نظر منتشر شده
۴۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 80141
آقای مشایی، چیزی به گوشتان خورده، اما...
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ ساعت ۱۰:۴۵
التقاط از کجا می آید؛

آقای مشایی، چیزی به گوشتان خورده است اما...


چندی پیش مشایی رییس دفتر رییس جمهور در اظهاراتی که می بایست خیلی از علما به آن واکنش نشان می دادند که ندادند و درگیر مباحث انحرافی مکتب ایران شدند گفته است: «ماموريت انسان بر روي زمين اين است که جانشين خدا باشد، به جاي خدا تصميم بگيرد و به جاي خدا اراده کند ... خدا ظرفيت خدا شدن را در انسان قرار داده. انسان قرار است که خدا باشد و در جاي خدا بنشيند»(؟!)



در بررسی هر سخنی، به ویژه اگر صاحب نام یا جایگاهی آن را به زبان آورد، دو محور باید مورد توجه قرار گیرد، که عبارتند از: الف - «چه گفت؟» و ب - «چرا گفت؟»



باید دقت شود که در بررسی و درک «چه گفت؟» و نیز تفسیر، تحلیل یا نقد آن، موضوع «چرا گفت؟» نقش بسیار مهم و تعیین کننده‌ای دارد.



* گاهی ممکن است شخص جاهلی از روی اوهام و با پیروی از ظن و گمان خود و برای مطرح کردن خود حرفی بزند. این شاید زیاد مهم نباشد. در دنیا بسیار هستند کسانی که به اصطلاح قرآنی، مشتری «حرف مفت‌اند». عده‌ای عاشق فروش حرف مفت‌اند و عده‌ای دیگر نیز عاشق خرید آن. که پیدایش این همه باورها، گروه‌ها، ایسم‌ها و نیز شایعات و ... دال بر مدعاست. البته خریدار و فروشنده‌ی حرف مفت را هم رها نمی‌کنند، چرا که باعث انحراف دیگران می‌شود:



«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَري لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ» (لقمان - 6)



ترجمه: و از انسان‌ها عده‌ای خریدار گفتار بازیچه هستند، تا بدون علم مردم را از راه خدا گمراه كنند، و راه خدا را مسخره گيرند، آنان عذابى خفت‏آور دارند.



* گاهی ممکن است حرف حقی به قصد باطلی بیان گردد! چه بسا سخن از واژه‌هایی چون: آزادی، صلح، صفا، دوستی، حقوق بشر، جلوگیری از تورم و ...، توسط فرصت طلبی، به منظور ایجاد انحراف در اذهان عمومی و سلطه بیان گردد و چه بسا قرآنی بر سر نیزه‌ رود و زمینه را برای جایگزینی حکومت اموی به جای حکومت علوی مساعد نماید!



* گاهی وضعیت از این هم بدتر است، یعنی سخن باطلی به مقصد شومی بیان می‌گردد. فرعونی [به رغم آن که می‌داند نه تنها خدا نیست، بلکه در مقابل یک انسان نیز حقیر است]، به قصد سلطه بر جان و مال مردم، خود را «إله» و «رب برتر» می‌خواند، چرا که تحقق اهداف پلیدش مستلزم تغییر و انحراف در باورهای مردم است:



«وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا أَيُّهَا الْمَلَأُ ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْري فَأَوْقِدْ لي‏ يا هامانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لي‏ صَرْحاً لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلى‏ إِلهِ مُوسى‏ وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكاذِبينَ» (القصص - 38)‌



ترجمه: فرعون گفت اى بزرگان قوم من غير از خودم معبودى براى شما نمى‏شناسم، اى هامان برايم بر گل آتش برافروز و آجر بساز و برجى درست كن باشد كه از معبود موسى اطلاعى بيابم و من او را از دروغگويان مى‏دانم.



اما در عین اهمیت موضوعی «چرا گفت؟»، بررسی اهداف سخنان قبلی و اخیر آقای مشایی را بر عهده‌ی مسئولین ذیربط سیاسی، اطلاعاتی و امنیتب کشور می‌‌دانیم. آنان هستند که باید تحقیق کنند و بفهمند که چرا یک مسئول اجرایی این قدر اصرار دارد که وارد عرصه‌ی نظریه‌پردازی، آن هم در اصول اعتقادی جامعه شود؟!



آیا فقط ضمن این که از ذهنیات و گمان‌هایی برخوردار بوده، خیلی هم دوست دارد که در این عرصه مطرح شود و اکنون امکان مسئولیت اجرایی را فرصت مناسبی دیده و بدون توجه به تناسب محیطی و موضوعی، در کنفرانس ایرانیان مقیم خارج از کشور مبحث «مکتب ایرانی» و در اجلاس خبرنگاران زن، مبحث «خدا شدن انسان» را مطرح می‌کند؟! و یا خیر، بلکه اهداف تعریف شده‌ی دیگری را دنبال می‌‌نماید؟! آیا به قول برخی از علما (1)، ممکن است فتنه‌ی دیگری که قطعاً با ورود به عرصه‌ی تغییر در اعتقادات وایجاد اعوجاج در باورهای درست و قرآنی مردم بسیار خطرناک‌تر از فتنه‌های قبلی خواهد بود، در راه است؟ و یا اساساً به قول سردار سرلشکر فیروز‌آبادی (2) این گونه سخنان در جهت ایجاد یک جریان سیاسی و افتراق بین ایران و سایر کشورها و ملل مسلمان جهان و به نابودی کشاندن دستآوردهای انقلاب اسلامی و جرم علیه امنیت ملی است؟!



لذا در این مجال محدود، فقط به بررسی محور اول «چه گفت؟» و آن هم به صورت اجمال، ولی روشن، می‌پردازیم:



الف – اگر چه مقام «خلیفة‌اللهی» والاترین مقام در خلقت است، اما نوع آن به مانند «خلافت» در میان مخلوقات که «مستخلف» جای «مستخلفٌ عنه» را می‌گیرد نمی‌باشد.



در میان مخلوقات خلیفه‌ای می‌رود و جای خود را به خلیفه‌ی دیگری می‌دهد، یا پدری از دنیا می‌رود و جایش را به خلف خود می‌دهد، یا در مالکیت ملکی، وارث خلیفه‌ی متوفی می‌شود و ...، اما در رابطه با مقام «خلیفة‌اللهی» قرار نیست که کسی جای خدا بنشیند. خداوند متعال همیشه در مقام خود «هستی مطلق» هست و مخلوق نیز اگر چه عبد خالص و انسان کامل باشد، در مقام «فقر» و مخلوقیت خود باقی خواهد ماند و هیچ گاه خدا نخواهد شد. و اساساً مخلوق تا مخلوق است، حادث است و حادث نیز هیچ‌گاه ازلی نتواند بود و خدا «ازلی و ابدی» بالذات است.



ب – خداوند متعال آدم (ع) را آفرید و برای آن که او را به مقام  «خلیفة‌اللهی» برساند، اسمای خود را به او تعلیم داد، پس انسان هر چه بکوشد و هر چه به سوی کمال رود، بیشتر از گذشته مظهر و تجلی اسمای الهی می‌شود، نه این که جایگزین او می‌گردد و او می‌شود. بسیار فرق است بین «ذات» و «تجلی ذات»، بین «اسم» و «صاحب اسم» و بین «حقیقت اسم» با «تجلی حقیقت اسم».



پ – بسیار فرق است بین «خدا شدن» با «خدایی شدن». اگر انسان به فیض الهی تلاش کند و انسان کاملی گردد و به مقام «خلیفة‌اللهی» نایل گردد، و به جایی برسد که مظهر اسم اعظم الهی شود و به مقام «جمع الجمعی» برسد، «خدایی» می‌شود، نه این که خدا می‌شود! خداوند متعال «‌لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» است و این معنا برای همیشه است و نه فقط تا وقتی انسان رشد کند و به قول ایشان خدا بشود و به جای او بنشیند!



اگر چه هیچ موجودی از ظرفیت‌ها و استعدادهای خدادادی انسان برخوردار نیست، اما این جمله که «‌خدا ظرفيت خدا شدن را در انسان قرار داده»، جمله‌ی بسیار غلطی است که می‌تواند در عرصه‌های نظری و عملی مسبب بروز انحرافات خطرناکی شود. بلکه خداوند در انسان ظرفیت «خدایی» شدن و «خلیفة‌الله» شدن را قرار داده است.



ت – این که ایشان می‌گویند: «خدا ظرفيت خدا شدن را در انسان قرار داده. انسان قرار است که خدا باشد»،  به غیر از آن که با وحی و عقل منافات دارد، مبین آن است که «خدا شدن» اکتسابی است. یعنی انسان می‌تواند با تلاش و کوشش خود، قوه‌ها و استعدادهای خود را فعلیت بخشیده و  مراحل رشد را طی نموده و در نهایت خدا شود(؟!)



ایشان با این جمله‌ی نغز، چند مرحله از عبدالکریم سروش نیز جلوتر رفته است، چرا که او فقط به خود اجازه داد که «وحی و نبوت» را اکتسابی و محصول تجربه‌ی بشری بخواند، اما ایشان «خدا شدن» را اکتسابی خوانده است؟!



ث – این که ایشان گفته‌اند: «انسان قرار است به جاي خدا تصميم بگيرد و به جاي خدا اراده کند»،‌ نیز جمله‌ای کاملاً غلط و باوری کاملاً به خطا است و نشان می‌دهد که گوینده، یک مطالبی بیش از ظرفیت علمی و ادراکی خود شنیده است، اما چون از سویی فهم ننموده و از سوی دیگر نخواسته در مقابل اهل علم زانو بزند، دچار وهم و آشفتگی و التقاط نظری شده است.



آری، انسان وقتی به مقام «جمع الجمعی» برسد، فوز دیگران از افاضه‌ی او و محصول کمال وجودی او خواهد بود و در نتیجه ماسوا را به اذن خدا تدبیر می‌کند، نه این که «به جای خدا» تدبیر می‌کند. انسان به اذن خدا و بر اساس اراده‌ و مشیت او حیوان مرده و متلاشی شده را فرا می خواند و او زنده می‌شود و یا انسان مرده‌ی دیگری را زنده می‌کند، یا کور را بینا و بیمار را شفا می‌دهد، اما به اذن او، نه به جای او. این دو معنا خیلی با یک دیگر متفاوت است.



ج – مگر می‌شود که دو یا چند تصمیم و اراده بر جهان حاکم گردد؟! اگر به قول ایشان بر اساس تعلیمات الهی، چندین انسان کامل وجود داشته باشند، چند اراده بر جهان حکمران خواهد بود و چه اتفاقی جز فساد و تباهی می‌افتد؟!



«أَمِ اتخََّذُواْ ءَالِهَةً مِّنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنشِرُونَ * لَوْ كاَنَ فِيهِمَا ءَالهَِةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا  فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبّ‏ِ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ» (الأنبیاء - 22)



ترجمه: آيا از زمين خدايانى گرفته‏ايد كه حيات دوباره مى‏دهد * اگر در آسمان و زمين خدايانى جز خداى يكتا بود تباه مى‏شدند، پروردگار عرش از آن چه وصف مى‏كنند منزه است‏.



انسان به هر مقامی هم که برسد، بر اساس تصمیم و اراده‌ی الهی به آن مقام می‌رسد، پس معنی ندارد که «خدا بشود و به جای خدا تصمیم بگیرد و به جای خدا اراده کند».



احتمالاً ایشان روایاتی مبنی بر این که خداوند بندگانی دارد که چون اراده کنند، آن را محقق می‌نماید، شنیده‌اند، اما معلوم است که اصلاً نفهمیده‌اند که اولاً این افاضه، همان اوج استجابت دعا (خواست یا اراده) است که از ناحیه عبد فقیر و نیازمند اعلام و از ناحیه‌ی رب غنی و کریم اعطا می‌شود و ثانیاً کسانی که به این حد از قرب الهی می‌رسند، به جز آن چه خدا اراده می‌کند، اراده‌ای نمی‌کنند. به این حالت می‌گویند: تجلی اتم اسمای الهی. یعنی آنها به جز اراده‌ی خدا اراده‌ای نمی‌کنند و خدا نیز آن چه آنان اراده کند، اراده کرده و محقق می‌نماید. یعنی آنها آئینه‌ی (یا همان تجلی) اراده‌ی الهی هستند. چنان چه حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف می‌فرمایند: «قُلُوبُنا اَوْعِیَة لِمَشِیَةِ الله، فَاِذٰا شاءً شِئنا» - قلب‌های ما ظرف‌ مشیت الهی است، پس هر گاه او بخواهد، ما خواهیم خواست». این معنا خیلی فرق دارد تا این که بگوییم: قرار است خدا شویم، به جای او بنشینیم، به جای او تصمیم بگیریم و به جای او اراده کنیم! این معنا همان بازنشسته کردن خداست که اندیشه‌ی یهود است.



یک نتیجه‌ی منطقی مهم:



اگر چه نهایت تحقق هر اندیشه‌ای در سیاست و حکومت تجلی می‌کند و در نتیجه ممکن است برخی از سخنان افراد (به ویژه اگر مثل ایشان در مسئولیتی باشند)، فرآیندهای سیاسی، امنیتی و ... داشته باشد، اما ظاهر گفتارهای ایشان شکی باقی نمی‌گذارد که ایشان با استفاده از موقعیت سیاسی – اجتماعی و امکانات و شرایطی که هر حرفشان را فرافکنی می‌کند، نهایت تلاش خود را برای تبلیغ و تعمیم بخشیدن به اندیشه‌های مسموم «صوفیسم» در بعد نظری و عملی مبذول داشته است.

دلیل بر مدعا، تنها نتیجه‌ی منطقی‌ای است که می‌توان از کنار هم چیدن و صغرا و کبرای قضیه به دست آورد.



به ایشان می‌گوییم: فرض می‌کنیم که قرار است انسان خدا بشود - به جای خدا بنشیند – به جای او تصمیم بگیرد – به جای او اراده کند ...، و فرض ‌کنیم که به قول شما، انسان در نتیجه‌ی عدم اجرای فرامین الهی کوچک مانده است و اگر آن فرامین را انجام دهد، به این مقام می‌رسد. حال سؤال می‌کنیم که آیا هنوز هیچ کس به این مقام نرسیده است، یا انسان‌های کامل که همان معصومین (ع) هستند و هیچ کس نیز با آنان برابر نخواهد شد، رسیده‌اند؟! بدیهی است که پاسخ ایشان چنین خواهد بود که آنها به آن مقام رسیده‌اند. چرا که تنها مصداق انسان کامل، انسان خدایی و خلیفة‌الله ایشان هستند. پس نتیجه می‌گیریم که [العیاذ بالله]، امام علی (ع) به جای خدا نشسته، به جای او تصمیم می‌گیرد و به جای او اراده می‌کند و ...، که این همان اندیشه‌ی باطل تصوف «علی اللهی» است. و البته اهداف سیاسی منشأب از این اندیشه نیز بسیار گسترده، ولی روشن می‌باشد.

*خبرنگار اصولگرا، http://www.h-bayani.blogfa.com
 
رحمانی
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۲۱:۳۹
نتیجه گیری که از این مبحث انجام دادید بسیار خوب بود زیرا افرادی چون آقای مشایی بسیارند و حرف های التقاطی تر از او هم می زنند اما صدای آن ها فقط به گوش چند نفر یا حداکثر چند ده نفر می رسد اما آقای مشایی التقاط خود را که آمیزه ای از تصوف (که البته به فرقه کابالا یا همان عرفان یهودیت بسیار نزدیک است)ناسیونالیسم وسکولاریسم افراطی است را با امکانات نظام بیان می کند.
اما به اعتقاد من یک نکته در این نتیجه گیری مغفول مانده است که از این نتیجه گیری شما بسیار مهم تر استو آن حمایت بی دریغ و حتی توجیه سخنان آقای مشایی توسط رییس جمهور است و گاهی این حمایت آن قدر شدید است که شائبه تبلیغ و جریانی بودن را تقویت می کند.در سخنان اخیر آقای رییس جمهور، ایشان با توجیه سخنان مشایی، آنها را همان سخنان شهید مطهری در باره خدمات ایران به اسلام دانستند در حالی که هر دانشجوی فلسفه یا الهیات یا هر کس که به ابتدایی ترین آثار استاد مطهری دسترسی داشته باشد می داند که فرق زیادی است بین خدمات ایران به اسلام و ارائه قرائتی ایرانی از اسلام. و جالب آن که علی رغم مخالفت صریح علما با سخنان مشایی، آقای رییس جمهور هم چنان مشایی را صاحب فکر و نظر صحیح می داند و از ایشان حمایت می کند. و چه رازی است بین این دو مرد؟ فقط خدا می داند و شاید زمان بسیاری چیزها را در آینده روشن سازد. (345197)
 
رضوان
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۱:۴۹:۲۵
مشایی؟ احمدی نژاد؟ مذاکره؟
پشت خبر چه خبر؟

سالها پیش یکی از شخصیت های انقلابی در یک سخنرانی تحلیلی از اوضاع آن روزها
توصیه مهمی کردند:
وقتی یک خبر در جامعه می پیچد و توجه همه را به خود جلب می کند
فورا یک سوال از خودتان بپرسید: پشت این خبر چیست؟
چرا این خبر تو بوق و کرنا شد؟
دنبال یک اتفاق مهمتر باشید که این خبر می خواهد آن را تحت تاثیر قرار دهد

ظاهرا در آن زمان، مهاجرانی که وزیر ارشاد وقت بود،
در سعدآباد ملاقات محرمانه ای با سفیر انگلیس داشتند.
کیهان عکس ماشین با پلاک سیاسی مربوط به سفارت انگلیس را در صفحه اول خود چاپ کرد.
رسوایی بزرگی داشت برای جناب وزیر فخیمه پیش می آمد که
درست در همان وقت مصاحبه ای جنجالی از وزیر ارشاد در نشریات به چاپ رسید که
مهاجرانی در آن گفته بود: مادر من در کودکی به من شیر خر داده است!!!
ماجرای شیر خر خوردن جناب وزیر دست گرمی بسیار خوبی برای نشریات شد و این قضیه
تا مدتها بر سر زبانها افتاد و طنزهای بسیاری بر آن نوشته شد.
اما این وسط کمتر کسی از خودش پرسید پشت خبر چه خبر؟؟

مصاحبه وزیر در این موقعیت بحرانی نتیجه اش این شد که
بحث ملاقات محرمانه با سفریر انگلیس از دست کیهان خارج شد و موضوع به این مهمی به حاشیه رانده شد.

قصدم از این مقدمه طولانی این بود که بگم عزیزان! از اتفاقاتی که در دولت می افتد غفلت نکنید.
اخبار امروز رو دیدید؟
در پی تقاضاهای مکرر احمدی نژاد برای گفتگو با اوباما،
ژنرال جونز، مشاور امنیت ملی کاخ سفید،
برای شروع مذاکرات، «پیش شرط» تعیین کرد!!!!
آیا مشایی ماموریت دارد ما را از خطاهای مهم دولت به لاطائلات خودش سرگرم کند؟
نکند به خاطر غفلت های ما از جریانات مرموز در دولت،
ضربه های جبران ناپذیری به گفتمان انقلاب و امام و رهبری و عزت ملی مردم وارد شود
.
فاعتبروا یا اولی الابصار (345470)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۲۴:۰۸
اینکه نخواسته‌اند در مقابل اهل علم زانو بزنند مشخصه همه احمدی نژادیان است. خود احمدی نژاد هم اگر موقعی که دانشجو بود فقط دانشجو می‌بود و موقعی که استادیار شد فقط کار دانشگاهی می‌کرد و در کار علم ممارست می‌کرد می‌فهمید که حتی مسایل کوچک مهندسی هم پیچیده‌اند و علم خاص خود را دارند، چه برسد به مسایل بغرنج اقتصادی و اجتماعی و سیاسی. اگر اندکی در راه علم و تفکر عالمانه دود چراغ خورده بودند پروا می‌کردند از اینکه «کارشناس ارشد همه مسایل» بشوند... (345200)
 
علي
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۲۸:۱۸
اينا جنگ زرگريه واسه انتخابات بعدي. ابلهان باور كنند!! (345203)
 
آرش
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۳:۲۴:۳۱
اوضاع الف طوری شده که وقتی تیتری در اینجا می‌بینیم که اسم مشایی توش نیست تعجب میکنیم. (345492)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۳:۰۵
نکته اول آنکه خواهش می کنم دکتر سروش و آقای مشایی را در یک سطح قرار ندهید تا با این سخنتان عملا مشایی را بزرگ نکرده باشید.
ثانیا: در چند روز گذشته فرضیه ای مطرح شده مبنی بر زرگری بودن این دعوا میان اصول گرایان .
با هدف بزرگ نمودن مشایی و نیز برداشتن تمرکز از روی مسایل مهم تر مملکت !
به هر حال از جمله افرادی که در این فرضیه متهم می شوند آقای توکلی ست . لطف کنید از ایشان بخواهید تا چشم اندازشان را از این اختلاف بیان کنند .
و اینکه تا کجا می خواهند پیش روند؟
لطفا سانسور نکنید (345206)
 
ویسی
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۳۴:۵۴
بنده اعتقاد دارم که دولت احمدی نژاد بسان دولت مصدق خواهد شد با انتخاب این آقایان لحظه به لحظه از ردیف نجات بخش روحانیت فاصله می گیرد (345208)
 
عباسي
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۴۰:۲۳
آقا چرا خودتون زحمت ميديد نرود ميخ آهنين در سنگ . بهتر است كه مطالب غير اخلاقي و شرك آلود منتشر نشود . (345210)
 
لواسانی
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۱:۵۷:۲۳
یک نظر پیرامون فتنه در شرف شکل گیری(: تصور کنید فروردین ماه سال 1392 فرارسیده است وزارت کشور لیست کاندیداهای ریاست جمهوری را برای شتایید به شورای نگهبان ارسال کرده است در این لیست نام رحیم مشایی خودنمایی می کند ولی از قضا شورای نگهبان نام ایشان را از لیست کاندیداهای واجد صلاحیت حذف می کند حال پیش بینی نمایید عملکرد دولت را:
1-انتخابات را برگزار نمی کند
2-بر علیه شورای نگهبان اقامه دعوی می نماید
3-انتخابات را برگزار می کند ولی اسم رحیم مشایی را از لیست حذف نمی کند ودر بر گه هی رای گیری اسم وی مشهود است
4-و...... (345217)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۱۰:۵۴
انتخابات یازدهم در سال 1391 برگزار میشود. (345249)
 
فاطمه
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۱۲:۴۷
جناب لواسانی
شما فرض کن مورد ۳ که فرمودید اتفاق بیفته
خب کاری نداره، بهش رأی نمی‌دیم
این دیگه نگرانی نداره که (345252)
 
alireza25us
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۱۲:۳۹:۲۷
من یک سوال دارم
بعضی اوقات نظراتم چاپ نمیشه اما توی email خودم برام جواب می آید گاه به گاه بدم نمی آید جواب بدم اما چطوری ؟
عضو الف شدم اما هنوز کاربری من فعال نشده چرا؟
چون راه دیگری بلد نبودم که با شما تماس بگیرم این جا نوشتم ببخشید ! (345554)
 
محمد
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۵۵:۱۱
این اتفاقات در راستای سخنان اخیر رئیس دولت رخ می دهد
ایشان اخیراً فرمودند که تمام قوانین را یدون کم و کاست اجرا می کنند منتها بعضی قوانین را اصلاً به عنوان قانون قبول ندارند بنابراین اجرا نخواهند کرد (345278)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۲۳:۳۶:۰۱
برگه راي گيري كه اسم كانديد رو نمي زنه! (345436)
 
احسان راد
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۲:۱۴:۲۷
جاهل ؛ التقاطی ؛ وهم زده و ...
واقعا این اخلاقی است ؟ نمی توانید بدون این حجم از توهین کسی را نقد کنید ؟ (345218)
 
فاطمه
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۲:۱۶:۵۶
حتی پیامبر گرامی اسلام هم «به اذن خداوند» از مقام عصمت برخوردار بودند و در این مقام هم همچنان محتاج و بنده‌ی خداوند بودند.
خداوند در سوره‌ی اسراء آیات ۷۳ تا ۷۵ خطاب به رسول اکرم(ص) می‌فرمایند:
«وَإِن كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ ۖ وَإِذًا لَّاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا ﴿73﴾
نزديك بود آنها تو را (با وسوسه‏هاى خود) از آنچه بر تو وحى كرده‏ايم بفريبند، تا غير آن را به ما نسبت دهى و در آن صورت، تو را به دوستی خود برميگزينند! ﴿73﴾

وَلَوْلَا أَن ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدتَّ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا ﴿74﴾
و اگر ما تو را ثابت قدم نمى‏ساختيم (و در پرتو مقام عصمت، مصون از انحراف نبودى)، نزديك بود به آنان تمايل کنی. ﴿74﴾

إِذًا لَّأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا ﴿75﴾
اگر چنین می‌کردی، ما دو برابر مجازات (مشركان) در زندگى دنيا، و دو برابر (مجازات) آنها را بعد از مرگ، به تو می‌چشاندیم سپس در برابر ما، ياورى براى خود نمی‌یافتی! ﴿75﴾»

یعنی انسان اگه به مقام نبوت هم برسه و برگزیده‌ی خداوند هم بشه باز هم محتاج حمایت همیشگی خداوند می‌باشد.
چطور ممکنه یک انسان همیشه محتاج به خالق، بتونه در جای خالق بنشینه؟
اصلا یک «پدیده» که خودش توسط یک خالق، خلق شده، چطور می‌تونه به مقام «بی‌نیازی» و «صمد» بودن برسه؟ (345220)
 
احسان راد
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۲:۱۷:۱۷
اساسا شما فقط کسانی را تحمل می کنید که مثل شما فکر کنند ؟ یعنی اگر کسی مثل شما فکر نکند باید هجوم بیاورید و دهانش را بدوزید ؟ (345221)
 
فاطمه
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۰۵:۲۸
آقای راد
اینجا دیگه موضوع، همفکر نبودن نیست
اینجا انسان باید از «توحید» دفاع کنه در برابر اندیشه‌های انحرافی
این وظیفه‌ی همه‌ی آدماییه که خدا رو به یگانگی قبول دارند (345244)
 
م
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۲:۳۴:۴۴
به نظر بنده طرح اينگونه مسائل انحراف افكار عمومي از گفتار و عملكرد ساير سياستمداران، مخصوصا شخص رئيس جمهور، آقاي احمدي نژاد است.
و من الله توفيق!!! (345231)
 
Magenta
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۰۲:۱۱
اگر هم اكنون جلوي اين انحرافات گرفته نشود فاتحه نظام و انقلاب خوانده خواهد شد و كسي مقصر نيست جز خود اصولگرايان (345242)
 
امیر
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۱۱:۲۴
اینکه تصور شود آقای مشایی یک جریان منفرد است که نظرات شخصی خود را در سخنرانی هایش بیان می کند به نظر من بسیار ساده انگارانه می نماید.
به نظر من با توجه به دلایل بسیار متعدد به نظر میرسد که موضوع مشایی موضوع یک جریان فرهنگی است که در بطن دولت در جریان است و ان همان لیبرالیسم فرهنگی است که ادامه مسیر اقای خاتمی بوده و هست منتهی به شکل کاملا نامحسوس که سرچشمه ان از جانب اقای مشایی خود را نشان می دهد البته برای این گفته خود دلایل متعددی دارم که در زیر به برخی از انها اشاره می کنم.
1) همانطور که شاهدیم بسایری از فیلمهای سینمایی و کتب مختلف که در زمان دولت اصلاحات بواسطه فشارهای درونی و بیرونی اجازه نشر نگرفتند امروزه براحتی چاپ و یا به پرده نمایش در امده اند
2) عکس العمل رییس جمهور در قبال طرح عفاف و حجاب که بر همه واضح است
3) انتقال برداشت التقاطی و نادرست رییس جمهور از امر به معروف و نهی از منکر به جامعه
4) تاکیذ بسیار بر حضور وزیران زن در کابینه
5) موضعگیری موافق در قبال رهنمودهای جناب آقای مشایی توسط رییس جمهور محترم
6) فاصله گیری از علمای دینی
7) سعی در جابجایی صدر و ذیل جامعه از طریق تشویق به عوام زدگی و طرد و بی توجهی به نظرات علمای دینی
تمام این موارد نشان می دهد که جریانی در دولت در حال گسترش است که تنها حساسیتش به منتقدین دولت است و بالعکس به ترویج نظریات لیبرالیسم فرهنگی می پردازد (345250)
 
مرضیه
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۱۲:۴۲
به الف پیشنهاد میکنم نظرات را رتبه بندی کند. بر اساس رای های بالاتر (یا منفی تر) از بالا به پایین منظم شود. در مورد مشایی هم خودتان را خسته نکنید. با بحث و گفتگو ای قضیه حل نخواهد شد باید از طریقی (مجلس) یا بالاتر اقدام شود. (345251)
 
رضا حسن پور
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۳:۲۷:۳۴
با سلام

بهتر مي باشد ايشان با تئوري پردازي هاي خود ملت مسلمان را به گمراهي نكشانند.بنده آقاي مشايي به هيج وجه به درد دولت نمي خورد ولي اصرار رئيس جمهور بر نگه داشتن ايشان ،كار غلط مي باشد و به نوعي اصرار بر تائيد گفته هاي مشايي تلقي مي گردد.

ان شا الله مشايي از صحنه سياسي حذف گردد. (345257)
 
ع.م
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۴:۱۱:۱۳
بیان این حرفها ایرادی نداره چون در طول تاریخ اسلام نظرات این گونه وجود داشته ولی کامل بودن دین اسلام اون رو در همه جا سربلند وپیروز کرده نکته مهم توجه به وسعت انعکاس مطلب و دادن پاسخ مناسب در همان وسعت درجهت عدم ایجاد شبهه برای افراد سست ایمان یا سطحی نگر جامعه است در این صورت بدون بزرگ شدن نظریه یا گوینده اهداف پشت پرده هم خنثی میشه (مانند مباحثه امام رضا ع در دربار مامون) (345281)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۴:۲۹:۰۹
ول کنید دیگه تمام شد رفت هدفمندسازی بچسب که نون خوردنمون رو میگیره حالا می خواد مکتب اسلام باشه یا ایران
گشنگی و تورم فقر و بی کاری و بی کاری و بی کاری که مکتب سرش نمیشه. بی اخلاقی سیاسی و ... رو نمی فهمه.
این بی کاری خرد سوز هیچی برای ادم نمی زاره

بازم سانسور میکنی؟
تا کی؟
بحران که شکل بگیره با من بمیرم و تو بمیری کار درست نمیشه ... (345294)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۵:۴۴:۲۳
چرا نمي‌خواهيد قبول كنيد كه اين جريان فتنه بسيار جلوتر از آنچه شما تصور مي‌كنيد حركت مي‌كند.
اين تفكر التقاطي كه نام نهاده‌ايد قدم به قدم پيش امده و الان همه چيز را در سلطه خود مي‌خواهد.
كافي است نگاهي به روند مسايل توجه كنيد.
الان كار به جايي رسيده است كه بسياري از چيزهايي را كه خودي‌هاي دگرانديش مي‌گفتند و به همان دليل رانده شدند اين آقايان آشكارا انجام مي‌دهند.
و البته باز هم برنامه دارند؛ ديگران نه خواستند و نه ابزار و برنامه‌اش را داشتند تا بتوانند تفكر بيمار خود را عملياتي كنند. اما اين آقايان كه به قول خودشان براي جهان برنامه دارند مرحله به مرحله اهداف خود را عملياتي مي‌كنند.
روزي را مي‌بينم كه جو جامعه را طوري مهندسي كرده‌اند كه اين تفكر در نظر مردم مقبول است و مخالفان آن طرد مي‌شوند.
روزي كه حتي اگر تمام علما آشكارا هم اعلام كنند كه اين تفكر سنخيتي با اسلام و حقيقت ندارد نتوانند كاري از پيش ببرند. همچنانكه اكنون تا حد زيادي اينگونه شده است.
براي مثالي از اينكه اين حرف‌ها با برنامه مطرح مي‌شود به ياد بياوريد كه چندي پيش همين آقا علام كرد كه تا يك‌سال بعد به‌عنوان كافر شناخته مي‌شوند و در اين ميان حرف‌هايي هم زد كه اين تصور كه مردم فكر مي‌كنند شريعتمداري و آين آقايان همفكرند غلط است.
حالا دارند به همين سمت حركت مي‌كنند تا آن را اثبات كنند.
به‌تدريج جامعه‌اي بي‌توجه را شكل مي‌دهند و مي‌كنند آنچه كه ... .
متاسفانه به چندين دليل هم نمي‌توان جلوي انها را گرفت كه از همه مهمتر جريان نفاق‌آميز آنهاست. نمي‌توان مقابل جريان نفاق ايستاد زماني كه در مواضع ظاهري چند قدم جلوتر از شمايستاده‌اند و شما نيم‌توانيد باطن آنها را به همه بشناسانيد.
دليل ديگر هم آنكه آنهايي كه بايد جلو اين جريان را بگيرند آنقدر خطا داشته‌اند كه روزنه‌ها و نقطه‌ضعف‌هايي ايجاد كرده كه هركدام براي زمين زدن يك عده كافي است.
در اين ميان اين جريان پيش خواهد تاخت و بر سر اهداف اين نظام و انقلاب و اسلام آن خواهد آورد كه در تاريخ بنويسند.

مي‌دانم كه منتشر نمي‌كنيد ولي همين اندازه نوشتم كه به گوشتان بخورد و شايد حتي اگر شده فردي را به تفكر وادارد. (345321)
 
حسن سهرابی
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۷:۰۳:۱۳
به نظر بنده ما باید به خلقت حضرت حق راضی شویم ...به این امدن ...به این سیر مسیر ...

به رفتن از عالمی به عالمی دیگر ....دستها را باید ببریم بالا ..در عین کسب معرفت ....باید تسلیم شد

حقیقتا همه کاره عالم خود اوست ..اوست تنها وجود ....و ما در مقام تشبیه موجهای دریاییم .

اگرخواست که خواسته - ما جاودانه ایم ...نخواست ما نخواهیم بود ....و این یعنی رضا و صبر

و در یک کلمه عبودیت .

بیایید راضی شویم به این بودن ...و حرکت کنیم در مسیر رشد .....کل قران و روایت و امام و پیامبر

برای کسب کمال انسان و نشان دادن راه رشد است ..بیاییم تا قبل از دیر شدن به قرار برسیم ...

همه ما آدمها نمونه ای از آدم و هواییم .... ...اگر به او نظر کنیم مانند ادم و هوا در بهشت خواهیم

بود که نام زمینی آن حیات طیبه است ...و اگر مسیر را فراموش کنیم و به ندای شیطان گوش دهیم که

\"اگر به دنبال کثرت دنیا و شجره ممنوعه رفتی جاودانه خواهی شد\" ....در این صورت هبوط می کنیم ...

هر وقت گناه می کنیم ما هبوط کرده ایم ....و از مسیر دور ....واز کمال دور ...و در نتیجه مزه تلخ

افسردگی بر لبان ما می نشیند ....وهروقت به یاد او باشیم ...که وجود ما همه از اوست ....خنکای

بهشت را در قلب خود احساس می کنیم ....جالب اینه که درخت و کوه و عالم هستی به خلقت خدا راضی هستند ..آنجا که در قرآن می گه لو انزلنا هذا القران علی جبله لرایته خاشعا متصدعا...

اگر قرآن را که تمام حقایق عالم است بر کوه نازل می کردیم ...کوه از شدت خضوع پودر می شد ...

و قلب ما از کوه سخت تر نیست .

اول قدم آن است که اورا یابی دوم قدم آن است که با او باشی (345341)
 
بی رنگ
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۷:۴۰:۱۸
از جمله آفات اجتماعی ودینی این است که ما بنا بر دلایلی دست به مشابه سازی دکتر احمدی نژاد با شعیب بن صالح بزنیم . وبا این عقبه ذهنی هر عمل وی را توجیه کنیم .وهر کسی را که به اشتباهات دولت اشاره می کند نادان ومغرض نامیده و از دم تیغ بگذرانیم .حضرت یونس که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی شد(فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ)(قسمتی از آیه سوره«الأنبیاء/87»))(و چنین می‌پنداشت که ما بر او تنگ نخواهیم گرفت)-(فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِیمٌ)(آیه 142 سوره الصافات))-((او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحق سرزنش بود!)

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ143«-و اگر او از تسبیح‌کنندگان نبود..
لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یوْمِ یبْعَثُونَ«144» تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند!
حال شما خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!
در میان حرف ما که به حساب نمی آید.اما وقتی بزرگانی مانند آیت الله مصباح زبان به اعتراض می گشایند دیگر چه می توان گفت (345361)
 
حسین زاده
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۱۹:۳۶:۲۵
با سلام این حرف ها تازگی ندارد هر چند وقت یکبار جناب آقای مشایی سخنانی ایراد می کنند و این قطعاً همان خط و ربط های سیاسی است که آقایان رسم نموده اند . تا با این سخنان موجی ایجاد کنند و فکر و ذهن مردم را از مسائل دیگر جامعه دور کنند و مدتی سرگرم همین جمله پراکنی ها باشیم (345385)
 
مزدا
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۲۰:۱۷:۰۵
سلام : افای عزیز اینطور که من از مقاله شما استنباط کردم این است که : شما نگرانی نکند مردم ایران گول حرفهای مشایی را خورده و از راه خود منحر ف شوند . البته اقای مشایی هم شاید معتقد بوده که با این حر ف های غلنبه سولونبه ایرانیان خارج از کشور را گول بزند . خدمت شما عرض کنم مردم عادی برای این نسبت های
اغراق امیز ( انسان خدای گونه و یا رفتار الهی ) معیارهای قابل سنچش و اندازه گیری دارند که بر میگردد به امار جرم و جنایت . امید وارم که رفتار و برخورد شما با بندگان خدا مهربان تر از این شود (345402)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۲۱:۱۸:۱۸
مشایی دوست داریم چون تو فاتحه اصولگرایی را می خوانی انشاالله. (345419)
 
حسین
۱۳۸۹-۰۵-۲۱ ۲۳:۵۵:۱۱
این اظهارات در درجه اول نشانگر فقر تئوریک و اندیشه های غیر پالایش شده و عرفان انحرافی برخی از نفرات حاکم بر سیستم اجرایی کشور است که علی رغم این کم سوادی دینی دارای ادعاهای بزرگ نیز میباشند خود را از نصیحت عالمان و دلسوزان بینیاز میدانند . شنیدن چنین سخنانی هر انسان حتی کم اطلاعی را شوکه و متعجب میکند و به یاد ذکر پر مغز \" لا حول و لا قوت الا بالله العلی العظیم \" می اندازد که هیچ قدرت و اراده ای جز از ناحیه ذات احدیت متصور نیست (345437)
 
مهدی
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۰:۲۲:۱۵
سلام
در هر نقدی به افراد مختلف با پستهای مختلف، حفظ احترام و کرامت انسانی کسی که نقد می شود باید مد نظر قرار گیرد. در غیر این صورت افرادی که مقاله را می خوانند متوجه می شوند که مقاله بی طرفانه نوشته نشده است و ارزش مقاله و نقد انجام شده در ذهن مخاطب با رتبه کمی رتبه بندی می شود و در نهابت مقاله ای که احتمال دارد در باطن نقد درستی داشته است ولی به این دلیل ذکر شده نمی تواند تاثیر گذار باشد. (345451)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۰:۲۸:۲۰
باورم نمیشه که باید از فرهنگ ایرانی در مقابل فرهنگ اسلامی دفاع کنم تا جلوی افراطی گری را بگیرم من که در خارج همواره در حال مبارزه برای دفاع از فرهنگ اسلامی در مقابل ایران پرستان تندرو بوده ام ( امیدوارم کامنتهای قبلی ام هم گذاشته شود تا منظورم بهتر مفهوم بشه) (345454)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۱:۲۲:۱۷
- فیلم و صدای سخنان مشایی در همایش ایرانیان
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/806-mashaei.html
- سخنان یک منشی دفتر در بازه زمانی مرداد 1389 !
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/805-sokhanmashaei.html
- روزنامه کیهان :احمدی نژاد گفت ؛مشایی مومن به نظام جمهوری است !
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/803-keyhan.html
- خداوند با هیچ یک از ما قوم و خویشی ندارد !
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/787-hoshdar.html
- کیفیت برخورد خودی و غیرخودی با همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج کشور
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/782-hamayesh.html
- اعلام نتايج همايش ايرانيان در سايه كوتوله خبرساز فراموش نشود!
http://hezarsangar.com/cms/akharin-anavin/akharin-anavin/784-hamayesh-iranian.html (345464)
 
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۰۶:۰۹:۰۳
خدا رو شاکرم که تو این دولت همه مسائل توسط رسانه ها با ریزبینی مورد بررسی قرار میگیره و مثل دوره اقای هاشمی و خاتمی نیست که نفهمیم تو این مملکت چه خبره.روزائی رو بخاطر بیارید که تو مجلس و دولت اصلاحات از استعفای جمعی گرفته تا سوتی ها و اظهار نظرهای اقایون پیرامون دین و اسلام و ایران اسلامی که مو به تن ادم سیخ میشد ولی کوجکترین انتقادی ازشون نمیشد و یک خلا رسانه ای کامل اونارو در بر میگرفت. (345503)
 
رضا نوري
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۱۲:۳۳:۴۳
علماي حوزه و دانشگاه نبايد در برابر انحرافات فكري كوتاهي كنند. به نظر من راه حل همان است كه رئيس جمهور فرمود. انديشمندان عزيز مناظره با مشايي را كسر شان خود ندانند و با ايشان بر سر القائاتي كه مطرح مي كند،در برابر ديدگان مردم در سيما مباحثه كنند، تا سره از ناسره مشخص شود،گرچه براي عموم مردم عادي هم بي پشتوانه بودن اظهارات مشايي كاملا مشخص است و ايشان با اين اصرار فقط آبروي خود را مي برد. (345553)
 
ناشناس
۱۳۸۹-۰۵-۲۲ ۱۷:۳۵:۵۳
مشایی ظاهر قضیه است - مشایی ماموریت دارد اندیشه ایی را مطرح کند - او این شجاعت (بخوانید تهور) را دارد که جلو بیفتد و قربانی تفکری بشود که سال هاست به فرمان امام به پنهان خزیده است(خودتان حدس بزنید) - بقیه تصورشان این است مشایی تنها است نخیر همانطور که رئیس جمهور گفت ایشان حرف دولت را می زند - اعتراف از این صریح تر - خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل - (345688)
 
محمد عبدالله
۱۳۸۹-۰۵-۲۳ ۰۲:۱۲:۲۳
مدیریت محترم سایت الف با سلام
احتراما جهت استحضار جنابعالی و همه خوانندگان عزیزی که احتمالا در چرایی برخی ازسلسه رخدادهای اخیر مبهوت مانده اند بدون ذکر نام اشاره به مطالبی می کنم که یک تحلیل نیست بلکه خبری است از یک جریان درحال تکوین و شکل گرفته :
آیا تا کنون اندیشیده اید که چرا در ایران پس از انقلاب کودتا علیرغم تمام تلاش ها نتوانسته شکل بگیرد؟ بنا به نظر کارشناسان علت اصلی پایگاه متعدد تصمیم گیری و ارکان مختلف مدیریت در کشور بوده است که کودتاچی را با مواضع متعدد روبرو می کند و پیروزی طرح با ریسک بسیار مواجه می کند اما امروز مواد لازم برای طرح کودتا تضمینی:
- نفوذ وتسلط بلا منازع در یکی از ارکان قدرت (مثلا ریاست جمهوری و نهاد ریاست جمهوری)
- ایجاد شبکه مستقل و نافذ برای رصد دستگاه های اجرایی و تخریب نهاد های فعال و استقرار ساختارهای همسو(مثلا شبکه به اصطلاح مشاورین جوان)
-تضعیف ارکان نظام و سلب اعتماد عمومی نسبت به انسجام قوا(مثلا ایجاد بحران در روابط سلیم بین قوا سه گانه)
-جلب مشارکت و حمایت های خارجی از طریق به نمایش گذاردن میزان نفوذ و توانمندی نیروی کودتا و ارائه چراغ سبز و علائم همسویی با نیروهای خارجی (مثلا از طریق به رسمیت شناختن دولت و ملت غاصب، برگزاری همایش های کذا و ....)
-ایجاد نفاق در نیروهای ارزشی انقلاب مثل سپاه و جهاد
-و در خاتمه شکستن ابهت و عظمت والاترین و در واقع عروه الوثقی جامعه اسلامی یعنی ولایت فقیه ( مثلا با عدم تمکین از این جایگاه و یا از طریق تاختن به افراد مورد وثوق رهبری و هم عرض حرکت کردن با ایشان)
حالا دیگر همه چیز آماده است یک مقدار چاشنی انگیزه هم مثلا به این روش که اگر رضاخان مهتر میر پنج توانست ما نیز می توانیم اضافه می شود و ....
شایدباخود می گویید این نظریه است اما باور کنید اگر این همه عوامل را پیش روی هر بی انگیزه ای قرار دهی وسوسه کننده است.
منظور این است که اساسا دنبال مباحث نظری نباشید که به قول حافظ \"خیال حوصله بحر می پزد دلم هیهات جهسات در سر این قطره محال اندیش\" (345794)
 
علی
۱۳۸۹-۰۵-۲۳ ۱۰:۳۱:۱۲
ببینید کی بهتون گفتم این بابا چند وقت دیگه سر از اون ور آب در می آره! (345848)
 
یک فراخواننده
۱۳۸۹-۰۵-۲۳ ۱۹:۳۴:۳۷
حالا ولی خودمانیم، آیا این حرف‌هایی که آقای مشایی می‌زند واقعاً حرف دولت است. اصلا دولت در جریان هست که این حرف‌ها به نیابت از طرف آن‌ها زده می‌شود. آیا تمام این جمع این جوری فکر می‌کنند و آقای مشایی نظر همه را به طور چکیده بیان می‌کند؟ آیا وزیران و معاونان می‌دانند که کسی از طرف آن‌ها این حرف‌ها را می‌زند؟ آیا مثلاً من اگر از آقای وزیر کشور درباره این حرف‌ها بپرسم استدلالی برای من می‌کنند و با من درگیر بحث می‌شوند؟ یا مرا به جناب مشایی ارجاع می‌دهند؟ چرا از این جمع نه چندان کوچک که در جاهای بسیار مهمی هم نشسته‌اندهیچ صدایی در رد یا قبول این حرف‌ها در نمی‌آید؟آیا همه شما که این طور محکم به صندلی‌هایتان چسبیده‌اید و دهانتان را بسته‌اید، می‌دانید که اگر یک نفر به خاطر این سکوت‌ شما به چرندیات آدمک‌های کلپتره‌گویی که به کارهایی که بهشان مربوط نیست کاملاً دخالت می‌کنند، اعتقاد پیدا کند و منحرف شود، شماها هم مقصرید؟ آقاجان شما اصلا از کی تقلید می‌کنید. مرجع تقلیدتان کیست؟ چرا در این باره با این مرجع تقلید صحبت نمی‌کنید؟ (346043)
 
ذوالقرنین
۱۳۸۹-۱۰-۲۹ ۰۹:۵۲:۰۲
با سلام
عرض ومعروض که دو واژه معمول در محاورات عادی هستند بری ارتقا دیدگاهتان شروع خوبیست.
ظرف و مظروف میباید همنهشت باشند ته کل مظروف در ظرف بگنجد.با اگاهی خود توقع ادراک همه چیز را نباید داشت.
عرضوجوهرو معروض الفبای فلسفه هستند که بدون درک انها باید به اخبار سراسری بسنده کرد.
والبته همه ما روزی درک شنیدن حکایت نی را نداشتیم (393359)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.