توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 420091
پیشنهاد کتاب/ «پراگماتیسم»؛ هیلاری پاتنم؛ ترجمه محمد اصغری؛ ققنوس
فلسفه‌ای برای ماندن
دکتر علی غزالی فر*؛ 14 آذر 1395
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۴۰
«پراگماتیسم»
(پرسشی گشوده)
نویسنده: هیلاری پاتنم
مترجم: محمد اصغری
ناشر: ققنوس، چاپ اول 1395
120 صفحه، 7000 تومان

شما می‌توانید کتاب «پراگماتیسم» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب خرید کنید.

*****
 
ظاهرا اولین‌بار فیلسوف مطرح آمریکایی، چارلز سندرس پیرس (1839-1914)، در سال 1878 اصطلاح پراگماتیسم را در نوشته‌های خود به‌کار برد. پس از او ویلیام جیمز (1842-1910) بیشترین نقش را در گسترش و مطرح شدن این فلسفه ایفا کرد. جان دیویی (1859-1952) نیز آن را به‌ویژه در اخلاق، سیاست و تعلیم و تربیت به‌کار گرفت و باعث رواج وسیع آن شد. پس از این فیلسوفان نامدار، پراگماتیسم تا حدی به حاشیه رفت، تا این‌که در اواخر قرن بیستم دوباره مورد توجه قرار گرفت و شمار قابل توجهی از فیلسوفان برجسته به آن روی آوردند و از آن جانبداری کردند؛ فیلسوفان نامداری همچون ریچارد رورتی، سوزان هاک، کواین، سیدنی هوک و نیکولاس رشر که برای ایرانیان نیز شناخته شده هستند. این حرکت به‌قدری چشمگیر بود که عنوان «نوپراگماتیسم» بر آن اطلاق شد. یکی از بزرگترین و ممتازترین نوپراگماتیست‌های معاصر هیلاری پاتنم (1926-2016) است که یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان در دوره معاصر نیز به‌شمار می‌آید که چند ماه پیش در سن 89 سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
 
این اثر کوتاه در اصل سه سخنرانی بود که در اوایل دهه نود قرن بیستم در ایتالیا ایراد شد. پاتنم چند سال بعد آن را با اصلاحات جزیی و بازنگری مختصری منتشر کرد. او قصد ندارد که در اینجا به‌طور کامل و جامع همه ابعاد و زوایای پراگماتیسم را مطرح کند، بلکه صرفا می‌خواهد برخی از مهمترین جنبه‌های آن را شرح دهد؛ مواردی همچون کل‌گرایی، تساهل، کثرت‌گرایی و درهم‌تنیدگی واقعیت و ارزش. او بر این باور است که پراگماتیسم فلسفه‌ای کهنه و متعلق به گذشته نیست، بلکه شیوه تفکر مهمی است که باید امروزه دوباره از نو مطرح شود؛ زیرا پراگماتیسم، هم از جهت فلسفی و هم از جهت سیاسی، بسیار بهتر از سایر گزینه‌های بدیل و رقیب به ‌درد انسان امروزی می‌خورد و حلال مشکلات اوست و همین هم رمز ماندگاری آن است. ویلیام جیمز هم زمانی گفته بود: «پراگماتیسم نامی است که برای ماندن آمده است».
 
مترجم مقدمه روشن‌گری در باب پراگماتیسم نگاشته است. پس از آن، گزارش کوتاهی از زندگی پاتنم می‌آید. نویسنده ابتدا در دو بخش کوتاه تحت عنوان «پیشگفتار» و «اظهارات مقدماتی» در باب ارزش و اهمیت پراگماتیسم و گرایش خاص خودش به این فلسفه و مسائل این کتاب مطالبی را مطرح می‌کند.
 
فصل اول، «ماندگاری ویلیام جیمز»، متکفل این امر است که برخی از سوءفهم‌ها در باب اندیشه‌های ویلیام جیمز برطرف گردد و در مقابل معنای دقیق و عمیق برخی از آموزه‌های او به‌درستی بیان شود. مهمترین موضوعاتی که در این بخش مورد بررسی قرار می‌گیرند عبارتند از: حقیقت، کل‌گرایی و رئالیسم. پاتنم در فصل‌های بعدی نیز باز هم به این موضوعات بازمی‌گردد و از زوایه دیگری آن‌ها را بررسی می‌کند.
 
«آیا ویتگنشتاین پراگماتیست بود؟» هم عنوان فصل دوم و هم مسئله آن است. هدف پاتنم از این موضوع نشان دادن این مطلب است که در فلسفه ویتگنشتاین متأخر، رگه‌های پراگماتیستی وجود دارد. او در ابتدا به فلسفه کانت می‌پردازد و ارتباط اندیشه‌های ویتگنشتاین را با فلسفه کانت، به‌ویژه فلسفه عملی او، نشان می‌دهد. از نظر پاتنم یکی از مهمترین آموزه‌های کانت تقدم عقل عملی بر عقل نظری است. در ویتگنشتاین نیز چنین چیزی مشاهده می‌شود و همین امر است که باعث می‌شود این فیلسوف را نیز به‌نوعی پراگماتیست به‌شمار آوریم هر چند که خود او اگر زنده بود قطعا این عنوان را برای خود نمی‌پسندید. همچنین در لابه‌لای فصل به قرائت ریچارد رورتی از ویتگنشتاین اشاره می‌شود و پاتنم نقدهای خود را در باب برخی از نظریات رورتی مطرح می‌کند.
 
فصل سوم با عنوان «پراگماتیسم و بحث کنونی» بر ارتباط وثیق و همه‌جانبه واقعیت، ارزش و نظریه متمرکز است. پاتنم اصطلاح «درهم‌تنیدگی» را برای این دیدگاه استفاده می‌کند. او در این قسمت نظریات کواین، رورتی، دیویدسن، کارنپ و گادامر را نیز مورد نقد قرار می‌دهد.
 
نکته شایان توجه در باب این کتاب آن است که به هیچ وجه یک اثر مقدماتی در باب فلسفه پراگماتیستی نیست. به همین دلیل لازم است که خواننده پیشاپیش با کلیاتی از پراگماتیسم، فلسفه کانت، ویتگنشتاین، و تحولات اخیر فلسفه غرب در آمریکا، به‌ویژه اندیشه‌های کواین و رورتی، آشنا باشد. اما این کتاب کوچک علی‌رغم اختصار، بسیار خوب و آموزنده است و مناسب برای کسانی است که در فلسفه به دنبال کتاب‌هایی با چگالی فلسفی بالا هستند.
 
در پایان دریغم می‌آید این معرفی را بدون این نقل قول از پاتنم به‌پایان ببرم که علاوه بر جذابیت، رویکرد این فیلسوف فقید را هم منعکس می‌کند:
- به نظر جیمز، پرسش اصلی فلسفی این است که چگونه زندگی کنیم. هر آینه به نظر جیمز، تضاد بین فلسفه‌ای که با چگونه زیستن سروکار دارد و فلسفه‌ای که با پرسش‌های فنی دشوار درگیر است، تضادی کاذب است. ما طالب آرمان و جهان‌بینی هستیم، و می‌خواهیم آرمان‌ها و جهان‌بینی تکیه گاه یکدیگر باشند. فلسفه‌ای که تماما استدلال است تشنه واقعی را سیراب نمی‌کند، در حالی که فلسفه‌ای که تماما بینش است افزون بر این به او خوراک فکری نیز می‌دهد. اگر یک دلیل عمده در پرداختن به اندیشه جیمز وجود داشته باشد، این است که او نابغه‌ای بود که با تشنگان واقعی سروکار داشت و اندیشه او، علی‌رغم کاستی‌هایش، خوراک قابل‌توجهی برای اندیشه فراهم می‌کند؛ خوراکی نه فقط برای اندیشه بلکه برای زندگی.
 
* دکترای فلسفه
۱۳۹۶/۰۶/۱۵ ۱۴:۴۷
 
۱۳۹۶/۰۵/۲۱ ۰۹:۱۱
 
۱۳۹۶/۰۵/۱۷ ۱۵:۱۵
 
۱۳۹۶/۰۴/۱۸ ۱۴:۰۴
 
۱۳۹۶/۰۴/۱۰ ۱۲:۳۹
 
۱۳۹۶/۰۴/۰۷ ۱۲:۰۳
 
۱۳۹۶/۰۳/۲۸ ۱۰:۲۱
 
۱۳۹۶/۰۳/۲۰ ۱۱:۵۱
 
۱۳۹۶/۰۳/۰۷ ۱۶:۲۳
 
۱۳۹۶/۰۲/۲۶ ۱۱:۳۳
 
 
کلمات کلیدی : انتشارات ققنوس
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
فلسفه‌ای برای ماندن