات کلیدی : نشر چشمه
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
صدای جهان در گلوی غازهای وحشی