کد مطلب: 403575
راهنمای کتاب/ «ولادت»؛ سعید تشکری؛ نیستان
عشق علوی
مجید افشاری؛ 28 مهر 1395
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۱
«ولادت»
نویسنده: سعید تشکری
ناشر:
نیستان، چاپ دوم 1394
366 صفحه، 23000 تومان
شما میتوانید کتاب
«ولادت» را تا یک هفته پس از معرفی با
۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
رمان «ولادت» به قلم سعید تشکّری از انتشارات نیستان در هفتاد و سه فصل، آغازگر سلسله داستانهایی با محوریّت محبّت و ارادت ایرانیان به اهلالبیت(ع) است. رمان با ضرباهنگی جذّاب و به دور از کلیشه، ما را به ملاقات آدمهایی در تاریخ میبرد که نماد دلبازیهای انسانی به سبک علوی هستند. استفادهی رمزآلود از ذکر یونسیّه و حدیث کساء در جایجای رمان، نشانههایی اثربخش از شخصیّتها را در ذهن خواننده ثبت میکند.
تواردهای شاعرانه نیز سهمِ بسزایی در پردازش قصّه دارند. برای مثال در فصل ششم، ص 31 آمده است: « ... پرتاب سنگها از سوی علویان ادامه داشت. هارون به دنبال تابوت موسی بن جعفر در نیل جلو میرفت امّا سنگها دریا را به آتش کشید. دریای آتش، آتش هاویه ...» چنانکه میبینید نام امام موسی بن جعفر با حضرت موسی و نام هارون [الرّشید] با «هاویه» تناسبی لطیف دارند. از دیگرسو اخوّت موسی و هارون و اشاراتی کنایهآمیز در طول قصّه به هارونِ بدسرشت که گاه به عموزادگیِ خود با موسی بن جعفر التجا میبُرد، همه و همه چالشهای معرفتی خاصّی را برای مخاطب ایجاد میکنند و جاهایی از متن، چنان نرمای بیان زیاد میشود که ذهن خواننده را در خود میبلعد و به دقایقی مکث نیاز است. مثلاً در فصل سیزدهم، ص 55: «... آرام به سوی صندوق رفت؛ درِ صندوق را گشود؛ لباسها را کناری زد؛ ترمهی ابوالقاسم را برداشت؛ بویید؛ یک کفن و یک مکتوب و یک وصیّت، همهی داراییِ مانده از شویش بود...».
عنصر تأثیرگذار رؤیای صادقه نیز دیگر مؤلّفهی جذّاب متن است. جالب است که شخصیّتهای مثبت و منفی، استثنایی در این موضوع خاص ندارند و کشمکشهای خیال انگیز آنها با ضمیرشان ما را با زوایای پنهانی از شخصیّتهای روایت آشنا میکند. مشاغل ذکر شده در رمان نیز کلیدواژههایی برای رمزگشایی روایت است که اگر مخاطب از همان ابتدا با توجّه بهتر و بیشتری در آنها درنگ کند، دریافتهای موفّقتری از پیام داستان خواهد داشت.
یکی دیگر از موارد قابل اشاره در سیر قصّه، آشناییِ بهموقع با اسم اشخاص و اماکن است که مانع سردرگمی مخاطب میشود. آفتِ سردرگمی در اغلب رمانها ملالآورست که خوشبختانه مؤلّف، قلم خود را از این آفت در امان داشته است.
خوانش ذهن شخصیّتهای رمان در حدّی قابل تحمّل و تأمّل پیش میرود، چه اگر زیاده از حد این کار صورت بگیرد، خیالپردازیِ خواننده تعطیل میشود که این حد نگهداشتن نشاندهندهی تجربهی نگارندهی رمان است. اگر با حواس جمعتری رمان را بخوانیم، گاه به گزارههایی برمیخوریم که تنها در گفتمان اهل قدرت و سیاست یافت میشود. برای مثال در فصل هفدهم، ص 85: «غنیمت را باید خودت بسازی؛ آن وقت شریک نداری». جالب است که به طور ضمنی، روایت به ما گوشزد میکند که بدی، کاری جز تحقیر ندارد و اگر انسانِ بد، کسی را برای تحقیر پیدا نکند، خودش را تحقیر میکند.
در فصل هفتاد و یکم، روایت به نقطهای طلایی میرسد که جز با دعوت به خواندن، نمیتوان آن را توصیف نمود... در پایان باید اشاره کرد که پرداختن به داستان ارادت ایرانیان به اهلالبیت(ع) از این منظر، حُسن اتّفاقی است که باید مدام و پویا باشد، تا آثاری فاخر و ماندگار را بر پیشخوان فرهنگ و معنویّت ایران زمین شاهد باشیم.
کلمات کلیدی : انتشارات نیستان