وزارت امور خارجه آمریکا گزارشی را که هفته گذشته توسط یک موسسه بینالمللی منتشر شده بود را تکذیب کرده است. در این گزارش آمده بود که آمریکا در طی یک توافق محرمانه به ایران اجازه میدهد بیسروصدا پروژههای هستهای خود را ادامه دهد. این باورنکردنی بود. آیا ایران توافق هستهای خود با قدرتهای جهانی را زیر پا گذاشته است؟
به گزارش انتخاب،العربیه نوشت: وزارت امور خارجه آمریکا گزارشی را که هفته گذشته توسط یک موسسه بینالمللی منتشر شده بود را تکذیب کرده است. در این گزارش آمده بود که آمریکا در طی یک توافق محرمانه به ایران اجازه میدهد بیسروصدا پروژههای هستهای خود را ادامه دهد. این باورنکردنی بود. آیا ایران توافق هستهای خود با قدرتهای جهانی را زیر پا گذاشته است؟ باراک اوباما پس از امضای قرارداد هستهای با ایران اعلام کرده بود که با این قرارداد جهان جای امنتری خواهد شد اما اقدامات بعدی ایران و ادامه حضور نیروهای این کشور در سوریه و عراق و آزمایش موشکهای دوربرد توسط ایران چنین چشماندازی را نشان نمیداد.
باوجود همه اینها، هنوز هم وزرای اروپایی به ایران سفر کرده و بازرگانان خارجی وارد ایران میشوند و هتلهای لوکس ایران پررونقتر از همیشه است. صنعت نفت ایران قدرت خود را به دست آورده و در حال افتتاح سه شعبه از بانکهای آلمانی است. ایران در ازای آزادسازی چند گروگان آمریکایی چهارصد میلیون دلار پول از این کشور دریافت کرد. این مسئله نیز در ابتدا توسط واشنگتن تکذیب شد اما بعداً مورد تأیید قرار گرفت، بنابراین در حال حاضر تکذیب ادامه فعالیتهای هستهای ایران توسط واشنگتن نیز نمیتواند قطعی باشد.
اما سؤال اینجاست که چرا آمریکا تا این حد بر ایران آسان میگیرد؟ چه چیزی در پس این تحولات منطقهای نهفته است؟ چرا آمریکا و غربیها خواهان بازگشت ایران بهعنوان یک بازیگر قدرتمند در معادلات منطقه هستند؟
چهار دلیل برای این مسئله میتوان برشمرد. همه این دلایل ریشه در ترس جهان غرب از عربستان سعودی و نیروهای تکفیری سنی دارد. ترسی که از زمان حادثه ۱۱ سپتامبر و انفجار برجهای دوقلوی نیویورک بیشتر و بیشتر شده و موجب اعمال سیاستهایی از سوی غرب شده است تا ایران را به قدرتی بزرگ برای مقابله با این تهدید بدل سازد. این چهار دلیل به شرح ذیل است:
۱- ایران یک پروژه دارد
۲- ایران قابلیت چانهزنی دارد
۳- ایران و همپیمانانش بسیار همدل و متحد هستند
۴- آمریکا از جهان اهل سنت میترسد
۱- کشورهایی که یک برنامه روشن و بلندمدت در سیاستهای خود دارند در جهان امروز بیشتر مورد اعتماد قرار میگیرند. ایران نیز به همین دلیل توانسته روابط خوبی با اروپا و آمریکا برقرار کند. اگرچه که غربیها ایران را مورد انتقاد قرار میدهند اما در مجموع از برنامههای ایران برای آینده راضی هستند و با ایران همراهی میکنند. اگر عربستان نیز خواهان آن است که با آمریکا و غرب روابط مثبتی داشته باشد باید یک برنامه شفاف و روشن از آنچه برای منطقه در نظر دارد ارائه کند.
۲- ایرانیان یک چیز مهم آموختهاند، آنها اول یک منطقه را اشغال میکنند سپس برای چانهزنی پای میز مذاکره میروند و درنهایت یک قرارداد منعقد میکنند. ایران در موارد دیگری نیز از کارتهای خود بهخوبی استفاده کرده و از طریق چانهزنی و بده بستان منافع خود را پیش میبرد، بهطور مثال گفته میشود که در زمان بمباران سوریه توسط بشار اسد، ایران با اعلام آمادگی برای توافق اتمی، آمریکا را به ادامه گفتوگوها مجاب کرد و توانست اسد را در سوریه حفظ کند.
۳- وقتی جان کری برای مذاکره با جواد ظریف به ژنو میرود همان چیزهایی را میشوند که در بیروت، دمشق و صنعا شنیده است یا دستکم تناقضی در مواضع ایران و متحدانش مشاهده نمیکند. درحالیکه ریاض و ابوظبی و دوحه و آنکارا و متحدان عربستان یک صدای واحد ندارند و همین مسئله باعث میشود تا آمریکا بیشتر به سمت ایران و متحدانش متمایل شود تا جبهه عربستان سعودی.
۴- آمریکا از جهان اهل سنت میترسد. پس از حملات یازده سپتامبر این ترس تشدید شد و هرگز به حالت عادی بازنخواهد گشت. این مسئله در رسانههای آمریکایی بهوضوح مشاهده میشود و از سخنرانیهای نامزدها و مقامات آمریکایی در مبارزات انتخاباتی اخیر کاملاً مشهود است که خشمی نهفته از جهان اهل سنت در میان آمریکایی وجود دارد. سیاستمداران آمریکایی سهواً یا عمداً سعی میکنند که اقلیت افراطگرا در میان سنیها را با اکثریت جهان اهل سنت یکی و مشابه جلوه دهند. این مسئله تا حدی به عملکرد گروههای نظامی و شبهنظامی اهل سنت نیز برمیگردد. این درحالی است که گروههای نظامی و شبهنظامی شیعه مانند حزبالله، علیرغم شعارهای ضدآمریکاییشان بهعنوان تهدیدی برای آمریکا تلقی نمیشوند و کاری نمیکنند که این اعتماد متقابل بر هم بخورد.