به بهانه روز ملی فناوری هستهای؛
شاخصههاي ديپلماسي هستهاي دولت نهم
مهمترين شاخصههاي ديپلماسي هستهاي دولت نهم به رياست آقاي محمود احمدي نژاد عبارتند از:
1ـ اتخاذ ديپلماسي مقاومت هوشمندانه در برابر تهديدهاي نظام سلطه؛
پيروزي دکتر محموداحمدينژاد در نهمين دوره انتخابات رياستجمهوري در 23 ژوئن 2005 (سوم تير 1384) نقطه عطفي در معادلات ديپلماسي هستهاي جمهوري اسلامي ايران و تغيير رويکرد انفعالي به مقاومت فعال است بطوريکه رئيسجمهور منتخب، به دليل اينکه همکاريهاي فراپادماني و اجراي داوطلبانه پروتکل الحاقي جز افزايش زيادهخواهيهاي غرب، دستاوردي براي ملت ايران نداشته، دستور لغو تعليق غنيسازي و ازسرگيري فعاليت کارخانه «تبديل اورانيوم اصفهان» را صادر کرد و در دهم ژانويه 2006 (20 ديماه 1384)، بعد از دو سال تعليق داوطلبانه غنيسازي اورانيوم با حضور بازرسان آژانس بينالمللي انرژي هستهاي، پلمپ تأسيسات مجتمع تحقيقات هستهاي نطنز را شكست و «غنيسازي آزمايشگاهي» بر اساس «اصل تحقيق و توسعه» را آغاز نمود زيرا براساس «نظريه وابستگي» قدرتهاي سلطهگر همواره با حمايت از تداوم وابستگي کشورهاي در حال توسعه براي افزايش فشار و دستيابي به اهداف امنيتي، سياسي و اقتصادي بهره بردهاند.
دولت نهم با واکاوي دقيق دورنماي تحولات آينده، الگوي مبارزاتي جديدي را در برابر حاکميت «نظام مبتني بر سلطه» به اجرا درآورد که مصداقهاي آن کمتر در «ترتيبات منطقهاي و جهاني» مشاهده شده که به «ديپلماسي مقاومت فعال» مشهور است، به عبارتي جمهوري اسلامي ايران نه مانند کرهشمالي ديپلماسي تقابل و خروج از NPT با استناد به ماده دهم اساسنامه را برگزيد (1) و نه مانند ليبي به سمت ديپلماسي تسليم و سازش حرکت کرد بلکه همواره با دفاع از بنيانهاي ايران هستهاي صلحآميز، بر تداوم مذاکرات سازنده با گروه 1+5 و عدم خروج از معاهده NPT تأکيد کرده است.
با اين وجود، تهديدات برون سيستمي و توصيههاي برخي از رجال سياسي منفعل داخلي، نه تنها در اراده ملي دولت نهم خللي ايجاد نکرد بلکه رياستجمهوري با دفاع هوشمندانه از دستاوردهاي هستهاي و تأکيد بر تداوم فعاليتهاي صلحآميز اين پيام را به جهانيان انتقال داد که ج.ا.ايران با تأسي از فرهنگ مقاومت عاشورا و انقلاب، هيچگاه پيرامون عقبنشيني از حقوق ملت مذاکره نخواهد کرد.
با پيروزي اصولگرايان در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، ديپلماسي مهار ايالاتمتحده براي تغيير رفتار الگوي مقاومت دولت نهم بر کاربست همزمان سه روش جنگ اقتصادي (ديپلماسي تحريم)، جنگ رواني ـ رسانهاي و شيوههاي دکترين براندازي نرم متمرکز شد تا با افزايش هزينههاي انتظامبخشي نظام و استحالهکردن توان دولت، زمينه واپسگرايي به رويکرد تسليم و سازش را فراهم کند. به طور مختصر ابزارهاي امريکا براي تغيير رفتار ديپلماسي هستهاي فعال دولت نهم عبارتند از:
الف) ديپلماسي تحريم:
ايالاتمتحده پس از مشاهده الگوي مقاومت هوشمندانه دولت نهم، در گام اول به گسترش عمق و دامنه تحريمها در چارچوب بند 41 فصل هفتم منشور ملل متحد اقدام نمود تا بستر تغيير رفتار دولت احمدي نژاد را فراهم نمايد.(2)
در اين راستا شوراي حكام آژانس در قطعنامه مورخ 24 سپتامبر 2005 (دوم مهر 1384)، ضمن احراز وضعيت عدم پايبندي ايران به موافقتنامههاي پادمان و بر اساس ماده 12 اساسنامه آژانس، عدم شفافيت فعاليتهاي اتمي ايران، وجود موارد مبهم در جريان راستيآزمايي و عدم اطمينان نسبت به ماهيت برنامههاي هستهاي را موجب طرح موضوعاتي دانست كه در حوزه صلاحيت شوراي امنيت به عنوان مسئول حفظ صلح و امنيت منطقهاي و جهاني است. متعاقب آن در 30 ژانويه 2006 (10 بهمن 1384)، پنج عضو دائم شوراي امنيت به همراه وزير خارجه آلمان در اجلاس گروه 1+5 در لندن با صدور بيانيهاي از آژانس بينالمللي انرژي اتمي خواستند تا پرونده هستهاي ايران را در اجلاس دوم فوريه به شوراي امنيت گزارش دهد. در بيانيه گروه 1+5 از عبارت «Should Report» استفاده شده بود كه بيانگر الزام شوراي حكام براي ارسال گزارش به شوراي امنيت است.
شوراي امنيت در تاريخ 23 دسامبر 2006 (2 دي ماه 1385) باوجود فقدان سند مستندي دال بر انحراف فعاليتهاي صلحآميز هستهاي، قطعنامه 1737 را كه بيشتر بر تحريمهاي تجاري، مالي، صنايع موشكي و هستهاي ايران بر اساس بند 41 فصل هفتم منشور مللمتحد متمركز شده بود تصويب نمود و يك ضربالاجل دو ماهه براي اجراي «كامل و سريع» مفاد قطعنامهها را مشخص کرد كه مهمترين محورهاي آن، تعليق غنيسازي اورانيوم در هر دو بُعد تحقيقاتي و صنعتي، توقف پروژه آب سنگين اراك و بازگشت به مذاكرات و همكاريهاي گستردهتر با آژانس بود.
لازم به يادآوري است قطعنامه 1737 اولين سند بينالمللي حقوقي است كه فعاليتهاي هستهاي ايران را با صلح و امنيت بينالمللي مرتبط ساخت.
در تاريخ 24 مارس 2007 (4 فروردين 1386)، شوراي امنيت قطعنامه 1747 كه دومين قطعنامه در چارچوب بند 41 منشور ملل متحد بود را تصويب كرد. در اين قطعنامه علاوه بر تأكيد بر تعليق غنيسازي و توقف ساخت پروژه آب سنگين اراك، تسريع فرايند تصويب و اجراي پروتكل الحاقي خواسته شده بود. همچنين دامنه تحريمها عليه صنايع هستهاي و موشكي بومي نيز گسترش يافت.
شوراي امنيت در سوم مارس 2008 (13 اسفند 1386) با چهارده رأي موافق و يك رأي ممتنع، قطعنامه 1803 را تصويب نمود. بر اساس مفاد اين قطعنامه، داراييهايي خارجي سيزده شركت ايراني مرتبط با فعاليتهاي هستهاي ايران مصادره شد. همچنين شورا، اعضاي سازمان ملل را ملزم نمود نظارت بر فروش كالاهاي دومنظوره كه هم ميتواند در صنايع غيرنظامي و هم نظامي به كار رود را افزايش دهند.
شوراي امنيت در 27 سپتامبر 2008 (ششم مهر 1387) قطعنامه 1835 را به «اتفاق آراء» به تصويب رساند و در آن بدون ذکر تحريمهاي جديد، تنها خواستار «تمکين فوري و کامل» ايران به مفاد قطعنامه 1737، 1747 و 1803 و حل وفصل مسالمت آميز موضوع شد.
ب) جنگ رواني ـ رسانه اي
مهمترين تاکتيکهاي عمليات رواني ـ رسانهاي امريکا براي تغيير ديپلماسي فعال هستهاي و رويکرد عزتمآبانه دولت نهم عبارتند از:
ـ گسترش پروژه «ايرانهراسي» با انعکاس تصاوير مجازي از اهداف هستهاي و موشکي جمهوري اسلامي ايران و يا گسترش لفاظيهاي کاخ سفيد مبني بر احتمال قريبالوقوع بودن «حمله نظامي غافلگيرانه» رژيم صهيونيستي و يا امريکا به تأسيسات هستهاي و نظامي ايران؛
ـ تبليغ و ترويج شائبه وجود شکاف ميان متوليان ديپلماسي هستهاي است که در اين راستا رهبر فرزانه انقلاب با موضعگيريهاي صريح، قاطع و مشخصکردن جهتگيريها، نقشمحوري را در خنثيسازي جنگ تبليغاتي غرب و تأييد تداوم مقاومت عزتمآبانه دولت ايفا کردند.
ـ تأكيد بر عدم نياز ايران به انرژي هستهاي به دليل وجود منابع فراوان سوخت فسيلي، در حالي كه آمريكا خود يكي از توليدكنندگان و كشورهاي صادركننده نفت است ولي سرمايهگذاريهاي كلاني را در حوزه توليد برق هستهاي سازماندهي كرده است؛ به طوري كه تا 31 دسامبر 2005، 104 رآكتور صنعتي اتمي زير نظر «كميسيون تنظيم قوانين هستهاي آمريكا» فعاليت مينمود و 65100 مگاوات برق را از «رآكتورهاي آب فشرده» و 32300 مگاوات را از «رآكتورهاي آب جوش» از 66 نيروگاه برق اتمي تأمين ميکرد و تا پايان سال 2006، نسبت به وسعت و جمعيت كشورش، با تأمين 20 درصد انرژي الكتريكي مورد نياز خود از انرژي اتمي، بيشترين برق هستهاي را توليد كرده است.
ـ بهرهبرداري ابزاري از گزارشهاي دوپهلوي مديرکل آژانس اتمي، بطوريکه اين گزارشها تا حدي رضايت حاکمان نظام سلطه را تأمين نمود که آنان در 7 اکتبر 2005 (15 مهر 1384) براي قدرداني از تنظيم گزارشهاي جهتدار «محمدالبرادعي» به وي جايزه صلح نوبل را اهدا کردند و متعاقب آن مديرکل آژانس اعلام کرد « اين جايزه به سازمانش در برخورد با برنامه اتمي ايران و كره شمالي كمك خواهد كرد».
ج) «دکترين نرم»؛
امريکا با استفاده از گفتمانهاي نرمافزارگرايانه مانند حمايت از حقوقبشر و گسترش ليبرال دموکراسي، در جهت ايجاد و گسترش «تنشهاي قومي، فرقهاي، صنفي، دانشجويي و اجتماعي» تلاش ميکند تمرکز ديپلماسي فعال هستهاي دولت نهم را به سمت بحرانهاي درون ساختاري متمرکز نمايد.
2 ـ به چالش کشاندن حُسن نيت قدرتهاي بزرگ در حوزه خلع سلاح هستهاي فراگير
دولتنهم همواره اعلام کرده براساس ماده چهارم NPT نهتنها به توسعه تأسيسات هستهاي صلحآميز خود مجاز است بلکه کشورهاي هستهاي نيز بايستي ج.ا.ايران را در تحقق اهداف صلحآميز ياري نمايند زيرا در هيچکدام از مفاد اساسنامه NPT به فناوري وارداتي و سلب حقوق هستهاي ملتها اشاره نشده است بطوريکه متوليان ديپلماسي هستهاي دولتنهم همواره در مجامع بينالمللي اعلام کرده که امريکا با اعمال معيارهاي دوگانه مبارزه با مقوله خلع سلاح بويژه تجهيز زرادخانههاي هستهاي رژيم صهيونيستي، توسعه افقي و عمودي تسليحات هستهاي و عدم رعايت ماده 6 معاهده NPT در راستاي نقض هنجارهاي بينالمللي عمل کرده، بطوريکه جاي متهم و مدعي عوض شده است.
3 ـ تأکيد بر نقشمحوري آژانس بينالمللي انرژي اتمي
يکي از شاخصههاي ديپلماسي هستهاي دولت نهم، همکاري و مذاکره با «معاونت پادمان آژانس» در چارچوب اساسنامه و معيارهاي زير بوده است:
ـ زمان مذاكرات «محدود و معقول» باشد
ـ هدف مذاكرات مشخص و در راستاي شناسايي فناوري صلحآميز هستهاي ايران باشد
ـ موضوع مذاكرات، حلوفصل مسالمتآميز ابهامهاي موضوع هستهاي باشد
ـ چارچوب و معيار مذاكرات، مفاد NPT، نظام پادمان و اساسنامه آژانس باشد.
آمريكا و متحدانش همواره سعي ميكنند از مقوله حقوقيـ فني «فقدان پايبندي» و «انحراف» بهرهبرداري ابزاري نموده و هرگونه توافق هستهاي ميان ايران و آژانس بينالمللي انرژي اتمي را كمرنگ جلوه دهند. در حالي كه بر اساس مواد دوم و سوم اساسنامه آژانس و ماده سوم NPT، تنها مرجع فني صلاحيتدار تأييدكننده انحراف، آژانس است و مراجع ديگر صلاحيت اظهارنظر در مورد ماهيت و دامنه برنامههاي هستهاي ايران را ندارند.
از طرفي طبق اساسنامه آژانس، اين نهاد يك سازمان مستقل بينالمللي است كه در تبعيت سازمان ملل نيست؛ هرچند به عنوان تنها سازمان بينالمللي، تعامل تنگاتنگي با شوراي امنيت دارد (3) و اين شورا همواره نيازمند تداوم بُعد نظارتي آژانس بينالمللي انرژي اتمي است؛ زيرا اثبات عدم پايبندي، فقط از طريق بررسي فني «نمونههاي محيطي» قابل حصول است كه در حيطه منحصر به فرد آژانس قرار دارد و كاركرد سياسي ـ امنيتي شوراي امنيت، فقط نقش كاتاليزور و ضمانت اجرا را به عهده دارد.
دولت نهم همواره تأکيد کرده آژانس بينالمللي انرژي اتمي به عنوان يكي از نهادهاي وابسته به سازمان ملل، تنها مرجع قانوني رسيدگي كننده به موضوع هستهاي ايران است و هرگونه كمرنگ كردن نقش محوري آن ميتواند به ناكارآمدي سازمانهاي متولي خلع سلاح منجر شود.
4 ـ دفاع عزتمآبانه از بنيانهاي ايران هستهاي صلحآميز با مديريت مناسب ديپلماسي سازماني
يکي از شاخصههاي ديپلماسي هستهاي دولت نهم، دفاع از حقانيت توسعه دانش هستهاي بومي از طريق حضور هدفمند و موضعگيريهاي فعال در سازمانهاي بينالمللي است که برخي مصاديق آن عبارتند از:
ـ كميسيون مقدماتي بازنگري معاهده NPT از 30 آوريل تا 11 مي 2007 (10 تا 21 ارديبهشت 1386) در وين تشكيل شد تا زمينههاي لازم براي برگزاري مناسب هشتمين اجلاس بازنگري در سال 2010 را فراهم نمايد.(4) دستور جلسه به دليل مخالفت جمهوري اسلامي ايران با پيشنهاد آمريكا و متحدانش براي گنجاندن عبارت «پايبندي كامل» با چالش جدي مواجه گرديد؛ زيرا با رويكردي تبعيضآميز ارائه شده و به ماده 6، NPT توجه كافي نكرده بود و در نهايت با پافشاري جمهوري اسلامي ايران، مفهوم «پايبندي كامل» به ماده 6 NPT به رژيم صهيونيستي نيز تعميم داده شد.(5)
لازم به يادآوري است ايالات متحده، خواهان بازنگري در اساسنامه معاهده به منظور سختتركردن شرايط خروج اعضاء از NPT با استناد به ماده دهم آن است.
در تاريخ 23 ژانويه 2008 (سوم بهمن 1386)، دكتر سعيد جليلي در «پارلمان اروپا» در بروكسل (پايتخت بلژيك) اعلام کرد: «اين طبيعي است كه جمهوري اسلامي ايران در ازاي اجرا و تعهد به تكاليف خود، از حقوق مشروع و قانوني خود بر اساس بند چهار پيمان NPT بهرهمند شود. امروزه كساني مدعي موضوع هستهاي ايران هستند كه خودشان نسلهاي دوم و سوم تسليحات هستهاي را آزمايش ميكنند و كشور خود و نيز اروپا را به زرداخانههاي هستهاي تبديل كردهاند».
در تاريخ 18 سپتامبر 2005 (27 شهريور 1384) رئيسجمهور در راستاي تداوم ديپلماسي فعال هستهاي، در مقر سازمان ملل ابتكار هستهاي خود را بيان کرد. ايشان در سخنراني خود با اشاره به برخورد دوگانه غرب، آپارتايد هستهاي و خلأ ضمانت اجراي معاهده NPT براي خلع سلاح فراگير، پيشنهاد نمودند مجمع عمومي، كميته ويژهاي را براي مقابله با تكثير تسليحات هستهاي و رفع آپارتايد هستهاي مشخص کند كه يكي از كارويژههاي آن تهيه گزارش جامع در مورد چگونگي انتقال مواد، فناوري و تجهيزات ساخت سلاح هستهاي به رژيم صهيونيستي باشد. رئيسجمهور همچنين اعلام کرد جمهوري اسلامي ايران جهت تقويت فرآيند شفافسازي و اعتمادسازي، حاضر است به طور جدي با بخشهاي خصوصي و دولتي ساير كشورها در توليد سوخت هستهاي مشاركت نمايد. وي همچنين موافقت ايران با مشاركت سرمايهگذاران خارجي در پروژه غنيسازي اورانيوم در نطنز را اعلام كرد.
دکتر محموداحمدينژاد نه تنها به صراحت در خاک امريکا و در مقر سازمان ملل، بنيانهاي نظام هژمون را به چالش کشاند بلکه با نامهنگاري به رئيسجمهور ايالات متحده به صورت مستقيم، از سياستهاي سلطهمآبانه واشنگتن انتقاد کرد که حاکي از ديپلماسي فعال دولت نهم در حوزه سياست خارجي است.(6)
ـ حمايتهاي مکرر جنبش عدم تعهد، سازمان کنفرانس اسلامي و گروه هفت از برنامههاي صلحآميز هستهاي ايران؛ جنبش عدم تعهد بر اساس «احترام به حاكميت ملي و تماميت ارضي»، «عدم تجاوز»، «عدم دخالت در امور داخلي» و «همزيستي مسالمتآميز» بنا شده و از اين رو ميتواند در جهت تقويت حمايت نرمافزاري از فناوري هستهاي بومي ايفاي نقش کند. دولت نهم با هدف مديريت زمان و افزايش اثرگذاري ديپلماسي هستهاي، همواره مذاكره با تروئيكاي اين جنبش (كوبا، مالزي و آفريقاي جنوبي) را مورد توجه قرار داده است و همواره اين سازمان بينالمللي فرامنطقهاي حمايت خود را از فعاليتهاي صلحآميز هسته اي ايران اعلام کرده است.
5 ـ تکليفگرايي در برابر رهنمودهاي مقاممعظمرهبري در حمايت از اصل تحقيق و توسعه و جنبش نرم افزاري توليد علم
امروزه با رشد فناوري ارتباطات و قرارگرفتن در دهکده جهاني، مقوله وابستگي نيز در حال تغيير ماهيت به سمت وابستگي نرم است، بطوريکه قدرتهاي جهاني با سرمايهگذاري هدفمند بر کانونهاي توليد فکر در جهت انحصارگرايي توليدات فناوريهاي نوين حرکت ميکنند و «استثمار» در حال تغيير چهره به «استثمار نرمافزاري» است.
دولتنهم در چارچوب مهندسي مناسب، سه پارامتر «نيازسنجي، امکانسنجي و ظرفيتسنجي» و با حمايت از توسعه عمقي و سطحي دانشهاي نوين توسط متخصصان بومي، همواره در جهت جلوگيري از وابستگي علمي حرکت کرده که بالتبع توانسته روحيه خودباوري و عملياتي شدن عبارت «ما ميتوانيم» و تجلي آن در حوزه نوآوري و شکوفايي که رهبرمعظمانقلاب بارها بر آن تأکيد فرمودهاند را به منصه حضور برساند؛ از طرفي با حمايت از دانشمندان بومي تلاش کرده با گذشت زمان، وابستگي به دانش فني روسيه و چين را نيز کاهش دهد تا مسکو نتواند از اهرم سوخت هستهاي براي امتيازگيري متقابل از تهران و غرب استفاده نمايد که ميتوان آن را در توسعه مجتمع آب سنگين اراک و يا نيروگاه هستهاي «دارخوين» توسط متخصصان داخلي مشاهده کرد. اهميت موضوع هنگامي بيشتر ميشود که اکثر اين دستاوردها در زمان اعمال تحريمهاي چندجانبه غرب بدست آمد؛ به عبارتي «چماق تحريم» نه تنها در اراده ملي خللي ايجاد نکرده بلکه به کاتاليزوري براي تسريع جنبش خودکفايي توليد ملي مبدل شده است.
دولت نهم در راستاي تکليفمحوري به رهنمودهاي رهبرفرزانه انقلاب، تحقق اهداف عاليه افق ايران 1404 و تبديل شدن به يک قدرت منطقهاي، حمايتهاي عملي از توسعه فني ـ حرفهاي و بوميسازي فناوريهاي نوين مانند «بيومتريک»، «نانوتکلنولوژي»، شبيهسازي (توليد سلولهاي بنيادين) ، بيوتکنولوژي و فناوري هستهاي را همواره به عنوان اهداف راهبردي مديريت استراتژيک جنبش نرمافزاري توليد علم تأکيد نموده است و با بهرهگيري از آموزههاي «مقاومت فعال» و ايمان به عبارت «ما ميتوانيم» موفق شد در شرايطي که نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران با تحريمهاي مختلفي مواجه است، با حمايت از خودباوري کانونهاي فکري داخلي و ايثارگران جنبش نرمافزاري توليد علم به دستاوردهاي قابل توجهي در حوزه فناوري صلحآميز هستهاي نايل شود که برخي موارد آن عبارتند از:
ـ جمهوري اسلامي ايران با تأكيد بر بند چهار معاهده NPT و در چارچوب «اصل تحقيق و توسعه» در 9 آوريل 2006 (20فروردين 1385) موفق به توليد چرخه كامل سوخت هستهاي در مقياس آزمايشگاهي شد و به كشورهاي عضو باشگاه اتمي پيوست، به طوري كه توانسته سوخت غنيشده نيروگاههاي هستهاي را توليد نمايد. اين دستاورد مهم علمي توسط رياستمحترمجمهوري در صحن آستان قدس رضوي به طور رسمي اعلام شد.
ـ غلامرضا آقازاده، رئيس سازمان انرژي اتمي در دوم مي 2006 (12 ارديبهشت 1385) اعلام کرد «جمهوري اسلامي ايران توانسته است به غنيسازي 8/4 درصد دست يابد كه براي تهيه سوخت هستهاي كفايت ميكند».
ـ جمهورياسلاميايران در 26 اوت 2006 (4 شهريور 1385) نخستين تأسيسات توليد آبسنگين (دوتريوم) در اراك را با حضور رئيسجمهور به بهرهبرداري رساند و به نهمين كشور داراي اين فناوري تبديل شد.
ـ جمهوري اسلامي ايران در 25 اكتبر 2006 (سوم آبان 1385) دومين آبشار سانتريفيوژهاي غنيسازي اورانيوم را راهاندازي و عمليات تزريق گاز به آنها را آغاز كرد
ـ در 11 آوريل 2007 (22 فروردين 1386)، رئيس جمهوري در مراسم جشن روز ملي فناوري هستهاي در نطنز اعلام کرد جمهوري اسلامي ايران در گروه توليدكنندگان صنعتي سوخت هستهاي قرار گرفته است.
6 ـ حمايت از توسعه دانش هستهاي بومي همراه با فرايند اعتمادسازي و شفاف سازي
جهتگيري دولت نهم به سمتي ميباشد که علاوه بر مقاومت فعال در برابر نظام سلطه، اقدامهاي سازنده و مثبتي را نيز براي «اعتمادسازي» و «شفافسازي» انجام داده است که برخي مصاديق آن عبارتند از:
1/6 ـ تصويب كليات آييننامه چگونگي مشاركت سرمايهگذاران خارجي در برنامه هستهاي ايران در 24 اكتبر 2005 (دوم آبان 1384)
2/6 ـ موافقت براي بازرسي آژانس از مراکز توسعه سانتريفيوژهاي پيشرفته؛ بازرسي از مراكز تحقيق و توسعه، از مفاد پروتكل الحاقي است و ايران هنوز پروتکل الحاقي را نپذيرفته؛ با اين وجود جمهوري اسلامي ايران به منظور شفافسازي فعاليتهاي هستهاي خود، در تاريخ 22 ژانويه 2008 (دوم بهمن 1386) براي اولين بار اجازه داد بازرسان آژانس اتمي از مراكز توسعه سانتريفيوژهاي پيشرفته بازديد نمايند.
3/6 ـ دستيابي به يک مداليته هستهاي با معاونت پادمان براي رفع ابهامها تا يک زمان مشخص؛ دكترعليلاريجاني ـ دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي ـ و «محمدالبرادعي» به تاريخ 22 ژوئن 2007 (اول تيرماه 1386) در مذاكراتي در «وين» بر سر امكان حل ابهامات باقيمانده ميان ايران و آژانس در فرصتي دوماهه به توافق رسيدند.
اين پيشنهاد كه از طرف تهران به عنوان راهكار موضوع هستهاي ايران مطرح شده بود، در سومين دور مذاكرات با خاويرسولانا ـ مسئول سياستخارجي اتحاديه اروپا و نماينده گروه 1+5 ـ نيز مورد توافق طرفين قرار گرفت و بر اين اساس مقرر شد «مداليتهاي» براي حل ابهامها مشخص شود. در اين توافق كه به امضاي آقايان لاريجاني و البرادعي رسيد، همچنين مقرر شد حل ابهامات به صورت پلكاني صورت پذيرد و در پي هر مرحله، آژانس اتمي حل موضوع مربوطه را رسماً تأييد کند.
مهمترين محورهاي مورد توافق جمهوري اسلامي ايران و آژانس عبارت بودند از:
ـ پلوتونيوم
ـ سانتريفيوژهاي P-1 و P-2
ـ نيمكره فلزي اورانيوم (سند ريختهگري انجام شده بر روي فلز اورانيوم)
ـ منشأ آلودگيهاي اورانيومي در دانشكده فني دانشگاه تهران
ـ پلوتونيوم 210
ـ معدن اورانيوم گچين بندرعباس
7 ـ تعامل سازنده مجلس و دولت در اتخاذ الگوي ديپلماسي فعال هستهاي
با پيروزي اصولگرايان در انتخابات مجلس هفتم و متعاقب آن پيروزي دکتر محموداحمدينژاد در نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، توفيق خدمترساني به ملت در راستاي تکليفگرايي به آرمانهاي انقلاب، امامخميني(ره) و رهنمودهاي مقاممعظمرهبري براي قواي مقننه و مجريه فراهم شد و اين دو نهاد با اتخاذ ديپلماسي فعال و هوشمندانه و تقويت بنيانهاي انسجام فکري ـ رويهاي حرکت هماهنگي را براي مقابله با نظامسلطه آغاز کردند که برخي مصاديق آن عبارتند از:
ـ مجلس هفتم شوراي اسلامي در تاريخ 15 مي 2005 (25 ارديبهشت 1384) طرح دستيابي به فناوري صلحآميز هستهاي را تصويب کرد كه در تاريخ 22 مي 2005 (اول خرداد 1384) به تأييد شوراي نگهبان رسيد.(7)
ـ مجلس هفتم شوراي اسلامي به تاريخ 22 نوامبر 2005 (اول آذر 1384)، ماده واحده تعليق اقدامات داوطلبانه در صورت ارجاع يا گزارش موضوع هستهاي ايران به شوراي امنيت را تصويب کرد كه در 30 نوامبر 2005 (9 آذر 1384) به تأييد شوراي نگهبان رسيد.(8)
ـ مجلس هفتم شوراي اسلامي در تاريخ 27 دسامبر 2006 (6 ديماه 1385)، طرح دو فوريتي الزام دولت به تجديدنظر در همكاري با معاونت پادمان آژانس بينالمللي انرژي اتمي را تصويب کرد كه در همان روز به تأييد شوراي نگهبان رسيد.(9)
جمعبندي و نتيجهگيري:
پيروزي اصولگرايان در هفتمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و متعاقب آن نهمين دوره انتخابات رياست جمهوري، نقطه عطفي در گذار از ديپلماسي انفعالي به ديپلماسي پويا و فرصتساز در حوزه دانش هستهاي است بطوريکه دکتر محموداحمدي نژاد با تأکيد بر سرلوحه قرار دادن و زندهکردن اصول و مباني انقلاباسلامي، تحول جديدي را در جهت مخالفت با نظامسلطه آغاز کرد که برگرفته از تکليفمحوري براساس آرمانهاي امام(ره) و انقلاب تعريف شده و با تداوم رويکرد انقلابي شعار خروج از «انفعال سياسي»(10) را آغاز کرد و در اين راستا بيشک رهنمودها و حمايتهاي رهبر فرزانه انقلاب از ديپلماسي هستهاي دولت نهم كه جهت محوري را بر تحقق دستاوردهاي دانش هستهاي داشته است توانست نظامسلطه را به سمت رويکرد انفعالي بکشاند بطوريکه هماکنون برخي از تئوريسينهاي بزرگ اين کشور مانند «برژينسکي» خواهان پذيرش و مذاکره بدون پيش شرط با ايران هستهاي شدهاند.
ايالاتمتحده با بهرهگيري از ديپلماسي تحريم، اتخاذ «سياست چماق و هويج» و کاربست شيوههاي «دکترين براندازي نرم» مانند ايجاد و گسترش تنشهاي قومي، فرقهاي، صنفي، دانشجويي و اجتماعي تلاش کرده بستر عقبگرد دولت نهم به ديپلماسي هستهاي انفعالي و شکاف فکري ـ رويهاي ميان متوليان ديپلماسي هستهاي را فراهم نمايد، با اين وجود دولت نهم بدون ترس از تهديدهاي نظام سلطه در راستاي تعهد به اجراي «مصوبه مجلس شوراي اسلامي براي تأمين 20 هزار مگاوات برق هستهاي»(11) به کار خود ادامه داده است.
اصل اساسي حاکم بر ديپلماسي دولت اصلاحات که از آن به عنوان «ديپلماسي خندان خاتمي» ياد ميشود، پذيرفتن بيقيدوشرط آمريکا به عنوان ابرقدرتجهاني بود و موفقيت دولت را براساس ميزان نزديکي و يا دوري با غرب ارزيابي ميکردند و با شعار «تنشزدايي انفعالي» خواهان توقف توسعه دانشهستهاي بومي با هدف جلب رضايت کاخ سفيد و از سرگيري روابط با آمريکا شدند در حاليکه رهبرمعظمانقلاب در ديداري به مناسبت هفته دولت با رئيسجمهور و اعضاي کابينه، «اعاده عزت ملي و استقلال حقيقي» را از اقدامات تحسينبرانگيز دولت دانسته و فرمودند: «اين دولت در تعاملات جهاني، وفاداري به گفتمان انقلاب را افتخار خود ميداند و روند بسيار خطرناک غربزدگي و گرايشهاي سکولاريستي را که متأسفانه در حال نفوذ در بدنه مديريتي کشور است را سد کرده است».
دولت هشتم با امضاي «توافق نامه پاريس» باعث شد نه تنها حاميان نظامسلطه توسعه دانش هستهاي بومي صلحآميز را به رسميت نشناسند بلکه بطور کامل خواهان توقف کامل فعاليتهاي غنيسازي شوند، در حاليکه دولت نهم با وجود اينکه درصد غنيسازي را افزايش داد و پروتکل الحاقي را نيز اجرا نکرد توانست اقتدار نظام را به مرحلهاي رساند که هر روز شاهد انعکاس صداهاي مختلفي از درون امريکا مبني بر ضرورت پذيرش ايران هستهاي شنيده ميشود.
بررسي روندها و پويشهاي منطقهاي و بينالمللي بيانگر اين است که هرگاه قدرتهاي سلطهگر با انسجام فکري ـ رويهاي، وحدتکلمه و خردجمعي جامعه و حاکميت ارزشهاي اسلامي براي لزوم تداوم مقاومت هوشمندانه در برابر نظام سلطه مواجه شدهاند، به سمت وادادگي و امتيازدهي و برعکس هنگاميکه شکاف فکري ـ رويه اي و اختلاف ميان سطوح حاکميت و جامعه را مشاهده کردهاند، به سمت زيادهخواهي جهتگيري کردهاند که بررسي روند مقايسهاي ديپلماسي هستهاي دولت هشتم و نهم مؤيد اين نکته است. به عبارتي تجربه و مطالعات تاريخي ثابت کرده هرگاه جمهوري اسلامي ايران ديپلماسي فعال هستهاي، هوشمندانه و در چارچوب هنجارهاي بينالمللي را سازماندهي كرده، جناح مقابل وادار به اتخاذ ديپلماسي انفعالي شده است. به عنوان مثال كشورهاي غربي پس از امضاي پروتكل الحاقي و اجراي موقت آن بدون تصويب مجلس شوراي اسلامي در دسامبر 2003 كه در راستاي فرايند اعتمادسازي صورت گرفت، نه تنها توسعه دانش هستهاي صلحآميز بومي را به رسميت نشناختند، بلكه خواهان توقف كامل غنيسازي شدند، در حالي كه پس از اتخاذ ديپلماسي فعال هستهاي دولت دکتر محموداحمدينژاد، خواهان تعليق كوتاهمدت غنيسازي شدند تا بتوانند از نظر رواني اين موضوع را تبليغ کنند كه جمهوري اسلامي ايران بر اثر فشارهاي سياسي و تهديدهاي نظامي آمريكا حاضر به پذيرش تعليق شده و هرگاه در ساير حوزهها نيز فشارهاي سياسي و تهديدهاي نظامي افزايش يابد، اين كشور حاضر به امتيازدهي و تغيير موضع خود ميباشد؛ ولي پس از مشاهده ديپلماسي فعال و عزتمآبانه دولت و مجلس به يقين رسيدند که با سياست «چماق و هويج» نميتوانند عزم ملت براي دفاع از حقوق قانونياش را کمرنگ نمايند به همين دليل به سمت پيشنهاد طرحهاي جايگزين حرکت کردند که برخي مصاديق آن عبارتند از:
ـ گروه 1+5 در 9 مي 2006 (19 ارديبهشت 1385) اعلام کرد در اين مقطع زماني از بررسي موضوع هستهاي ايران در شوراي امنيت منصرف شده و قصد دارد يك بسته پيشنهادي از مشوقها و تهديدها را به جمهوري اسلامي ايران ارائه دهد که در تاريخ 6 ژوئن 2006 (16 خرداد 1385) توسط «خاوير سولانا» ـ مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپاـ به جمهوري اسلامي ايران ارائه شد و بر اساس رويكرد «چماق و هويج»، حاوي مجموعهاي از تهديدها و مشوقهاي اقتصادي ـ سياسي بود.
حتي بسته پيشنهادي نيز که غرب در تبليغات خود آن را يک پيشنهاد سخاوتمندانه معرفي ميکرد به دليل مغايرت با تعهدات دولت نهم در قبال ملت، آرمانهاي امام(ره)، شهدا و رهنمودهاي مقام معظم رهبري مورد موافقت قرار نگرفت و در يک نامه رسمي در 22 اوت 2006 (31 مرداد 1385) موضع خود نسبت به بسته پيشنهادي را اعلام نمود و با ارسال يك گزارش 21 صفحهاي براي سه كشور تروئيكاي هستهاي اتحاديه اروپا (آلمان، فرانسه و انگلستان)، نزديك به يكصد ابهام را در بسته پيشنهادي مشخص كرد و خواستار از سرگيري مذاكرات بدون پيششرط براي رفع ابهامها شد.
ـ وزير خارجه آمريكا در 31 مي 2006 (10 خرداد 1385) در يك تغيير گفتمان آشكار، آمادگي مشروط كشورش را براي مذاكرات مستقيم هستهاي با جمهوري اسلامي ايران اعلام کرد و تعليق كامل غنيسازي اورانيوم و پذيرش بسته پيشنهادي اروپا را به عنوان پيششرط مذاكرات اعلام كرد.
پينوشتها:
1ـ براساس بند اول ماده دهم معاهده منع تکثير تسليحات هستهاي «چنانچه هر يك از اعضاي پيمان تشخيص دهد حوادثي فوقالعاده مربوط به موضوع اين پيمان، منافع عاليه كشورش را به مخاطره انداخته است اين حق را خواهد داشت كه در اعمال حق حاكميت ملي خود از اين پيمان كنارهگيري نمايد. اين عضو بايد كنارگيري خود را با اطلاعيه قبلي سه ماهه به كليه اعضاي پيمان و به شوراي امنيت ملل متحد اعلام نمايد. اطلاعيه فوق بايد حاوي بيان و شرح حوادث فوقالعادهاي باشد كه به نظر دولت مورد اشاره، منافع عاليه كشورش را به مخاطره انداخته است.»
2 ـ مهمترين نقطه تمركز آمريكا، تحريم و عقيم نمودن صنايع انرژي، نظامي، اتمي و سيستم بانكي است كه به اذعان خود نهادهاي آمريكايي، اين تحريمها در اكثر مواقع متناسب با اهداف از پيش تعيين شده تحقق نيافته است. به عنوان مثال در زمينه تحريم انرژي در صفحه سوم گزارش «اداره حسابرسي دولت آمريكا» (GAO) مورخ 18 دسامبر 2007 آمده است: «تحريمهاي آمريكا تأثير لازم براي تغيير رفتار ديپلماسي هسته اي ايران را در بر نداشته و بايستي در آن تجديدنظر شود، زيرا اين كشور از سال 2003 تا سال 2007 فقط در بخش انرژي توانست قراردادهايي به ارزش بيستميليارد دلار منعقد كند. از طرفي تنوع شركاي تجاري، عدم حمايت بعضي از متحدان آمريكا، نقش مهم ايران در بازار انرژي و درآمدهاي كلان نفتي باعث شده آسيبهاي گزينه تحريم تا حدودي خنثي شوند، به طوري كه جمهوري اسلامي ايران از سال 1987 تا پايان سال 2006 كه تحريمهاي ايالات متحده جريان داشته، توانسته حجم صادرات خود را از 5/8 ميليارد دلار، به 70 ميليارد دلار و حجم واردات را از 7 ميليارد دلار به 46 ميليارد دلار برساند».
3 ـ به موجب بند سوم از ماده 12 اساسنامه آژانس INFCIRC/153، در زماني كه «انحراف مواد يا فعاليتهاي هستهاي به سوي مقاصد نظامي» و يا «عدم تمكين» اثبات گردد، شوراي حكام از مديركل ميخواهد كه قصور و نقض (Failure and Violation) را به شوراي امنيت گزارش دهد.
4 ـ بر اساس ماده 8 معاهده NPT، كنفرانسهاي بازنگري از سال 1970 هر پنج سال يكبار به منظور برطرف كردن نقاط ضعف معاهده با توجه به الزامات محيطي و شكلگيري بازيگران جديد برگزار ميگردد.
5 ـ بر اساس ماده شش معاهده NPT: « هر يك از اعضاي اين پيمان متعهد ميگردد كه با حسن نيت، مذاكرات در رابطه با اقدامات مؤثر جهت توقف هر چه زودتر مسابقات هستهاي و خلع سلاح هستهاي، انعقاد پيمان خلع سلاح عمومي و كامل تحت كنترل سخت و مؤثر بينالمللي را تعقيب نمايد.»
6 ـ در 8 مي 2006 (18 ارديبهشت 1385) براي اولين بار در تاريخ پس از انقلاب، بالاترين مقام اجرايي كشور در نامهاي مستقيم به رئيس جمهور آمريكا از سياستهاي خارجي اين كشور انتقاد کرد كه البته قسمت كمي از آن به موضوع هستهاي اشاره داشت.
7 ـ ماده واحده قانون دستيابي به فناوري صلح آميز هسته اي«دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است در چارچوب معاهده NPT و قوانين بينالمللي با بهرهگيري از انديشمندان، محققين و امكانات داخلي و بينالمللي و همچنين پيگيري اجراي تعهدات آژانس بينالمللي انرژي اتمي و كشورهاي برخوردار از اين فناوري در برابر كشورهاي عضو معاهده منع توليد و تكثير سلاحهاي هستهاي (NPT)، نسبت به برخوردار نمودن كشور از فناوري هستهاي صلحآميز از جمله تأمين چرخه سوخت بيستهزار مگاوات برق هستهاي، اقدام نمايد. سياستگذاري و برنامهريزي در مورد تربيت نيروي انساني متخصص، اولويتبندي در فناوري و تحقيقات هستهاي توسط وزارت علوم، تحقيقات و فناوري و سازمان انرژي اتمي تهيه و به تصويب هيئت وزيران خواهد رسيد.»
8 ـ ماده واحده الزام دولت به تعليق اقدامات داوطلبانه در صورت ارجاع و يا گزارش پرونده هستهاي جمهوري اسلامي ايران به شوراي امنيت «دولت موظف است در صورت هرگونه ارجاع يا گزارش در مورد پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت، كليه همكاريهاي داوطلبانه خود را با آژانس بينالمللي انرژي اتمي به تعليق درآورد.»
9 ـ ماده واحده قانون الزام دولت به تجديدنظر در همكاري با آژانس بينالمللي انرژي اتمي «دولت موظف است باتوجه به قطعنامه شوراي امنيت سازمان مللمتحد مورخ دوم ديماه سال 1385 به برنامه هستهاي صلحآميز كشور سرعت بخشيده و در همكاريهاي خود با آژانس بينالمللي انرژي اتمي براساس منافع ملت ايران تجديدنظر نمايد.»
10 ـ Passive Diplomacy
11 ـ مجلس هفتم شوراي اسلامي نيز در ماده واحده «قانون دستيابي به فناوري صلحآميز هستهاي» (مصوب 25 ارديبهشت 1384) دولت را ملزم كرده زيرساختهاي فني - پژوهشي لازم براي تأمين بيستهزار مگاوات برق هستهاي را فراهم كند.