توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 485431
معمای جنایت در مؤسسه خیریه
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱ تير ۱۳۹۶ ساعت ۰۵:۵۸
 ۵ ‌ماه پس از قتل مرموز نگهبان مؤسسه خیریه، زن و مردی آشنا به‌عنوان مظنون دستگیر شدند.صبح 22دي‌ماه سال 95مردي به دفتر يك مؤسسه خيريه در كيانشهر رفت تا خيراتي در اختيار مؤسسه قرار دهد اما كسي در را بازنكرد. با اين حال از داخل آنجا صداي ناله‌هاي مردي شنيده مي‌شد. اين مرد با كمك سرايدار مدرسه‌اي كه در كنار مؤسسه بود وارد آنجا شدند و پيكر خونين نگهبان مؤسسه را ديدند كه روي زمين افتاده بود. او با ضربات چاقو زخمي شده بود و با گزارش ماجرا به پليس و اورژانس، اين مرد حدودا 45ساله به بيمارستان منتقل شد.

به گزارش همشهری، شدت جراحات او اما به حدي بود كه وي جانش را از دست داد و پرونده اين جنايت در اختيار كارآگاهان اداره دهم آگاهي تهران قرار گرفت. تيم تحقيق در نخستين گام به پرس‌وجو از همكاران قرباني پرداخت و پي برد كه داخل مؤسسه فقط نگهبان كار مي‌كرده و گاهي نيز كاركنان مؤسسه از مركز به آنجا رفته و خيرات را جمع مي‌كردند تا به مركز منتقل كنند. روز حادثه هم گويا 2 نفر از همكاران قرباني كه زن بودند به آنجا رفته بودند تا خيرات را به مركز منتقل كنند. مأموران به سراغ اين دو زن رفتند. يكي از آنها گفت: ما وقتي به مؤسسه رسيديم، جمعيتي را ديديم كه آنجا جمع شده بودند. جلو رفتيم و نگهبان را غرق خون ديديم.

همان لحظه همكارم كه همراه من بود، دستپاچه شد و با شخصي تماس گرفت و به او گفت: «بدبخت شديم او را كشته‌اند». همين كافي بود تا قاضي جنايي دستور بررسي مكالمات تلفني اين زن مرموز را صادر كند كه كارآگاهان متوجه شدند وي آن روز با مردي تماس گرفته و چندين پيامك براي او فرستاده است. محتواي پيامك‌ها از اين حكايت داشت كه اين زن و مرد از ماجراي جنايت باخبر بوده‌اند. در چنين شرايطي قاضي دستور بازداشت آنها را صادر كرد و اين زن و مرد سه‌شنبه دستگيرشدند و ديروز براي تحقيق به دادسراي جنايي تهران منتقل شدند. آنها كه هردو تحصيلكرده هستند، منكر قتل شدند.

زن جوان گفت: من در شرف جدايي از همسرم كه پزشك است، بودم. مدتي قبل با سعيد (متهم دوم) آشنا شدم. او هم با همسرش اختلاف داشت و گاهي با هم درددل مي‌كرديم. از طرفي كارمند مؤسسه خيريه هم بودم و نگهبان را مي‌شناختم. رابطه خوبي با او نداشتم و پيش همكارانم اين موضوع را مطرح كرده بودم. روزحادثه هم به مؤسسه رفتم و وقتي ديدم نگهبان به قتل رسيده به سعيد زنگ زدم و گفتم كه بدبخت شديم او را كشته‌اند. البته منظورم اين بود كه ممكن بود اگر من زودتر مي‌رسيدم با قاتل مواجه مي‌شدم و او مرا هم مي‌كشت. در ادامه مرد جوان هم منكر جنايت شد و با توجه به اظهارات اين زن و مرد، هر دوي آنها براي انجام تحقيقات بيشتر در اختيار كارآگاهان قرار گرفتند.
 
کلمات کلیدی : جنایت، مؤسسه خیریه، مرگ
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.