نظر منتشر شده
۱
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 373850
تئوریسین اصلاحات: دولت روحاني به صورت جدی با فقدان قوه عاقله مواجه است
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۹ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۲۲
غبارهای تبلیغاتی انتخابات هفتم اسفند را باد برده است و اینک در فضای غیرهیجانی و عقلانی بهتر می‌توان آنچه در مجلس دهم اتفاق افتاده را تحلیل کرد.

محمدرضا تاجیک، تئورسین اصلاح‌طلب که پس از انتخابات هفتم اسفند با شور هیجانی خاص از پیروزی اصلاحات دم می‌زد حالا با توجه به شکست‌های مداوم و تکراری فراکسیون امید از نوعی ورشکستگی سیاسی و تئوریک در این جریان صحبت می‌کند.

او در مصاحبه با آرمان دو دغدغه مهم پیش روی جریان خود را واکاوی می‌کند. اول اینکه به ترمیم فراکسیون امید و برطرف کردن شکست‌های آن می‌اندیشد و در ثانی از مشکلات اصلاح‌طلبان و انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ سخن می‌گوید که با توجه به اتفاقات مجلس وی را نگران و دلواپس ساخته است.

در ادامه بخش‌هایی از دلواپسی‌های این تئوریسین جریان اصلاحات در گفتگو با یکی از روزنامه‌های زنجیره‌ای را ملاحظه می‌کنید:

کسانی که با جریان اصلاحات میثاق بسته بودند با کارت دیگر بازی کردند

برخي از كساني كه با جريان اصلاحات میثاق بسته بودند، فرداي ورود به مجلس به جاي اينكه با كارت اصلاح‌طلبي بازي كنند با كارت «قدرت» بازي كردند. اين عده با «دگرديسي سياسي» خيلي زود به مكتب «ديگران» وارد شدند و با ديگران به «خلوت» رفتند و «بده وبستان» كردند. به نظر من بايد قبل از تشكيل مجلس براي اين مساله تدبير و انديشه لازم صورت مي‌گرفت. به هر حال نشانه‌هايي براي بروز چنين رفتارهايي قبل از تشكيل مجلس به چشم مي‌خورد كه با توجه به اين نشانه‌ها مي‌شد چنين رفتاري را پيش بيني كرد. ما بايد با مهره‌هايي كه غلظت اصلاح‌طلبي بيشتري داشتند اعتماد مي‌كرديم و روي آنها سرمايه‌گذاري مي‌كرديم. بسياري از اين افراد «روكش» و «آستر» اصلاح‌طلبي داشتند. به همين دليل روكش و آستر كه كنار زده شد اصلاح‌طلبان با شرايط جديدي مواجه شدند كه از قبل براي آن برنامه‌ريزي نكرده بودند. به تعبير حضرت مولانا اصلاح‌طلبان در مجلس دهم «جمع» شدند اما «جمعيت» نشدند.

نمایش اصلاح‌طلبان تا حدود زیادی به سرمایه اجتماعی آنان لطمه وارد کرد
به نظر من نمايشي كه اصلاح‌طلبان در مجلس نشان دادند تا حدود زيادي به سرمايه اجتماعي اصلاح‌طلبان لطمه وارد كرده است. به همين دليل اصلاح‌طلبان نياز به نوعي باز توليد و بازترميم در مجلس دارند. ما بايد در نقش آفريني نمايندگان اصلاح‌طلب در مجلس بازنگري كنيم و مسير جديدي را براي آنها ترسيم كنيم. نمايندگان اصلاح‌طلب مجلس نبايد دچار روزمرگي و حاشيه شوند و نبايد مسائل فرعي را با مسائل اصلي اشتباه بگيرند. در ماه‌هاي آينده ما دو انتخابات مهم شوراي شهر و رياست‌جمهوري پيش رو داريم كه عملكرد اصلاح‌طلبان در مجلس مي‌تواند در نتيجه هر دو انتخابات تاثيرگذارباشد.

من معتقدم در سال‌هاي گذشته يك چرخش دروني در جريان اصلاحات رخ داده و تصميم‌گيري از متفكران و تئوريسین‌ها به «پراگماتيست ها» و كساني كه مشق خود را در خيابان‌ها و دفتر حوداث و وقايع مي نويسند منتقل شده است. اين افراد نيز بيش از آنكه به دنبال تعميق و نهادينه‌سازي انديشه اصلاح‌طلبي باشند، به دنبال بقاي جسماني گفتمان اصلاحات هستند. اين عده بقاي جريان اصلاحات را «در قدرت بودن» و «درماكروفيزيك قدرت بودن» فهم مي‌كنند. استدلال اين افراد اين است كه جريان اصلاحات زماني مي‌تواند به حركت خود ادامه دهد كه در درون قدرت باشد.

ژنرال‌های فربه اصلاحات مجالی به جوانان نمی‌دهند
ژنرال‌هاي جريان اصلاحات چنان در طول زمان فربه شده‌اند كه در بغل خود هيچ كس را جا نداده و مجالي به جوانان نداده‌اند. به همين دليل نسل جديد دچار نوعي احساس محروميت شده است. در شرايط كنوني به نظر مي‌رسد ابعاد اصلاح‌طلبي «حكومتي» بر ابعاد اصلاح‌طلبي فرهنگي و اجتماعي تفوق پيدا كرده است. بسياري از افرادي كه در دوران انتخابات در صحنه سياسي حضور داشتند خيلي زود و پس از پايان انتخابات صحنه را ترك كردند. اين عده كه به دنبال اصلاح‌طلبي حكومتي هستند دوباره در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري وارد صحنه مي‌شوند و پس از پايان انتخابات دوباره صحنه سياسي كشور را ترك مي‌كنند.

عده‌ای در حال تهی کردن اصلاح‌طلبی از اصلاح‌طلبی هستند

مهم‌ترين پيامد اين مساله اين است كه اصلاح‌طلبي از «اصلاح‌طلبي» تهي مي‌شود. درست مانند تهي كردن «يوگا» از «يوگا» مي‌ماند. هنگامي كه يوگا از يك آيين به يك ورزش تقليل پيدا مي‌كند از اصالت خود مي‌افتد. عده‌اي درحال رقم زدن پروژه اصلاح‌طلبي بدون «اصلاح‌طلبي» هستند. اصلاح‌طلبي كه نتواند ايده‌سازي، سياست‌سازي، تئوري‌سازي و مكتب‌سازي كند كه اصلاح‌طلبي نيست. اصلاح‌طلبي كه تنها در بزنگاه‌ها به فكر آرايش سياسي و رقابت با رقيب خود باشد و تنها به اين بينديشد كه چگونه بايد بر رقيب خود پيروز شود كه اصلاح‌طلبي نيست. نبايد اجازه بدهيم اصلاح‌طلبي از درون تهي شود و تنها نامي از آن باقي بماند.

متاسفانه عده‌اي بدون اينكه به پيامدهاي اين رويكرد بينديشند در اين مسير گام بر مي‌دارند. دليل اصلي اين مساله نيز اين است كه برخي افراد كه در گذشته وزير يا نماينده بودند و خود را ژنرال به شمار مي‌آوردند نوعي تفوق روحي و رواني نسبت به ديگران پيدا كرده‌اند و اجازه نمي‌دهند خون جديد در جريان اصلاحات شريان پيدا كند. ما بايد در اين زمينه «حصار شكني» كنيم. به نظر من اين لايه بايد خودش و به صورت محترمانه كنار برود تا فرصت ظهور و بروز براي نسل جديد به وجود بيايد. اگر كنار نرود نسل جديد آنها را كنار خواهد زد.

هنوز اتفاقی نیفتاده عده‌ای حمایت خود را از برخی نامزدها ابراز می‌کنند / نگاه مستبدانه در اصلاحات حاکم شده است
براي من بسيار عجيب است كه برخي افراد چگونه به خود اجازه مي‌دهند به صورت علني عنوان كنند كه جريان اصلاحات در انتخابات آينده قرار است از چه كسي حمايت كند و هنوز هيچ اتفاقي رخ نداده استراتژي جريان اصلاحات در انتخابات رياست‌جمهوري آينده را براي رسانه‌ها تئوريزه مي‌كنند. براي من هنوز مشخص نيست است اين نگاه مستبدانه و توتاليتر چگونه در بين برخي شخصيت‌هاي اصلاح‌طلب شكل گرفته كه به خود اجازه مي‌دهند به نام نامي جريان اصلاحات سخن بگويند. ما بايد اجازه بدهيم پنجره‌اي جديد در جريان اصلاح‌طلبي باز شود و نسيمي تازه به اين جريان وزيدن كند.

ضربه اصلی را عده از از درون اصلاحات به این جریان وارد کردند/ نمی‌توان برای نیروگیری از رقیب دکان فکری باز کرد
دستي كه از بيرون تلاش مي‌كند براساس ذات و طبيعت خود و براي پيروزي بر رقيب سياسي چنين مي‌كند. اما دستي كه از درون به دنبال تهي كردن مفهوم اصلاح‌طلبي است كه خطرناك‌تر از دسته اول است، از تئوري خالي است و همواره به دنبال پراتيك سياسي است. اين عده هيچ گونه استعداد تئوري‌سازي و گفتمان‌سازي ندارند. به نظر من ضربه اصلي را نيز همين گروه به دليل ماهيت خود به جريان اصلاحات مي‌زنند. نكته ديگر اينكه ورود يك آلترناتيو گفتماني به نام «اعتدال» بايد باعث عميق‌ترشدن گستره اصلاح‌طلبي مي‌شد؛ نه اينكه به پستو خزيده شود و روزبه روز خميده‌تر شود. ممكن است جريان اصلاحات در يك مقطع زماني براساس شرايطي كه در آن قرار دارد دست به اجماع بزند و حتي از جريان مقابل نيز نيروگيري كند. اما اين مساله تنها در يك مقطع خاص معنا و مفهوم دارد و نمي‌توان به اين دليل «دكان فكري» جريان اصلاحات را تعطيل كرد.

قبیله گرایی بر مدیران دولت غالب شده است / نغمه بیرونی برای دولتی‌ها صدای خوشی ندارد
بسياري از دولتمردان كنوني از روحيه تكنوكراتيك وبروكراتيك برخوردارند كه نوعي سنگين پايي را به آنها تزريق كرده است و مانع از شادابي و تحرك آنها شده است. نكته ديگر اينكه نوعي پارادايم «قبيله گرايي» و «محفل گرايي» بر مديران دولت غالب شده كه نغمه بيروني خوشي ندارد و آنچه به گوش مي‌رسد «جغد گونه» است. اين در حالي است كه دولت در دوران پسا برجام قرار دارد و انتظارات مردم از دولت بيش از گذشته شده است. با اين وجود دولت موفق نشده به خوبي به انتظارات مردم پاسخ بدهد.

من مشكل دولت كنوني را در قوه عاقله مي‌بينم
آقاي روحاني بايد از نظر عقلايي براي تغييرات اعضاي كابينه خود يك محاسبه استراتژيك انجام بدهد. ايشان بايد به اين مساله بينديشد كه اگر قبل از برگزاري انتخابات رياست‌جمهوري مديران خود را تغيير بدهد و به اين وسيله انتظارات مردم را از وزير يا مدير جديد بالاتر ببرد آيا در نهايت اين تغييرات به ضرر دولت تمام خواهد شد يا اينكه به سود دولت خواهد بود.

در نتيجه تغييرات در دولت الزامي است اما درباره چگونگي و استراتژي تغيير بايد انديشه لازم صورت بگيرد. از سوي ديگر بنده معتقدم دولت بيش از آنكه ممكن است از بيرون ضربه بخورد از درون ضربه مي‌خورد.«دگر» بيرون دولت روي چيزي سرمايه‌گذاري مي‌كند كه«دگر درون» توليد كرده است.

به نظر من «قوه عاقله» دولت كنوني بايد بيش از اين فعال شود. من مشكل دولت كنوني را در قوه عاقله مي‌بينم. دولت حسن روحاني به صورت جدي با فقدان قوه عاقله مواجه است.

اگر روحاني صداي پاي آينده را نشنود تا قبل از انتخابات رياست‌جمهوري «چپ و راست» مي‌شود
قرار نيست قوه عاقله مانند كارآگاه كودني عمل كند كه هر وقت به محل جنايت مي‌رسد جنازه روي زمين پهن شده باشد. به نظر من آقاي روحاني به دليل روحيات وشخصيتي كه دارد زياد علاقه به «عقل منفصل» ندارد و بيشتر به«عقل متصل» تكيه دارد.

نكته ديگر اينكه عقل منفصل جدي پيرامون ايشان شكل نگرفته است. اگر دولت آقاي روحاني صداي پاي آينده را نشنود تا قبل از انتخابات رياست‌جمهوري توسط مخالفان «چپ و راست» مي‌شود. اگر دولت آقای روحاني تمايل دارد دولت چهار ساله اش به هشت سال ارتقا پيدا كند بايد در طول يك سال آينده نمايش كارآمدي و توانمندي از خود بروز بدهد و به نيازهاي فوري و ملموس مردم پاسخ مناسب بدهد.
 
کلمات کلیدی : تاجیک، اعتدال، اصلاح طلبان
 
ابولحسن خان
United States
۱۳۹۵-۰۴-۲۹ ۱۷:۳۰:۴۳
با سلام .براستی مافیای تکنوکرات ها در ایران از چیزهایی که این جناب فرموده اند فراتراست؟
1_ اصلاح طلبی یا اصولگرایی یا کارگزران یا ....این ها برندهایی هستند برای نیمکت نشینی و قرار دادهایی از جنس بازیکن ها و مربیان در عرصه فوتبال.
2_ در پس پرده این برندها ارمانهایی از جنس نشخوارکردن و عوام فریبی برای رسیدن به مطامع شخصی و خانوادگی وباندی موج می زند.
3_ بعد از سالهای 80 و با بالا رفتن درامدهای نفتی کشورمافیای تکمئکرات ها و چپاولگران بیت المال در ایران پیچیده تر ومتنوع تر وکستاخ تر شده است.
4_روزمره گی و موج سازی و موج سواری بزرگترین افت مدیریت کشور و متاسفانه بیشتر اوقات مسئولین کشور هم ناخواسته به این افت دامن زده و صدا وسیما هم به این مشکل با روش خودش برخورد می کند.
5_ چرخش نخبگان و چرخش قدرت در بدترین شکل ممکن در کشور جریان دارد بصورتی که بیشتر اشخاص مسئولیت را ارث پدری تلقی نموده و حاصر نیستند به نفع چهره ای جدید صحنه را خالی کنند مگر اینکه یا ارتحال شوند یا سقوط کنند .
6_ با سیاست های علط خصوصی سازی و تعدیل نیرو از دهه 70 به بعد و ممنوع شدن استخدام دولتی عملا کشور بطرف یک نوع مافیای استخدام بنام شرکتی یا پیمانکاری و .....سوق داده شده است که فقط هرینه خای خدمات عمومی را افزایش داده است و هزاران مغضل دیگر از جمله بیکاری نسل جوان و .... شفاف نبودن مناقصه ها و .... را بدنبال داشته است .
7_ با تغییر ادبیات سرمایه داری به کارافرینی عملا موج جدیدی در کشور از غارت شدن منابع بانکی بنام تولید وبه کام توسعه بخش های عیرمولد ولوکس و افزایش واردات و خروج سرمایه روند جدیدی در کشور اغاز شده است که امروز شاهد این تبعات هستیم .
8_در هر صورت قطار توسعه اقتصادی قبل از اینکه به طرف یک مقصد عقلانی و مطمئن حرکت کند دائما یا ریل عوص می کند یا توقف های طولانی در ایستگاه دارد و هر از چند گاهی مسافران اصلی خودش را به بیرون (مردم ) پرتاب و در اولین ایستگاه مسافران جدیدی را بارگیری می کند
_هر چند قبلا یک نفر ادعا کرد که دنده عقب این قظار هسته ای را کنده وبه بیرون پرتاب کرده است .اما معلوم نشد که این دنده عقب در سال 93 چگونه پیدا شد ..و نامشبعدا شد برجام .
ماحصل همه این نوشتار بصورت زیر خلاصه میشود .
یک مشت کارخانه داریم با تکنولوژی های عقب افتاده و قیمت های تمام شده بالا و حداقل مشتری .
یک ارتش 10 میلیونی تحصیل کرده داریم با شرح حال جدا گانه
یک بحش عمده مالی اعتباری داریم با میلیاردها مطالبات معوق و رسوب شده وغیر قابل وصول.
یک بخش عمده بهداشت ودرمان واموزش وپرورش داریم با تراز مالی فوق العاده منفی وبازده وبهره وری فعلی
یک سیستم عریض وطویل دولتی خصوصی و مشارکتی داریم که فقط هنرش در چندچیز است؟
( معوق کردن مطالبات اجتماعی وسیاسی بخصوص دربخش جوانان - بالابردن بودجه سالانه - تزریق نقدینگی بدون پشتوانه به اقتصاد کشور بصورت تضمینی سالانه بین 20 تا 30 درصد- اتهام و بدگویی دشمنی نسبت به قبلی ها با هدف فرار به جلوو مظلوم نمایی )
حالا به نظر شما چه فرقی می کند که در سال اینده چه کسی برمسند پاستور تکیه برند وبخواهد سهم الارث و غنایم انتخابات را مجددا تقسیم کند؟ .

یاحق (3832428) (alef-13)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.