سال های اخیر شبکه جهانی اینترنت دنیای جدیدی را برای میلیون ها کاربر فراهم آورده تا جهان با تمام عظمتش به دهکده ای کوچک تبدیل شود که هیچ نظارت مرکزی و قانونی برای دسترسی به آن وجود ندارد. وابستگی زیر ساختهای حیاتی کشورها به شبکه اینترنت از یک سو و نبود نظارت قانونمند بر دسترسی کاربران از سویی دیگر بسیاری از کشورها را نگران امنیت ملی خود ساخت، این نگرانی ها پس از افشاگری های ادوارد اسنودن در خصوص اقدامات جاسوسی سازمان های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس از مراکز صنعتی و نقض حریم خصوصی شهروندان شدت بیشتری یافت.
در کشورما نیز پس از حملات گسترده و سازمان دهی شده به تاسیسات هستهای کشور توسط استاکسنت و همچنین مشکلات پیش آمده برای نیروگاه بوشهر، اهمیت راه اندازی شبکه ملی اینترنت بیش از پیش آشکار شد.
این طرح برای نخستین بار در اواخر سال 1384 به منظور کاهش وابستگی به شبکه جهانی اینترنت مطرح و در فاصله سالهای 86 تا 88 در هیات وزیران به تصویب رسید و قرار بر آن بود تا سال 89 به بهره برداری برسد اما اینگونه نشد و با تغییر نام به شبکه ملی اطلاعات راه اندازی آن به پایان برنامه پنجم توسعه موکول شد! این تاخیر ها آنقدر ادامه یافت که سرانجام در بیست و سوم خرداد ماه سال جاری مقام معظم رهبری لب به گلایه گشودند و با اشاره به آسیب های ناشی از هجمه مسائل ضد ارزشی و اطلاعات ناصحیح و مخالف منافع ملی در فضای مجازی، خواستار پیگیری مسؤلان برای راه اندازی شبکه ملی اطلاعات شدند. در همین خصوص حمید رضا مقدم فر، مشاور فرهنگی رسانه ای فرمانده کل سپاه در گفت وگو با «الف»، تلاش های صورت گرفته در خصوص راه اندازشبکه ملی اطلاعات از سوی مسؤلان را نه تنها در خور نمی داند، بلکه معتقد است حتی فهم مشترک و دقیقی نیز از این فضا وجود ندارد.
مقدم فر بر این باور است که «برخی به گونهای تبلیغ میکردند که انگار با ایجاد شبکه ملی ارتباطات، قرار است اینترنت را در کشور حذف کنند! که این از آن حرفهای تاسفآور و خندهآور این جریانات است.»
در ادامه مشروح این گفت وگو را می خوانید:
وضعیت نحوهی استفاده از فضاهای مجازی در کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در جهتگیریهای سیاسی مردم هم تاکنون اثری داشته یا شواهدی مبنی بر اثرات آن وجود دارد؟
پیش از پاسخ مستقیم به این سوال، یک نکته کلی اما مهم درباره فضای مجازی این است که نباید با آن به شکل سادهانگارانه و شکلی مواجه شد. متاسفانه در کشور ما مطالعات اندیشهای و فلسفی کافی در این باره هنوز انجام نشده، برخلاف برخی دانشگاههای مهم دنیا، مانند هاروارد که مباحث نظری مهمی درباره فلسفه فضای مجازی ترتیب دادهاند و فیلسوفانی مانند دریفوس و هایم و ... که در این باره اندیشیدهاند. البته مطالعات و مقالاتی از ناحیه افرادی همچون آقایان داوری اردکانی، اعوانی، خسروپناه، دینانی و برخی دیگر دیدهایم اما باید پذیرفت که به این موضوع، علیرغم اهمیت بسیار فراوان آن، آنچنان که باید و شاید و به صورت روندی در کشور پرداخته نشده است.
مباحثی مانند تاثیر فضای مجازی بر معرفت، تاثیر آن بر روابط اجتماعی و مسائلی از این دست، موضوعاتی است که پتانسیل بسیاری برای پرداخت دارد. این یک بحث قدیمی در عرصه تکنولوژی است که تکنولوژی صرفاً یک ابزار است، یا ابزاری است که فرهنگی را با خود حمل میکند؟ بدین معنا که وقتی شما از یک تکنولوژی استفاده میکنید، خود بخود سرایت یک فرهنگ را هم پذیرفتهاید یا خیر؟ در این باره مباحث مختلفی در طول تاریخ، بویژه از زمان اشپنگلر(فیلسوف آلمانی) به این سو مطرح شده. اما به طور کلی نظری که به عقیده ما بیشتر با واقعیت سازگار هست این است که تکنولوژی نه یک ابزار صرف است(نفی دیدگاه Instrumental نسبت به تکنولوژی) و نه یک فرهنگ و روح متصلب که نتوان از آن به نفع خود استفاده کرد.
ما معتقدیم باید از هر تکنولوژی استفاده کرد، اما در عین حال باید هوشمند بود و سادهانگارانه با آن نباید مواجه شد.
حال با این مقدمات، اگر بخواهیم به سوال شما پاسخ روشنتری بدهم، عیلرغم درگیری عملی قاطبه مردم ایران با فضای مجازی، اما هنوز راجع به فلسفه آن و تاثیرات مثبت و منفی که میتواند داشته باشد، آگاهی دقیقی در افکار عمومی وجود ندارد و البته نگهداشتن افکار عمومی در یک جهل نسبت به این مسائل، کاملاً به سود پوپولیستهاست. آنها که فقط خود را مدعی آزادی فضای مجازی و ... نشان میدهند و اگر کسی نسبت به ضرورت استفاده توام با تامل از فضای مجازی سخن گفت او را متهم به چیزهای دیگر میکنند.
اتفاقاً جالب است بدانید که اینترنت در ایران برای اولین بار توسط موسسه فیزیک نظری(دانشهای بنیادی امروز) وارد کشور شد که مسئولیت آن را یک اصولگرای با سابقه برعهده دارد. پس اگر بخواهند اینترنت را هم جناح بندی کنند، بیشتر به سود جریان مقابل جناحی است که خود را مدعی همه آزادی ها و دیگران را مخالف همهگونه تکنولوژی معرفی میکند.
بحث من البته در این جا طرفداری از یک جناح و شماتت جناح دیگر نیست، بلکه میخواهم عرض کنم در موضوعات بسیار مهمی همچون فضای مجازی باید این دعواهای بعضاً کودکانه حزبی و جناحی را سیاسیون و مسئولان ما کنار بگذارند و به نحو کارشناسانه و به سود منافع ملت ایران با این پدیده مواجه شوند.
در اینکه استفاده از پدیده فضای مجازی در جهتگیریهای سیاسی مردم تاثیری داشته یا خیر، جمعبندی قطعی ندارم. اما اگر مقصود شما این تصور است که هرچه فضای مجازی آزادتر باشد، یک جناح سیاسی در ایران(مثلاً موسوم به اصلاحطلبان) بیشتر تقویت خواهد شد، این را قبول ندارم.
این ادعا شبیه همان ادعایی است که میخواستند از نظریه مکلوهان درباره دهکده جهانی نتیجه بگیرند که لیبرالیسم پایان جهان خواهد بود! یعنی اگر به وسیله ارتباطات، دنیا تبدیل به دهکده جهانی(از نظر ارتباطات تنگاتنگ مردمی) شود، لیبرالها برنده میدان خواهند بود چرا که منطق قویتری دارند! اما بعد از گسترش اینترنت شاهد بودیم که مهمترین سانسورهای آشکار و بویژه سانسورهای پیچیده علیه نظریات مخالف لیبرالیسم در همین شبکههای اجتماعی به کارگیری شد.
در یک نمونه که خودم با آن مستقیما درگیر بودم، راجع به نامههای رهبر معظم انقلاب خطاب به جوانان در غرب، در توئیتر و سایر شبکههای مجازی و همچنین رسانههای رسمی در غرب، تلاشهای گسترده ای برای جلوگیری از رسیدن آن به گوش جوانان غربی انجام دادند. حتی در مواردی، توئیتر قوانین خود را هم تغییر داد تا به این سانسور، رسمیت قانونی هم بدهد! که البته بحث آن مفصل است و انشاءالله در آینده در این باره اگر فرصت بود جزئیات بیشتری گفته خواهد شد.
محدودیت در موارد ضروری آری اما سلیقه ای نه آیا برای مقابله با جنگ نرم ، فیلترینگ فضاهای مجازی یا مسدود ساختن آنها و یا جمع آوری دیشهای ماهواره را روش مناسبی می دانید؟
ببینید اینجا دو بحث وجود دارد، اول اینکه آیا اساساً فیلترینگ و ایجاد محدودیت در فضای مجازی قابل پذیرش هست یا خیر؟ ثانیاً اگر جواب اول، آری است، حد این محدودیت تا کجاست؟
برخلاف چیزی که بعضا تصور و از جانب عدهای هم تبلیغ میشود، کلیت ایجاد محدودیت، در غالب کشورها امر پذیرفته شدهای است؛ مثلاً جالب است بدانید کشوری همچون آمریکا سال 2014 از سوی گروهی به اسم گزارشگران بدون مرز، در لیست کشورهای دشمن اینترنت درج شده! قصد من تکیه به گزارش این گروه نیست؛ بلکه میخواهم بگویم کشوری که از نظر برخی قبله آزادی معرفی میشود هم تا حدی محدودیت ایجاد کرده که جزو دشمنان اینترنت لقبش دادهاند! پس نفس ایجاد محدودیت را تقریباً همه پذیرفتهاند.
اما ایجاد محدودیت باید حسابشده و دقیق و فقط در موارد کاملاً ضروری باشد و از مباحث سلیقهای در این موضوع جلوگیری شود.
اگر مقصود سوال شما این است که کسانی مقابله با جنگ نرم را محدود به فیلترینگ و جمعآوری دیش و... بکنند، قطعاً این غیرعاقلانه است. مقابله با جنگ نرم دشمن، پروسهای پیچیده و همهجانبه است که بیش از هرچیز، نیازمند کار ایجابی است و نه صرفاً اقدامات سلبی.
در کنار تهدیدات فضای مجازی این فضا چه فرصتهایی را در اختیار مردم و بویژه نیروهای انقلابی قرار داده ؟
مهمترین سرمایه جبهه انقلاب، "پیام حق" است. پیام حق چون منطبق بر فطرت است، در صورتی که به مخاطب برسد، تاثیر سازنده خود را لاجرم به جا خواهد گذاشت. فضای مجازی از این نظر که محیطی برای رساندن این پیام به افکار عمومی دنیا میتواند تولید کند، فرصت بسیار ویژهای است.
در همین ماجرای نامه رهبر معظم انقلاب به جوانان در غرب، اقداماتی که برخی جوانان برای رساندن این پیام به گوش جوانان غربی انجام دادند حاوی نکات و تجربیات بسیار ارزشمندی بود. غرب از رسیدن این پیام به گوش جوانان میترسد و به همین دلیل همانطور که عرض کردم، به صورت کاملا سیستماتیک پیچیدهترین سانسورها را علیه دیده و شنیده شدن اصل و محتوای این نامهها اعمال کردند.
اما در عین حال نتوانستند مانع تبلیغ و ترویج پیامهای نورانی و حیات بخش این نامهها برای معرفی اسلام و انقلاب اسلامی و نیز پاسخ به شبهات و تخریبها از طریق فضای مجازی بشوند و اینجاست که اصطلاحاً گفته میشود چاقو دسته خود را برید و تهدیدها به فرصت مبدل شد.
برخی گروهها برای قدرت، به منافع ملت خیانت میکنند
به عقیده شما آیا مطالبه رهبر معظم انقلاب اسلامی در زمینه «مواجهه هوشمندانه و مقتدرانه با فضای مجازی» از سوی مسئولان جدی گرفته شده ؟
تلاشهای خوبی بعضاً در نهادهای مختلف و همچنین شورای عالی فضای مجازی انجام شده اما من تصور میکنم آنچه صورت گرفته، با آنچه مدنظر رهبر معظم انقلاب بوده، فاصله بسیار زیادی دارد. از نظر رهبر معظم انقلاب، فضای مجازی، به اندازه خود انقلاب اسلامی اهمیت دارد اما آیا این اهمیت از ناحیه مسئولان و دستاندرکاران احساس میشود؟ به عقیده بنده قطعاً خیر. تصور میکنم نه تنها اقدام درخوری صورت نگرفته، بلکه حتی فهم مشترک و دقیق نیز از این فضا وجود ندارد. همچنان که در ابتدای پاسخ به سوال اول هم عرض کردم.
متاسفانه چنین مباحث بسیار کلان که با سرنوشت یک ملت و با فرهنگ قاطبه این ملت سر وکار دارد هم در کشور ما معمولاً اسیر بازیهای سیاسی و جناحی میشود. برخی گروهها برای قدرت، به منافع ملت خیانت میکنند و مانع از شکلگیری بحثهای کارشناسی و دقیق و علمی در این مباحث میشوند. مثلاً اگر کسی بخواهد درباره لوازم و ضرورتهای استفاده از اینترنت صحبت کند، بلافاصله به او برچسب ضدآزادی، ضداینترنت و ... می زنند. در حالی که در برخی کشورهای رشدیافته، ساحت این مباحث کاملاً از دعواهای سیاسی جداست و به عنوان یک مسئله کلان با آن برخورد میشود.
در کره جنوبی تنها 7 درصد از اینترنت خارجی استفاده می شود
چرا یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری ایجاد شبکه ملی ارتباطات است؟
یکی از مصادیقی که عرض کردم برخی گروهها و دستهها برای منافع حزبی و گروهی و فریب مردم، هوچیگری را در دستور کار قرار داده بودند، همین موضوع شبکه ملی ارتباطات است. به گونهای تبلیغ میکردند که انگار با ایجاد شبکه ملی ارتباطات، قرار است اینترنت را در کشور حذف کنند! این از آن حرفهای تاسفآور و خندهآور این جریانات است.
مهمترین ویژگی شبکه ملی ارتباطات، امنیت و سرعت در ارتباطات است. امروزه تلاشهای گستردهای از ناحیه کشورهای استکباری برای حمله سایبری و تخریبهای سایبری در کشورهای دیگر میشود و یکی از نمونههای بسیار روشن آن علیه کشور ما موضوع ویروس استاکس نت است که چند سال پیش توسط اسرائیل و آمریکا علیه تاسیسات هستهای کشور به کارگیری شد و خساراتی به جا گذاشت.
ایمیل هایی که در کشور از طریق اینترنت جابجا میشود از نظر دسترسی بیگانگان به آن، یقیناً امنیت لازم را ندارد و به راحتی از سوی دشمنان قابل دسترس است. شبکه ملی اطلاعات این مهم را فراهم میکند که اطلاعات ایرانیان امن باشد. اگر مسئولان کشور خواستند نامه الکترونیکی به یکدیگر بفرستند این را در یک فضای امن انجام دهند. ضمن اینکه بسیاری از کارها در راستای دولت الکترونیک را امروز در فضای مجازی به علت نبود امنیت لازم نمیتوان انجام داد در حالی که اگر شبکه ملی اطلاعات راهاندازی شود، این اقدامات ممکن خواهد بود.
همچنین در بحث سرعت اینترنت که نیاز مهم امروز مردم و بویژه مراکز علمی و پژوهشی و ... است، با ایجاد شبکه ملی اطلاعات میتوان از سرعت بسیار بالاتری استفاده کرد.
امروزه کشورهای مطرح دنیا در زمینه اینترنت، اصرار به راهاندازی شبکه ملی اطلاعات داخلی خودشان دارند. در کشورهایی مانند کره جنوبی که پر سرعتترین و بیشترین مصرف اینترنت در آنجا است ۹۳ درصد از بهرهبرداری آن از شبکه ملی خودشان است که بیشترین خدمات را به مردم کشورشان میدهند و تنها ۷ درصد از اینترنت خارجی استفاده میکنند.
وزارت ارتباطات مکلف به ارائه گزارش و برنامه زمانبندی شفاف است
سهم شورای عالی فضای مجازی و سایر دستگاهها در عدم راه اندازی شبکه ملی اطلاعات چه میزان است؟
با توجه به اینکه راهاندازی این شبکه ملی امری اجرایی به حساب میآید بنابراین متولی اجرای آن وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است که البته در بعد کلان و حاکمیتی شورای عالی فضای مجازی که نقطه متمرکز و کانونی سیاستگذاری و تصمیمگیری و هماهنگی در فضای مجازی کشور است، باید اقدام به پیادهسازی مراحل اجرایی این شبکه کند.
اعضای حقیقی و حقوقی شورای عالی فضای مجازی که سران سه قوه نیز جزو آن هستند، باید با مطالبهگری خود در این حوزه مسئولان اجرایی را به سمت پیادهسازی این شبکه براساس مدل زمانبندی سوق دهند و تشویق کنند اما متأسفانه گاهی مشاهده میشود که اعضای این شورای با بی توجهی نسبت به اهمیت راهاندازی این پروژه که تأکید اصلی رهبری در فضای مجازی است، به تصویب و بررسی موضوعاتی در این عرصه میپردازند که اهمیت بالایی ندارد.
برخی اعضای شورای عالی فضای مجازی معتقد هستند وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات پس از گذشت چهار سال از روی کار آمدن دولت یازدهم گزارش مستند و مستدلی مبنی بر نحوه اجرا و برنامه زمانبندی اجرای شبکه ملی اطلاعات به این شورا ارائه نداده است که این موضوع در صورت صحت میتواند، حاکی از غفلت مسئولان نسبت به اجرای پروژهای به این مهمی که مورد تأکید مقام معظم رهبری است، باشد.
امیدواریم اعضای شورای عالی فضای مجازی با توجه به گلایه اخیر مقام معظم رهبری در ارتباط با عدم اجرای شبکه ملی اطلاعات در کشور، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات را مکلف به ارائه گزارش عملکردی دراین زمینه کنند و برنامه زمانبندی جامع و شفافی را در ارتباط با اجرای آن مطالبه نمایند.