نظر منتشر شده
۲۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 206620
«جمهوری اسلامی»: غایبِ همیشگی
قاسم زائری، 7 آذر 92
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۷ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۰۲
یک
وقوع انقلاب اسلامی و تاسیس «جمهوری اسلامی»، زمینه شکل­ گیری یک «حوزه عمومی» فعال و خلاق در ایران را فراهم آورد.

مع ­الاسف، خودِ «جمهوری اسلامی»، تاکنون دست ­کم به­ طور جدّی موضوع مباحثة عمومی قرار نگرفته و طرف­ های مختلف بحث، به اشکال متفاوتی، کمابیش بحث از «جمهوری اسلامی» را فروگذارده ­اند. دست­ کم، به ­رغم تنوع و تکثّر موجود، دو جریان اصلی پژوهشی در دروه مابعد انقلاب اسلامی قابل تفکیک­ اند:

نخست، دسته­ ای از محققان که معتقد به «بی ­طرفی ارزشی» هستند و از قضا تلاش می­ کنند تا هرچه بیشتر خود را از تعلقات و وفاداری ­ها، از جمله از تعلق خاطر به «جمهوری اسلامی» دور کنند و بدین ­ترتیب، نتیجه کارشان علمی­ تر و «واقعی»تر شود. نتایج تحقیقات این محققان، هرچند به مشکلات و مسائل اجتماعی ایران می­ پردازد، اما کمکی به فهم «مسائل جمهوری اسلامی» نمی­ کند. این دسته، مسائل کلاسیک خاصّ خودشان را دارند که برآمده از «نظریه»هاست و نظریه­ ها، نظریة «جمهوری اسلامی» نیستند.

دوم، محققانی که حول و حوش دوگانة سنت-تجدد تجمع کرده ­اند و چون وقوع «انقلاب اسلامی»، از یک جهت، بر سر همین شکاف رخ داده، مباحث­شان برای «جمهوری اسلامی»، آشناتر و سودمندتر است، اما این دسته هم به «مسائل جمهوری اسلامی» توجهی نکرده ­اند. در این دوگانه، موافقان جمهوری اسلامی خواسته­ اند نشان دهند که سنت با تجدد تمایز اساسی دارد، و البته راه برین و برتر راه «سنت» است؛ مخالفان و عموم منتقدان نیز خواسته ­اند اثبات کنند که تجدد و سنت قابل ادغام با یکدیگر نیستند و راه درست، زدودن سنت و مظاهر آن است. هر دو گروه، تاکنون، عمدتاً از منظری بیرونی، در مورد ضرورت و «لزوم» تاسیس یا زوالِ «جمهوری اسلامی» بحث کرده ­اند، اما خارج از گود ایستاده و به آنچه درون «جمهوری اسلامی» می­ گذرد، توجهی نکرده ­اند.

به­ طور مثال، بخش عمده­ ای از تحقیقات اجتماعی در ایران، در پارادایم «نوسازی» و «توسعه» (و در سال­های اخیر «جهانی­ شدن»)، صورت گرفته و می­ گیرد. از منظر موضوع این نوشتار، مبنای نظری این تحقیقات، قائل بودن به دوگانة «دولت-ملت» و «حکومت-جامعه» است. به همین دلیل، این محققان، بررسی مسائل اجتماعی را به­ زعم خود در کفّه «ملّت» و «جامعه» قرار داده و آن را دلیلی و ضرب ه­ای بر دولت و حکومتی می­ پندارند که در راه متجدد شدن ملت-جامعه سنگ ­اندازی می­ کند. روشن است که چنین تحقیقاتی، اساساً به بحث از «جمهوری اسلامی» ورود پیدا نمی­ کند. مقالات و رسالات متعددی نوشته شده و پژوهش ­های متنوعی صورت گرفته است، اما آنچه اهمیت دارد تعیین نسبت این پژوهش ­ها با «جمهوری اسلامی» است. بسیاری از این محققان، جزوِ مخالفانِ خودآگاه جمهوری اسلامی نیستند که آگاهانه از توجه به «مسائل جمهوری اسلامی» اکراه داشته باشند، بلکه این مقتضای آن جهت­ گیری روشی-نظری است که اتخاذ می­ کنند. کما این­که موافقان سرسختِ «جمهوری اسلامی» که در دوگانه سنت-تجدد در حال بحث از «لزوم» و ضرورت «جمهوری اسلامی» هستند نیز عملاً هیچگاه مباحث­شان به بحث از «مسائل جمهوری اسلامی» کشیده نمی­ شود.

دو
با بررسی یک تجربه، مراد از بحث پیرامون «مسائل جمهوری اسلامی» آشکارتر می­ شود. به مجموعه «جلسات راهبردی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» که در موضوعات مختلفی نظیر زنان، توسعه، علم و نظایر آن در حضور رهبر انقلاب برگزار شده است، توجه کنید: مجموعه­ ای از اساتید و پژوهشگران برجستة حوزه­ های مربوطه، اعم از موافقانِ «جمهوری اسلامی» و نیز محققانی با رویکرد «انتقادی»، در بالاترین سطح تصمیم­ گیری گردآمده و پیرامون جهت­ گیری و نحوع عمل در «جمهوری اسلامی»، دیدگاه ­های خود را بیان کرده و به بحث پرداخته ­اند. چه چیزی از این مباحث در ذهن مخاطبان شکل گرفته است؟ ما پژوهشگران و اساتید برجسته­ ای را دیده ­ایم که بر صفحه تلویزیون ظاهر شده و در مورد «ضرورت»، «لزوم» و «بایسته­ ها»ی الگوی «زن»، «توسعه»، «علم» و نظایر آن بحث کرده­ اند.

به تعبیری، همة مباحث، «نظری» است. عمدة این محققان و پژوهشگران برجسته، قبل از «جمهوری اسلامی» ایستاده­ و گفته ­اند که جمهوری اسلامی «چگونه باید باشد»، اما از این­که جمهوری اسلامی، «چگونه هست» حذر کرده ­اند. اگر هم به «هست»ها و شرایط واقعی جمهوری اسلامی پرداخته­ اند، بیشتر برای تهیة لوازم «نقد» و در برخی موارد غُر زدن بوده است. محققان و اساتید برجسته در مورد «الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت» در جمهوری اسلامی بحث می­ کنند، در حالی­که از خودِ «جمهوری اسلامی» به ­عنوان نمونه­ ای از الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، غفلت می­ کنند. جمهوری اسلامی، خود، الگویی با بیش از سه دهه دوام و تجربه است، اما هیچ­گاه به کاویدنِ خود این الگو توجه نشده است. به نظر می­ رسد مراد رهبر انقلاب از برگزاری چنین جلساتی نیز بررسی همین تجربه سی­ ساله است: در سه دهه گذشته، «جمهوری اسلامی» در سیاست و اقتصاد و فرهنگ و خانواده و زنان و آموزش و ورزش و اخلاق و قومیت و سیاست خارجی و روابط بین­ المللی و مناسبات جهان اسلام، و دیگر حیطه­ های جهان اجتماعی، الگویی ارائه کرده که از وجوه مثبت و منفی برخوردار است. مقصود از بحث در مورد «جمهوری اسلامی»، پرداختن به همین وجوه مثبت و منفی است: تحلیل وجوه مثبت و تقویت آنها و تلاش برای یافتن وجوه منفی و تقلیل آنها.

نکتة جالب توجه اینجاست که در مباحثی از این قسم، پژوهشگرانِ ما از مالزی یا ترکیه به­ عنوان دیگر اشکال جایگزینِ الگوی پیشرفت اسلامی یاد می ­کنند و از قضا آن کاری را در معرفی و بررسی این دو الگو انجام می ­دهند که در مورد «جمهوری اسلامی» انجام نمی­ دهند: در بررسی ترکیه و مالزی، به­ طور جامعه­ شناختی، متغیرها و روندهایِ موجود موثر بر تحول و تداوم این الگوها را بررسی کرده و اصطلاحاً «وارد گود می­­ شوند» و تحلیل­ هایشان مبتنی بر آمار و ارقام، و خلاصه، «دقیق و عینی» است. اما همین پژوهشگران وقتی وارد بحث از «جمهوری اسلامی» می­ شوند، قبل از گود ایستاده و در مورد بایسته­ ها و ضرورت­ها سخن می­ گویند و این همان کاری که در سه دهه گذشته دل مشغول آن بوده ­ایم: تلاش برای اثبات «مشروعیت» و نه افزایش «کارآمدی».

سه.
در پاسخ به چرایی این داستان، زنجیره­ای از دلایل را می­ توان معرفی کرد. اولین نکته ­ای که به ذهن خواننده این متن می­رسد این است که سخن گفتن از «باید»ها، کم­ خطرتر از «هست»هاست.

در واقع، محقق ما با بحث از «هست»ها و قضاوت در مورد «موجود»، خطر کرده و نقد می­ کند، و بدین­ ترتیب برای خودش دشمن ­تراشی کرده و حسّاسیت گروه­های ذینفع را علیه خود بر می ­انگیزد. البته روشن است که اگر از افراطی­ گری بپرهیزیم، باید تصدیق کرد که همیشه «نقد» دشواری­ هایی دارد و محقق ایرانی نیز ممکن است از آسیب گروه­ های ذینفع در امان نباشد، و اگر چنین است بر حاکمیت و نهادهای متولی لازم است که زمینة کار برای محققان ناصح و دلسوز خود را فراهم کند. اما جز این، محققان علوم انسانی به «باید­»ها بیشتر از «هست»ها می­ پردازند، نه به این دلیل که کم ­خطرتر است، بلکه بیشتر به این دلیل که کم ­زحمت ­تر است. مواد لازم برای بحث از »باید»­ها، کمی تخیّل، مقداری اسناد «مرجع» رسمی و بالادستی، و البته ذهنِ غُرغُرو و گله ­مند است، اما برای بحث از «هست»ها لازم است محقق از دفتر کار و دانشکده و دانشگاه خارج شود، به میدان تحقیق برود، سند جمع­آوری کند، و بر روی حوزه­ هایی کار کند که سازمان­ها و نهادهای رسمی، ضرورت کار بر روی آنها را درک نمی ­کنند و بودجه­ای به آنها اختصاص نمی­ دهند، و قس علی ­هذا! به این اقلام بیفزایید پز روشنفکرانه بحث از «باید»ها که در آن عوالم فکر درنوردیده می­ شود، در یک جمله پیرامون تاریخ قضاوت می ­شود، و با جمله­ سازی از «غرب» و «مدرنیته» و «تجدد» و «توسعه»، تکلیفِ بودن ما در این زمانه روشن می ­شود.

گمشده واقعی، همچنان «جمهوری اسلامی» و مسائل آن است. «مسائل جمهوری اسلامی» چه هست؟ اصلاً «جمهوری اسلامی» چه هست: یک «سیستم»، یک «حکومت»، یک «جامعه»، یک «امت» یا یک «آرمان»؟ تفاوت آن با «انقلاب اسلامی» چه هست؟ و «مسائل» خاصّ آن کدام­ند؟
مرجع : وبلاگ طلوع
 
سماواتی
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۴:۰۸:۵۲
اگر این حکومت جمهوریست درباره صحبتهای امروز آیت الله مکارم با ااستاندار تهران حرفهایی دارم.آیت الله مکارم باید به این سوال پاسخ دهند آیا یک حکومت در مقام اجرایی فقط مسول به انجام وظیفه است(اگر فرض بگیریم که درآنمورد وظیفه دارد)یا باید یک وظیفه وکار را معطوف به نتیجه انجام دهد؟آیا به صرف اینکه یک کار را وظیفه حکومت تشخیص دهیم ولو اینکه انجام آن وظیفه دقیقا نتیجه ای برعکس نتیجه ای که انتظار داریم به بارآورد از لحاظ شرعی حق داریم حکومت را مجبور به اجرای آن کنیم؟سوال دیگری که انتظار داریم ایشان باتوجه به اصرارشان به حکومت درباره تعطیل نشدن طرحهایی مثل حجاب وعفاف جواب دهند اینست که از کجای احادیث منتسب به ائمه اطهار س‍لام‌ال‍ل‍ه‌ ع‍ل‍ی‍ه‍م‌ اج‍م‍ع‍ی‍ن‌ وقرآن کریم حکمی مبنی برالزام به حجاب از طرف حکومت اسلامی درمی آیدگرچه قبلا هم اشاره کردیم اگر برفرض بعید همچین حکمی هم دربیاید نظر به اینکه معطوف به نتیجه نامطلوب است اجرای آن محل تردید است.از ایشان انتظار داریم همانطور که بهترین ساعات سیما را درماه رمضان برای جواب دادن به وهابیون دراختیار میگیرندکه کار بسیار خوب وقابل دفاعیست ما جوانان را هم قابل بدانند ودرباره سوالاتی که درباره طرحی داریم که اجرای آن هزاران نفر از مارا از وطنمان فراری داده ومیلیونها نفر دیگرمان را بسیاردلگیرکرده وخدای ناکرده از دین زده،جوابگو باشند.ممنون (1806384) (alef-1)
 
سعید
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۰۲:۳۱:۴۱
اتفاقا در مواردی که مردم نمیتونن جلوی منکر رو بگیرن ـــ که بدحجابی یکی از اون موارده ــ وظیفه حکومته که این کار رو بکنه. مشکل اینه که خیلی از هموطنای عزیز ما بدحجابی رو منکر نمیدونن. احتمالا بعضی از مردم دوست دارن ایران مثل ترکیه یا مالزی باشه. یعنی هم مسجد باشه و هم رقاص خونه. کسی که میخواد بره مسجد و کسی که میخواد بره رقاص خونه و بار.
دوست عزیز، اسلام دین سلیقه ای نیست که از هر چیش خوشت اومد بپذیری و از هر چی خوشت نیومد دنبال دلیل و مدرک بگردی که نفی بکنیش. آدم یا باید یه دین رو کامل بپذیره و یا اصلا نپذیره.
درمورد وجوب پوشش زن در قرآن و حدیث حرفها زده شده و زمان پیغمبر هم بوده. اما درمورد نوع برخورد حکومت شما میتونی انتقاد کنی که فلان روش بهتره نه اینکه کلا بگی لازم نیست. امیدوارم شما بدحجابی رو منکر بدونی و از اونا نباشی که تا این بحث پیش میاد صاف میرن سراغ فقر مردم. خیلی از بدحجابا پولشون از پارو بالا میره (1807855) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۲۰:۵۷:۰۷
آقا سعید سوال خانم یا آقای سماواتی بسیار واضحه وقابل تعمق.چرا تفتیش عقاید میکنی؟شماچکارداری ایشان بی حجابی رو منکر میدونه یا نمیدونه؟ایشان یک سوال از یک مرجع کردند وپاسخش راخواستند.اینم که گفتی بعضی از مردم دوست دارن ایران مثل ترکیه یا مالزی باشه. یعنی هم مسجد باشه و هم رقاص خونه. کسی که میخواد بره مسجد و کسی که میخواد بره رقاص خونه و بار،به خود مردم مربوطه همینجور که نظر شما اینه نظر اونام اینه همه هم ایرانی هستندچطور تا تامیخوان قانونی را جابندازن سریع از اینکشور واون کشور مثال میارن که فلان جا هم همینطوره ومثلا قیمت بنزین درترکیه اینه و....دوست عزیز فقط یک چیز رو بدون مردم یک بام ودوهوا رامتوجه میشوند وبسیارهم باهوش هستند.لااکراه فی الدین همین (1808899) (alef-6)
 
مرجان
۱۳۹۲-۰۹-۰۹ ۱۳:۰۴:۳۵
دوست عزیز اتفاقا مردم کشور ما مذهبی هستند و اجرای کامل احکام اسلامی رو میخوان. البته بعضی ها اطلاعاتشون کمه و عدم رعایت حجاب رو منکر نمی دونند که اونها هم با اطلاع رسانی در این زمینه مجاب خواهند شد. در زمینه وجود مسجد و مکان های دیگه به عنوان همزمان هم اگر به افکار عمومی رجوع کنیم به راحتی متوجه میشیم که مردم اجرای بدون کم و کاست دستورات اسلامی رو می پسندند و رایی که به یه روحانی در انتخابات دادند هم از شواهد این ادعاست و البته نظرسنجی هایی هم در این زمینه ها توسط کشورهای غربی انجام شده که می تونید به نتایجش مراجعه کنید. شما از کجا به این نتیجه رسیدید که مردم شرایط فرهنگی کشورهای دیگه رو بیشتر از شرایط فرهنگی کشور خودمون می پسندند؟؟ (1809802) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۹ ۰۷:۵۳:۳۷
آقا سعيد درست مي فرماييد اما حتي پيغمبر خدا هم با زور و اجبار موافق نبودند اسلام يك دين كامل و بدون نقص كه هر وقت كسي اون رو درك كرد تمام دستوراتش تمام و كمال به خاطر عشق به پروردگار أجرا مي كنه و نيازي به هيچ اجباري هم نداره من يك مورد براي مثال ميگم قضاوت با خود شما در مورد حجاب در همون كشورهايي كه به قول شما هم رقاص خونه دارند هم مسجد زنهايي كه در اون كشورها،حجاب رابا اختيار خودشون پذيرفتند حجاب شون بهتره يا زنان كشور ما ؟ (1809416) (alef-13)
 
داود
۱۳۹۲-۰۹-۰۹ ۰۸:۳۴:۱۸
اسلام دین سلیقه ای نیست جمله خوبی نبود چون ممکنه مترادف اسلام دین زوری است به نظر بیاد. آخه تو این مملکت که فقط مسلمون نداریم. قربان شما (1809457) (alef-13)
 
علی
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۴:۲۱:۴۸
سوالهای خوبی کردید.دولت از یک طرف قبل از انتخابات وعده باز شدن فضا وتضمین آزادیهای فردی رو میده وماجوانان هم با شور وشوق هم بخاطر لبیک به دعوت رهبرمعظم انقلاب برای شرکت درانتخابات وهم بخاطر بازشدن فضا به پای صندوقهای رای میرویم ولی از فردای انتخاب دولت سختگیریها بیشتر میشه وهمین امروز سردار رادان گفته اند طرح امنیت اخلاقی با قدرت ادامه پیدا میکنه واز طرف دیگر آقای مکارم شیرازی هرروز علیه بازشدن فضا در دیداربا افراد مختلف صحبت میکنند ودولت ووزیر ارشاد را تهدید میکنند!!!بالاخره تکلیف ما مردم چیه؟تصمیم گیرنده کیست؟مگر رهبری نظام که مسولیت عالی مدیریت کشور را بعهده دارند نمی گوید که دست بردن در رای مردم به هر بهانه ای حرام شرعی است؟آیا از این فتوا این برداشت نمیشود که مقابله وایستادن در برابر خواسته های مردمی که دست بردن در رای آنها حرام شرعی است خود حرام شرعی بزرگتریست؟نباید تکلیف اینموارد درجمهوری اسلامی روشن شود؟بالاخره مردم ولی نعمتان انقلاب هستند یافقط پای صندوقهای رای میخواهیمشان؟ (1806421) (alef-1)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۶:۲۵:۵۳
تفکر جمهوری اسلامی 35 ساله که شکل گرفته الان باید بررسی کرد که خروجی این سیستم در عرصه های مختلف برای جامعه چه بوده ایا در سیاست ،اقتصاد،علم ،فرهنگ و...موفق بوده ایم؟به لحاظ اقتصادی چه جایگاهی داریم؟به لحاظ سیاسی در دنیا چگونه ایم؟فرهنگ داخل چگونه است؟ اینها باید مورد بررسی دقیق و کارشناسانه قرار گیرد تا موفقیت یک سیستم ارزیابی گردد. (1806692) (alef-1)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۶:۴۱:۳۱
مقاله بسيار جالب و با ارزشي بود از نويسنده محترم كمال تشكر را دارم (1806725) (alef-1)
 
شکیبا
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۶:۴۶:۴۱
مقاله ای بسیار خوب بود.آخر مقاله سوال کرده اید: «مسائل جمهوری اسلامی» چه هست؟و «مسائل» خاصّ آن کدام­ند؟اینکه چه هست در نام جمهوری اسلامی به روشنی ووضوح مشخصه.جمهوری اسلامی حکومت وسیستمیست که اداره وسازوکار آن بر اساس رای وجمهور مردم باید اداره شود. که متاسفانه در برخی موارد به زعم بنده خلاف آن را می بینیم
مواردی که می توان نظر مردم را جویا شد در حالیکه به دلیلی نظر اقلیت بیشتر بها داده می شود
این روند باید معکوس شود و ما به آن سمت برویم
انشالله (1806737) (alef-13)
 
سيد ابراهيم كراماتي
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۶:۴۸:۲۸
جمهوري اسلامي وقتي معنا پيدا مي كند كه كليه پندار و گفتار و كردار مديرانش در همه سطوح بر محور نامه امام علي (ع) به مالك اشتر باشد و فرمايشات حضرت كه بر پايه آموزه هاي اسلامي و قرآني ناب است ؛ در برآيند اجتماعي سياسي جامعه هويدا شود.
تا كنون چند درصد از برآينده ها سازگار با روح دستورات علوي (ع) است ؟
شاخص هاي ديگري هم هست؛ آيا گويا تر و كوتاه تر از اين شاخص كه به راحتي و سادگي دست زنبوران بي عسل و عالمان بي عمل را باز كند و مدعيان دروغين را رسوا سازد؛ سراغ داريد؟ (1806744) (alef-1)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۹:۰۳:۱۳
خوب آنها(ما) فکر می کنند/می کنیم که الگوی موفقی نیستیم و مالزی و ترکیه موفق تر از ما هستند در زمینه های مورد اشاره.

به هر حال حتما یک جای کار به شدت می لنگد. (1807031) (alef-1)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۱۹:۰۵:۵۸
سلام وباتشکر از مطلب کاملا آکادمیک شما ،لطفا با بسط موضوع هدف از نگارش این متن را توضیح تاشاید کاربرد آن وراه حل شما مشخص گردد. (1807037) (alef-1)
 
خسروسلجوقی
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۲۰:۵۵:۳۲
شاید یکی از مسائل ج.ا.ا این است که می خواهیم الگوی سه قوه مستقل غربی را با نظام اسلامی و در راس آن اقتدار عالمان به فقه اسلامی را در قالب مجتهدین ترکیب کنیم و همین موجب شود با تضاد مواجه شویم.
برای مثال وقتی رهبر انقلاب به صراحت اعلام می فرمایند بنده یک رای دارم و نه بیشتر و نه کمتر باز از افرادی که خود را اصولگرا می دانند نقل قول می شود که حضرت آقا نظرشان به فلان است و در نتیجه تمامی استقلال سه قوه و همچنین جمهوریت و حتی اسلامی بودن را زیر سئوال می برد
رای دادن به احمدی نژاد نوعی از همین رفتارها بود و تخریب هاشمی نوعی دیگر و امروز رای ندادن به وزرای دارای تفکر اصلاح طلبی از همین نوع و در نهایت نوع مقالات و سخنرانی رسانه های وابسته به اصولگرایان همچون کیهان و رسایی و امثالهم در همین راستا است البته تعطیلی مخالفین و نقد این افراد مورد نظر نیست ولی بی انصافی و استفاده از بیت المال برای تخریب کمی دور از انتظار است
برای نمونه دیگر نقش اینترنت و فیس بوک در اقتصاد و فرهنگ است و بدترین نوع راهکار انتخابی تعطیلی و بستن را انتخاب کرده ایم و هنوز مراجعی فکر می کنند اگر این ارتباط برقرار شود باید فاتحه اسلام و مسلمین را خواند در صورتی که این ابزار بهترین ابزار برای توسعه اسلام است البته با هوشمندی که آنهم ایرانی مسلمان دارد
بچه مسلمان ایرانی در ایام تداخل مراسم نوروز با ایم مذهبی نحوه رعایت حرمت را برای هزمانی پیدا کرده است حال چگونه است برای مفاهیم نو و امروزی فکر می کنیم باید با تعطیلی و فیلتر اقدام کرد
در همان زمانی که دولت اصرار و تهییج می کرد که کشف حجاب کند همین زن ایرانی مقاومت می کرد و کرد حال چه رفتاری داریم می کنیم که در حکومت اسلامی با زور و ترویج و غیره رفتار متضاد می بینیم و خود را توجیه می کنیم بدحجابی داریم ولی بی حجابی نداریم اگر یک روز اعلام بفرمایم آزاد هستید که بین حجاب داشتن و نداشتن حجاب یکی را انتخاب کنید شک نفرمایید بخش عمده جامعه با این رفتار نادرست حکومت نداشتن حجاب را انتخاب خواهد کرد
پس راه درست انتخاب کردن را در اختیار مردم قرار دهیم و بجای آنها انتخاب نکنیم مردم خودشان بهترین راه را انتخاب خواهند کرد
وقتی علما و وابستگان حکوکت فکر می کنند مردم نمی فهمند و باید درست و نادرست را آنها به مردم یاد بدهند روز بروز بدتر از دیروز خواهد شد
درایت رهبر انقلاب در انتخابات امسال فکر کنم دنیا را دگرگون کرد چه رسد به ایران ولی متاسفانه هنوز گروهی این حرکت انقلابی را درک نکرده اند (1807306) (alef-13)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۷ ۲۲:۵۸:۱۱
سئوال اساسي كه من مدتها فكر كردم وبه نتيجه نرسيدم و خواهشم اين است كه علما و مسئولين محترم پاسخ دهند اين است
در طي سي وپنج سال اگذشتن از انقلاب اسلامي و بر پايي جمهوري اسلامي ايا مردم به حالت كلي دينداريشان زيادتر شده يا خير
لطفا شما نويسندگان محترم راجع به اين مورد مقاله دهيد مردم بنظرم بشدت تشنه اين اطلاعات
ونقدها هستند بنده سه فرزند دارم دخترم سئوال ميكند بابا اختلاس هايي كه اين همه همه جا صحبت ميكنند چقدر به دين ربط داره
من با اين سئوال مبهوت ماندم چه بگويم حكومت بر مبناي اسلام است اگر بگويم به دين ربطي ندارد ( البته اين را گفتم ) جوابش اين بود بصورت صادقانه پس چرا ازاد هستند و قوه قضائيه اينها را دستگير نمي كند ( اشاره به مسئولين در گير در اختلاس سه هزار ميلياردي )
باز مبهوت ماندم چه بگويم ( البته گفتم هنوز اثبات نشده )
سئوال بعدي را كه مطرح كرد عجيب بود پس چرا اسامي را ميگويند در سايتهاي مختلف
ميدانيد چه گفتم به او گفتم برو بخواب شب ديروقت است و من دوست دارم هميشه كنار شما باشم!!! (1807571) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۰۰:۳۰:۳۹
بسم الله آقا قاسم عزیز اگر الف پاک نکنه این کامنت خوب بخوان دوست من

دوست من شما هم جزو کسانی هستی که به گفته ات عمل نکردی و ترسیدی و گوشه ای کز کردی. حالا دیگران را متهم می کنی؟

راستی: دوصد گفته چون نیم کردار نیست... (1807758) (alef-6)
 
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۰۰:۴۰:۰۱
اول قوانین نادرست مملکت را بردارید !
ناجا : تبلیغ در رسانه های خارجی ممنون است و با آنها برخورد می شود !
خوب آخه اگر همه کشور ها این کارها می کردن الان هیچ کس بنز و بی ام در دنیا نمی خرید و اج و سامسونگ هیچ وقت برند نمی شدند ! (1807768) (alef-6)
 
بنده خدا
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۰۹:۲۵:۱۹
بسمه تعالی

بر اساس اسناد دستآمده از قرآن وادیان الهی و تاریخ بشر و پیامبرانبنظرمیرسد حکومت در زمین فقط متلعق به خداست و او برای این حکومت خلفایی را برگزیده است. اصولا دین (که همان شیوه و راه زندگی بشراست) صرفا در چهارچوب تسلیم دربرابر حکومت الهی مورد تایید خداست و هر روش زندگی دیگر (یعنی هر دین و آیین دیگر) بر خلاف حکومت الهی و محکوم به فناست. (مراجعه متن صریح قرآن)

و اما شیوه حکومت الهی و اداره امور در حکومت الهی را تا حد زیادی می توان در حکومت های شاخصی چون حکومت های حضرت سلیمان، یوسف، پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی(ع) کشف نمود.

اگر کمی دقت کنیم متوجه می شویم که در همه این حکومت ها خلیفه فقط از طرف خدا تعیین می شود و معاونان و زیر دستان وی نیز از طرف شخص خلیفه تعیین میشوند و در هیچ کجای این حکومت ها جایی برای انتخاب مسئولین از طرف مردم وجود ندارد! نکته ای که درست بر خلاف دموکراسی است! در دموکراسی یا جمهوریت مردم به افرادی که خود را داوطلب (کاندید) انتخاب برای سمت مهم حکومتی شده اند رای می دهند. با دقت بیشتر یک نکته بسیار ظریف اما کمتر دیده شده در این ساختار قابل تشخیص است و آن نفس داوطلبی است! در ایده آل ترین شکل ممکن یک داوطلب کسی است که در خود ابتدا به اعتماد به نفس کافی رسیده است که می تواند انسان کارآمد و مفیدی برای مردم و جامعه باشد. از منظر الهی این اعتماد به نفس خود ریشه در قرار دادن نفس در اولویت نسبت به خداست و فرد تا نفس خود را بالاتر نبیند و اتکا به خود را نسبت به نرم مردم بالاتر قرار ندهد به سمت داوطلبی نمی رود. پس از این مرحله فرد آرام آرام به سوی خود کامگی پنهان با حفظ ظاهر خالصانه پیشرفته وشیطان تمام لحظات او را با وسوسه پر می کند. چنانکه برای رسیدن به مقام و منصب مزبور از هیچ تلاشی فروگذار نکند. چنین فردی راه کار خود را ناچارا در نفاق خواهد یافت و هرچه او خودرا دور از این مطالب بداند بی فایده است. برای او آنچه مطرح است "من" است و "منیت" پایه همه مسائل بعدی است.
با این توضیحات ساختار دموکراسی منطقا و عقلا بر پایه "من" یا نفسانیات قرار دارد و گریزی از آن نیست. داوطلب که همه آرمان خود را قرار گرفتن در جایگاه خدمت به مردم می بیند خود را محور قرار داده نه خدا را. مردمی که پای صندوق می روند نیز خود را محور قرار داده اند! ایشان نیز به نوبه خود همه معتقدند که قدرت تشخیص و انتخاب مطلق دارند و ایشان علاوه بر قدرت انتخاب سرنوشت از توانایی تشخیص حاکم خود هم برخوردارند! این خودپرستی سیستماتیک در دموکراسی ناچارا منجر به حکومتی غیر الهی خواهد شد. حکومتی که هدف خود را در نهایت تامین شهوات و هواهای نفسانی انسان می داند و بهترین نمونه عملیاتی آن را در حکومتهای غربی می توان دید.
اما سوال اینجاست اشکال در کجاست؟ اشکال در فهم هدف حکومت در زمین است. اشکال در اینست که بشر قادر به درک هدف خلقت خود و دنیا نیست و سریعا به ذهن او معطوف به زندگی دنیا شده و در جهت پایداری و بهبود کیفیت این زندگی می شود. چیزی که هدف خدا بنظر نمی رسد. جالب اینجاست که به استناد قرآن در حالیکه کل این دنیا برای انسان ها بازیچه ای بیش نیست اما برای خدا کاملا هدفمند و با حساب و کتاب است. یعنی انسان در هیچ کجا و در هیچ شرایطی قادر نخواهد بود حکومتی متکی بر اندیشه خود ایجاد کند چنانکه آن حکومت پایدار و مرضی خدا باشد زیرا او جهان را خلق نکرده تا از آخر آن و هدف آن مطلع باشد.
نتیجه:
پس حکومت از آن خداست. راس انسانی این حکومت فقط باید از سوی او تعیین شود. کلیه معاونین اجرایی هم باید از سوی او تعیین شوند. و شایستگی افراد فقط از طرف کسی که به صدور مردم آگاه است ممکن است.

حال با این اوضاع فکر کنید که هدف انقلاب اسلامی رسیدن به حکومت الهی است و در انجام اینکار پایمال کردن نفس و نفسانیت یک اصل است. همانطور که امام خمینی (ره) در این مسیر منتخب مردم نبودند اما در مسیر خود تهذیب نفس را یک اصل می دانستند ما هم همین راه را ادامه دهیم. بر اساس تفکر ایشان بنظر می رسد هدف ایشان اصلاح مسیر بشر برای بازگشت به سوی حکومت الهی است چنانکه در نهایت صاحب اصلی و واقعی حکومت الهی در زمین یعنی صاحب الزمان (عج) مورد شناخت مردم قرار گرفته و خود راه درست را انتخاب کنند. (تنها انتخاب ممکن مردم و بشر همین است: انتخاب بین پذیرش حکومت خدا یا حکومت غیر خدا)
بسیار کوته نظرانه است کسی بگوید فلان حکومت را بعنوان امانت به دست امام زمان بسپاریم زیرا هرگز جز خدا کسی قادر به برگزاری حکومت الهی نیست پس هیچ حکومت بشری نمی تواند خود را جانشین، شبیه و یا امانت الهی بداند تا مثلا سپردن آن به امام زمان را منتی قرار دهد. (اشاره به پاسخ امام رضا (ع) به مامون)
حکومت الهی از ابتدا بوده است، هست و خواهد بود. هیچ بشری آنرا نه ایجاد کرده و نه ایجاد می کند. فقط بشر قدرت انتخاب دارد در پذیرش یا عدم پذیرش آن. همیشه این حکومت دارای جانشین زمینی بوده هست و تا زمین هست خواهد بود. گردن کشی در برابر این حکومت از نفس پرستی شروع می شود و نفاق و دروغ ابزار این گردنکشی است. (1807975) (alef-6)
 
1360
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۱۰:۱۸:۱۲
باید یک اسیب شناسی در شیوه حکومت بشه
سیستم خوب اونیکه که خودشو اصلاح کنه
برای بهتر شدن
به نظر من نهادهای که غیر انتخابی هستن کم و نهادهای که انتخابشون از طرف مردومه قدرت بیشتری داشته باشن تا اونها بنا به نظر مردم وخواسته های مردم عمل کنن
منافع ملی در اولویت باید باشه بعد منافع مردم منطقه
متحجرین باید به کناری نهاده بشن مشکل خاورمیانه همین متحجرین هستن (1808028) (alef-6)
 
طاهر
۱۳۹۲-۰۹-۰۸ ۱۱:۱۲:۱۳
جمهوری اسلامی متشکل از دو کلمه جمهوری و اسلامی است که این دو واژه می بایست به صورت مفهومی و مصداقی مورد بررسی گردد .که چقدراین مفاهیم درجامعه مصداق و عینیت دارد . صرف اینکه نام یک نظامی جمهوری باشد کفایت نمی کند چرا که شاهدیم بسیاری از نظامهای جمهوری بدست همان جمهور از بین رفته اند و این نشان دهنده این است که آن نظامها جمهوری نبودند یا حداقل طی مدت زمانی از همان جمهور فاصله گرفتند.اما در نظام حکومتی ایران پسوند اسلامی نیز به جمهوری اضافه شده است که آن را از سایر نظامها مشابه متمایز می کند.لذا این ترکیب "جمهوری اسلامی " مورد تائید بیش از 90% مردم ایران قرارگرفت که در نوع خود بینظیر است.آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد و حساسیت بیشر از کلمه جمهوری را می طلبد اسلامی بودن نظام است که هر گونه کج روی وناراستی چه بخواهیم وچه نخواهیم قبل از آنکه بنام جمهوری نوشته شود به نام اسلام نوشته می شود.و این وظیفه سنگینی است بر دوش حکومتگران ریز و درشت که باید مراقب رفتار خود باشند. حال باید در یک فضای بدون تنش این سوال را از متولیان پرسید که چقدر نظام موجود اسلامی است هرچند باد اذعان کرد هیچ نظامی نمی تواند 100% به اهداف خود برسد اما ین نسبت هرچه بیشتر باشدنشان دهنده موفقیت نظام می باشد.باید پذیرفت صرف گنجاندن قوانین فقهی اسلام در قانون اساسی و عادی و اجرای ناقص آنان نمی تواند مبین جمهوری اسلامی واقعی باشد چرا که باید در تمامی حوزه های سیاسی - فرهنگی - اقتصادی و اجتماعی آموزه های دینی نمود داشته باشد.آیا امروزبا وجود آمارهایی از میزان ناهنجاریها از زمینه های فوق می توان گفت در اسلامی کردن جامعه موفق بوده ایم.از خوانندگان محترم انتظار می رود در این خصوص نظرات خود را بیان نمانید شاید مفیدواقع شود. (1808082) (alef-6)
 
سعید اسدی
۱۳۹۲-۰۹-۰۹ ۱۰:۲۱:۴۶
1-راجع به این که جمهوری اسلامی چیست،به مشروح مذاکرات جلسات مجلس خبرگا رهبری که درصددتهیه پیش نویس قانون اساسی بودند،مراجعه شود.به ویژه به بحث هایی که آقای احمد مراغه ای مقدم وارد می کردند.
2- واضع این اصطلاح شخص امام خمینی است.بیان و بنان ایشان درخصوص این اصطلاح به اندازه لازم وکافی وجود دارد،لذا برای فهم اینکه جمهوری اسلامی چیست میتوان به گفته و نوشته ایشان مراجعه نمود.هرچند ممکن است جای نقد واظهار نظر داشته باشد.
3-هستند اندیشمندانی که راجع به چیستی جمهوری اسلامی و مسایل آن به بحث و بررسی پرداخته اند،همچون:سید جوادطباطبایی،عماد افروغ،فرامرز رفیع پور، ابراهیم فیاض،آیة اله جوادی آملی،کاتوزیان وغیره.
4-باطلوع جمهوری اسلامی در فروردین 1358،حیات انقلاب اسلامی به پایان رسید. چون انقلاب در قالب نظامی با عنوان جمهوری اسلامی آرام گرفت.برای دریافت اگاهی بیشتر به کتاب نهضت ونهاد مرحوم شریعتی مراجعه شود.
5-برای لحاظ کردن جمهوری اسلامی ایران در مقام یک الگوی پیشرفت وتوسعه طی 35 سال گذشته می بایست به چهار عامل به طور جدی توجه شود:عامل مفهومی،عامل هنجاری،عامل تجربی وعامل اجرایی.درواقع مسایل جمهوری اسلامی را می شود دراین چهار حوزه جستجو و طبقه بندی نمودودرخصوص آن بررسی وارزیابی به عمل آورد. (1809566) (alef-13)
 
سمیع
۱۳۹۲-۰۹-۱۰ ۰۳:۱۵:۲۲
جمهوری اسلامی را باید در فلسفه عاشورا دید که مجموع ارمان امت اسلام است. (1811003) (alef-6)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.