لحظهی جهانسرودهی: قربان ولیئی
ناشر:
نیستان، چاپ اول بهار ۱۳۹۳
۱۳۳ صفحه، ۷۰۰۰ تومان
این کتاب را در تهران
فروشگاه اینترنتی شهر کتاب و در شهرستانها
پاتوق کتاب فردا تا یک هفته پس از معرفی، با
۱۰% تخفیف ویژه عرضه میکنند، در صورت تمایل در تهران
اینجا و در شهرستانها
اینجا کلیک کنید.
****
قربان ولیئی متولد ۱۳۴۶ در شهرستان «صحنه» از توابع استان کرمانشاه است؛ تحصیلات عالیاش را تا مقطع دکترا در رشته زبان و ادبیات فارسی گذرانده و بر ادبیات کلاسیک اشراف دارد. مجموعههای شعر «درخت در خودش راه میرود»، «باید نوشت نام تو را با پرندهها»، «ترنم داوودی سکوت» و «با دو چشم دچار یکتایی» سروده اوست و به تازگی نیز «لحظه جهان» را توسط نشر نیستان به بازار کتاب عرضه کرده است.
ولیئی در طول سالهای اخیر در متن ادبیات بوده، نه در حاشیههایش؛ و نامش بیشتر برای آنها که نگاه جدی به ادبیات منظوم دارند، شناخته شده است. با این حال مخاطبان آثار او چندان هم کمشمار نیستند و اغلب آثارش با اقبال در میان خوانندگان حرفهای شعر و اهل فن در این حوزه روبهرو بوده است. برخلاف بسیاری از اهل ادب و هنر در این دیار، بخت این را داشته که دغذغه و دلمشغولیهایش با حوزه تحصیلیاش یکی باشد و این مهم، نقشی به سزا در ارتقای کیفی آثارش و بدل شدن او به یکی از چهره های شاخص شعر انقلاب داشته است.
قربان ولیئی در قالبهای مختلف شعری از قصیده و غزل گرفته تا مثنوی و حتی شعر نیمایی شعر سروده و هیچگاه خود را در قالبهای خاص شعری محدود نکرده است. شکل شعر به عنوان ظرف اثر، بیشتر مورد توجه او بوده به خصوص اینکه محتوا در آثار او دارای اهمیت بسیار بوده و در نهایت مظروف همین شکل به عنوان ظرف اثر بوده. هنر بارز ولیئی آن است که اندیشه و زبان را در این رهگذر به شکلی متناسب یکدیگر استفاده کرده است.
صرف نظر از این قالبها و اشکال متنوعی که در آثار ولیئی خود نمایی میکند آنچه در حکم نخ تسبیح این مجموعه را دارد، رویکرد شاعر در خلق اشعاری با حال و هوای عرفانی و ماهیت معرفتیست.
این مهم به عنوان یکی از بارزترین وجوه آثار قربان ولیئی، بیگمان حاصل ارادت به مولانا و تأمل و تعمق در اشعار اوست که در نوع خود مایههای عرفانی خاصی را برای سرودههای ولیئی به ارمغان آورده است.
چنین مایههایی آن هم با قوت و غنایی که حاصل تجربه و تسلط و در عین حال قریحه شعری این شاعر محسوب میشود در تازهترین اثرش «لحظهی جهان» نیز به شکل بارزی قابل ردیابیست.
نخستین شعر لحظهی جهان چنین آغاز می شود:
تنگ است آشیانه به ما آسمان ببخش
بالی برای پرزدن از آشیان ببخش
باد بهار آمد و آتش شدید شد
ما را یکی دو لاله از آن ارغوان ببخش...
این ابیات نوید بخش اشعاری عرفانی و معرفتی در ادامهی همان سبک و سیاقیست که قربان ولیئی در این سالها دنبال کرده و حالا پختهتر از پیش در تازهترین مجموعه اشعار خود ارائه کرده است. «لحظه جهان» شامل تازهترین آثار ولیئی ست، ۴۸ غزل به همراه دو مثنوی بلندِ ظهور دات و زمزمه ذات. این بار نیز شاعر در اشعارش روی سخن با معبود دارد و مناجاتی عاشقانه و عارفانه با خدای خویش در پیش گرفته.
«احوالات عرفانی فقط متعلق به گذشتگان نیست، زیرا رویارویی با ذات هستی زمان ندارد. آدمی که در روزگار ما زندگی میکند، طبیعی است که به زبان امروز سخن میگوید. انسانها با زبانی که تکلم میکنند میاندیشند.»
شعر ولیئی شعریست متمایز و خود او شاعریست صاحب سبک. سبکی که در تناسب اندیشه و زبان جلوهگر شده و در قالب های مختلف نمود خاص خود را دارد. در میان شاعران هم زمان خود و حتی در میان شاعرانی که مانند او دستی در سرایش اشعار با مضامین فرا زمینی و دینی دارند، از یک منظر ویژه قابل تشخیص و اعتناست و آن اعتبار اندیشهورزانهایست که او از محتوای شعرش در قالب کلمات ارائه میکند.
ولیئی حتی زمانی که به مدیحه سرایی میپردازد کارش از عمق بیشتری برخوردار است. دو مثنوی بلند کتاب حاضر با عناوین ظهور ذات در مدح حضرت رسول (ص) و مثنوی زمزمه ذات در مدح حضرت امیرالمؤمنین (ع)، گواه این ادعا هستند.
ولیئی نوعی نگرش معرفتی به هستی را در سرودههایش دنبال کرده و معتقد است: زبان و تصویرسازی ویژه در این اشعار به خلق فضایی انتزاعی میانجامد که در نهایت تجربههای معرفتی را محسوستر و ملموستر میکند.
اشعار کتاب «لحظه جهان» در حقیقت مناجاتی عاشقانه و عارفانه میان شاعر و معبود اوست. او برای مخاطبانی شعر میسراید که انتظاری فراتر از نیازهای آشنا و کلیشه شده معمول در حوزه شعر دارند. ولیئی در اشعار خود حال و هوایی را میآفریند که هر کس بهنوبه خود میتواند در خلوت خویش تجربهای مشابه آن داشته باشد.
شعر ولیئی، برای برای تعمق و تفکر مخاطب است. در لحظهی جهان این خصیصه بیش از پیش خودنمایی کرده و مخاطب برا برقراری ارتباط درست با این اشعار باید روی بند بند آنها تامل و دقت کافی داشته باشد.
ولیئی شاعریست صاحب سبک، از همین سبب اشعار او را بدون ذکر نام شاعر نیز میتوان از دیگر سرودهها باز شناخت. این مهم نه فقط از منظر مضمونی که از جنبه فرمی نیز قابل مشاهده است.
با این حال ولیئی زبانی متکلف و دشوار ندارد. او اگرچه برای زبان اهمیت بسیاری قائل است اما میکوشد با بکار گیری کلمات غیرمتکلف در بافتی غنی و خلاقانه زبانش را غنا بخشد. «شعری آهنگین با نوایی معنوی که در آن کلمات جدای از کارکرد انفرادی و نیز ترکیبی در قامت یک مصرع و یا بیت؛ نوعی انرژی وسیع از خود ساطع میکنند که بهراحتی میتواند گریبان هر مخاطبی را گرفته و با خودش درگیر کند.»