توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 369386
جناب آیت‌الله لاریجانی! "الناس علی دین ماها"
رضا حقیقی، 14 تیر 95
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۴ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۹:۴۶
هفته‌ای که گذشت، هفتم تیر بود و هفته‌ی قوه قضاییه. دستگاهی که بنا دارد تا پناهگاه دادخواهان باشد. پناهگاهی که طبق اصل ۱۵۶ قانون اساسی در پی احیاء حقوق عامه و گسترش عدل و آزادی‌های مشروع است. در همایش سراسری دستگاه قضا گرچه نامی از شخص خاصی برده نشد؛ اما صریحا – با ذکر دقیق جملاتی - سخنران مراسم شب قدر در حرم حضرت امام مورد انتقاد شدید قرار گرفت.

تعابیری شاذ و حیرت‌انگیز که می‌تواند از دریچه جامعه‌شناسی سیاسی، پیام‌های تلخ و گزنده‌ای از وضعیت فرهنگ سیاسی عمومی در جامعه اسلامی ما داشته باشد. چه بسا اگر این تعابیر توسط رسانه‌ها، اصحاب اصناف و یا حتی فعالان سیاسی-اجتماعی و نخبگان حوزوی و دانشگاهی مطرح شده بود، حساسیت این قلم را تا سر حد آتش گرفتن، بر نمی انگیخت.

"پس از ۳۷ سال کسانی که لسان انتقاد باز کرده‌اند، خودشان در این کشور مسئول بوده‌اند و حالا یک دفعه نقش عوض کرده‌اند و اپوزیسیون شده‌اند."

برچسب اپوزیسیون از دو جهت یک تعبیر کاملاً غلط و غیرقابل‌باور می‌تواند تلقی شود.

حیرت اولیه وقتی است که شنونده ی این تعبیر دریابد که گوینده ی آن از سویی عالی‌ترین مقام قضایی در کسوت روحانیت است و از سوی دیگر در زمره متخصص‌ترین افراد در امور حقوقی است. پس قطعاً عالمانه، آگاهانه و همراه با بار علمی و قضایی و حقوقی به آن می نگرد.

حیرت دوم آنجاست که مخاطب ناباورانه مرجع ضمیر این سخن را نه تنها فردی انقلابی با سوابقی چون ریاست اسبق مجلس می‌بیند که با رهگیری دنباله مسئولیت‌های او به دمادم بیت رهبری می‌رسد. در پرس‌وجو از مسئولیت‌های بیت، در می‌یابد که فرد موردنظر مسئول روابط عمومی، تحلیل و بررسی، فرهنگی یا عناوینی از این دست نیست. او مسئول دفتر بازرسی بیت است. آیا مسئول بازرسی بیت می‌تواند اپوزیسیون باشد؟ و آیا ترویج این نوع ادبیات مسئولین علیه یکدیگر که از یک دهه اخیر رو به عادی‌شدن گذاشته، دامن رسانه‌ها و عامه مردم را نخواهد گرفت؟ ریاست محترم قضایی، چه برداشتی از پیامدهای این نوع به‌کارگیری اصطلاحات در مقابل انقلابیون دارد.

امروز با جرئت بیشتری می‌شود ناطق نوری و بسیاری دیگر را که در دایره خودی‌های نظام تعریف می‌شوند، با عنوان "انقلابی" خطاب کرد. منشاء این جسارت و یقین در چنین خطاب‌کردن‌هایی، فرمایشات مغفول رهبری است که چندی قبل درباره انقلابی‌گری بیان فرمودند: "این هم خطا است که ما از همه‌ کسانی که انقلابی هستند، یک نوع عمل انقلابی توقع داشته باشیم، یا یک درجه از انقلابی‌گری توقع داشته باشیم... ممکن است یک نفر نسبت به مفاهیم انقلاب و عمل انقلابی بهتر حرکت کند، یک نفر به آن خوبی حرکت نکند؛ اما در همان راه دارد حرکت می‌کند. این‌که ما هرکسی خوب حرکت نکرد یا به‌طور کامل حرکت نکرد را متهم بکنیم به غیرانقلابی یا ضدانقلابی این هم خطا است؛ نه، ممکن است یک نفری صد درجه میزان حرکت او ارزش دارد، یک نفری کمتر ارزش دارد، یک نفری از او کمتر ارزش دارد؛ اما همه در این راه حرکت می‌کنند."

برای نگارنده که انتقاداتی به شخص آقای ناطق نوری نیز دارد، شخصیت حقیقی ایشان در این بحث موضوعیتی ندارد. آن چه مورد پرسش است، حداقل سه پیامد بسیار روشن اشاعه این نوع ادبیات در خیمه سران نظام و مسئولان بلندپایه است:

۱- کمترین تأثیر منفی به‌کاربردن فرهنگ لغاتی با بار ثقیل منفی آن است که محتوا و مفاهیم مثبتی که توسط گوینده در مقام نقد، بیان می‌شود، به محاق می‌رود. در همان اظهارات آیت‌الله لاریجانی نقد صحیحی به سخنان یک‌طرفه و برخی تعابیر اشتباه ناطق نوری مثل "سیر قهقرایی جمهوری اسلامی"وارد شده ،که کاملاً درست است؛ اما به‌کاربردن واژگانی تند آنها را به حاشیه می‌راند؛ بنابراین ابعاد اصلاح‌گرانه کلام را به جهاتی افسادگرانه مبدل می کند.

۲- سوءاستفاده فوری رسانه‌های اپوزیسیون جهت اختلاف‌افکنی و تضعیف نظام، آیا فقط زمانی که متوجه جناح مخالف ماست، امری مذموم است؟ بی‌بی‌سی فارسی با تیتری درشت نوشت: "صادق لاریجانی، ناطق نوری را اپوزیسیون و مرتبط با سرمایه‌های مفسد خواند." این استقبال را شما چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چرا دقیقاً اصطلاح "اپوزیسیون" شما درشت‌نمایی شده‌است؟ بگذریم که تکرار اتهامات غیراثبات‌شده در مورد ایشان ،در سال ۸۸ موجب موضع‌گیری رهبر انقلاب و دفاع از ایشان شد؛ به هر حال در دام زمین تفرقه‌آلود بی‌بی‌سی و انگلیس نیفتادن، از مقامات، موردانتظارتر است.

۳- اصلی‌ترین پیامد سهل و ممتنع آن ، که مقصود اصلی این نوشته است، حبط و هتک فرهنگ عمومی سیاسی است. امری که به‌سادگی امتداد آن در سبک زندگی سیاسی-اجتماعی مردم نهایتا منجر به جرایم اجتماعی می‌شود. الصاق "بدمفهوم‌ترین" برچسب‌ها در کلام مسئولان عالی‌رتبه نسبت به یکدیگر، مسئله‌ای به‌مراتب تلخ‌تر از ظاهر آن یعنی "فرهنگ عدم تحمل مخالف" است. این یعنی فرهنگ‌شدن "تخطئه نقد"، حتی بالاتر،"تخطئه نقد خودی‌ها" نه غیرخودی‌ها، حتی بالاتر از آن "اخراج" ساده خودی‌ها از دایره نظام. این سبک رفتاری را ادامه بدهید تا مرز تعاملات روزمره مردم در کوچه و خیابان. دراین‌صورت قطعاً شما فقط شاهد دیالوگ‌هایی با باطن گزنده نخواهید بود، بلکه در قاعده هرم جامعه، فرهنگ عدم کنترل خشم، نشنیدن سخن هم‌وطن در یک تصادف ساده رانندگی، رواج تهمت و هتاکی و اقدامات مجرمانه، امری معمولی خواهد شد. چرا؟ چون "الناس علی دین ملوکهم"

..."برادران و خواهران عزيز! اين صراط براى من و شما خيلى حساس است. ما مسئوليم. ما با آدم‌هاى معمولىِ كوچه و بازار فرق داريم. ما چه نماينده‏ مجلس باشيم، چه عضو دولت باشيم، چه مدير فلان بخش نظامى باشيم، چه بخش قضايى باشيم، همين كه شما آقايان و خانم‌ها مسئولان بخش‌هاى مختلف هستيد، كار من و شما سخت است. ما اگر تخطى و لغزش پيدا كنيم و اشكالى در كارمان پيدا شود، ضررش فقط به خود ما نمى‏رسد؛ ضررش به جمع وسيعى مى‏رسد. ما اگر كم‏كارى و كوتاهى كنيم، كشور ضرر مى‏كند. ما اگر خداى نكرده از هواى نفس خود در تصميم‏گيرى‏ها پيروى كنيم، از رفيق‏ بازى و خط‌بازى و عدم ملاحظه ارزش‌هاى حقيقى تبعيت كنيم، كشور صدمه مى‏بيند. كار ما سخت است. ما بيشتر از ديگران بايد به فكر جهنم و عبور از اين صراط دشوار باشيم. واقعاً «النّاس على دين ملوكهم». ملوك در اين‏جا به معنى پادشاهان نيست كه بگوييم ما پادشاه نداريم؛ نه، ملوك شماها هستيد؛ النّاس على دين ماها. (بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار مسئولان نظام، ۸ شهریور ۱۳۸۴)
 
کلمات کلیدی : آملی لاریجانی+ناطق نوری