اشاره: توزيع جمعيت در خاك يك كشور به عوامل تاريخي و ويژگيهاي زماني بستگي دارد. در حاليكه ساكنان اوليه زمين تنها به خاطر امكانات تغذيه، شرايط آب و هوايي و جغرافيايي در يك منطقه خاص ساكن ميشدند اما جمعيتهاي كنوني به دلايل متفاوتي در يك منطقه مستقر ميشوند. فرآيند تغيير نحوه زندگي انسان از گروههاي چادرنشين به جوامع يكجا نشين، با اهلي كردن گياهان و حيوانات آغاز شد. توسعه كشاورزي در چند هزار سال قبل منجر به ظهور نخستين شهرها شد زيرا توانايي توليد غذا در محل، امكان اسكان دايمي را ميسر ساخت. با اين حال در طول تاريخ، جمعيت به طور گستردهاي در مناطق قابل سكونت جهان پراكنده شد اما تنها در قرن بيستم بود كه فرآيند برنامهريزي توزيع جمعيت در هر كشور مورد توجه قرار گرفت. طي قرن بيستم و با ظهور كلانشهرها و مناطقي با تراكم جمعيتي بالا، نياز به آگاهي از توزيع جمعيت و تجزيه و تحليل آن احساس شد زيرا مناطق پر ازدحام، برنامهريزي دقيقتر خدمات عموميو توجه بيشتر به راهبردهاي محيطزيستي درازمدت را ميطلبيد.
رشد امكانات بهداشتي و تأمين نيازهاي خوراكي به دنبال دگرگوني در ابزارهاي توليد، زمينه مناسبي براي افزايش جمعيت فراهم ساخت. رشد بالاي جمعيت در دنيا بهويژه در كشورهاي پيشرفته طي اواخر قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم، انديشه كنترل جمعيت متأثر از ديدگاه مالتوس را تقويت كرد. اين افزايش جمعيت كه متناسب با ساخت زندگي آن دوران يعني روستايي _ زراعي نبود، منجر به آغاز مهاجرتهاي روستا - شهري و حتي بين قارهاي (از قاره اروپا به آمريكا) شد و مهاجرتها در شكلگيري سكونتگاههاي جديد و افزايش جمعيت شهرهاي قديمي كارساز افتاد. پس از تثبيت صنعتي شدن و بهرهگيري از ابزارهاي نوين در بخش كشاورزي و ديگر فعاليتهاي روستايي آهنگ رشد مهاجرتهاي روستا – شهري در آن كشورها كاهش يافت. از اين به بعد با افزايش فاصله بين كشورهاي توسعهيافته و كشورهاي توسعه نيافته از يكسو و نابرابري و تفاوت داخلي در درون كشورهاي توسعهنيافته از سوي ديگر، مهاجرت روستا – شهري در اين كشورها فزوني گرفت به گونهاي كه علاوه بر تشكيل كلانشهرهاي غيرسازمانيافته، پديدههايي مانند بيكاري، فقر، حاشيهنشيني و انحرافها را دراين شهرها موجب شد.
شهرنشيني، جامعه ايران را طي سه دهه گذشته دستخوش تحولات زيادي ساخته است درحالي كه خود شهرنشيني در ارتباط با پديده ديگري همچون رشد جمعيت، قابل بررسي است. در واقع ايران طي دهههاي اخير با اين دو پديده مرتبط به هم يعني افزايش جمعيت و رشد شهرنشيني مواجه بوده است. اين دو به صورت متقابل بر يكديگر اثر نهاده و تركيب و توزيع جمعيت كشور را تحت تأثير قرار دادهاند.
تحولات جمعيتي ايران
ايران در طول تاريخ با دشواريهاي محيطي و غيرمحيطي بسياري روبهرو بوده است كه تا حدود زيادي برجمعيت، رشد يا كاهش آن تأثير داشتهاند. در گذشته عوامل طبيعي و محيطي همچون بيماريهاي واگير، خشكساليها، قحطيها و حوادث طبيعي همچون سيل و زلزله و عوامل غيرمحيطي مانند جنگ و درگيريهاي محلي و منطقهاي و تا حدودي مهاجرتها بر جمعيت ايران مؤثر بودهاند. براساس آمارهاي موجود و برآوردهاي انجام شده از جمعيت ايران از سال 1260 تا 1300 شمسي نرخ رشد جمعيت ايران بسيار پايين بوده است. رشد جمعيت در ايران در شرايط نابسامان طبيعي و قحطيها، بيماريهاي واگير و كشنده، آرام و كند بوده است. در بين سالهاي 1179 تا 1279 شمسي جمعيت كشور در وضعيت نامطلوبي به سر ميبرد. رشد پايين و ثابت جمعيت سال 1300 و قبل از آن، از سال 1305 متحول شد و تا سال 1335 رو به افزايش بود و تا سال 1345 نيز رشد 3.1 درصدي خود را حفظ كرد اما برنامههاي كنترل جمعيت باعث كاهش آن_ هرچند بسيار محدود_ در سرشماري سال 1355 شد. با پيروزي انقلاب اسلاميو اجراي سياستهاي جديد كنترل جمعيت از يكسو و بروز جنگ ايران و عراق، متوسط رشد سالانه افزايش يافت و به 3.9 درصد در سرشماري سال 1365 رسيد. از دهه هفتاد بهطور مجدد سياستهاي كنترل مواليد به اجرا گذارده شد و منجر به كاهش متوسط رشد جمعيت به رقم 1.6 درصد طي سالهاي 1375 تا 1385 شده است. تعداد جمعيت كشور نيز همچون نرخ رشد جمعيت طي سالهاي 1260 تا 1300رشد كندي تجربه كرده و از 7654 هزار نفر به 9707 هزار نفر رسيده است. از اين سالها به بعد، با كنترل مرگ و مير و توسعه بهداشت در اثر بهرهگيري از برخي امكانات جديد و در نتيجه افزايش ايران در طول تاريخ با دشواريهاي محيطي و غيرمحيطي بسياري روبهرو بوده است كه تا حدود زيادي برجمعيت، رشد يا كاهش آن تأثير داشتهاند. در گذشته عوامل طبيعي و محيطي همچون بيماريهاي واگير، خشكساليها، قحطيها و حوادث طبيعي همچون سيل و زلزله و عوامل غيرمحيطي مانند جنگ و درگيريهاي محلي و منطقهاي و تا حدودي مهاجرتها بر جمعيت ايران مؤثر بودهاند. براساس آمارهاي موجود و برآوردهاي انجام شده از جمعيت ايران از سال 1260 تا 1300 شمسي نرخ رشد جمعيت ايران بسيار پايين بوده است. رشد جمعيت در ايران در شرايط نابسامان طبيعي و قحطيها، بيماريهاي واگير و كشنده، آرام و كند بوده است. در بين سالهاي 1179 تا 1279 شمسي جمعيت كشور در وضعيت نامطلوبي به سر ميبرد. رشد پايين و ثابت جمعيت سال 1300 و قبل از آن، از سال 1305 متحول شد و تا سال 1335 رو به افزايش بود و تا سال 1345 نيز رشد 3.1 درصدي خود را حفظ كرد اما برنامههاي كنترل جمعيت باعث كاهش آن_ هرچند بسيار محدود_ در سرشماري سال 1355 شد. با پيروزي انقلاب اسلاميو اجراي سياستهاي جديد كنترل جمعيت از يكسو و بروز جنگ ايران و عراق، متوسط رشد سالانه افزايش يافت و به 3.9 درصد در سرشماري سال 1365 رسيد. از دهه هفتاد بهطور مجدد سياستهاي كنترل مواليد به اجرا گذارده شد و منجر به كاهش متوسط رشد جمعيت به رقم 1.6 درصد طي سالهاي 1375 تا 1385 شده است. تعداد جمعيت كشور نيز همچون نرخ رشد جمعيت طي سالهاي 1260 تا 1300رشد كندي تجربه كرده و از 7654 هزار نفر به 9707 هزار نفر رسيده است. از اين سالها به بعد، با كنترل مرگ و مير و توسعه بهداشت در اثر بهرهگيري از برخي امكانات جديد و در نتيجه افزايش رشد جمعيت، تعداد مطلق جمعيت نيز به سرعت افزايش يافت و در نهايت به رقم 70496 هزار نفر در سال 1385 رسيده و ميتوان گفت كه جمعيت كشور طي 80 سال اخير هفت برابر شده است. جدول و نمودار شماره يك تعداد جمعيت و متوسط رشد سالانه جمعيت كشور را از سال 1260 تا 1385 نشان ميدهد.
عوامل مؤثر بر افزايش ميزان شهر نشيني در ايران و جهان
يكي از نظريات مهم در مورد شهر و شهرنشيني،مفهوم «انقلاب شهري» گوردون چايلد است. از نظر وي پيدايش شهرها با دو انقلاب عظيم در ساخت اقتصادي و سازمانهاي اجتماعي همراه بوده است و اين دو تحول خود پيامد رشد جمعيت بود. از نظر چايلد ويژگي متمايز كننده روستا از شهر عبارت است از:
_ گستردگي نخستين شهرها از نظر وسعت و تراكم در مقايسه با روستاهاي زمان خود.
_ نوع فعاليت ساكنان شهر به طور عمده غيركشاورزي است.
_ تفاوت بناهاي شهري با بناهاي روستايي.
_ وجود ماليات براي توليدات روستايي.
_ وجود طبقات در شهر.
_ اختراع خط براي نيازهاي زندگي شهري.
_ پيشرفت علوم رياضي و نجوم.
_ اجتماع متخصصان تمام وقت در شهرها.
_ پيدايش و گسترش تجارت اشياي تجملي با مناطق دوردست.
_ استقرار روابط سازمان يافته سياسي و حكومتي به جاي روابط قومي.
افرادي مانند رابرت آدامز با انتقاد از چايلد، برخي ويژگيهاي يادشده را مربوط به شهرهاي غيرمتمدن ميداند.
اوبراي (Obray) اجزاي تشكيل دهنده رشد جمعيت شهري را شامل سه منبع مشخص ميداند:
_ خالص مهاجرت (مهاجران وارد شده منهاي مهاجران خارج شده)كه شامل مهاجران روستايي و ساير كشورها ميشود.
_ افزايش طبيعي جمعيت (مواليد منهاي مرگ و مير) كه شامل افزايش طبيعي جمعيت بومي، جمعيت مهاجران و مناطق باز تعريف شده است.
_ باز تعريف جمعيت شهري كه شامل پيوستگي در جمعيت شهري و تعريف جمعيت شهري است.
از نظر اوبراي دو جزء نخست يعني افزايش طبيعي و مهاجرت خالص مهمترين عوامل در رشد جمعيت شهرهاست و رشد جمعيت شهرنشين بهويژه در كشورهاي در حال توسعه بيشتر به واسطه افزايش طبيعي صورت ميگيرد. در مرحله نخست يعني زماني كه سطح شهرنشيني پايين و ميزان افزايش طبيعي جمعيت شهر و روستا بالاست، خالص مهاجرت به طور كلي بيش از افزايش طبيعي در افزايش جمعيت شهري نقش دارد. در مرحله مياني رشد شهرنشيني، افزايش طبيعي نقش مسلط دارد و در مرحله پاياني كه شهرنشيني در سطحي بالا و آهنگ افزايش طبيعي جمعيت پايين است، بهاحتمال، رابطه معكوس و دوباره خالص مهاجرت عنصر اساسي رشد جمعيت شهري ميشود.
اماني در كتاب خود تحت عنوان «جمعيتشناسي عموميايران» عنوان كرده است كه جمعيت مجموعه شهرها از چهار عامل نشأت ميگيرد: اول، جمعيت مقيم شهر و افزايش طبيعي آن (تفاضل مواليد و مرگ و مير) طي مدت معين. دوم، مهاجرتهايي كه از نقاط ديگر اعم از شهر و روستا و حتي ساير كشورها به شهرها صورت ميگيرد. سوم، ادغام حومهها و اقمار شهري به محدوده شهرها و چهارم، تبديل نقاط روستايي به شهر در نتيجه رشد شهري و جاذبه جمعيتي شهرها و در نتيجه فرارفتن از ضابطه حداقل جمعيت شهري.
در مجموع پديده افزايش شهرنشيني را در كشور ميتوان معلول عواملي نظير مهاجرت روستاييان به شهرها به دليل توسعه صنعتي، اسكان و تمركز عشاير در شهرهاي نوبنياد، تبديل شدن تعدادي از نقاط روستايي به شهر و استحاله آباديهاي اطراف شهرهاي بزرگ دانست.
يكي از عوامل افزايش ميزان شهرنشيني در كشور افزايش طبيعي جمعيت نقاط شهري است. اطلاعات سازمان ثبت احوال كشور نشان ميدهد كه طي دوره ده ساله 1375 تا 1385 در نقاط شهري كشور، تعداد 8328 هزار مورد مواليد و 2672 هزار مورد مرگ ومير داشتهايم. بنابراين طي دوره يادشده تعداد 5656 هزار نفر بهطور طبيعي به جمعيت شهرهاي كشور اضافه شده است.
يكي ديگر از عوامل مهم مؤثر بر افزايش ميزان شهرنشيني مهاجرت از ساير نقاط به نقاط شهري است. براساس اطلاعات سرشماري سال 1385 طي دوره ده ساله سرشماريهاي 1375 تا 1385 در مجموع 12148148 نفر در كشور جابهجا شدهاند، از اين تعداد 3394096 نفر از نقاط روستايي نقل مكان كردهاند و اكثر قريب به اتفاق آنان در نقاط شهري ساكن شدهاند. تعداد 8389676 نفر از نقاط شهري مهاجرت كردهاند و در ساير نقاط كه بيشتر شهرهاي بزرگ است، سكونت گزيدهاند، تعداد 260495 نفر از خارج از كشور به داخل مهاجرت كردهاند و در نهايت تعداد 103881 نفر مهاجر داشتهايم كه مبداC مهاجرت آنان نامشخص بوده است.
يكي ديگر از عوامل مهم مؤثر بر افزايش ميزان شهرنشيني مهاجرت از ساير نقاط به نقاط شهري است. براساس اطلاعات سرشماري سال 1385 طي دوره ده ساله سرشماريهاي 1375 تا 1385 در مجموع 12148148 نفر در كشور جابهجا شدهاند، از اين تعداد 3394096 نفر از نقاط روستايي نقل مكان كردهاند و اكثر قريب به اتفاق آنان در نقاط شهري ساكن شدهاند. تعداد 8389676 نفر از نقاط شهري مهاجرت كردهاند و در ساير نقاط كه بيشتر شهرهاي بزرگ است، سكونت گزيدهاند، تعداد 260495 نفر از خارج از كشور به داخل مهاجرت كردهاند و در نهايت تعداد 103881 نفر مهاجر داشتهايم كه مبداC مهاجرت آنان نامشخص بوده است.
همانگونه كه عنوان شد يكي از مهمترين عوامل افزايش ميزان شهرنشيني تبديل نقاط روستايي به نقاط شهري است. در سال 1335 در مجموع در كشور، 199 نقطه شهري وجود داشته است كه در سالهاي 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385 به ترتيب به 272، 373، 496، 612 و 1016 نقطه شهري افزايش يافته است. جدول شماره 2 تحولات تعداد و نرخ رشد شهرهاي كشور را به تفكيك سال نشان ميدهد همانگونه كه از اطلاعات جدول برميآيد افزايش تعداد شهرها تا سال 1375 روندي ملايم داشته است و به يكباره در سال 1385 به شدت افزايش مييابد (66 درصد افزايش از سال 1375 تا 1385.) از دلايل مهم افزايش سريع ميزان شهرنشيني در سال 1385 افزايش تعداد شهرهاي كشور است.
تحولات ميزان شهر نشيني در ايران
برآوردهاي انجام شده درخصوص تعداد جمعيت كشور نشان ميدهد كه تعداد جمعيت كشور در سال 1305، 10456 هزار نفر بوده است. از اين تعداد 1997 هزار نفر (19.1 درصد) در شهرها و 8459 هزار نفر (80.9 درصد) در روستاها زندگي ميكردهاند. رقم كل جمعيت كشور در سال 1335 كه نخستين سرشماري عمومينفوس و مسكن انجام پذيرفت18955هزار نفر بوده است كه از اين تعداد 5954 هزار نفر (31.4 درصد) در شهرها و 13001 هزار نفر ( 68.6 درصد) در روستاها سكونت داشتهاند. رقم كل جمعيت كشور و ميزان شهرنشيني طي سالهاي 1335 تا 1385 همواره روند افزايشي داشته و كل جمعيت كشور درسرشماري عمومينفوس و مسكن سال 1385، 70496 هزار نفر گزارش شده است كه 48260 هزار نفر (68.5 درصد) در نقاط شهري و 22236 هزار نفر (31.5 درصد) در نقاط روستايي سكونت داشتهاند. موارد يادشده نشان از افزايش سريع ميزان شهرنشيني در پنجاه سال اخير دارد و ارقام بررسي شده در اين دوره، نشاندهنده بيش از دو برابر شدن ميزان شهرنشيني و هشت برابر شدن تعداد جمعيت شهري در كشور است. البته پيشبيني ميزان شهرنشيني براي سالهاي اخير بسيار كمتر از رقم مورد انتظار بوده و ميزان شهرنشيني موجود بيشتر از رقم مورد انتظار براي سال 1385 است. جدول شماره 3 و نمودارهاي شماره 2 و 3 تعداد و نسبت جمعيت به تفكيك منطقه محل سكونت و سال را نشان ميدهد.
محاسبات به عمل آمده در خصوص ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري و روستايي و كل كشور (جدول3 و نمودار4)، نشان ميدهد كه طي سالهاي 1305 تا 1315 ميانگين نرخ رشد جمعيت كل كشور 34/1 درصدبوده است. در اين سالها ميانگين نرخ رشد جمعيت نقاط شهري كشور 2.26 و ميانگين نرخ رشد جمعيت نقاط روستايي كشور 1.11 درصد بوده است. طي سالهاي گذشته بيشترين ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري مربوط به سالهاي1325 تا1335 و 1355 تا 1365 بوده كه همزمان با افزايش نرخ رشد كل جمعيت كشور است. ميانگين نرخ رشد جمعيت كشور در سالهاي گذشته پس از پشت سر گذاشتن نوسانهاي زياد سرانجام به رقم 1.62 درصد طي سالهاي 1375تا 1385 رسيده است. طي دوره يادشده ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري 2.74 درصد و ميانگين نرخ رشد جمعيت روستايي كشور 0.44_ درصد بوده است. همانطور كه پيش از اين عنوان شد از علل عمده افزايش تعداد جمعيت و ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري در سالهاي مورد بررسي و بهويژه سالهاي اخير ميتوان به افزايش مهاجرت روستاييان به شهرها، افزايش تعداد شهرها كه طي ده سال گذشته افزايش يافته است و استحاله نقاط روستايي اشاره كرد. بنابراين با وجود بالا بودن ميزان باروري نقاط روستايي درمقايسه با مناطق شهري ميانگين نرخ رشد جمعيت روستايي كشور تا حد 0.44_ درصد كاهش يافته است.
ميزان شهر نشيني در استانهاي كشور
جدول شماره 4 تعداد كل جمعيت، تعداد جمعيت شهري و ميزان شهرنشيني به تفكيك استان در سال 1385و نمودار5 نيز ميزان شهر نشيني به تفكيك استان را در سال 1385 نشان ميدهد. اطلاعات جدول نشاندهنده توزيع نامتوازن ميزان شهرنشيني در استانهاي كشور است. سه استان داراي كمترين ميزان شهرنشيني، استانهاي هرمزگان (47.11 درصد)،كهگيلويه وبويراحمد (47.68 درصد) و خراسان شمالي (48.36 درصد) و سه استان داراي بيشترين ميزان شهرنشيني، استانهاي قم (93.92 درصد)، تهران (91.34 درصد) و اصفهان (83.32 درصد) بودهاند. اين درحالي است كه بيشترين تعداد جمعيت شهرنشين در استان تهران با جمعيت شهري 12260431 نفر است و پس از تهران استانهاي خراسان رضوي با3811900 نفر، اصفهان با3798728 نفر و خوزستان با 2873564 نفر جمعيت شهري در رتبههاي بعدي بيشترين تعداد جمعيت شهري قرار دارند و كمترين جمعيت شهري مربوط به استان كهگيلويه و بويراحمد با تعداد جمعيت شهري 302192 نفر است. پس از اين استان، استانهاي خراسان جنوبي با 326695 نفر، ايلام با 331231 نفر و خراسان شمالي با 392458 نفر جمعيت شهري در رتبههاي بعدي كمترين تعداد جمعيت شهري هستند. همانطور كه از اطلاعات جدول بر ميآيد شكاف عميقي از نظر ميزان شهرنشيني و تعداد جمعيت شهرنشين بين استانهاي كشور مشاهده ميشود كه اين پديده خود معلول علل و تفاوتهاي مختلف اقتصادي و اجتماعي بين استانهاي كشور است كه از جمله ميتوان به سطح توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و تفاوت شيوه معيشت در استانها اشاره كرد.
مقايسه ميزان شهرنشيني در ايران با ساير كشورها
جدول شماره 5 ميزان شهرنشيني در كشورهاي منتخب را در سال 2007 ميلادي نشان ميدهد. در اين سال ميزان شهرنشيني محاسبه شده براي كشورهاي توسعه يافته 75 درصد بوده است، در مقابل 43 درصد جمعيت كشورهاي در حال توسعه در نقاط شهري ساكن بودهاند و 41 درصد جمعيت كشورهاي آسيايي در مناطق شهري زندگي ميكردهاند. اين درحالي است كه در اين سال 69 درصد جمعيت كشور ايران در نقاط شهري ساكن بودهاند. همانگونه كه از اطلاعات جدول نيز برميآيد كشورهاي جهان از نظر توزيع ميزان شهرنشيني از وضعيت نامتوازني برخوردارند و از 20، 28 و 34 درصد در كشورهاي افغانستان، هند و پاكستان تا 100 و 98 درصد در كشورهاي قطر، سنگاپور و كويت در نوسان بودهاند.
نتيجه گيري
نتايج به دست آمده از بررسي دادهها و آمارهاي موجود كشور نشاندهنده افزايش سريع تعداد جمعيت ساكن در مناطق شهري و در نتيجه افزايش ميزان شهرنشيني در دهههاي اخير بوده است. افزايش جمعيت شهرنشين در ايران در سه شيوه ممكن يعني رشد طبيعي، مهاجرت روستا – شهري و تبديل مناطق روستايي به شهر يا الحاق مناطق حاشيه شهرها به شهر قابل توجيه است.
رقم كل جمعيت كشور و ميزان شهرنشيني طي سالهاي گذشته همواره روند افزايشي داشته است و كل جمعيت كشور در سرشماري عمومينفوس و مسكن سال 1385، 70496 هزار نفر گزارش شده است كه 48260 هزارنفر (68.5 درصد) در نقاط شهري و 22236 هزار نفر (31.5 درصد) در نقاط روستايي سكونت داشتهاند اطلاعات بررسي شده نشان از افزايش سريع ميزان شهرنشيني در پنجاه سال اخير دارد و ارقام، نشان دهنده بيش از دو برابر شدن ميزان شهرنشيني و هشت برابر شدن تعداد جمعيت شهري در كشور است. ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري نيز از سالهاي 1305 تا 1315، 2.26 درصد بوده است و بيشترين نرخ رشد جمعيت شهري كشور در سالهاي 1325 تا 1365 بوده كه در اين سالها ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري كشور بالاي پنج درصد است. البته در اين سالها ميانگين نرخ رشد كل جمعيت كشور نيز بالا بوده و بخش عظيمي از رشد جمعيت شهري كشور مربوط به رشد طبيعي جمعيت است. از سال 1365 به بعد همزمان با كاهش ميانگين نرخ رشد كل جمعيت ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري نيز كاهش يافته و به رقم 2.74 درصد طي سالهاي 1375 تا 1385رسيده است. قابل ذكر است كه طي سالهاي يادشده ميانگين نرخ رشد جمعيت روستايي كشور منفي شده كه بخشي از اين كاهش مربوط به مهاجرت روستاييان به شهرها و بخشي نيز مربوط به تبديل نقاط روستايي به شهر و استحاله نقاط روستايي در شهرها بوده است.
رقم كل جمعيت كشور و ميزان شهرنشيني طي سالهاي گذشته همواره روند افزايشي داشته است و كل جمعيت كشور در سرشماري عمومينفوس و مسكن سال 1385، 70496 هزار نفر گزارش شده است كه 48260 هزارنفر (68.5 درصد) در نقاط شهري و 22236 هزار نفر (31.5 درصد) در نقاط روستايي سكونت داشتهاند اطلاعات بررسي شده نشان از افزايش سريع ميزان شهرنشيني در پنجاه سال اخير دارد و ارقام، نشان دهنده بيش از دو برابر شدن ميزان شهرنشيني و هشت برابر شدن تعداد جمعيت شهري در كشور است. ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري نيز از سالهاي 1305 تا 1315، 2.26 درصد بوده است و بيشترين نرخ رشد جمعيت شهري كشور در سالهاي 1325 تا 1365 بوده كه در اين سالها ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري كشور بالاي پنج درصد است. البته در اين سالها ميانگين نرخ رشد كل جمعيت كشور نيز بالا بوده و بخش عظيمي از رشد جمعيت شهري كشور مربوط به رشد طبيعي جمعيت است. از سال 1365 به بعد همزمان با كاهش ميانگين نرخ رشد كل جمعيت ميانگين نرخ رشد جمعيت شهري نيز كاهش يافته و به رقم 2.74 درصد طي سالهاي 1375 تا 1385رسيده است. قابل ذكر است كه طي سالهاي يادشده ميانگين نرخ رشد جمعيت روستايي كشور منفي شده كه بخشي از اين كاهش مربوط به مهاجرت روستاييان به شهرها و بخشي نيز مربوط به تبديل نقاط روستايي به شهر و استحاله نقاط روستايي در شهرها بوده است.
1- اري آگا، ادوارد، روشهاي تحليل جمعيت، ترجمه امين مظفري،انتشارات فاروق تبريز، 1378.
2–اماني، سيد مهدي، جمعيت شناسي عموميايران، انتشارات سمت، تهران، 1380.
3–ايران محبوب، جليل و مير فردي، اصغر، بررسي تأثير متقابل فرآيند افزايش جمعيت و شهرنشيني در ايران، نخستين همايش جمعيت شناسي ايران، تحولات اخير و آينده جمعيت ايران، مركز مطالعات و پژوهشهاي جمعيتي آسيا و اقيانوسيه، سال1382.
4–سرشماري عمومينفوس ومسكن سالهاي 1335، 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385، مركز آمار ايران.
- Population Reference Bureau‚5
World Population Data Sheet, 2007
.www.prb.org
ریاست جمهوریۀ كارشناس معاونت برنامهريزي