کد مطلب: 203588
ایران وگرایشات برنامه ریزی 2
بخش تعاملی الف - سعیداسدی
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۹ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۰۶:۳۷
-گرایش فعال :
برنامه ریزان فعال به بازگشت به وضعیت پیشین یا رضامندی از وضع فعلی علاقه ای ندارند. به نظر آنها آینده از حال و گذشته بهتر است و بهتر خواهد بود. بنابراین دوست دارند تغییر را شتاب دهند و از فرصت های ناشی از آن بهره مند شوند. سعی می کنند بر امواج سوار شوند و در جستجوی پیشاهنگ ترین موجند تا پیش از همه به جایی که موج میرود، برسند. سپس برای خود حقی ایجاد کنند و از هر کس که دیرتر میرسد، عوارض بگیرند.
آنها شدیداً علم مدار و تکنولوژی محور هستند و معتقدند که علم و تکنولوژی تنها ازحلّ تعداد انگشت شماری مساله عاجز است. فعالان در جستجوی بهترین ها، به همهی ابزارهای علم و تکنولوژی متوسل میشوندو به استفاده از چیزهای نو پیشگام اند. هدف اصلی آنها رشد یعنی بزرگتر شدن؛ داشتن بزرگترین سهم بازار، تحت پوشش قرار دادن کشورهای بیشتر و تولید بیش از همه یا همیشه "شماره یک" بودن است. برنامه ریزی در یک گرایش فعال عبارت است از "پیش بینی آینده" و "آماده شدن" برای آن واز دو بخش مذکور، پیش بینی نسبت به آماده شدن از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا فعالان براین باورند که پیش بینی دقیق، مشکل تر از آمادگی موثر برای آینده ی به دقت پیش بینی شده است. آمادگی کامل برای آینده ای که به دقت پیش بینی نشده ارزشی ندارد. لذا آنان کوشش بسیاری را صرف بهبود و ارتقای پیش بینی میکنند و از توسعه و تدوین "آینده شناسی" و راه های متعدد برآورد آینده حمایت مینمایند. پیش بینی مورد توجه آنها معمولا جامه ی علمی به تن دارد و به کامپیوتر مجهز است.برنامه ریزان فعال به دیکتاتوری اهداف و دموکراسی وسیله ها شهرت دارند و به همین جهت به "مدیریت بر مبنای هدف" اعتقاد شدید دارند. از حیث روش شناسی به آزمایش در قیاس با تجربه تاکید ویژه دارند، چون معتقدند که پیشرفت های تکنولوژیکی، آینده را از گذشته متفاوت می سازد.
- گرایش تعاملی:
این گرایش از کوشش های خود آگاهانه برای تدوین یک روش شناخت مدیریت و برنامه ریزی که ریشه در عصر سیستم ها دارد، سرچشمه میگیرد. پیروان این گرایش بازگشت به وضعیت پیشین را نمیپسندند؛ با وضعیت موجود موافق نیستند و آینده ای را که به نظر میرسد در برابر خواهند داشت؛ نمی پذیرند. آنان اعتقاد دارند که آینده دست کم به اندازه ی آنچه تا کنون روی داده است؛ به آنچه ما و امثال ما از حالا تا آن زمان انجام میدهیم بستگی دارد. بنابر این بر این باورند که آینده عمدتاً تحت تاثیر " آفرینند گی" است. از اینجا مفهوم تعاملی برنامه ریزی به عنوان " طراحی آینده ی دلخواه" و " ابداع راه های پدید آوردن آن" حاصل میشود. پیروان گرایش تعاملی بر خلاف ارتجاعیون، تکنولوژی و تغییر را شیطان نمیدانند و بر خلاف فعالان، ضرورتاً آن را مطلوب تصور نمی کنند.
آنها معتقدند که آثار تکنولوژی به نحوه ی استفاده ازآن بستگی داردواین نحوه ی استفاده به ملاحظات انسانی و علمی وابسته است. به نظر آنان، علم عبارت است جستجوی مشابهت میان پدیده های به ظاهر متفاوت. از سوی دیگر هنر ها و علوم انسانی در جستجوی تفاوت میان پدیده های به ظاهر مشابه اند. یکی در پی عمومیت و دیگری در جستجوی فردیت است. این دو (= علم و تکنولوژی + هنرها و علوم انسانی )، مثل پشت و روی یک سکه با هم متفاوت اند؛ اما قابل تفکیک نیستند. با این وجود میتوانیم به یکی چشم بدوزیم، بدون اینکه دیگری در دیدرس ماباشد.در هر صورت این دو با پوشش یکدیگر انسان را در مواجهه با وضعیت های مسئله دار یاری میدهند. پیروان گرایش تعاملی بنا به ضرورت و موقعیت پیش آمده هم از تجربه و هم از آزمایش استفاده میکنند. گرایش تعاملی به جای بها دادن به بهترین عملکرد در زمان مشخص و تحت شرایط مشخص، به بهبود عملکرد در طول زمان ارج میگذارد.
هدف آن حداکثرکردن توانایی یادگیری و سازگار کردن؛ یعنی توسعه است.به علت نرخ در حال افزایش تغییرات اجتماعی، توجه به یادگیری و سازگار کردن از ضروریات اصلی محسوب میشوند. گفتنی است که ارتجاعیون بر آنچه نباید انجام شود، توجه میکردند ( اجتناب از اشتباهات اجرایی ) و فعالان به کارهایی که باید انجام شود، اصرار میورزیدند ( اجتناب از اشتباهات عدم اجرا ) و غیر فعالان نیز سعی میکردند که از هر دو اجتناب نمایند؛ لیکن تعاملیون با دو اشتباه دیگر که عموماً نادیده گرفته میشود؛ دست به گریبان اند:" یکی؛ پرسیدن سوال نادرست یا حل کردن مساله ی نادرست و دیگری نپرسیدن یا حل نکردن مسایل درست". از این رو پیروان این گرایش معتقدند که شکست انسان اغلب ناشی از نا توانایی در یافتن مساله های درست است نه ناتوانی از حل مساله هایی که در برابر دارد و این امر نیز ریشه در عدم آگاهی او از سرانجامی است که برایش تلاش می کنند. انسان موجودی" آرمان گرا"است؛ او در پی " ایده آل" است. لیکن این ویژگی در همه ی گرایش های برنامه ریزی، جز گرایش تعاملی نادیده گرفته میشود. به اعتقاد این گروه از برنامه ریزان، انسان سه نوع هدف را دنبال میکنند: هدف های کوتاه مدت ، هدف های میان مدت و آرمان ها. لذا برنامه ریزی باید به صراحت هر سه مقصد مذکور را در بر گیرد، اما اغلب برنامه ها چنین نیستند. اینک بعد از توضیح چهار گرایش برنامه ریزی میتوان گفت سه گرایش ارتجاعی، غیر فعال و فعال در پارادایم قدیم توسعه و گرایش تعاملی در پارادایم جدید جای میگیرند. برنامه ریزان تعاملی به دموکراسی در اهداف و وسیله ها مشهورند.
اینک چند پرسش:
۱- ایران در حال حاضر کدام گرایش را سرلوحه تهیه وتدوین برنامه های توسعه خود قرارداده است؟
۲- به نظر شما، کدام گرایش برنامه ریزی مناسب حال و روز ایران است به گونه ای که با اتخاذ آن با سهولت و سرعت و شتاب بیشتری می تواند مسیر توسعه را بپیماید؟
کلمات کلیدی : سعیداسدی