نظر منتشر شده
۶
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 175462
سوگنامه هفتمین روز رحلت استاد حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی(ره)
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
دکتر محسن اسماعیلی*، 19 دی 91
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۵۹
هفت روز پیش کسی از میان ما به ملکوت اعلی پر کشید که در آسمانها شناخته شده تر بود تا زمین. بارها و در سالهای طولانی گفته و نوشته بودم که حضرت استاد ما آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی قدس الله نفسه الزکیه، جهانی است بنشسته در گوشه ای. و حالا به یکباره همه آن جهان خوبی ها از دست ما رفته است و چه دشوار است نوشتن از او ؛ در حالی که « زگریه مَردم چشمم نشسته در خون است».

من به لطف خدا در نوشتن خیلی هم ناتوان نیستم، ولی وقتی اول صبح روز چهارشنبه سیزدهم دی ماه ۱۳۹۱ آوار سهمگین مصیبت ارتحال استاد بر سرمان فرو ریخت، تازه مفهوم عجز و ناتوانی را با تمام وجود لمس کردم. سه نفر بیشتر نبودیم و حالا می خواستیم ببینیم چگونه باید این خبر اندوهبار را به مردمی بدهیم که چند هفته است در هراسی هولناک از شنیدن آن هستند؛ خصوصاً که اخیراً و مرتباً سفارش می کرد: « مراقب باشید که برای من مردم را به زحمت نیندازید». قبل از رفتن به بیمارستان هم وقتی آخرین وصایا را به من می فرمود تاکید می کرد که حتی برای محل دفن هم جایی را تعیین نمی کنم و کسی را به زحمت نمی اندازم، هر طور تصمیم گرفتید مانعی ندارد، ولی فقط حاج خانم را راضی کنید.

حالا ما باید چه می کردیم؟ هر قدر به خودم فشار می آوردم که زودتر متنی آرام بخش تهیه کنم تا پاسخ تلفن ها و پیامک هایی را بدهیم که از فاجعه بو برده بودند کمتر موفق می شدم تا اینکه سرانجام نوشتم:

« ... در آستانه اربعین سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، روح شیدا و بی قرار فقیه عارف و مجاهد سالک حضرت آیة الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی به ملکوت اعلی پیوست. این مرجع عظیم الشأن که از برجسته ترین شاگردان مکتب فقهی، عرفانی و فلسفی امام خمینی (قدس سره الشریف) بود عمری را به تدریس و تربیت و تهذیب نفوس گذراند، و اهتمام تمام به اقامه عزای خامس آل عبا و تبیین معارف اسلامی و سلوک عاشورایی داشت و تقدیر چنان شد که در همین ایام نیز در جوار رحمت بی انتهای الهی عزادار فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد؛ یومٌ عَلَی آلِ الرَّسولَ عظیمٌ ... ».

نمی دانم چطور خبر اینقدر سریع منتشر شد، و نمی دانم چگونه می توان به کمک واژه ها چهره وحالت شاگردان ، مریدان و همسایگانی را ترسیم کرد که ناباورانه و باچشمانی اشکبار باز هم می پرسیدند: آیا درست است که ...؟! چاره ای نبود. هر طور شده باید واقعیت را به آنها می گفتیم....

به همان سرعت که بلا نازل شده بود ساعتها می گذشت و ما باید مقدمات تجهیز و تشییع و تدفین را آماده می کردیم تا همان طور که خود استاد خواسته بود در اربعین برود. در باره تغسیل شبانه ، تکفین عاشقانه و تشییع جانانه ای که شد و در باره چگونگی تدفین و حاشیه های درس آموز این روزها گفتنی ها فراوان است. اما حالا نه وقت آن را دارم ونه حالش را. خدا کند که خود استاد اذن دهد که هر کس هرچه دیده است، بگوید و من نیز هم، از ابتدا تا آخرین بوسه ای که در آرامگه ابدی از پیشانی مبارکش گرفتم.

اما اکنون و در هفتمین روز فراقش، تنها اشاره ای می کنم به برخی سرفصل های اخلاق و منش ورفتار او که از بس شیرین و جذاب بود سایر ابعاد وجود مبارکش را تحت الشعاع قرار داده بود. دعا کنید که این سرفصل ها روزی تشریح شود و اگر در زمان حیات دنیوی اذن انتشار نمی داد، وبلکه در موارد متعددی منع وتحریم صریح می کرد، حداقل پس از عروجش به محضر خداوند متعال و اولیای خاص او، پرده ای از پرده های ضخیمی که بر چهره خود می افکند برداشته شود.

قبلاً هم گفته بودم که حاج آقا مجتبی به من نشان داد که پری رخ هایی هم هستند که تاب مستوری دارند. بارها شده بود که وقتی به طور تصادفی از چیزی مطلع می شدم که نمی خواست، قسم می داد که آن را ننویسم و می فرمود گفتن این را بر تو حرام می کنم. اما هرچه او می خواست ناشناخته تر بماند تشییع حیرت آور مردم تهران نشان داد که به قول خودش، « العبدُ یُدبِّر والرَّبّ یُقدّر»!

امتیاز و مشخصه اصلی شیخ واستاد ما همان بود که در تلویزیون گفتم؛ تکلیف گرای شهرت گریز. جز به انجام تکلیف الهی نمی اندیشید . اما مهم تر از عمل به تکلیف، تکلیف شناسی کم نظیری بود که از روی احتیاط نمی گویم: بی نظیر بود. می گفت این را از استادم، حضرت امام رضوان الله علیه، آموخته ام. تجربه مکرر نشان داد که به معنای واقعی کلمه «مومن» است و « ینظر بنور الله». در همان حال که «بود»ی موثر داشت، جهد بلیغی می کرد تا « نمود»ی نداشته باشد. دلسوز همه بود و امین نظام و رهبری؛ به جوانان عشق عمیقی داشت و اعتمادی عجیب. هیچ کاری را از تربیت انسان مهم تر وموثرتر نمی دید.

گفته هایش صواب بود وسکوتش حکمت. رفتارش تواضع بود وفروتنی. زندگی اش زهد بود وساده زیستی. توصیه اش مردم بود ومردم. غم وغصه اش فقرا بود ونیازمندان. همتش آخرت بود و آرزویش لقای حق. این اواخر حداقل دو بار به من فرمود:« خیلی مشتاقم که بروم ببینم آن طرف چه خبر است» . باور کنید که بهشت را می دید و همین جا هم در آن می زیست. جهنم را می دید و از آن می ترسید. بارها از دو لب مبارکش شنیده بودم که می گفت من آدم ترسویی هستم وقیامت هم ترسناک! هر گاه مدحی می شنید جدّاً، ونه از روی تعارف، بر می آشفت.

حتی در ساعات آخر و در حالی که « یا الله» و « یا اباعبدالله» می گفت و صدایش دیگر جوهره ای نداشت، وقتی با حسرت تمام و حرصی بی انتها دستش را می بوسیدم و... صدایش در آمد و ضمن ملاطفت، دو بار با صدای بلند گفت: « استغفرالله» و مرا از آنچه به گفته پیامبر خدا حقش بود، منع کرد. همین جا لازم است که از سوی بیت و دفتر معظم له از افراد و رسانه ها در خواست کنم که در نقل خاطرات و مطالب احتیاط کنند. صورت او چنان تابناک و سیرتش چندان جذاب است که«در همه شهر دلی نیست که دیگر بربایی».

اگر به مدد خدایی، روزی مجموعه درسهای معارف اسلامی واخلاقش که چندین هزار جلسه است، منتشر شود، به شما خواهم گفت که همه آنها تنها بخشی از شرح حال اوست؛ چرا که تا به چیزی عمل نمی کرد، نمی گفت ... فعلاً بماند تا دلنوشته بعدی ... سلامٌ علیه یومَ وُلِدَ و یومَ ارتَحَلَ و یوم یُبعَثُ حیَّاً ...

* حقوقدان شورای نگهبان
 
افشين
۱۳۹۱-۱۰-۱۹ ۲۳:۱۴:۰۵
ضمن اداي احترام به روح بزرگ اين عالم رباني بايد عرض كنم از همين عالمان رباني ياد گرفتيم غلو نكنيم ،اين سؤال مطرح است كه شما از كجا دانستيد ايشان در اسمانها شناخته شده تر بودند تا زمين؟مگر شما در اسمانها حضور داريد يا به شما عنايات خاص ميشود؟كه از انجاها خبر داريد يا نعوذ بالله حرف بي پايه ميزنيد كه خلاف تعاليم استاد است (1080009) (alef-7)
 
۱۳۹۱-۱۰-۲۰ ۰۳:۱۰:۰۲
نمیدانم چرا وقتی این بزرگواران رحلت میکنند و ما از دستشان میدهیم، یادمان می افتد که آیت الله تهرانی ها هم بین ما بودند ؟! رضوان الله علیه (1080100) (alef-7)
 
عبدالله
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۱۰-۲۰ ۱۲:۲۲:۱۴
السلام علیک یا ابا عبدالله و ...
با چشمانی اشک بار این مطالب را خواندم ... از روزی که این عزیز بزرگوار عروج کرده اند... مدام مطالب ایشان را مرور می کنم تا بلکه دل گناهکارم آرامش بگیرد ... آخه خودم را با مطالب و خطابه های این عزیز از دست رفته پیدا کرده و مودب به آداب دین ناب محمدی کرده ام ....
با احترام برای روح پاک این مرجع بزرگ اسلام
عبدالله (1080500) (alef-7)
 
مهدي
۱۳۹۱-۱۰-۲۰ ۱۶:۴۰:۵۵
خدايش بيامرزد ! اما ايكاش براي شناساندنش به مردم زودتر اقدام ميشد! (1080875) (alef-7)
 
مهدی عبادی
۱۳۹۱-۱۰-۲۰ ۲۱:۰۰:۰۲
رفتی و در حسرت یک مجلس اخلاق تو
میگزند انگشت خود ،انبوهی از عشاق تو
مجلس انس تو چون چشمه زلال و پاک بود مثل خط سیری از این خاک، تا افلاک بود
محضرت مجموعه ای از شور بود و از شعور میشد از انفاس تو قلب مریدان پر سرور
چهره ات یاد خدا را در دل از نو می شکفت
تو که می گفتی سخن، دل ،از دل و جان می شنفت!
رونق بازار دل ،از مجلس بازار بود
محفل انس و تهذب،مجمع ابرار بود
بعد تو دیگر کجا دل را ،کجا احیا کنیم؟
لیله های قدررا با که؟ کجا احیاء کنیم؟
یاد تو، یادآوریک آیت از سوی خداست
زین سبب این دل سراسر،پر زیاد مجتباست
مهدی عبادی (1081178) (alef-7)
 
معصومه
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۱-۱۰-۲۰ ۲۲:۳۹:۰۷
دلمون خیلی برا استاد تنگه هنوز دلم میسوزه _واقعا سوزشش رو احساس می کنم!_هر وقت عکسشون رو میبینم یا مطلبی رو ازشون می خونم نمی تونم جلوی اشک هام رو بگیرم خیلی جاشون خالیه امشب رفته بودم "نور" همش منتظر بودم صدای آقا رو بشنوم صداشون تو گوشم می پیچید اخ چی بگم که بی نور شدیم. (1081326) (alef-7)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.