توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 490563
به بهانه سی امین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان
فرهاد مهرانفر:خوراک فرهنگی کودک امروز ما بازیهای غربی است که خشونت را در آنها تقویت می کند
گفتگو از:مینو خانی/19تیر96
الف/ فرهاد مهرانفر یکی از سینماگرانی است که با آثار کوتاه، مستند و بلند سینمایی خود توجه بسیاری از جشنواره های داخلی و خارجی را به خود جلب و جوایز زیادی کسب کرده است: موشک کاغذی، درخت جان، چریکه هورام و ... به بهانه حضور وی در سی امین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان گپ کوتاهی با او زدیم.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۹ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۰۰


-آقای مهرانفر دوست دارید بحث با چه چیزی شروع شود؟

توجه به توسعه پایدار. اگر در ساخت فرهنگ یک ملت، هدف توسعه پایدار و ارتقای دانش باشد، یعنی باید آنچه نسلهای قبل تجربه کرده و آموخته اند، درست به نسل بعد منتقل شود تا بیرق فرهنگ درست بالا کشیده شده و توسعه پایدار ایجاد شود. در کشور ما تجربیات زیادی شده است و از دهه 50 فیلمساران نخبه ای بودند که در حوزه سینما از موج جهانی عقب نمانند و همراه با فیلمسازان جهان قدم برداشته اند، تجربیاتی که اگر درست به کار بسته شود، به کمک جوانان امروز می آید. ولی متاسفانه مملکتی هستیم که حافظه تاریخی خوبی نداریم و در هر مقطعی گذشته را نادیده می گیریم و فکر می کنیم تاریخ باید از ما شروع شود.

البته این نگاهی است که در سیاست وجود دارد و به بقیه بخشها منتقل می شود. در حالی که امروز و اکنون ما، محصول مجموعه تجارب نسلهای قبل است که توانسته اند آن دانش و زیباشناسی و تجارب را بیاموزند و خودآگاه یا ناخودآگاه به نسل بعد منتقل کنند. در رد پای هر نسلی از فیلمسازان از قبل از من تا خیلی های دیگر بعد از من رد پای مجموعه تجارب نسلهای قبلی دیده می شود و نمی توانیم بگوییم که از آقای بیضایی، کیارستمی، تقوایی، مهرجویی و شهید ثالث و دیگران و حتی از مدیران سینمایی مثل فیروزشیروانلو متاثر نشدیم. چه بخواهیم چه نخواهیم، مجموع شعور سینمایی امروز ما برآیند این گذشته است.

-اگر ما میراث دار آن گذشته هستیم امروز باید دستمان خیلی
بچه دو ساله ما پشت کوچکترین ابزار رسانه ای مثل یک موبایل هوشمند یا تبلت نشسته و با گیم های آن سوی آبها بازی می کند. جهان آینده را گیم تعیین می کند و سینما در دل گیم ظهور پیدا می کند. خوب خوراک فرهنگی این بچه از حالا از آن سوی آب می آید
پر باشد و نباید شاهد گسستی در بخشهای مختلف باشیم. ولی متاسفانه مجموع نگاه فیلمسازان کهنه کار سینمای کودک این گسست را حداقل در این حوزه تایید می کند. مثلا سینمای کودک دهه شصت دهه پرباری و دوره درخشش سینمای کودک بود. البته شاید یکی از مهمترین دلایل این باشد که سینماگر کودک به محض اینکه در این عرصه موفق می شود، وارد عرصه سینمای بزرگسال می شود. به نظر شما چرا این گسست به وجود می آید؟


- اگر بُعد صنعت سینما را در نظر بگیریم و منطق صنعت یعنی عرضه و تقاضا را در آن مدنظر قرار بدهیم، ابتدا باید تقاضا در سینمای کودک را از دید مدیران سینمایی بررسی کنیم، وجهی که خیلی زیاد در آن حرف زده می شود و به نظر می رسد دغدغه زیادی نسبت به آن وجود دارد. منظورم این است که باید ببینیم چقدر برای تولید فیلم کودک و فرهنگ سازی برای کودک همت جدی وجود دارد. اگر جشنواره کودک اصفهان را که آن هم به همت چند مدیر دلسوخته و کارشناسانی که سالها در این زمینه استخوان خرد کرده و توانسته اند حیثیت این جشنواره را حفظ کنند، کنار بگذاریم، مجموعه مدیریت سینما چقدر دلسوخته این سینما و کودکان این سرزمین است و چقدر می خواهد برای این کودکان فضای فرهنگی ایجاد کند؟ اگر این دغدغه وجود نداشته باشد یعنی تقاضایی وجود ندارد و تولیدی نخواهیم داشت.

- یعنی شما معتقدید که تقاضا باید اول از سوی مدیران وجود داشته باشد؟

- مسلم است. چون مخاطب که بالفطره و بالقوه وجود دارد و نمی توانیم منکر این شویم که نسل کودک و نوجوان ما نیازمند فیلم نیست. ولی باید ببینیم که این دغدغه چقدر در سطح مدیران و حاکمیت کلان برای نسل کودک و نوجوان هدفمند وجود دارد و برنامه ریزی می شود.

- شما چطور ارزیابی می کنید؟

- واقعیت این است که وقتی برگزاری جشنواره کودک نزدیک می شود خیلی عجولانه تلاش می شود چند فیلم به هر طریق حمایت شود تا چیزی برای عرضه در جشنواره وجود داشته باشد. اما دلیل بی این توجهی را بعد از جشنواره متوجه می شویم که هیچ دغدغه ای برای اکران این فیلمها وجود ندارد.

مثلا فیلم «موشک کاغذی» من در همین جشنواره در بخش ملی و بین المللی جایزه گرفت ولی تا به امروز امکان اکران برای این فیلم وجود نداشته است. در حالی که تمام دست اندرکاران سینما معتقد بودند موشک کاغذی فیلمی است که خانواده را هم با خودش به سینما می آورد. فیلمهای دیگری هم هستند که هم در عرصه بین المللی درخشیدند و هم در جشنواره های داخلی ولی تا به امروز فرصت اکران پیدا نکردند. گرچه به زعم برخی، فیملهایی «درباره کودک» بوده و سیاه نمایی داشته اند،
همیشه در جشنواره ها همه ما آرمانهایمان را می گوییم، ولی باید منتظر باشیم و ببینیم که در طول سال این حرفها چه نتیجه ای برای سینما به بار خواهد آورد و این دیدگاهها چقدر خریدار داشته و توانسته به عمل درآید
ولی تعدادی هم فیلمهای خوب «برای کودک» هستند که متاسفانه امکان عرضه نداشته اند. وقتی فیلم اکران نمی شود، فیلمساز کودک دلسرد می شود و فکر می کند در زمینه ای فعالیت کند که امکان اکران فیلمش وجود داشته باشد و بازگشت سرمایه داشته باشد.

مثلا الان موضوعات اجتماعی چون از سوی مخاطب استقبال می شود، باعث شده که عرضه در این حوزه وجه غالب تولیدات را به خود اختصاص بدهد. معتقدم دلیل اصلی عدم اکران فیلمهای کودک به عدم برنامه ریزی و مدیریت توزیع سرمایه و بودجه و حمایت مربوط است. چون نمی توانیم بگوییم که سینمای کودک در گامهای اولیه اش به لحاظ اقتصادی، نیازمند هیچ حمایت دولتی نیست. این سینما در صورتی نیازمند حمایت دولتی نیست که خط قرمزهای آن برداشته شود.
 
- در شرایط فعلی سینمای بزرگسال هم نیازمند حمایت دولتی است.

- بله وقتی محدودیت وجود دارد و شاخ و بال تجاری فیلم محدود می شود، طبیعتا باید سوبسید هم داده شود. من معتقدم اگر آن محدودیتها نباشد همچنان افرادی مثل خانم برومند، آقایان طهماسب یا جبلی و دیگرانی که در حوزه کودک تجربیات خوبی داشته اند همچنان می توانند آثار خوبی ارایه دهند. چون کودک سرمایه بزرگی برای اقتصاد سینماست که اصولا نادیده گرفته می شود و متوجه این پتانسیل نیستیم که همراه هر کودک، پدر و مادر هم به سینما می آیند.

این در حالی است که بخشی از تولیدات سینمای هالیوود اتفاقا برای کودک و نوجوان است یا در ساخت فیلم مختصاتی را در نظر می گیرند که بتواند کودک و نوجوان تا سن 15 سال را دربرگیرد. چون باور دارند که همراه کودک، پدر و مادر هم به سینما می روند و این پتانسیل بسیار خوبی برای اقتصاد سینماست.

در حالی که ما این سرمایه بالقوه را نادیده می گیریم. این مشکلی است که از منظر اقتصادی در سینمای کودک وجود دارد، اما مشکل اصلی در وجه فرهنگی است و فاجعه بیشتری با خود به دنبال دارد. یعنی ما نسل آینده را با چه چیزی تجهیز می کنیم؟ در حال حاضر، کودک دو ساله ما پشت کوچکترین ابزار رسانه ای مثل یک موبایل هوشمند یا تبلت نشسته و با گیم های آن سوی آبها بازی می کند. جهان آینده را گیم تعیین می کند و سینما در دل گیم بروز پیدا می کند. خوب خوراک فرهنگی این کودک از حالا از آن سوی آب می آید. ما چقدر برای این کودک سرمایه گذاری کرده ایم؟

- من همین را می خواستم بپرسم. بخشی از موقعیت فرهنگی و اجتماعی امروز همنسلان من و شما به واسطه تصاویری است که در
خشونت طلبی که منافع لابی های قدرت و اقتصاد نظامی در آن است، با این سرمایه گذاری در حوزه کودک و ایجاد حس خشونت طلبی و نژادپرستی و مرزبندی انسانها و فرهنگ و ادیان است محقق می شود. ولی ما در این زمینه چه کار می کنیم؟ هیچ، یعنی کودک ما هیچ خوراکی ملی و فرهنگی ندارد.
کودکی دیدیم و حس بلندپروازی و خیال پردازی را در ما پروراند و به ما انگیزه هایی را داده که در بزرگسالی آنها را محقق کردیم. حالا این حس چطور در نسل کودک و نوجوان ما ایجاد می شود؟


- متاسفانه بخشی از آن با خشونتی که در آثار غربی وجود دارد تامین می شود، اتفاقی که بسیار هدفمند انجام می گیرد. یعنی تیمی از کارشناسان و متخصصان امور مختلف در حال برنامه ریزی آینده جهان هستند و به شدت بر کودک سرمایه گذاری می کنند. این خشونت طلبی، منافع لابی های قدرت و اقتصاد نظامی را تامین می کند و آنها با سرمایه گذاری در حوزه کودک و ایجاد حس خشونت طلبی و نژادپرستی و مرزبندی انسانها و فرهنگ و ادیان اهدافشان را محقق می کنند. در حالی که هیچ خوراک ملی و فرهنگی برای کودکمان نداریم.

حتی سالهاست هیچ برنامه ریزی درستی در تلویزیون هم وجود ندارد. زمانی شبکه 2 آثار قابل توجهی تولید می کرد، ولی الان جز بعضی سریالهایی که محض سرگرمی مخاطب متوسط به پایین است، هیچ چیز دیگری وجود ندارد. این در حالی است که کودک ما همچنان به واسطه رسانه های نیرومندتری مثل امکانات مجازی و ابزار هوشمند امروزی تحت تاثیر قرار می گیرد و بنیان های فرهنگی و رشته های احساسی اش با برنامه های آنها شکل می گیرد؛ چیزی که به راحتی دگرگون نخواهد شد.

مثلا فرض کنیدما در کودکی اگر آثار خارجی را می دیدیم، والت دیسنی و انیمیشن هایی راجع به ارتباط انسان با انسان یا انسان با طبیعت مثل «بل و سباستین»بود و همین ها کودکی ما را شکل داد. در حالی که کودکی کودکان ما با انواع گیم های خشونت زا در حال شکل گیری است.

- در حالی که ارتباط انسان با انسان یا طبیعت و حیوانات در ذات انسان است که باید با ابزارهای مختلف مثل فیلم حفظ و تقویت شود. ولی کودک امروز ما چطور این احساسات را دریافت خواهد کرد؟

- این خلایی است که وجود دارد هر چند در همین دوره از جشنواره فیلمهایی را دیدم که می تواند در صورت اکران تاثیر خوبی داشته باشد.
- مثل؟
- مثل فیلم آقای طالبی، «پایان رویاها». آقای طالبی یکی از دانش آموخته های سینمای کودک است که از نوجوانی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده است، کانونی که فیلمسازان تاثیرگذاری مثل آقای کیارستمی و خیلی های دیگر را تربیت کرده و امروز ستون سینمای کودک هستند. اما آیا واقعا توانستیم کانون را با همان اقتدار حفظ کنیم؟ درست است که سرمایه گذار این فیلم آقای طالبی، کانون بوده ولی این اصلا کافی نیست. چون برنامه استراتژیکی برای نسل آینده وجود ندارد.
 
- این برنامه را سیاستگذاران کلان باید داشته باشند یا کانون؟ نقش کانون چیست؟

- دوستانی که در کانون بالیدند و پدران معنوی کانون هستنداین باور را به نقش کانون
کودک ما همچنان به واسطه رسانه های نیرومندتری مثل امکانات مجازی و ابزار هوشمند امروزی تحت تاثیر قرار می گیرد و بنیان های فرهنگی و رشته های احساسی اش با برنامه های آنها شکل می گیرد؛ چیزی که به راحتی دگرگون نخواهد شد.
دارند، ولی وقتی در سیاستهای کلان و در تقسیم اعتبارات فرهنگی سهم قابل توجهی به کانون اختصاص داده نمی شود، نقش کانون کم رنگ می شود. این در حالی است که  سهم اعتبارات مراکز و نهادهایی که در فرهنگ سازی نقش مهمی ندارند، خیلی بیشتر از کانون است.

- یعنی کانون همچنان می تواند تاثیرگذار باشد به شرطی که به لحاظ مالی دستش باز باشد؟

- قطعا. کارشناسان لازم وجود دارد، البته مدیریت جسور هم لازم است تا همان تجربه ای که مدیران کانون قبل از انقلاب داشتند، را تکرار کنند؛ مدیری که تحمل دیدگاههای مختلف را داشته باشد و اجازه دهد سینماگر در فضای باز به بالندگی برسد.

- البته نباید فراموش کنیم که عرصه کودک بسیار حساس است، چراکه آینده کشور را همین کودکان می سازند.

- بله، دقیقا. باید بدانیم چه نهالی را در چه زمینی می کاریم و چه مراقبت و توجهی لازم دارد.

- با توجه به شرایط موجود چه تصوری از آینده نه چندان دور این سینما دارید؟

- من همیشه امیداورم ولی در شرایط امروز خیلی بدبینم...

- یعنی آقای مهرانفر با آن تصاویر به یادماندنی در فیلمهایش که حال آدم را خوبو حس رضایت از زندگی ایجاد می کرد، الان بدبین شده... وای به حال بقیه.

- من امیدوارم چون به آقای روحانی رای دادم و معتقدم باید این اتقاق می افتاد. حداقل خاصیت این رای دادن یک اتحاد ملی بود. ولی در همان نظری که از من خواستند، گفتم من به آقای روحانی رای می دهم ولی از فردای موفقیت ایشان منتقد کاستی ها و خلاهای فرهنگی خواهم بود. چونمی دانم که ظرفیت نقدپذیری دارند و می دانم پناهنگاه تعالی و رشد جوانان هستند. الان هم باید به آینده امیدوار باشیم ولی باید بدبین باشیم برای همه آن چیزهای بدی که حوزه فرهنگ را احاطه کرده...

- حداقل متناسب با موضوع بحث مان یعنی سینمای کودک چه پیشنهادی دارید؟

- در حوزه مدیریت فکر می کنم یک مدیر خوب، فردی است که باور دارد همه چیز را همگان دانند. این یعنی مشاور قرار دادن اهل فن و تخصص. من فکر می کنم حداقل در حوزه سینما باید یک جا به جایی و دگرگونی صورت بگیرد و نگاه پیشتاز و ساختارشکنانه به کسانی که نگاه انتقادی به مدیریت سینما دارند، اجازه بدهد نظراتشان مطرح بشود.

مثلا من بین فیلمسازان جوان فردی مثل آقای آل احمد را می بینم که فرد فرهیخته و اندیشمندی است و مطمئنم در حوزه نظریه پردازی هم می تواند تاثیرگذار باشد. در حالی که ایشان در حال حاضر فقط از طریق یک گروه تلگرامی امکان بیان نظراتش را دارد یا بقیه سینماگرانی که در گروه
نباید در مورد سینمای کودک نگاه دلسوزانه و حمایتگر داشته باشیم، بلکه باید سرمایه گذاری جدی صورت بگیرد.چرا که یک فیم کودک هم می تواند فروش میلیاردی داشته باشد به شرطی که سرمایه گذاری و برنامه ریزی درستی داشته باشد؛ نمونه های موفق آن مدرسه موشهاست
تلگرامی ایشان عضو هستند امکانی بیش از این ندارند. در حالی که حرفهای بسیار خوبی در این گروه زده می شود. ولی چرا این نظرات نباید به مدیران سینمایی منتقل شود و تعامل و گفتمانی بین مدیران و این سینماگران برقرار شود؟

- با توجه به صحبتهای آقای حیدریان درباره سینمای کودک در جلسه مطبوعاتی چه احساسی دارید؟

- همیشه در جشنواره ها همه ما آرمانهایمان را می گوییم، ولی باید منتظر باشیم و ببینیم که در طول سال این حرفها چه نتیجه ای برای سینما به بار خواهد آورد و این دیدگاهها چقدر خریدار داشته و توانسته به عمل درآید. مثلا سالهاست که می شنویم قرار است اکران ویژه برای سینمای کودک و نوجوان اختصاص داده شود...
 
- آقای حیدریان در جلسه قولش را دادند، ولی موضوع اینجاست که اختصاص اکران ویژه گره گشای وضعیت سینمای کودک یا هر سینمای دیگری نیست. سالهاست در این سینما از اختصاص سانس ویژه برای فیلم کوتاه یا مستند زده می شود، یا الان سینمای هنر و تجربه. ولی به نظر من اگر فیلم خوب باشد فارغ از هر گونه طبقه بندی می تواند مخاطبش را پیدا کند.

- منطق همین را می گوید. بحث ما صرف تخصص گروه نیست، بحث سرمایه گذاری زیربنایی و توجه به توسعه پایدار است. شما اگر به غرب توجه کنید که چطور استراتژیک در حوزه کودک سرمایه گذاری می کند، می بینید فیلمهایی را با صداپیشگان و بازیگران مطرح می سازند تا فیلم قوی ساخته شود و از طریق آن بتوانند ذهن کودک را جهت دهی کنند. سرمایه ساخت یک فیلم کودک معادل یک فیلم اکشن پرهزینه است.

یعنی آنها همانگونه که گفتم هوشمندانه کودک را هدف قرار می دهند و در کنارش پدر و مادر را هم برای برگشت سرمایه می بینند. کسی که مخاطب بالای 18 سال را هدف قرار می دهد در واقع داردیک پتانسیل خوب را ندیده می گیرد. به نظرم نباید در مورد سینمای کودک نگاه دلسوزانه و حمایتگر داشته باشیم، بلکه باید سرمایه گذاری جدی صورت بگیرد.

سرمایه گذار فیلم کودک باید متقاعد شود که یک فیم کودک هم می تواند فروش میلیاردی داشته باشد به شرطی که سرمایه گذاری و برنامه ریزی درستی داشته باشد؛ نمونه های موفق آن «مدرسه موشها» است. ولی وقتی این نگاه وجود ندارد نتیجه مورد نظر هم حاصل نمی شود.

من در این سفر با آقای رمضانی از فیلمسازان فعال کودک همراه بودم. ایشان هم چند سالی است که در این حوزه فیلم نساخته. واقعیت این است که بعد از سالها وقت گذاشتن برای سینمای کودک ایشان هم از تولید در این حوزه ناامید شده است. سوال مهم اینجاست که این سینما چه شرایطی ایجاد کرده که کسی مثل آقای رمضانی در مسیر فیلمسازیش برای کودک راهش را ادامه بدهد؟ چرا این آدم کنار می کشد؟

- واقعا چرا؟

- پیشنهاد می کنم با خودشان صحبت کنید.
 
 
کلمات کلیدی : سینمای کودک و نوجوان +صدر عاملی+وحید نیکخواه+مینو خانی +جشنواره فیلم کودک+مهرانفر+بازیهای رایانه‌ای+خشونت غربی
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.