در بیابان تاریک بیانتها فریادرسی نیست. زن جوانی است که یکی از گرگهای شهر به عنوان «مسافرکش» سوارش کرده، اما به جای رساندنش به مقصد، او را به بیابان کشانده است.
راه گریزی نیست اما زن میدود. آنقدر میدود تا از نفس میافتد و روی خاک و سنگ و خار بیابان زانو میزند. به پای تبهکاری میافتد که چشمانش نگاهی حیوانی دارد. به التماس از او میخواهد هرچه که دارد را بردارد و برود و دامنش را آلوده نکند. اما شعلههای هوسهای شیطانی در چشمان مرد خاموششدنی نیست...
روز بعد در صفحه حوادث ماجرای غمانگیز این زن را میخوانیم که نیمههای شب با پای پیاده خود را از بیابان به جاده رسانده و رانندهای با دیدن سر و وضع پریشانش دل سوزانده او را به کلانتری رسانده است.
این صحنهای از جنایتهای راننده سمند سفیدی است که طی 40 روز 9 زن و دختر را به شیوه خفاش شبهای تهران و در لباس مسافربر، در مسیر میدان آزادی تهران تا شهر قزوین به دام انداخت و آنها را به بیابان کشاند و پس از سرقت پول و اشیای قیمتیشان به برخیشان تعرض کرده است. حدود 19 سال پیش نیز گروه حوادث «ایران» طی گزارشهایی جنایت هولناک مرد جوانی به نام غلامرضا خوشرو ـ خفاش شب ـ را فاش کرد که به شکار زنان و دختران میپرداخت و بعد هم جان قربانیانش را میگرفت. این تبهکار نیز با یک خودرو از نیمههای شب تا سحرگاه در خیابانهای شهر پرسه میزد و زنان و دخترانی که از شیفت کار شبانه به خانه باز میگشتند یا میخواستند به محل کار یا تحصیلشان بروند سوار خودرو میکرد و پس از تجاوز و کشتن آنها، اجسادشان را در حاشیه غرب تهران رها میکرد.
اما سؤال اینجاست که چرا با وجود هشدارهایی که پس از دستگیری هر جانی از سوی خبرنگاران حوادث به خانوادهها و بخصوص زنان و دختران داده میشود و خطرات حضور اینگونه جنایتکاران را به زنان و دختران جوان بازگو میکنند، باز هم هر از گاهی شاهد چنین جنایاتی هستیم؟
در گفتوگوهایی که با خانوادهها داشتهایم بسیاری از مادران و پدران و کارشناسان نیز بر این نکته تأکید داشتند که کوتاهی در کنترل جانیان شب و بیتوجهی برخی از بانوان نسبت به وجود چنین خطراتی از مهمترین عوامل گرفتار شدن در دامهای شیطانی است.
اما نباید فراموش کرد که علت اصلی در تکرار اینگونه جرایم بیمبالاتی برخی از دختران و زنانی است که با همه هشدارها سوار هر خودرویی میشوند که جلوی پایشان میایستد، بعد هم بدون واهمهای برای رسیدن به مقصد سوار میشوند بیتردید همین بیمبالاتیهاست که خفاشان و گرگهای شهری را ترغیب میکند تا با یک خودرو در پی شکار و طعمههای سادهدلشان باشند. دیروز در صفحه حوادث «ایران» گزارشی از جنایتهای سیاه راننده یک سمند سفید منتشر شد. این تبهکار حدود 40 روز یعنی از فروردین تا خرداد امسال دستکم 9 زن و دختر مسافر را سوار خودرویش کرده و بعد از کشاندن آنها به بیابانهای اطراف کرج و قزوین، به چند تن از آنها تعرض کرده است. این تبهکار سرانجام با ردیابیهای پلیسی و با شلیک گلوله مجروح شد و به دام افتاد. او پس از عمل جراحی، سعی کرد از پنجره بیمارستان بگریزد که پس از سقوط لگن و پایش شکست. رسیدگی به پرونده این شیطانصفت از سوی قاضی هدایت رنجبر - رئیس شعبه اول دادگاه کیفری یک کرج - در دستور رسیدگی ویژه قرار دارد. این در حالی است که قاضی دادگاه جنایی از دختران و زنان جوان که در دام این تبهکار گرفتار شدهاند خواست در صورت شناسایی تصویر متهم و خودرواش برای طرح شکایت محرمانه به اداره آگاهی کرج یا دادگاه کیفری مراجعه نمایند.
اطلاعرسانی قبل یا بعد از دستگیری تبهکاران؟
در پی افشای جنایتهای سیاه راننده ارابه شیطانی یکی از کارشناسان بازنشسته پلیس آگاهی درگفتوگو با خبرنگار حوادث «ایران» با اشاره به نقش رابطه پلیس با رسانهها در خصوص اطلاعرسانی بهمردم درباره پیشگیری از برخی حوادث گفت: این موضوع مورد بحث و اختلاف نظر بین رسانهها و پلیس است که آیا اخباری مانند افتادن 9 زن و دختر در دام شیطانی رانندهای با سمند سفید باید قبل از دستگیری مجرم برای مردم و خانوادهها اطلاعرسانی شود یا بعد از آن؟ بهگفته سرهنگ مصطفایی در چنین مواردی خبرنگاران و بسیاری از خانوادهها مایل هستند که سریعتر اخبار حوادث اتفاق افتاده در سطح جامعه منعکس و اطلاعرسانی شود. اما گاهی پلیس وکارآگاهان انتشار چنین اخباری را پیش از دستگیری عاملان جنایتها و پروندههای مشابه و قبل از انجام تحقیقات کامل صلاح نمیدانند، چرا که معتقدند برخی مواقع انتشار این اخبار بدون در نظر گرفتن زوایای پنهان جنایات باعث میشود مجرمان در ادامه جنایتهایشان هشیارتر شوند. یا حتی با تغییر محلهای ارتکاب جرم پلیس را بهدنبال خود بکشانند و به فرار ادامه دهند. بنابراین کارآگاهان و کارشناسان پلیس با مد نظر قرار دادن جوانب مختلف تشخیص میدهند که چه زمانی برای انتشار چنین اخباری به صلاح جامعه و مردم است. بنابراین شرایط پرونده نقش تعیین کنندهای در تعیین زمان اطلاعرسانی از سوی رسانهها دارد. گرچه در بعضی مواقع اطلاعرسانی میتواند مؤثر باشد یا در سطوح محدودتری در همان منطقه مورد جرم میتوان به شهروندان هشدارهای لازم را داد تا سبب نگرانی همه افراد جامعه نشود.
در ضمن میتوان برای جلوگیری از حوادث و وقایعی چون آدم ربایی توسط تبهکاران مسافربرنما به شهروندان هشدارهای لازم را داد و بخصوص به زنان و دختران توصیه کرد در ساعات مختلف شبانه روز بویژه سحرگاهان و نیمهشبها امنیت کمتری حاکم است پس به دقت مراقب باشند. ضمن اینکه در مناطقی که احتمال وقوع جرم بیشتر است باید مسیرهای رفت و آمد درون شهری و برون شهری را تحت نظر و مراقبتهای لازم قرار داد و بهطور کلی پلیس باید با کنترل دقیق از فعالیت مسافرکشهای افراد خلافکار جلوگیری کند. البته باید قربانیان چنین حوادثی را هم از هم تفکیک کرد. برخی از آنان افرادی هستند که در یک رابطه دوستی قرار میگیرند و بدون پیشبینی حادثهای فریب میخورند و مورد تعرض قرار میگیرند. گروه دیگر نیز قربانیانی هستند که در مسیرهای کاری یا حتی در خانه مورد تهاجم و تعرض از سوی تبهکاران و جانیان قرار میگیرند که در این مورد دیگر بحث خطای رفتاری از سوی خود قربانی نیست. متأسفانه برخی از این افراد قربانی از ترس اینکه مبادا متهم به داشتن رابطه با مرد مجرم شوند یا مورد شماتت قرار بگیرند بهخاطر حفظ آبرو و پیامدهای منفیاش شکایتی را مطرح نمیکنند و همین امر فرصت بیشتری برای تکرار جرم به افراد تبهکار میدهد و با جرأت بیشتری به رفتار شیطانیشان ادامه میدهند.
به گفته کارآگاهان بازنشسته پلیس توصیه پلیس و کارشناسان نیز همیشه به زنان و دختران جوان این است که اگر به دام تبهکاران افتادند با تنظیم شکایت علیه افراد مجرم جلوی رفتار پر خطر آنها را بگیرند و از حق خودشان دفاع کنند و اطمینان داشته باشند که تمام گفتههایشان با پلیس در جریان تحقیقات محفوظ میماند و بهشکایتشان رسیدگی میشود. همچنین باید این مورد را هم مورد توجه قرار دارد که با شکایت از افراد مهاجم، پلیس به دستگیری و شناسایی اینگونه تبهکاران اقدام میکند و همین امر از لحاظ روانی نیز برای قربانیان یک التیام روحی به همراه میآورد، چرا که این افراد همیشه حادثه را بهعنوان یک کابوس و خاطره بد در ذهن خود خواهند داشت ولی اگر بدانند قربانیان چند تن هستند که آسوده خاطرتر خواهند شد و با دستگیری ومجازات ربایندگان به آرامش نسبی خواهند رسید.
ضرورت آموزش به زنان و دختران
دکتر جعفر بای، محقق و کارشناس آسیبهای اجتماعی نیز با اشاره به علل چنین حوادثی نداشتن نظارت دقیق بر امور حمل و نقل را یکی از عوامل بروز رفتارهای شیطانی گرگهای مسافربرنما دانسته و میگوید از آنجا که نظارت قوی روی کار رانندگان مسافربر شخصی نیست بههمین خاطر افراد شیطان صفت با نیتهای سیاه خود از این موقعیت سوءاستفاده میکنند و باداشتن یک خودروی شخصی به پرسهزدن در خیابان و جادهها میپردازند. آنها بهعنوان راننده مسافربر شخصی، زنان و دختران را براحتی سوار کرده و نیات شوم خود را عملی میسازند.
متأسفانه با وجود تکرار جرم توسط مسافرکشهای شیطان صفت دستگاههای ذیربط برخورد جدی با اینگونه افراد برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی نمیکنند و نظارت جدی روی رفتار تبهکاران و گرگ صفتان این چنینی وجود ندارد. در آخرین مورد از این جنایات به شیوه خفاش شب میبینیم مرد تبهکاری توانسته طی 40 روز در یک مسیر مشخص و بدون واهمه 9 زن ودختر را طعمه قرار داده و آنان را به بیابان کشانده و اعمال شیطانی و حیوانیاش را انجام دهد.
بنابراین ضرورت ساماندهی و نظارت بر فعالیت مسافرکشهای آزاد اهمیت خاص دارد چرا که امروزه شاهد افزایش چنین تبهکاریهایی هستیم. ضمناً امروزه شاهد فعالیت برخی رانندگان تاکسیهایی هستیم که در پی مسافران خاص هستند و فقط دربستی کار میکنند.
افزایش چنین تاکسیهایی نیز یکی دیگر از عواملی است که مسافران به ناچار سوار خودروهای مسافرکش میشوند. شهروندان نیز باید از گرفتن تاکسیها بهعنوان خودروی دربستی، خودداری کنند و اینکار را به آژانسها بسپارند تا تاکسیها به حمل ونقل عمومی شهروندان بپردازند. از سوی دیگر آموزش دفاعی برای زنان و دختران برای مقابله با تبهکاران مسافرکش نیز ضروری است. آموزشها و ایمنسازیهای شهروندان بخصوص بانوان باید از سوی مسئولان به صورت قانونی صورت پذیرد، با همه این تمهیدات، برخورد قاطع و قهرآمیز با اینگونه تبهکاران بسیار مهم است.
همچنین باید دانست که گاهی برق طلا و زیورآلات و وسایل گرانقیمت که توسط بانوان در معرض دید قرار میگیرد میتواند برای تبهکاران وسوسهانگیز باشد. اگر چه رسانهها همواره هشدارهایی را در این رابطه به خانوادهها میدهند اما ضرورت دارد بانوان از سوار شدن به خودروهای ناشناس و متفرقه خودداری کنند. اگر زنان و دختران سوار خودروهای ناشناس و غریبه نشوند هرگز چنین حوادث تلخ وناگواری رخ نخواهد داد.