در پاسخ به اظهارات برادر گرامی آقای دکتر احمدی نژاد مبنی بر اینکه جمله مجلس در راس امور است امام (ره) اختصاص به زمان خاصی داشته است، رهنمودهای رهبر انقلاب در همین زمینه از جمله در سال های 74 و 83 که صریحا تاکیدی بر در راس امور بودن مجلس است را بازخوانی می کنیم. امید که سوء تفاهم بوجود آمده رفع شود و پایانی بر طرح این بحث های غیر ضروری و التهاب آفرین باشد.
پيام رهبر انقلاب اسلامی بمناسبت آغاز بكار هفتمين دوره مجلس شورای اسلامی
1383.3.6
متن پيام حضرت آيت الله خامنه ای بمناسبت آغاز مجلس هفتم به اين شرح است:
سپاس ، خداوند عزيز و حكيم را كه بار ديگر در يكی از برترين آزمونهای تاريخی ، ملت ايران را سربلند و پيروز ساخت و با رای روشن آنان ، هفتمين دوره ی مجلس شورای اسلامی را در موعد قانونی ، شكل بخشيد.
سلام خدا بر پيامبر مكرم اسلام صلی الله عليه و آله و همه ی پيامبران الهی و برامامان معصوم بويژه بر امام مهدی موعود ارواحنا فداه ، كه الهام بخش ملت ايران و مشعل افروز راه بشريت اند.
درود بر روان بنيانگذار جمهوری اسلامی و شهيدان راه آزادگی و سرافرازی ايران كه اسلام را معنا كردند و بندهای اسارت را گسستند و راه استقلال و سربلندی ملت را گشودند ، دژ كهن استبداد را ويران ساختند و بنای مردمسالاری دينی را با همت والای ملت عظيم الشان استوار كردند.
بيست و چهار سال قانون گذاری در شش دوره ی مجلس شورای اسلامی با همه دشواريها و فراز و فرودها ، به حول و قوه ی الهی ، بی وقفه طی شده است و مردم ايران در نخستين تجربه ی ماندگارخود در طول تاريخ، با همت و پشتكاری ستايش بر انگيز، حتی يك روز تاخير و تعويق را در اين كار بزرگ بر نتافته و خلا حضور مجلس قانونگذار را نپذيرفته اند، و اينك مجلس هفتم در موعد قانونی خود آغاز می شود و شما نمايندگان تازه نفس ، در خانه ی ملت كه كانون اصلی حركت به سوی آينده است گرد آمده ايم.
وظيفه ی خود می دانم كه تفضل الهی را در برپايی بهنگام مجلس و حضور پرشور مردم در انتخابات اول اسفند از اعماق دل شكر گويم. پيروزی مردم بر توطئه ی پيچيده و استكباری "تاخير مجلس " ، پديده ای فراموش نشدنی و سرشار از عبرتها برای امروز و فردای نظام اسلامی است و جز با تفضل ويژه ی پروردگار به دست نيامد. كمك و همراهی مسئولان و دست اندركاران انتخابات در وزارت كشور و شورای محترم نگهبان و تلاش مجاهدت آميزی كه مبذول داشتند، زمينه ساز اين عنايت معنوی و الهی بود، وتشكر از يكايك آنان وظيفه ی حتمی و هميشگی اينجانب است.
همچنين خود را موظف می شمرم كه برای يكايك اقداماتی كه در مجلس ششم در جهت پيشرفت و توسعه ی كشور و با نيت خدمت به مردم انجام يافته ، از نمايندگان آن مجلس تشكر كنم و بويژه از مديريت پرتلاش و طاقت فرسای جناب آقای كروبی رياست محترم مجلس ششم صميمانه قدر دانی نمايم.
اكنون كه شما برادران و خواهران با گزينش ملت ايران در انتخاباتی سالم و آزاد و از ميان رقابتی پرشور ، به مجلس شورای اسلامی راه يافته و بر مسند نمايندگی اين ملت مومن و آزاده نشسته ايد، لازم می دانم نكاتی را به عرض برسانم:
1- نمايندگی در مجلس ، حضور در عرصه ی خدمتگزاری به مردم است . اين توفيق بزرگ را عطيه يی الهی بدانيد و خداوند را بر آن شكر گزاريد و به شرط الزامی آن كه غفلت نورزيدن از وظيفه ی خدمتگزاری است پايبند بمانيد. مجلس را حقيقتا - و نه تنها در زبان - خانه ی مردم بدانيد.
2-شما گزيده ای مردمی می باشيد كه دلبستگی خود به نظام اسلامی و ارزشهای والای آن را به اثبات رسانده اند. تعهدی كه از اين گزينش بر ذمه ی شما است، در اصول قانون اساسی و بويژه در سوگند نمايندگی بروشنی تبيين شده است. به اهميت و عمق و ابعاد اين سوگند در همه حال پايبند باشيد.
3- مردم هميشه طرفدار نمايندگانی با ايمان ، خدمتگزار ، عدالتخواه ، امين، و تلاشگر در راه عزت و استقلال كشورند، و در هر دوره كسانی را كه دارای اين ويژگيها دانسته اند، به نمايندگی بر گزيده اند. به اعتماد مردم ارج نهيد و از اين ويژگيها در مجلس ، پاسداری كنيد.
4- هر گفتار و كرداری در مجلس كه به فرسايش نظام و بر افروختن چالشهای جناحی بينجامد؛ همبستگی ملی را سست و دشمن را به نفوذ در صفوف ملت و مسوولان اميدوار كند؛ مردم را از كارگشايی نمايندگان خود نوميد و در راست گويی آنان به ترديد افكند؛ بيگمان در سمتی مخالف با وظيفه ی نمايندگی است. نماينده ی مجلس در اين صورت ، وكيلی بی موكل و نشسته بر اريكه ای ناسزاوار است.
5- نيازها و مطالبات حقيقی مردم را می شناسيد؛ اشتغال ، مبارزه با فساد مالی ، زدودن محروميت از مناطق محروم، مهار تورم و مقابله با گرانی، روان شدن چرخه ی خدمت رسانی ، گسترش و اعتلای فرهنگ و اخلاق، رونق يافتن علم و تحقيق ، مسووليت پذيری و پاسخگويی مسوولان حكومتی ، در شمار برجسته ترين اين نيازها است و اينها است كه عدالت اجتماعی را ممكن و پيشرفت و توسعه را محقق ميسازد. نيازهای موهوم و ساخته ی دست تبليغاتچی های بيگانه و بدخواه، نبايد بجای اين خواسته های حقيقی بنشيند.
6- پيوند حقيقی با مردم، مستلزم حضور در ميان آنان و دور نشدن از سطح متوسط زندگی آنان است . ساده زيستی و پرهيز از اسراف و پرهيز از هزينه كردن بيت المال در امور شخصی و غير ضروری ، شرط لازم برای حفظ اين پيوند است. ترويج فرهنگ اشرافيگری و تجمل و سفرهای پرهزينه و بيهوده ی خرجی از كيسه ی مردم ، دور از شأن نمايندگی و عامل گسيخته شدن پيوند نماينده بامردم است.
7- نگاه ملی به همه ی قوانين و برنامه های مصوب مجلس ، وظيفه ی عموم نمايندگان است. انواع سليقه ها و گرايشهای سياسی و اقوام ايرانی و پيروان اديان و اهالی مناطق گوناگون كشور در مجلس حضور دارند. همه ی تمايلات منطقه ئی و قومی و بخشی بايد در پرتو نگاه ملی برآورده شود ، و بجای قوانين كم عمق يا كم عمر و كم اثر يا غير عملی ، قوانينی گره گشا، پرتاثير، جامع و سنجيده فراهم گردد.
8- استقلال نمايندگان و شخصيت متين و استوار آنان ، مورد انتظار همه ی موكلان است. هيچ تطميع و تهديدی نبايد نماينده را تحت تاثير بگيرد و او را از شأن و وظيفه ی نمايندگی باز دارد. شايسته گزينی و ارزشگرايی و شجاعت، معيار درست برای قول و فعل نمايندگان است.
9- ارتباط منطقی با قوای ديگر بر پايه ی همكاری و همدلی ، وظيفه ی مهم ديگر مجلس است. كمال اين وظيفه آنگاه تحقق می يابد كه با اعمال نظارت قانونی و نهادينه ساختن پاسخگويی در ديگر قوا، كه وظيفه ی ديگر مجلس است ، همراه گردد. تعامل و تفاهم با شورای محترم نگهبان كه خود، بخشی از قوه ی مقننه است، البته در اولويت قرار دارد. ارتباط با صاحبنظران محيطهای علمی و عملی و بهره گيری از تجربه ها و انديشه های ارزشمند آنان ، نيز به غنای مجلس كه بحمدالله خود دارای تركيبی علمی و كارشناسی و تخصصی است خواهد افزود.
10 - امروز كشور و منطقه ی ما در شرايط ويژه ئی به سر می برد. حضور نيروهای متجاوز و اشغالگر آمريكايی و انگليسی در عراق و تحريكات مستكبرانه و ابلهانه ی آنان و بخصوص جريحه دار ساختن احساسات دينی و غيرت ملی مسلمانان، وضعيت حساسی پديد آورده است. برخی تهديدها كه تضعيف جايگاه جمهوری اسلامی و كندی يا توقف روند دانش و فناوری را هدف گرفته است، نيز دامن زده می شود.
بی شك اينها هيچيك نخواهد توانست خللی در عزم راسخ مسوولان پديد آورد و گام استوار ملت و دولت را سست كند ، نمايندگان مردم در مجلس وظيفه ی سنگينی در اين باره بر عهده دارند. گفتار و عمل آنان بايد يكپارچگی ملت، عزت ملی ، ايمان و اميد و تلاش ، بيداری و آگاهی ، اخلاق و قضيلت و آزادگی و عزم و اراده ی پولادين را برای كشور به ارمغان آورد. چنين مجلسی بيشك، عصاره ی فضائل و بطور طبيعی در رأس امور خواهد بود.
توفيق يكايك شما را از خداوند متعال مسالت می كنم.
والسلام عليكم و رحمة الله
سيد علی خامنه ای
ششم خرداد 1383
***
بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار اعضاى هيأت نظارت بر انتخابات شوراى نگهبان
1374.11.14
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
آقايان محترم و برادران عزيز؛ خيلى خوش آمديد و زحمت كشيديد. همانطور كه فرمودند، روز ماه رمضان و هواى سرد و راههاى دور، همّت بلندى را مىطلبد كه آقايان در اينجا اجتماع بفرمايند. بنده هم متشكّرم از اينكه به اينجا تشريف آورديد و اين بار سنگين امانت الهى و انقلابى را بر دوش خودتان پذيرفتيد و انشاءاللَّه به سلامت حمل خواهيد كرد.
آقايان محترم! مسأله انتخابات، مسأله بسيار مهم و اساسى و تعيينكنندهاى است. اهميت انتخابات از جهات گوناگونى است. يكى از آنها اين است كه نظام ما نظامى است متّكى به ايمانها و عواطف و علايق مردم. اساساً سرِّ شكستناپذيرى اين نظام اين است كه به مردم متّكى است. اين چيز مهمّى است. اتّكاى به مردم هم آسان به دست نمىآيد و همه جا حاصل نمىشود. اگر يك سرِّ الهى در ميان نباشد، توجّه نفوس و دلهاى مردم هم ممكن نيست. شما ملاحظه بفرماييد، خداى متعال به پيغمبرِ با آن عظمت مىفرمايد: «هو الّذى ايّدك بنصره و بالمؤمنين(1)»؛ يعنى مؤمنين را در كنار نصرت الهى مىآورد. هيچ بُعدى هم ندارد كه آدم بگويد كه اين «بالمؤمنين»، تفسير جزئى از مفهوم «بنصره» هم هست كه اصلاً نصر الهى به وسيله مؤمنين تحقّق مىپذيرد. البته در مواردى هم نصرتهاى خارج از مقولات عادى در زمان آن بزرگوار بوده است - مثل ملائكه مسوّمين و غيرذلك - ليكن عمدهاش مؤمنيناند. بعد هم مىفرمايد: «لو انفقت ما فى الأرض جميعاً ما الّفت بين قلوبهم و لكنّ اللَّه الّف بينهم(2)». يعنى اى نبى گرامى ما! اين «بالمؤمنين»ى هم كه ما مىگوييم، خيال نكن كه خودت توانستى آنها را جذب كنى؛ نه - اين كار من و ما و كار عوامل مادى و بشرى نيست - اين سرّ الهى و سرّ معنوى است.
حال آن نكته باريكتر ز مو اينجاست كه همين سرّ الهى و معنوى هم قابل تعريف است. چيزى نيست كه بگوييم عقل شما مردم نمىرسد و سه، چهار نفرى هستند كه اين چيزها را مىفهمند؛ نخير. اين امر واضحى است. اين سرّ الهى عبارت است از ايمان. وقتى ايمانها در دلهاى مردم مىجوشد و به مرحله عمل سرازير مىشود، نتيجه اين است كه هر پديدهاى كه متّكى به ايمان الهى است، تقويت پيدا مىكند. اينجا چون نظام، نظام الهى و نظام قرآنى است و مردم هم معتقد و متّكى به دين و به هرآنچه كه مربوط به دين است، هستند، قهرى است كه چنين نظامى را به راحتى مىشود با اين مردم ادامه داد و اين مردم بدون اينكه از كسى طلبكارى كنند؛ بدون اينكه منّتى بر سر كسى بگذارند و بدون اينكه براى اين همه اخلاصِ خود از كسى جز خدا بهايى بطلبند، وارد ميدان مىشوند. نتيجه اين است كه بزرگترين طرّاحان سياسى و قويترين شبكههاى جاسوسى دنيا بنا مىكنند عليه اين كشور و اين نظام كار كردن؛ اما كارشان بعد از هفده سال به نتيجه نمىرسد و انشاءاللَّه دهها هفده سال هم خواهد گذشت، ولى باز به نتيجه نخواهد رسيد. پس ببينيد نقش حضور مردم چقدر زياد است. مجلس، مظهر آراء مردم در اداره اين نظام است. حال شما ببينيد انتخابات مجلس چقدر مهم است! تقدير امر مجلس و انتخابات بايد با چنين همهجانبهنگرىاى انجام گيرد. صرف اين نيست كه حالا ما يك كشور داراى دمكراسى هستيم و مردم بايد رأى بدهند و حضور پيدا كنند؛ نه. اين اساس موجوديت نظام است. حضور مردم اينقدر تأثير دارد. بنابراين همانطور كه امام(رضواناللَّه عليه) فرمودند مجلس در رأس امور است، اين انتخابات هم انتخاباتى است براى چنين مجلسى؛ لذا هركس به هرنحوى در اين انتخابات دخالت دارد، بايد به آن اهميت بدهد.
هر كسى هم وظيفهاى دارد. مردم وظيفه دارند در انتخابات شركت كنند و نامزدهاى صحيح را پيدا و آنها را انتخاب نمايند. مردم وظيفه دارند به ملاكهاى دينى و شرعى و انقلابى نگاه كنند؛ به روابط قوم و خويشى و ايل و طايفهاى و اينطور چيزها نگاه نكنند. ببينند واقعاً چه كسى با معيارهاى الهى و انقلابى، مناسبتر و به آن نزديكتر است، او را برگزينند و با شور و شوق به عنوان يك وظيفه در اين كار دخالت كنند. كسانى از مردم وظيفه دارند كه ديگران را تشويق و تحريض كنند. كسانى كه زبان گويايى دارند، قلم توانايى دارند و آبرويى پيش مردم دارند - كه اين آبرو هم جزو ذخاير الهى است و خداى متعال به هركس داده است، بايد آن را در راه او مصرف كند و به كار ببرد - مردم را توجيه و تشويق كنند و آدمهاى خوب را به آنها معرفى نمايند. در معرفىِ نامزدهاى نمايندگى بايد ملاحظه كنند كه هيچ رابطهاى را غير از رابطه دينى و الهى و وظيفه شرعى دخالت ندهند. فلان كس با ما رفيق است، فلان كس با ما دوست است، فلان كس فايدهاى به ما مىرساند؛ ابداً اين چيزها را در نظر نگيرند. البته هر كارى هم كه آنها بكنند، مردم بايد چشمشان باز باشد؛ خودشان واقعاً بشناسند و بفهمند كه چه كار مىكنند.
مسؤولان امور انتخابات، اعم از مسؤولان اجرايى كه وزارت كشور است و شوراى نگهبان كه كار نظارت را به عهده دارد، وظايف سنگينى دارند. اندك اختلالى در اين كار عظيم، حقيقتاً يك گناه و يك جرم است. مبادا بگذاريد در اين امر مهم، كوچكترين اختلالى به وجود آيد. در اين خصوص، من دو سه مطلب را يادداشت كردهام كه به آقايان عرض مىكنم:
اولاً - همانطور كه هميشه گفتهايم - در امر نظارت بايد قانون و موازينْ ملاك و معيار باشد و نه مذاقها و سلايق شخصى. مطلقاً دنبال مذاق شخصى نرويد و اينطور نباشد كه يك وقت انسان خودش تشخيص دهد كه اگر اين فرد در مجلس نباشد، براى مجلس خسارتى است؛ اگر اين شخص باشد، براى مجلس فايدهاى دارد؛ آنگاه برخلاف موازين و مقرّرات، اين مذاق اعمال شود. بايد كارى كنيد كه بتوانيد پيش خداى متعال و بندگان او جوابگو باشيد. اگر از شما سؤال شد كه به چه مناسبت اين شخص را رد كرديد، شما بگوييد: پروردگارا! من ملزم بودم طبق مقرّرات عمل كنم. مقرّرات چنين گفت، من هم اين شخص را رد كردم؛ يا مقرّرات چنين گفت، من اين شخص را تأييد كردم؛ اما اينكه من اينگونه تشخيص دادم، من اينگونه فهميدم، من اين آدم را مضر دانستم، من اين آدم را مفيد دانستم؛ اينها قابل قبول نيست. اينها را نه خداى متعال قبول خواهد كرد، نه بندگان خدا. بايد طبق موازين و مقرّرات عمل كنيد. هيچگونه ملاحظهاى نبايد مانع از اعمال مقرّرات شود.
نكته دوم اين است كه اگر شوراى نگهبان در اين قضيه به يك نتيجه منطبق بر قانون و مقرّرات رسيد، بايد با قاطعيت اقدام كند. هيچ چيزى نبايد مانع از اقدام قاطع قانونى شود. در همه امور، بخصوص در چنين امورى كه با افكار و عواطف و احساسات و عقايد و آراء گوناگونى مواجه است، قاطعيت چيز لازمى است.
نكته سوم اين است كه شوراى نگهبان نقطه تضمين و تأمين براى نظام اسلامى است. اين امر بسيار مهمّى است. من در دوره قبل نسبت به اهميت كار شوراى محترم نگهبان تذكّر دادم؛ حالا هم لازم است مجدّداً اين را عرض كنم. شوراى نگهبان در مجموعه تشكيلات نظام جمهورى اسلامى، مثل بقيه دستگاهها نيست كه بگوييم ارگانها و تشكيلات مختلفى هستند؛ بعضى مهمترند، بعضى كم اهميتترند؛ اين هم يكى از آنها؛ نه. شوراى نگهبان مثل بعضى از پديدههاى يك نظام - مانند قانون اساسى - وضع ويژهاى دارد. شوراى نگهبان تشكيلاتى است كه اگر خوب باشد و درست كار كند، اين نظام ديگر خطر انحراف از دين نخواهد داشت. اين چيز كمى نيست. اين چيز قابل مقايسهاى با چيزهاى ديگر نيست. ببينيد از مشروطه تا پيروزى انقلاب اسلامى بر اثر انحراف از موازين دينى چقدر ضرر كرديم! دهها سال اين كشور خسارت ديد؛ به خاطر اينكه از اصول دينى انحراف حاصل شد. با اينكه اساس مشروطيت بر پايه دين بنا شده بود؛ اما رعايت نشد و آن قضيه طراز اوّل مورد توجه قرار نگرفت. بعد هم با دين مخالفت شد و پديدههاى دينىِ آن نظام از بين رفت؛ اما غيردينىهايش تقويت گرديد و آن چيزى شد كه شما ديديد يك كشور و يك ملت چه خسارتى را در طول اين چند ده سالِ دوران مشروطه تا پيروزى انقلاب اسلامى متحمل شد. يكى از بزرگترين خسارتهايش حكومت خاندان پهلوى بود؛ تسلّط آن ديكتاتورىِ عجيب و حقيقتاً كمنظير در تاريخ. شما اين را بدانيد كه وقتى يك نظام، تضمين بقا بر روال دينى نداشته باشد، اين چيزها در انتظارش است.
شوراى نگهبان مانع اين است كه نظام اسلامى از خطّ دين و اسلام و همچنين از خطّ قانون اساسى - كه اين در درجه دوم اهميت است؛ اما اين هم خيلى اهميت دارد - منحرف شود. قانون اساسى ستون فقرات نظام است؛ در حقيقت مركز اصلى سلسله اعصاب نظام است؛ معيار و ضابطه است و شوراى نگهبان نمىگذارد كه دستگاههاى كشور از قانون اساسى منحرف شوند؛ نمىگذارد كه قوانينِ مخالف قانون اساسى، تصويب و اجرا شود. چنين دستگاهى كه اين همه اهميت دارد، بايد ابهّت و اقتدار و تكريم و حرمتش حفظ شود. هم خود آقايان محترمى كه در اين شورا و يا منتسب به اين شورا هستند - مثل شما آقايان - بايستى اين ابهّت و احترام و حرمت را حفظ كنند، هم ديگران كه در بيرون شورا هستند. مبادا خداى نكرده كسى از هيأتهاى نظّار در گوشهاى از كشور كارى كند كه دهان بدخواهى را باز كند و احترام شوراى نگهبان هتك شود؛ يا در بيان مطالب طورى حرف زده شود كه احياناً كسانى به عنوان اعتراض - نه از سر خيرخواهى - حرمت شوراى نگهبان را هتك كنند. كسانى هم كه در بيرون اين مجموعه هستند، همينطور بايد رعايت كنند. آنهايى كه قلمى بهدستشان هست، تريبونى در اختيارشان هست، بفهمند كه اعتراض كردن، بىاحترامى كردن و هتك حرمت شوراى نگهبان، خطاى كوچكى نيست. قابل قبول و قابل تحمّل نيست.
البته وظيفه شوراى نگهبان خيلى سنگين است. اين وظيفه را بايد در حدّ مقدور با كمال دقّت و با رعايت حدّاكثر عدل و انصاف انجام دهد و بر كار نظّار نظارت كند. آنچه كه آقايان نظّار انجام مىدهند، به نام شوراى نگهبان تمام مىشود و از لحاظ مسؤوليت الهى هم علىالظّاهر با مسؤوليت بزرگواران اين مجموعه انجام خواهد شد. اين بايد موجب شود كه دقّت و توجّه را مضاعف كنيد.
نكته ديگر، حفظ احترام و آبروى اشخاص است. اگر كسانى در پروندههايشان مشكلى ديده شد كه بنا شد به مجلس نروند، مشكل آنها بازگو و پخش نگردد و هتك حرمت آنها نشود. البته ممكن است بعضى كسان بگويند فلان كس را كه رد كردهايد، بايد علّت آن را صريحاً بگوييد. اگر مطلَبى گفتنى است، اشكالى ندارد آن را بگوييد؛ اما اگر مطلَبى ناگفتنى است، نبايد آبروى اشخاص با اين حرفها برود و بيان شود. چون به ما اينطور گفتهاند و فشار آوردهاند، پس ما آبروى اين آدمها را ببريم؛ نه. در اسلام حرمت مؤمن خيلى اهميت دارد و نبايد هتك حرمت شود.
نكته آخرى كه مىخواهم عرض كنم، اين است كه اگر در معيارهايى كه نسبت به نمايندگى مجلس وجود دارد، واقعاً دقّت شود، همين هم از آب در مىآيد. بايد مراقب بود كه آدمهاى اهل سوء استفاده و بىاعتقاد به رسالت انقلابى و مسؤوليت نمايندگى و كسانى كه مىخواهند وارد مجلس شوند فقط براى اينكه سوء استفادهاى بكنند يا خداى نكرده خرابكارىاى انجام دهند، وارد مجلس نشوند. بايد دقّت كنيد مجموع شرايطى كه گذاشته شده است، همين نتيجه را بدهد.
البته بعضى وقتها ممكن است در كسى نقطه ضعفى هم باشد؛ اما لزومى ندارد كه انسان هرچيز كوچكى را در اشخاص ببيند و آن را بزرگ كند. مثلاً فلان كس در فلان جا يك وقت حرفى را بر زبان جارى كرده است؛ يا مثلاً قبلاً اينطور بود - بحمداللَّه حالا كمتر ديده مىشود - كه تا كسى مختصر حركتى انجام مىداد كه برخلاف مذاق بعضى بود، فوراً او را به «ضدّيت با ولايت فقيه» متّهم مىكردند! نه؛ اينطور نيست كه حالا هر كس يك كلمه حرفى زد، ضد ولايت فقيه محسوب شود. امروز مردم اين كشور قانون اساسى و اساس ولايت فقيه را به عنوان يك اصل مهم، بلكه مهمترين اصل پذيرفتهاند و زندگى مىكنند. غرض؛ نمىشود افراد را به اندك چيزى متّهم كرد. توجه به چيزهاى كماهميت، تنگنظرى و دقّتهاى بيخودى را بايد كنار گذاشت. اساس قضيه همان چيزهايى است كه واقعاً همه را مىترساند: آدم پول پرستى؛ آدم پيشكرده خوانين و اشرار منطقهاى، از فقد يا ضعف نظارت استفاده كند و وارد مجلس شود و بعد بخواهد براى آنگونه افراد كار و تلاش كند؛ يا مثلاً - آنطور كه جناب آقاى جنّتى در نماز جمعه ديروز اظهار مىكردند - در هنگام انتخابات به او پول بدهند تا وارد مجلس شود. اگر واقعاً اينطور كسانى را شناختيد، بىدريغ ردشان كنيد. اگر ديديد كسانى هستند كه براى اينطور كارها به مردم پول مىدهند يا دهن مردم را شيرين مىكنند، بدانيد كه اين آدمها، آدمهاى نامناسبى هستند. وقتى معلوم مىشود كسانى هستند كه بهخاطر امور مادّى و در راه كسب متاع دنيوى مىخواهند مسند باارزشى را كه قانون براى مردم وضع مىكند، غصب كنند، بايستى جلوشان گرفته شود. معيارها هم ناظر به اين است.
بنابراين عمده آنچه كه در يك نماينده لازم است، اعتقاد به اين نظام و اعتقاد به اسلام و انقلاب و سعى براى انجام يك مسؤوليت و تعهّد است. البته اعتقاد به اسلام كه مىگوييم، منظور اين نيست كه غيرمسلمانها نمىتوانند بيايند؛ خير. اقليتهاى مذهبى هم طبق همان موازينى كه وجود دارد، مىتوانند بيايند، ملاك عمده براى كسانى كه مىخواهند به مجلس بيايند؛ اين است؛ كه اگر اين در كسى وجود داشت، بقيه چيزها را مىشود واقعاً با اغماض نگاه كرد. مگر امرى باشد كه خلاف قانون است.
بههرحال اميدواريم خداوند به شما كمك كند؛ هم در مقام معرفت و شناخت و هدايت در امور لازم، هم در مقام عمل و اجرا، كه قوّتِ در اجرا چيز مهمى است و كمك الهى را لازم دارد. انتخاباتى كه در پيش داريم، انشاءاللَّه خوب، نظيف، نزيه و پاكيزه - مثل دورههاى قبل - انجام گيرد و نمايندگان خوب و منتخبان واقعى مردم بتوانند به مجلس شوراى اسلامى راه پيدا كنند.
والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته
مرتبط:
یک استدلال دیگر در رد نظریه جدید رییس جمهور درباره مجلس
نظام سیاسی ما پارلمانی - ریاستی است، نه ریاستی، نه پارلمانی