نظر منتشر شده
۱۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 435625
مغزهای پزشکی در تدارک فرار!
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۷ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۴۰
شاید اگر طرح پزشک خانواده به درستی اجرا می‌شد، دیگر نباید نگران مهاجرت پزشکان خود بودیم.

روزنامه آرمان نوشت: «‌چندی پیش رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور آمار خروج پزشکان از کشور را نگران‌کننده و رو به فزونی توصیف کرد. به گفته علیرضا زالی بیشتر پزشکانی که قصد خروج از کشور را دارند، جوان هستند و ۱۵ هزار فارغ‌التحصیل پزشکی داریم که هنوز به سازمان نظام پزشکی مراجعه نکرده‌اند و ممکن است از کشور خارج شده باشند. فرهنگ اشتباه تخصص‌گرایی در میان مردم باعث شده است موجی از تخصص‌گرایی در میان پزشکان نیز به وجود آید. شاید اگر اهتمام بیشتری به طرح پزشک خانواده می‌شد، مشکلات امروز را نداشتیم.

رئیس سازمان نظام پزشکی در شانزدهمین کنگره سالانه انجمن متخصصان پوست ایران گفت: سازمان نظام پزشکی برای متقاضیان در راستای وظایف خود، یک گواهی عدم سوء‌پیشینه برای خروج از کشور صادر می‌کند.

زالی با بیان این که صدور این گواهینامه به معنای این است که فرد متقاضی برای مدت طولانی از کشور خارج خواهد شد، اظهار داشت: تا قبل از سال ۹۲ سازمان نظام پزشکی به طور میانگین هفته‌ای یک گواهی صادر می‌کرد ولی در سال ۹۴ تعداد هزار و ۹۸۰ گواهی صادر کردیم که این آمار بسیار نگران‌کننده‌ای است.

رئیس سازمان نظام پزشکی با اشاره به این که عمده متقاضیان دریافت این گواهی پزشکان نسل جوان کشور هستند، بیان کرد: رفتار با جامعه پزشکی طی سال‌های اخیر رفتار خوبی نبوده است و این موضوع، بازتاب و نتیجه رفتارهای ما با جامعه پزشکی است.

زالی تصریح کرد: می‌توان این موضوع را معادل مهاجرت یا فرصت مطالعاتی تلقی کرد ولی وظیفه ما این است زنگ‌های خطر را به صدا درآوریم.

او با ارائه آمار متخصصان پزشکی که به سازمان نظام پزشکی مراجعه نکرده‌اند، افزود: امروز ۱۵ هزار پزشک فارغ‌التحصیل از دانشگاه‌ها داریم که به سازمان نظام پزشکی مراجعه نکرده‌اند و حتی اگر فرض کنیم حدود پنج هزار نفر از این جمعیت ۱۵ هزار نفری، فوت شده یا به کار دیگری مشغول شده باشند، به این معنا است که ۱۰ هزار نفر دیگر ممکن است از کشور خارج شده باشند و این علاوه بر گواهی‌هایی است که در سال ۹۴ صادر کردیم.

عضو فرهنگستان علوم پزشکی کشور ادامه داد: صحبتی با یکی از روسای دانشگاه‌های بزرگ کشور داشتم که او در پاسخ به این که اورژانس‌هایشان را چگونه اداره می‌کنند، گفت: نیروی انسانی کافی برای این کار ندارند و از بیرون پزشک می‌آورند.

زالی این پرسش را مطرح کرد که آیا فکر نمی‌کنیم در آینده بسیار نزدیک چه اتفاقی برای حوزه سلامت مردم خواهد افتاد؟

او که عضو هیات بورد جراحی مغز و اعصاب کشور است، عنوان کرد: امسال از هر ۲۵ نفری که در بورد کتبی و شفاهی قبول شدند، سوال کردم که در شرایط فعلی حاضر هستید در دانشگاه، کار دولتی انجام دهید که پاسخ ۲۴ نفر آنها منفی بود.

این متخصص مغز و اعصاب یادآور شد: بیش از یک سال است که پزشکان ما کارانه دریافت نکرده‌اند. مطالبات جامعه پزشکی در این مدت پرداخت نشده است. او از مسئولان کشور درخواست کرد به پزشکان تمام‌وقت در بیمارستان‌های دانشگاهی سر بزنند و ببینند که چه وضعیت بغرنجی دارند، زیرا این افراد ۸ تا ۱۰ ماه است که کارانه نگرفته‌اند و زندگی آنها نمی‌چرخد.

زالی اظهار کرد: با این سازوکار و میزان پرداخت و حجم مطالبات بر زمین‌ مانده، جامعه پزشکی چگونه باید اعتماد کند و به فعالیت در نظام دولتی امیدوار باشد.

رئیس سازمان نظام پزشکی تاکید کرد: ما این نگرانی‌ها را می‌گوییم تا مسئولان کشور در این زمینه چاره‌اندیشی کنند؛ چرا که اختفای این اطلاعات به ضرر نظام سلامت و مصالح عمومی کشور خواهد بود.

تخصص‌گرایی افراطی، آفت پزشکی

یکی از آفت‌هایی که به جان حوزه پزشکی کشور افتاده، تخصص‌گرایی است که مردم با کوچک‌ترین مشکلی به سراغ متخصصان می‌روند. اگر گذرتان به مطب برخی از پزشکان متخصص افتاده باشد، متوجه این مساله می‌شوید که کافی است به جای ساعت چهار بامداد، پنج از خواب برخاسته و پنج‌و‌نیم صبح به مرکز رسیده باشید تا خواهی‌نخواهی، زمان احتمالی ویزیت شدنتان به بعد از ساعت ۱۰ صبح موکول شود؛ نه آن که پزشکان دیر بیایند، بلکه بیشتر ساعت هشت تا هشت و نیم در محل کار حاضرند ولی صف مراجعان زیاد است و‌ شمار افرادی که پزشکان معاینه می‌کنند یا به معاینه آنان می‌رسند، محدود. فارغ از بحث کسانی که واقعا به پزشک متخصص نیاز دارند، برخی به اشتباه فکر می‌کنند برای هر نوع مشکلی باید به پزشک متخصص مراجعه کنند.

به گفته امیرمحمود حریرچی، جامعه‌شناس حوزه پزشکی «در کشورهای پیشرفته، پزشک خانواده مسئول تعدادی از افراد است که بیمارستان‌ها این افراد را بدون مراجعه به پزشک خانواده پذیرش نمی‌کنند. اگر پزشک خانواده تایید کرد، متخصص بیمارستان بیمار را ویزیت می‌کند. آن چه در کشور ما انجام می‌شود تنها نام پزشک خانواده است. پزشک خانواده در کشورهای پیشرفته در استخدام دولت است و حقوق مناسبی دریافت می‌کند و حسرت متخصص شدن را نمی‌کشد و خود را متخصصی می‌داند که می‌تواند از نوزاد تازه‌متولد شده تا افراد ۹۰ ساله را پذیرش کند. با این سیستم ارجاع که یادآور شدم در ۸۰ درصد مراجعات، مشکل حل می‌شود. ۱۵ درصد هم با مراجعه به بیمارستان‌های شهری درمان می‌شوند و فقط پنج درصد افراد هستند که به متخصص مراجعه می‌کنند. در حالی که در کشور ما این مساله وارونه است و بیشترین مراجعه را به متخصصان داریم.»

شاید اگر طرح پزشک خانواده به درستی اجرا می‌شد، دیگر نباید نگران مهاجرت پزشکان خود بودیم.

سودای تخصص

دادهﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ اﺟﺮای ﭘﺰﺷﻚ ﺧﺎﻧﻮاده در اﻳﺎﻟﺖ ﻣﺘﺤﺪه آﻣﺮﻳﻜﺎ ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺑﻴﺶ از ۶۰ درصد از ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺑﺮای ﻣﺮاﻗﺒﺖ از ﺑﻴﻤﺎریﻫﺎی ﻣﺰﻣﻦ ﺑﻪ ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺧﺎﻧﻮاده و ﻋﻤﻮﻣﻲ اﺧﺘﺼﺎص ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ که نتایج آن در مقالات علمی تخصصی داخلی نیز منعکس شده است، در آمریکا از ﻛﻞ ﭘﺰﺷـﻜﺎن ﻫﻤﻜـﺎریﻛﻨﻨـﺪه ﺑـﺎ ﻃـﺮح ﭘﺰﺷـﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ۱۲درصد ﻣﺘﺨﺼﺺ ﭘﺰﺷﻚ ﺧﺎﻧﻮاده، ۱۳ درصد ﻣﺘﺨﺼﺺ داﺧﻠـﻲ، ۵/۴ درصد ﻣﺘﺨﺼﺺ زﻧـﺎن و زاﻳﻤـﺎن، ۳ درصد ﺟــﺮاح ﻋﻤــﻮﻣﻲ و ۵۸ درصد ﺑﻘﻴﻪ را ﭘﺰﺷﻜﺎن ﻋﻤﻮﻣﻲ و ﺳﺎﻳﺮ ﺗﺨﺼﺺﻫﺎ ﺗﺸﻜﻴﻞ ﻣـﻲدادﻧـﺪ؛ در ﺣﺎلی ﻛـﻪ مطالعات داخلی در ایران نشان می‌دهد در حال ﺣﺎﺿﺮ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺧﺎﻧﻮاده را ﭘﺰﺷﻜﺎن ﻋﻤﻮﻣﻲ ﺗﺸﻜﻴﻞ می‌دهند. آن چه امروز در روستاها وجود دارد یک مرکز بهداشت و درمان است که یک پزشک دارد و در اکثر موارد پزشکان طرحی هستند؛ به این معنا که برای گذراندن طرح خود به آن روستاها فرستاده شده و نوعی از اجبار را برای خود حس می‌کنند یا پزشکانی به دلیل بیکاری به این مناطق می‌روند. اکثر پزشکانی که در مراکز روستایی فعالیت دارند بومی نیستند و زندگی شهری داشته‌اند. به همین دلیل آخر هفته‌ها از روستا خارج می‌شوند. البته امکانات و حقوقی که برای این پزشکان در نظر گرفته شده بسیار پایین و در سطح حداقل‌هاست. شرایط برای این پزشکان هم مطلوب نیست، چون هم مسئول آن مرکز هستند، هم باید ویزیت بیمار داشته باشند و همچنین به صورت سیار به روستاهای اطراف خدمات بدهند. در چنین شرایطی پزشک روستا منتظر این است که طرحش تمام شود و به شهر خود بازگردد یا اگر طرحی نیست، تمام سعی خود را می‌کند تا بتواند تخصصی بگیرد.

طرح پزشک خانواده و نجات پزشکان عمومی

تاریخچه پزشک خانواده به سال‌های پس از جنگ جهانی دوم برمی‌گردد؛ هنگامی که با افزایش تخصص‌های پزشکی، پزشکان عمومی به انزوا می‌رفتند. برای حل این معضل در آمریکا در سال ۱۹۶۹ بورد پزشکی خانواده به رسمیت شناخته شد و در سال ۱۹۷۲ آکادمی پزشک عمومی آمریکا به آکادمی پزشک خانواده تغییر نام داد. در پی این تحولات، کشورهای دیگری چون کانادا، انگلستان، چین، ویتنام، تایلند، ژاپن، عربستان، فلسطین و ۶۰ کشور دیگر نیز به این برنامه پیوستند. شرایط کنونی کشور ما با توجه به وجود مشکلات بهداشتی و شیوع برخی بیماری‌های عفونی و قلبی عروقی حاکی از ضرورت توجه به پزشک خانواده است. از سوی دیگر ظرفیت گشوده‌ای برای توان بالقوه پزشکان عمومی بیکار است که با بازآموزی آنها می‌توان، توان پزشکان عمومی را به شکل تخصصی‌تر و کاراتری به کار گرفت. در رابطه با کشورهای موفق در اجرای طرح پزشک خانواده می‌توان گفت که کشور آمریکا و آلمان دارای بهترین برنامه‌های پزشک خانواده هستند. بر اساس بررسی‌هایی که سازمان بهداشت جهانی در سال ۲۰۰۴ در آﻣﺮﻳﻜﺎ انجام داد، ۹۳ درصد ﺑﻴﻤﺎران از ﮔﻮش دادن ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺑﻪ ﻣﺴائل و ﻣﺸﻜﻼت آﻧﺎن، ۶۸ درصد آﻧﺎن از اﻣﻜﺎن ﻣﺴﺎﻋﺪت ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺧﺎﻧﻮاده در ﻫﻤﻪ ﻣﺸﻜﻼت ﺑﻴﻤﺎران و ۹۷ درصد آﻧﺎن از ﺻﺪاﻗﺖ و ﻫﻤﺪﻟﻲ ﭘﺰﺷﻜﺎن ﺧﺎﻧﻮاده رﺿﺎﻳﺖ داﺷـﺘﻨﺪ.

آلمان، پیشتاز طرح پزشک خانواده

در آلمان برنامه پزشک خانواده و نظام ارجاع بر اساس نظام تامین اجتماعی است که در آن گستره‌ای از سازمان‌های بیمه‌‌گر وجود دارد که از لحاظ سازمانی مستقل از فراهم‌آورندگان مراقبت‌های بهداشتی هستند؛ صندوق‌های بیمه در حقیقت بخشی از بیمه‌های اجتماعی هستند. هزینه‌های سرمایه‌ای عموما توسط دولت تامین می‌شود. منبع درآمد نظام عموما از راه مالیات‌های عمومی، مالیات بیمه‌ای و حق بیمه‌های خصوصی و عمومی است. شرکت‌های بیمه‌گر خصوصی به صورت کارانه هزینه‌های بیمارستان‌های خصوصی و انتفاعی و همچنین پزشکان خود را پرداخت می‌کنند. هر شهروند آلمانی موظف به داشتن نوعی بیمه است و در حدود ۹۰ درصد مردم آلمان تحت پوشش صندوق‌های بیمه هستند. حق بیمه درصد مشخصی از حقوق و دستمزد ناخالص است. کل مبلغ حق بیمه به‌ طور یکسان بین کارگر و کارفرما تقسیم می‌شود و همچنین افراد غیرشاغل نظیر بازنشستگان، کشاورزان، ازکارافتادگان و دانش‌آموزان نیز تحت پوشش بیمه قرار گرفته‌اند. بیماران تنها بخش کوچکی از هزینه را در نظام بیمه‌ای پرداخت می‌کنند.»
 
کلمات کلیدی : مهاجرت پزشکان + جامعه جراحان ایران
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۰:۴۵:۰۸
از هند و بنگلادش دکتر وارد کنیم خیلی به صرفه تره (4119282) (alef-11)
 
Denmark
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۰:۵۴:۵۶
هیچ جای دنیا برای پزشکان مثل ایران نمیشه! اختیارات و درآمد نامحدود و پاسخگویی و مالیات صفر (4119303) (alef-11)
 
Denmark
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۱:۲۷:۳۲
زندگی یک کارگر با 500 هزار تومان دستمزد نمیچرخد زندگی یک پزشک با 50 میلیون کارانه حال مقصر کیست؟ کارگر- پزشک - پول- زندگی (4119370) (alef-11)
 
Germany
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۲:۲۴:۲۵
سیستم نظام پزشکی در ایران یک سیستم معطوف به سود و خود برتربینی است. دلیلش هم روشن است. هم تنظیم کنندگان قواعد این سیستم از خانواده پزشکان هستند و هم ناظران این سیستم از خانواده پزشکان هستند. خدا وکیلی به خانواده هایی که بچه کنکوری دارند مراجعه کنید و ببینید چرا برخی دوست دارند فرزندشان پزشکی قبول شود؟؟؟ خدا وکیلی انگیزه‌ای جز پول هست؟؟

این سیستم در بین پزشکان نیز سلسله مراتب ظالمانه‌ای ایجاد می‌کند به نحوی که برخی کشیک‌های طاقت فرسای ۴۸ ساعته دارند تا روسای شان برای یک شب اورژانش که فقط روی کاغذ وجود دارد و ممکن است رییس حتی به اورژانس هم نیامده باشد رقمهای عجیبی دریافت کنند.

پزشکان جوانتر در این سیستم ارباب-رعیتی جایی برای رشد نمی‌بینند چون گلوگاه‌های اقتصادی پزشکی توسط ارباب‌ها اشغال شده است. سیستم درمان باید دولتی شود و درآمدهای پزشکان بایستی تعدیل شود. هم ا زبالا هم از پایین. یعنی هم حقوق رده‌های پایین پزشکان افزایش یابد هم حقوق‌های عجیب و غریب رده‌های بالا با ابزارهای مختلف اعم از مالیات بالای ۵۰ درصد و غیره تعدیل شود.

حتی در آمریکا هم که سیستم آن اصلا عادلانه نیست هم یک جراح سرشناس به اندازه پنج پروفسور درآمد دارد. اما در ایران یک جراح سرشناس به اندازه حدود چهل پروفسور درآمد دارد. باید سیستم درمان دولتی شود، از درآمدهای عجیب بالای هرم پزشکی کاسته شود و به درآمدهای کف هرم پزشکی افزوده شود. (4119463) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۲:۲۷:۱۰
بهتر. اینجا که فقط فکر پول هستند. اقلا اونجا مجبورن به فکر سلامتی مردم باشن. (4119470) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۳:۰۲:۵۷
شما سیاستگذاران پزشکی هم پدر پزشکان را درآوردید هم مردم را! (4119564) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۳:۴۳:۰۷
این خود نظام پزشکی است که با تعیین تعرفه های ویزیت و تفاوت فاحش بین ویزیت دکتر عمومی و متخصص این شائبه رو بوجود آورده که متخصصین خیلی بیشتر از عمومی ها می دونند و در کنار اون اونقدر دایره پذیرش تخصص رو تنگ کردند تا پذیرش تخصص آرزوی پزشکان عمومی بشه. (4119651) (alef-11)
 
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۳:۵۶:۳۳
مغزهای پزشکی؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مگه رشته خدماتی هم نبوغ می خواد!!!!!!!!!!

چرا انقدر خودتونو بزرگ می کنید.
بعدش کجا می خوان برن مگه جاییم هست که مدرک پزشکی یرانو قبول داشته باشه!!!!

مغزهای واقعی ما که مهندسی و علوم پایه خوندن به دلیل بی لیاقتی و بی توجهی عده ای خیلی سال که رفتن و دارن میرن.

الف لطفا چاپ کن. (4119694) (alef-11)
 
Javad
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۴:۰۸:۵۰
این مدرک پزشکای داخلی تو کشورهای سطح یک اعتبار نداره
زیاد دلت شور نزنه
درضمن اگه کم اومد از هند وارد کنین خیلی باسواد ترن
حقوق چند صد میلیونی (چند صد برابر حقوق کارگر زحمت کش ) رو هم نمیخوان (4119726) (alef-11)
 
Romania
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۹:۳۳:۴۹
خلایق هر چه لایق (4120439) (alef-11)
 
Germany
۱۳۹۵-۱۰-۲۸ ۰۸:۴۲:۲۱
سطح یک که سهله تو سطح دو و سه هم اعتبار نداره!! (4121112) (alef-11)
 
Romania
۱۳۹۵-۱۰-۲۷ ۱۸:۲۱:۰۴
اخه رشته ای که حتی اگر جراحی وسط کار ول کنه بره جراح دیگر میاد کار را تموم میکنه مغز نمیخواد یک رشته خدماتی و تعلیمیه بزرگش نکنید

نه فرمولی حل میکنن نه کشفی نه چیزی مغز میخواد؟
یک سری کار روتین و دستورالعمل که خارجیها کتاب و فیلم کردن اینها هم اینجت کپی میکنند (4120285) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.