نظر منتشر شده
۱۱۲
توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 269331
خاطرات شما از زبان شما؛
خاطره شما از معلمتان
12 اردیبهشت 94
تاریخ انتشار : شنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۱۷
روز معلم روز تجليل از زنان و مرداني است كه قامتشان در راه تربيت فرزندان اين مرز و بوم خميده شده است و آنچه از سال‌ها تلاش برايشان باقي می ماند خاطراتی است که در حین خدمتشان و توسط دانش آموزان خود می ماند.

شما چه خاطره‌ای از دوران مدرسه و معلم های خود دارید.

خاطرات خود را در بخش نظرات درج کنید تا دیگران هم در خاطرات جالب شما سهیم باشند.
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۱۷:۴۷
روز معلم بود. درجلسه تقدير از معلم ها، يكي از معلمان دوره راهنمايي ام را ديدم. آقاي رضوي معلم حرفه و فن ما بود.
نوبت صحبت به من كه رسيد گفتم: «من از آقاي رضوي، معلم اول راهنمايي ام تشكر مي كنم كه به من درس راستگويي را داد.
روزي كه برگه هاي امتحاني را بين ما پخش كرد تا نمره هايمان را بشماريم، من متوجه شدم كه 25 صدم اضافه گرفته ام. اجازه گرفتم و گفتم. آقاي رضوي با لبخند خوشحالي به من گفت: «آن 25 صدم، به خاطر صداقتت، براي خودت باشد». (2861405) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۴۴:۱۶
فقط آق خدیوی دبیر حسابان! اونایی که با آق خدیوی کلاس داشتند می دونند من چی میگم. یک خاطره شیرین تا آخر عمر و یک خنده بر روی لبانتان تا پایان عمر باقی می ماند. (2861624) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۲:۵۳:۲۶
معلم 27 سال سابقه هستم.

در مدارس عشایری ، روستایی ؛ راهنمایی و هنرستان پسرانه و دخترانه بوده ام سال 80 مدرکم از ابتدایی به علوم اجتماعی تغییر کرد و بعد از تغییر مقطع چون مباحث اجتماعی خاطره انگیز هستند هیچگاه کلاس یکنواخت نمی شد.

هنوز شاگردانم را دخترم و پسرم صدا می کنم می گویند چند فرزند داری می گویم حدود 800 پسر و دختر.

دختری که سال 72 کلاس پنجم شاگردم بود الان پسرش نیز شاگردم است .

بسیار سخت گیر بودم و شاگردی جرات گرفتن نمره زیر 17 را نداشت / تا آنجا که اطلاع دارم از جمع شاگردانم 5 نفر معلم هستند 4 نفر استاد دانشگاه 2 نفر خلبان و 8 نفر کارمند سایر ادارات/ 27 نفر دانشجو مقاطع مختلف و تعدادی هم شغل آزاد دارند ولی از خیلی ها بی خبرم.

6 نفر از شاگردانم به علل مختلف تاکنون فوت کرده اند که آخرین مورد آنها خانمی 33 ساله بود که فرزندی 12 ساله داشت و فروردین امسال به علت سرطان درگذشت.

راستی تیتر زده اید خاطره :
باید بگویم معلمی هر روزش خاطره است (2863355) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۱۷:۲۸
من میخوام از همین جا از معلم اول ابتداییم آقای رضایی(دبستان فرخی) تشکر کنم. هنوزم که هنوزه بعد چندین سال وقتی از دور می بینمش دلم براش می تپه. امیدوارم همیشه سلامت باشند. (2861906) (alef-11)
 
مریم
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۵:۱۳:۰۰
من هم از معلم خوب کلاس اول خانم صادقیان در شهر یزد بسیار ممنونم.خیلی با مرام و محبت هست و هنوز احوال منو از مادرم میپرسه. (2864876) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۴۰:۵۴
و حیف که دولت هیچ موقع این قشر زحمت کش و انسان ساز رو درک نمی کنه (2861968) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۳۱:۵۸
من خاطره خوبی از معلم هایم ندارم و جز بی ادبی عصبی بودن و بد درس دادن چیز دیگری یادم نمیاد (2862074) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۸:۰۶:۵۵
افراد زیادی هستند که الان تو ذهنم هستن. ولی خب آقای یزدانی واقعا عالی بود. یه پیرمرد خوش اخلاق به تمام معنا. ایشون به همه بچه درس صبر و احترام به طرف مقابل داد... هر جا هست سلامت باشه. (2862738) (alef-3)
 
مناجات
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۲:۰۴:۳۹
آدم و این همه منفی بینی !!! هیچ خاطره خوبی از معلم هایم ندارم یعنی مشکل روحی داری عزیزم /

مگر می شود در طول دوران مدرسه یک معلم خوب را سراغ نداشت ؟ (2863337) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۷:۰۱:۳۵
شاید مشکل در برداشت و قضاوت شما باشه. و الا بین تمام معلمانتانبب حداقل یک خاطره خوب را میدیدیببخشید میشه شغلتون رو برامون بنویسید؟ (2863391) (alef-11)
 
مجید
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۸:۴۳:۳۰
حتمأ خیلی تنبل بودی؟خخخ (2863534) (alef-3)
 
مجید
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۸:۵۱:۲۱
سپاس فراوان از همه معلمان عزیزم

الان که معلم شدم میدونم چقدر کار سختیه و چقدر حساس.

در دوران تحصیلم همه جور معلمی داشتم ولی سعی میکنم مثل معلمهای خوبم باشم و اون کار معلمهای بد رو تکرار نکنم . (2863546) (alef-13)
 
معلم
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۰۰:۱۴:۲۳
احتمالاً اشکال از خود شما نبود؟؟؟؟جانم. (2866264) (alef-11)
 
رضا
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۱۸:۱۱
يك سال كه مربي تربيتي دبستان شهيد علي نوري بودم. يكي دو روزمانده به روز معلم، از معلم ها خواستم بهترين دانش آموز كلاسشان را از نظر درسي و اخلاقي معرفي كنند.

وقتي اسامي بهترين هاي كلاس ها را گرفتم، صدايشان كردم و يك برگه ي سفيد را مقابلشان گذاشتم تا يك جمله محبت آميز براي معلمشان بنويسند. تمام جمله ها در يك برگه نوشته شده بود، برگه اي كه با گل هاي قشنگ و دست خط بچه ها تزيين شده بود به عنوان تقديرنامه در دفترآموزگاران دبستان نصب شد.

آن زنگ تفريح همه آموزگاران از خدا قوت ساده اما صميمي بچه ها لذت بردند. (2861406) (alef-11)
 
نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۳۵:۴۹
سال 76 روز معلم ،اولين سال معلمي من بود . مدرسه راهنمايي شهيد كشوري منطقه 19- اونروز دانش اموزام به خيال روز معلم تكاليفشون رو انجام نداده بودند . من هم برا اينكه عادت نكنن حسابي دعواشون كردم تا تنبيه شوند . رو به تخته شدم و شروع كردم با عصبانيت درس دادن و داد و هوار كردن . حدود دودقيقه بر نگشتم كلاس رو نگاه كنم ولي متوجه صدا هاي كوچيكي ميشدم . وقتي بر گشتم نزديك بود بغضم بتركه روي ميزم پر بود از دسته گل وهديه و كادو . من اونروز فهميدم بچه ها دوستي رو ميفهمند حتي اگه معلم دعواشون كنه . الان اسم خيلي از اونا رو يادمه .... برهان حجتي .. جلالي .. تات ... (2861811) (alef-11)
 
حمید شمسایی /اصفهان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۶:۳۲
با سلام ی روز معلم زبان انگلیسی وارد کلاس شد و شروع به پرسیدن کرد و به کلمه"are" رسید یعنی "هستند" از میز اول کسی بلد نبود و هر نفر را با مشتی پذیرایی میکرد تا که به من رسید تا که گفتم "هس" مشت را شلار کرد "تند" بعدیش را بعد از مشت گفتم و بعدش خیلی معذرت خواهی کرد... یادش بخیر معلم زبان انگلیسی جناب آقای قاسمی....روزت مبارک (2861418) (alef-13)
 
علی برزگر
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۷:۲۵
سالهای قبل که پدرم خود معلم بود وبا هدایای هرچند ناچیز ولی بامحبت شاگردان خود به خانه میامد (2861420) (alef-13)
 
صفیه آسایش پور
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۷:۴۲
زیباترین خاطره روز معلم: سن 21سالگی که مربی 10نفر دانش آموز بهورزی مرد بودم وهمشون متاهل بودند در اولین جلسات بدون اراده آنها رو بچه ها صدا می کردم وبعدش خودم ناراحت می شدم.آنها هم می گفتن شما معلم ما هستین وبرای ما طبیعی هست ولی خودم نگران بودم که آنها ناراحت بشن.روز معلم هم آنها یک شاخه گل آوردن وپای تخته نوشته بودن روز معلم بر شما مبارک :از طرف بچه های شما (2861421) (alef-13)
 
مهدی قاسمی مفرد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۸:۰۱
دردوران دبستان به علت نامناسب بودن وضع مالي پدرم بنده باتمام شوق وشورفراوان ازداخل باغچه حياط منزلمان يك شاخه گل چيدم كه بااستقبال زيبا وبه يادماندي معلمم روبروشدم وتاپايان عمرم اين روزرافراموش نخواهم كرد (2861422) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۸:۲۱
کلاس سوم ابتدایی بودم که برای مراسم تقدیرازمعلمان منطقه از من خواستند دکلمه ای را بخوانم من برای اینکار تمرین زیادی کردم ودراخردکلمه را به بهترین شکل ودرحضوربیش از100 معلم خواندم که یکی از این معلمان پدر خودم بود.جالب این است که انتخاب دکلمه رابه عهده خودم گذاشته بودندومن دکلمه ای درموردمادرانتخاب کردم اما به جای واژه مادرازواژه معلم استفاده کردموبسیارموردتوجه و تقدیرقرارگرفت (2861423) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۲۸:۳۳
سال 65 بود کلاس اول راهنمایی،تکلیف شبم را انجام ندادم صبح هم برای اینکه به معلم دروغ نگویم گفتم دفترم خونه جا مونده معلم گفت نوشته بودی گفتم بله آقا لحظاتی بعد در کلاس به صدا در اومد مادرم بود به خیال اینکه من دفترم جا مونده و معلم مرا تنبیه نکند دفترم را آورده بود معلم وقتی دید من تکلیفم را انجام ندادم بعد از رفتن مادرم مرا تنبیه بدنی کرد با خود گفتم بخشکه این شانس (2861424) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۲:۵۳:۰۷
من در این جور موارد با کل خانواده هما هنگ بودم. (2861525) (alef-11)
 
اسمان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۲:۵۴:۲۹
یاد قصه های مجید و اقای مرادی کرمانی به خیر. (2861526) (alef-11)
 
باران
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۰:۵۹:۰۳
ادم خوش اقبالی بودم در تمام دوران دبستان و دبیرستان اموزگاران و دبیران خوبی داشتم همگی مهربان و همگی دوست داشتنی .کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم. (2861462) (alef-11)
 
سبزواری
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۱:۱۱:۲۲
سال اخر دبیرستان بودم برخلاف سال های قبل درس نمی خواندم و شیطنت می کردم اذر ماه بود که یکی از دبیر ها که خیلی دلسوز و متعهد بود از دست من ناراحت شد و گفت تو دانش اموز خوبی بودی اما حالا که هم شلوغ میکنی و هم درس نمی خوانی من دیگر با تو کاری ندارم واگر امسال قبول شدی من اسمم را عوض می کنم .و واقعا هم دیگر با من هیچ کاری نداشت . حتی مرا نگاه نمی کرد.ازاین بابت خیلی ناراحت بودم ولی اوضاع طوری بود که حتی فرصت عذر خواهی هم نمی داد .به هر تقدیر امتحان نهایی شروع و تمام شد وقتی با ترس و لرز برای دیدن نتایج رفتم با کمال تعجب دیدم قبول شدم در همین حین همان دبیر از در دبیرستان وارد بی هیچ منظوری جلوی او دویدم و گفتم من قبول شدم .اول خندید اما بلا فاصله گفت برو گمشو.بروگمشویی به هزار جایزه می ازرید . (2861478) (alef-11)
 
معلم
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۱:۲۱:۰۶
من۵۴ سالمه آخرین ساله معلمم ولی معلم اول ابتدایی ام آقای نادری بود هنوزم زیارتش می کنم خدا بهش سلامتی بده (2861484) (alef-11)
 
امیر
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۱:۳۴:۲۷
زنگ ورزش بود، معلم ورزش به خاطر اینکه من و،داداشم برای چندمین بار کفش ورزشی نداشتیم مارو کشید پای تخته وقتی دید کفشای ما وضع مناسبی نداره با لحنی تمسخر آمیز... گفت انگار شما وضع اقتصادی تون خوب نیس؛ باعث شد بساط خنده بچه ها فراهم بشه... الان 24 سالمه و هرگز نامردی اون معلمو فراموش نمی کنم... (2861492) (alef-11)
 
فرهنگ پرور
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۲۳:۵۴
من از طرف خودم اون معلم وتمام معلمها از شما عذرخواهی می‌کنم امیدوارم اونقدر پول داشته باشی که هم بچه‌های خودت و هم بچه‌های فقیر دیگه هرگز به خاطر نداری شرمنده نشند, شما هم اون معلم که به اشتباه این کار و کرده ببخش (2861795) (alef-11)
 
پورمراد
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۶:۰۶:۰۱
مامعلم ها هم اشتباه می کنیم،هرچند این اشتباهات ولو کوچک هم باشند،ازما به سختی پذیرفته میشه چون دردوران حساس کودکی یابدترازآن دردوران بلوغ با بچه ها سروکارداریم رفتارهای خوب وبعضا ناشایست ما با عمق بیشتری توی ذهن بچه ها ماندکارمیشه
درهرحال باورکنید ما برای همه رفتارهای خوب دانش آموزان احساس خوشحالی میکنیم همانطورکه این احساس رادرمقابل رفتارهای شایسته فرزندان خودمان داریم وهمچنین به وقت کج رفتاریها ونامهربانیها،وقتی که دانسته ها وداشته هایمان رابکارمی بندیم ونتیجه ای بهترحاصل نمی شود،ناراحتیم.
یاد دوران دانش آموزی ویاد20سال سپری شده درپای تخته ،بخیر!
هر روز وهرسال که به پایان دوران خدمتم درکلاسهای درس نزدیکترمی شوم ،علاقه وعشق قلبی ام به عالب معلملن دلسوز وتاثیرگذاردوران دانش آموزی ام بیشترمیشه.
یادت بخیر آقای نیک اخلاق معلم مهربان دوران هنرستان من ،هرجاهستید سلامت وعزیز باشید. (2865040) (alef-13)
 
ربیع زاده
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۱:۳۵:۵۸
از سال75 وارد مقطع ابتدایی شدم.بچه ی بسیارشری بودم اما بیتربیت نبودم.درمقطع سوم دبیرستان یکروزبعد از زنگ تفریح دیر سر کلاس رفتم .و معلم به کلاس رفته بود.من میدانستم که همیشه معلم شیمی ما بعد از همه ی معلم ها سرکلاس میرود.چون خود را به روزنامه خواندن مشغول ممیکرد.من بعد از همه به کلاس رفتم ومعلم شیمی گفت چرا دیر امدی؟ من هم جلوی همه ی بچه هاگفتم خب خود شما چرا دیر میآیید سرکلاس ؟ معلم ناراحت شد وگفت پس بیرون بمان تا دلیلش را بفهمی.واینطور شد که مرا به کلاس راه نداد. (2861494) (alef-11)
 
کمال
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۵:۱۳:۲۹
متاسفانه باشنیدن معلم وروزمعلم باوجودارادتی که به همه معلمان دلسوزکشوردارم من بیشتربه یادمعلم های دوران دبستان می افتم
درسالهای 44تا50که من دوره ابتدایی راسپری کردم وحتی دردوره اول دبیرستان یعنی سالهای 51تا53چندمعلم داشتیم که همیشه شلاق به دست بودندودانش آموزان رابه شدت تنبیه میکردند....چوب وترکه های انارودرخت بیدرا خدمتگزارمدرسه درآب می خیساندوچوب وفلک همیشه برقراربود...درقسمت جلویی کلاس ونزدیک تخته سیاه دانش آموزتنبل رامی خواباندندوخدمتگزارمدرسه یک طرف چوبه فلک رامیگرفت ویکی ازدانش آموزان قوی هیکل هم طرف دیگرراوآقای معلم هم خودش باتمام توان شلاق میزد........
قریب به 50 سال ازموضوع گذشته وباتوجه به اینکه من شاگرداول کلاس بودم وشخصاهیچگاه تنبیه نشده ام.....ولی خاطره دیدن چنین صحنه هایی همیشه آزارم میدهد......گرچه معلم های خیلی خوب ومهربانی هم داشتیم که دراینجاازهمه آنهاتشکرمیکنم .....ازهمه معلم های خوب ومهربان ایران اسلامی تشکرمیکنم ....روزتان مبارک (2861564) (alef-11)
 
احمد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۵:۵۳:۱۴
یادش بخیر
یادمه تو دوران راهنمایی معلمی داشتیم که تاجر فرش دستباف هم بود اینو میگم چون هرچی فکر میکنم فامیلی شریفش یادم نمیاد
خلاصه یه برخوردی بین من و ایشون پیش اومد که مثلا من با ایشون قهر کردم تا این که روز معلم شد و ایشون با یکی از کارنت تبریکایی که بچه ها واسه روز معلم براشون آورده بودن اومد و با من آشتی کرد .
زنده باشه هرجا که هست. (2861570) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۶:۰۶:۰۵
سلام
دست‌بوس تمامي معلمان و اساتيدم هستم. چه در گيلان؛ مشهد و ... .
يك خاطره از استاد محمد جلالي متولي آستانه: ايشان در واليبال گيلان مسئوليت داشتند. جمله‌ي زيبايي فرمودند: من اولين حقوقم را قبر خريدم؛ بعد كت و شلوار عروسي.
باور داشتند كه طول عمرشان زياد مي‌شود. آدرس قبر و سنگ‌نوشته را محوطه
پشت امامزاده جلال‌الدين آستانه دادند. فرمودند: هر وقت آمديد؛ يك فاتحه‌اي هم بخوانيد؛ چه زنده بودم؛ چه مرده و چه بي‌خبر.
من هم از اينجا درود مي‌فرستم به روح پاك اساتيد درگذشته و آرزوي عزت بيشتر، تندرستي و طول عمر دارم براي همه‌ي اساتيدم كه در قيد حيات هستند. (2861575) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۷:۰۶:۵۰
فلک کردن همکلاسیم به خاطر گرفتن صفر در املا در سال 68 کلاس اول ابتدایی!!! (2861590) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۷:۱۷:۴۵
یادم میاد در یکی از روزهای معلم بچه ها مارمولک کوچکی را داخل پاکت نامه گذاشتند و به یکی از معلم ها دادند. (2861593) (alef-11)
 
حمید
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۷:۵۴:۴۲
سال سوم راهنمایی که بودم امتحانات ثلث دوم ده روز زودتر از عید نوروز تمام شد(چهارشنبه یا پنجشنبه بود ). یکی از بچه ها دوره افتاده بود توی کلاس و از هر کدام از بچه ها می پرسید که آیا شنبه بعدی می آیند یا نه؟ اکثر بچه ها می گفتند که نمی آیند و من و چند تن دیگر گفتیم که می آییم. معلمان هم به شدت تاکید می کردند که همه باید بیایند وگرنه غیبت می خورند.
روز شنبه به مدرسه رفتم. اکثرا نیامده بودند و کلاس ما هم شاگرد چندانی نداشت. معلمان هم در دفتر مشغول بگو و بخند بودند و بچه ها هم در کلاس مشغول بازی. نمی دانستیم چه کنیم. بمانیم یا برویم. از معلمان اجازه گرفتیم که برویم ولی آنها جواب منفی دادند. یعد از ساعتی یکی از معلمان همانطور که در سالن راه می رفت و خط کشی هم در دست داشت با دیدن یکی دوتا از بچه ها با ناراحتی و غیظ گفت : "لعنتی ها چرا اومدین؟"
آن روز زنگ دوم ما از مدرسه فرار کردیم و مدرسه هم کلا بعد از آن تعطیل شد. ولی درسی که من از آن معلم یاد گرفتم این بود که راههای زیادی برای فرار از زیر کار وجود دارد....
با تشکر از اینکه چاپ می نمایید.
حمید. (2861604) (alef-11)
 
ناشناس
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۰۱:۰۶
من هیچ موقع فکر نمی کردم که بتونم یک روزی برای گرفتی دکتری بیام امریکا! من دبستان و راهنمایی رو تو یک روستای کوچک بودم. واقعا کلی خاطره داشتیم با معلم ها! اما اساسا بیشتر معلم هایی که می اومدن اونجا خیلی تنبه بدنی می گردن ما رو! :( البته من رو که نه دوستان رو! یادمه یکی از معلم ها که همه رو از یک دم تنبیه میکرد، یک روز بابت همین تنبیه ها مورد غضب مورد مدرسمون قرار گرفت و حسابی کوتک خورد :) الان هم اگر اشکال املایی داره متنم به خاطر اینکه من املام ضعیف بود و معلم املا هم حسابی از خجالت ما در اومد :) یک خاطره دیگه اینکه از شاگرد اول ها کلاس مثل من میخواستن تا چوب تر ببریم برای تنبیه! اون اواخر که یکی از معلما به فلک می کشید و می گفت تو بزن :)

صد البته ما قدر دان همشون هم هستیم!
الف اینقدر از تنبیه گفتم، ایولا داری اگر به این متن ما هم اجازه عبور بدی! (2861606) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۳۰:۱۶
خاطرات خوبی ندارم. به جز خواندن و نوشتن چیز دیگری یادمان ندادند. (2861615) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۳۳:۱۷
ظاهرا این هم برای شما چیز خیلی کمی بوده (2861807) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۳۶:۲۸
خواندن ونوشتن چیز کمی نیست ولی به یاد داشته باشید که این چیزی ست که یک معلم باید انجام بدهد، (2862098) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۴۶:۴۰
ظاهرا چیز خاصی از زندگی درک نکردی عزیز متاسفم برات (2862122) (alef-11)
 
حسین
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۱۹:۳۹:۰۱
همین که می تونی این نظر رو بنویسی باید حد اقل سپاسگذار معلم کلاس اولت باشی! (2867972) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۴۱:۰۹
با سلام
سال 67 در پایه دوم دبیرستان دبیر زیست و زمین شناسی ای داشتیم که مورد احترام همه بود. روز معلم ، زنگ اول پول های توجیبی مان را رو هم گذاشتیم و من به عنوان مبصر کلاس و دوستم که معاونم بود با اجازه مسولان از دبیرستان خارج شدیم. وسط زنگ بعدی با یک جعبه شیرینی و کتاب "پیر مرد و دریا" به کلاس برگشتیم! چه زنگ زیبا و پر خاطره ای شد. من و دوستم آن زمان نمی دانستیم که روزی ما نیز در کسوت معلمی سعادت تربیت دانشجویان این کشور را بر عهده خواهیم داشت. آقای تنکابنی و تمام کسانی که با عشق به این کار مشغولید، هزاران سپاس. (2861621) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۵۰:۳۴
آقای ولی نژاد معلم عزیزه کلاس چهارم ابتدایی سال هفتاد شما خیلی زرنگ بودی ولی من از شما زرنگ تر بودم
چون صفحه آخر مشقی که بیشتر از یه بار میگفتین بنویسمو (همون صفحه که امضا میزدی رو) من میکندم وفقط
همون صفحه رو دوباره مینوشتم
این موضوع تو دلم مونده بود گفتم اینجا اقرار کنم
شما ازون نوع معلم هایی بودی که تا آخر عمرم معلمم میمونی
روزت مبارک (2861631) (alef-11)
 
نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۰۰:۲۴:۵۶
معلم ها كلك دانش اموزان را ميفهمند ولي يكي از تكنيك هاي معلمي اصل تجاهل است (2866280) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۸:۵۴:۱۱
متاسفانه هر سال دانش آموزان بی ادب تر ميشن هفته پیش دانش آموزی وقتی رو به تخته بودم پا کن به سمتم پرت کرد در حالی که من تمام تلاشم برای یادگیری آنها می کنم حتی کمتر در کلاس از صندلیم استفاده میکنم اونم کلاس رشته ریاضی درس ریاضی !! (2861633) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۳۷:۳۳
و معلم‌ها علیرغم همه گذشت هاشون مهجورتر (2861813) (alef-11)
 
همت
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۰۹:۵۱:۴۹
آقای فراهانی , امیدوارم در قید حیات باشد , موهای جو گندمی و یه سبیل جو گندمی با قد نسبتا" بلند و کمی هم چاق و با یه صدای زمخت اما بدون خس و خش . همیشه به خودم میگم مگر اینهمه صبر و تحمل هم وجود دارد , یه بار دور و بر سه را تهران ویلا دیدمش .
سر کلاس تو مدرسه گنج دانش بودم (خیابان کمالی) و چله زمستان بود و بخاریهای کلاس روشن چون هوا خیلی سرد بود اما من چون ننر و لوس و احمق و گردن کلفت و سرشار از حماقت بودم , دستکش بدست و کلاه به سر و شال گردن به دور گردن با کاپشنی ضخیم اصرار داشتم که پنجره کنار من باید باز باشد!!! تو رو خدا حماقت را ببین!
هر ناظم و معلمی بود عین بولدزر از سر آدم رد میشد اما این آقا وقت میذاشت تا بهت ثابت کنه که چقدر احمقی , خیلی مرد شریفی بود.یادش بخیر. (2861688) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۰:۰۱:۰۷
من 25 سال هستم و خاطره
بدبختی
نفرت
کینه
عقده ای کردن دانش آموز
ترساندن دانش اموز
اینها خاطره من هست از معلمان. (2861691) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۰:۵۱:۴۱
انصافا دقت کردی چرا این اتفاق برای شما رخ داده همش منفی منفی ....یک کمی به خودت رجوع کن .تواستثنایی . چون همه ی افراد از مدرسه به جایی رسیدن تو برخلاف جامعه . (2861751) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۴:۲۵:۵۱
فوق لیسانس کامپیوتر دارم میخونم
ولی یک ذره این این قشر معلم جماعت درس یاد نگرفتم
همش خودم خوندم
جز منفی هیچی یاد نمی دن
این قدری که ادعا دارن .. استاد تمام دانشگاه ادعا نداره
فکر میکنن دانش اموز ، نوکرشون هست (2862222) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۵:۱۶:۳۰
اینروزها فوق لیسانس خوندن کاری نداره! (2862346) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۷:۳۳:۳۳
خوب شما هم بخون . والا..
اول که گفتی من هیچی نشدم
گفتم دارم فوق لیسانس میخونم. الان میگی کاری نداره
پس چی کار باید کرد از نظر شما؟
فقط کاری که شما میکنی مهم و خوب است؟
بیخیال...
به عنوان یک فرد ایرانی ، گفتند خاطره ات رو بگو و گفتم
حالا شما مشکل داری و نمی تونی نظر مخالف رو تحمل کنی. من چه کار کنم؟ (2862697) (alef-3)
 
حسین قارداش2415
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۵:۲۳:۳۶
مورد توجه کارشناسان آموزشی ادارات آموزش و پرورش ، که پایین بودن درصد قبولی کلاس را از چشم معلمان می بینند!!! دانش آموز اگر علاقه وافی و کافی برای درس خواندن داشته باشد، خودش نیز براحتی می تواند بخواند! (2862364) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۸:۴۲:۰۷
کاملا حق با شماست!

من و همسرم جزیی از همان معلمان هستیم که بیش از 20 سال با مدرک فوق لیسانس معلمی کردیم و از دعای خیر بچه هایی که تربیت کردیم الان کانادا دکترا می خوانم.

بی سواد خواندن همه معلمان ناپسند است . در تمام مشاغل انسان های ناکارآمد وجود دارند ولی تعمیم دادن آن به همه بی انصافی است.

با توجه به دیدگاه منفی شما نسبت به معلم ها شرط عقل است شما فرزند آینده تان را مدرسه نفرستید تا شاید اولین فوق لیسانسی شود که پیش خود درس خوانده باشد! (2862790) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۱:۴۴:۲۱
پس از مادرت یاد گرفتی (2863044) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۳:۰۳:۵۷
ادیسون از نظر معلمش یک کودن به تمام معنا بود ولی مادرش از او یک نابغه ساخت ! (2864394) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۶:۵۶:۰۳
معما چو حل گشت آسان شود. (2865195) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۰:۰۵:۱۲
سلام حداقل تصوير كلاس هاي مدارس خودمون رو ميذاشتيد نه كلاس هاي مدارس خارج از كشور. (2861694) (alef-11)
 
ادریس
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۰:۱۵:۰۸
کلاس دوم دبیرستان بودم وزنگ کاردستی که معلممون به جای خودش یک معلم دیگه فرستاده بود تا کلاس درس خالی نمونه.
معلم جدید از دانش اموزان کار دستی می خواست وبا دیدن کار دستی به هرکدام یک نمره میداد وقتی که رسید به من, به دروغ گفتم اقا معلم فلانی گفته که نیازی به کار دستی نیست. معلم چون فهمید که حرف من دروغ است یه نمره 7 گذاشت. درعوض یکی دیگر از دانش اموزان که کار دستی نیاورده بود با صداقت تمام گفت که نتونسته تهیه کند وبه ایشان نمره عالی داد.
بهترین درسی که این معلم به من یاد داد درس صداقت بود (2861711) (alef-11)
 
قرتاسی
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۰۰:۲۷
امتحان حرفه و فن. داشتم و همه سوالات نوشتم بجز یه سوال ساده، یه بچه تنبل کنارم بود، اون بلد بود اون جواب رو، خلاصه بهش گفتم همه جوابها را می دم،فقط اون یکی بده،سه ثانیه بعد معلم اومد و حرکتی رونالدویی انجام داد و در حالی که فکر کردم ندیده من رو، یه خط قرمز داخل برگم کشید، صفری به این خوشمزگی نگرفته بودم. (2861767) (alef-11)
 
علی اصغر از قم
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۱۲:۲۴
آقای انصاف جو دبیر شیمی در دبیرستان 17 شهریور قم.. خیلی مهربان و مودب بود. نحوه تدریسش هم خاص بود. عصبانیتش رو هیچ وقت ندیدیم. فقط اگر در امتحان نمره بدی می گرفتیم فقط یک کلمه در کنار نمره ابتدا اسم کوچک بچه ها رو می نوشت و چند تا علامت سوال و تعجب؟؟!!!
مثلا برای من می نوشت : اصغر؟؟؟؟!!!!
همین یک کلمه من رو خیلی تحت تاثیر قرار می داد و تلاشم رو بیشتر می کردم تا در امتحان بعدی نمره بهتری بگیرم.
اگر در قید حیات هستند انشالله که سلامت باشند اگر هم این دنیا را ترک کرده اند خداوند از ایشان راضی باشد و رحمتش را شامل ایشان کند. (2861778) (alef-11)
 
رحمان نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۲۵:۴۲
اوايل اسفند سال 65 بود . امتحان عربي داشتيم . من با اينكه بچه درسخون و درس خوبي بودم اونروز درسم رو نخونده بودم . خوشبختانه يا متاسفانه اقاي فرجي نيومده بود ولي يكي از دوستانش رو جاي خودش فرستاده بود . من امتحانم رو خوب ننوشته بودم و خيلي از اقاي فرجي خجالت ميكشيدم برا همين اخر زنگ برگم رو ندادم و بقول معروف پيچوندم . بعد از عيد كه اومديم مدرسه هيچ كس به غير از من برگه عربي نداشت . هيچكس . و هيچوقت اون برگه ها بر نگشت ........ اقاي فرجي هم هيچوقت بر نگشت . ...........
قطعه 29شهيد منصور ( حسن )فرجي (2861800) (alef-11)
 
فرهاد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۹:۵۴:۳۴
خیل از جیز ها خوبی که داریم از برکت همین معلمین فداکار بوده و هست اما متاسفان خیلی ها فراموش میکنند
دوست عزیزاز خواندن خاطره شما خیلی متاثر شدم (2862891) (alef-3)
 
محمد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۳۷:۵۸
هنوز سیلی معلم ریاضی کلاس اول راهنمایی (آقای ثمر بخش) یادم نمیره. آن چنان سیلی زده بود که عینکم و خودم افتادم رو زمین. خدا خیرش بده. همون سیلی باعث شد که ما .......... !!!! (2861815) (alef-11)
 
جلیل
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۵۴:۳۴
الان دیگه هیچ معلمی جرات نداره سیلی بزنه چون کارش به دادگاه و دیه میکشه (2861997) (alef-3)
 
دادا
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۴:۰۲:۳۱
چه بهتر (2862170) (alef-11)
 
امیر م
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۴۲:۳۷
آقای بنی فاطمی معلم علوم اول راهنمایی محمود افشار سال ۱۳۷۶
بیشتر وقت کلاس به طنز (ظریف و فاخر) و هنر و ادبیات اختصاص داشت، همه دانش آموزان عاشق ایشان بودند. با اینکه شاید فقط ۲۰ دقیقه «درس» می دادند، همه درس علوم را با نمره بالا قبول شدند. این درس را از این بزرگوار خوب یاد گرفتند ولی از علوم مهم تر از ایشان درس انسانیت و زندگی آموختیم.
امیدوارم این مطلب را بخوانند یا به گوششان برسانند تا بدانند بعد از ۱۸ سال شاگرد ایشان هنوز ایشان را ستایش می کند. (2861819) (alef-11)
 
رامين
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۱:۵۸:۴۸
سال 64 كلاس پنجم بودم معلمي داشتم به نام آقاي محمد كاوه ، يك مدت درسم ضعيف شده بود و خانواده خبر نداشتند ، يك شب آقاي كاوه به منزل ما آمد و ضعيف شدن درسم را به پدرم اطلاع داد ، معلم عزيزم آقاي كاوه به رحمت خدا رفتند لطفاً براي شادي روح ايشان فاتحه بفرستيد. ممنون (2861853) (alef-11)
 
رحمان نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۱:۱۷:۰۱
براي معلم كلاس پنجم من هم ، مرحوم صفر رومي لطفا فاتحه بخوانيد .
كلاس پنجم خيلي مشقم رو بد خط مينوشتم و ايشان يك روز به خاطر بدخط بودن مشقم حسابي تنبيهم كرد . از اون به بعد سعي كردم بهترين دست خط را داشته باشم و خطم بسيار خوب شد . سالهاست كه به طور مكرر به خاطر خط خوبم مورد احترام قرار ميگيرم . حتي الان كه خودم دبير هستم بچه ها از دست خط من روي تخته لذت ميبرند و من همه اين ها را مديون اقاي صفر رومي هستم كه من را به شدت تنبيه كرد . روحش شاد (2863005) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۰۴:۳۵
سلام معلم بازنشسته هستم در دوران تحصیلم دبیر زیست شناسی ما آقای توحیدی نام داشتند ایشان رفتار سنجیده و دوستانه ای با دانش آموزانش داشتند و بسیار عالی تدریس می کردند بعد از اینکه معلم شدم ایشان را الگوی خودم قرار دادم و خدا را شکر موفق بودم سال ها بعد در یکی از مدارس شهر کرمان به عنوان دبیر مشغول تدریس شدم اولین روز ورودم به مدرسه به ایشان بر خوردم که همچنان زیست تدریس می کردند در هنگام معارفه و دست دادن با ایشان دستشان را بوسیدم این بوسه زیبا ترین خاطره ام شد. (2861870) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۳۰:۰۹
من الآن چهل سالمه و تازه تو چهل سالگی می فهمم که معلمان با من چه کردند و من با آنها چه کردم. همیشه تأسف می خورم چرا این قدر دیر فهمیدم و وقتی نگاه می کنم می بینم اغلب دانش آموزان این طوری اند! دیر می فهمند که رابطه ی درست با معلم چیست؟تو این سن وقتی حرف می زنم کلماتم کلماتی است که از علمان به یاد دارم ! استدلالم شبیه استدلال اونهاست! مثال که می زنم از مثال های اونا استفاده می کنم. قضاوت که می کنم بوی قضاوت اونا رو میده! جهان بینی ام رنگ جهان بینی اونا رو داره! شعارهام همونا! عملم همونا! با اندک تفاوتی که به خاطر تفاوتهای روانی و شخصیتی است! اون وقت من و ما چقدر قدردان زحمتهای اونا بودیم و هستیم! نمره ای کم می شدیم با فحش و ناسزا از اونا انتقام می گرفتیم! رو تخته سیاه قیافه شون رو زشت نقاشی می کردیم! سر پله بهشون تنه می زدیم تا بیفتن! بالای در کلاس قمقمه آب میذاشتیم تا با باز شدن در بیفته سر معلما! توی آفتابه دستشویی اسید می ریختیم! رو صندلیشون آدامس می انداختیم ! مسخره شون می کردیم! ترور شخصیتشون می کردیم! این اواخر هم که رگ گردنشون رو با چاقو بریدیم! لعنت بر من! لعنت بر ما که قدرناشناس بودیم و هستیم! الآن می فهمم که شأن معلما شأن یک شهیده! شأن یک جانباز!شأن یک ایثارگر! از همه چی شون گذشتن تا ما به همه چی برسیم اون وقت توجامعه این همه مخالف هم دارن!معلمان ما رو ببخشید! (2861934) (alef-11)
 
رخمان نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۱:۰۰:۰۷
به عنوان يك معلم دست انسان باشرفي مثل شما را ميبوسم . اينكه شان ما را مثل شهيد و جانباز دانسته اي نشان از شان والاي خود شماست . ما خود را قابل اين مطالب نميدانيم . اما ميشود شان شما را حدس زد . شما يك انسان پاك فطرت و باشرف هستيد . به احترام تو مي ايستم (2862982) (alef-11)
 
حسین
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۱۹:۵۲:۲۵
کاملا موافقم
من در مقطع راهنمایی دست خطم شبیه یکی از معلمهایم شده بود تا جایی که خود اون معلم هم فهمیده بود.

من الان زبان انگلیسی تدریس می کنم . فکر می کنم به خاطر حرف معلم زبان انگلیسی راهنمایی ام بود که اون موقع وقتی کلمه and رو همون جلسات اول نوشتم و بهش دادم گفت: من می دونم انگلیسی ات خوب می شود.
و الان فوق لیسانس زبان انگلیسی دارم

ممنون از معلمای نجیب و دوست داشتنی! (2867989) (alef-3)
 
توحید
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۲:۳۶:۴۱
من یه چیزی می خوام بگم، شبیه حرفای آقای همساده میشه ، ولی خب هنوزم با 26 سال سن برام سواله، خانوم معلم مربوطه رو هم گیر نیاورم که بپرسم ازش،
اینکه چرا کلاس دوم دبستان با وجود اینکه هر سه ثلث معدل 20 رو داشتم، نصف سال رو تک و تنها تو میز تنبل ها که جایی پرت تر از بقیه همکلاسی هام بود گذروندم ؟ چرا فقط تو کل اون سال ، فقط و فقط من تو اون میز نشستم ؟ (2861955) (alef-11)
 
لیلا
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۰۲:۱۵
سلام
کلاس سوم یاچهارم دبستان امتحان علوم. وقتی دیدم فرانک چیت ساز که مادرش معلم بود و خیلی هواشو داشتن!!!داره تقلب میکنه از حرصم برای تنها سوالی که در باره جوابش شک داشتم کتاب توی نیمکت رو باز کردم. این قدر هول شده بودم که تند تند ورق میزدم!!ناگهان سرم به میز خورد!!!!خانم برگه ام رو هم پاره کرد وتهدید به اخراج شدم.
دوستانم وساطت کردن که پرونده ام رو ندن زیر بغلم و خانواده ام هم خبر نشن. هرگز اینقدر گریه نکرده بودم. تا چند جلسه منو که از شاگردای خوب کلاس بودم وقت امتحان روی صندلی معلم مینشوندن تا امکان تقلب برام نباشه!!!
هرگز توی زندگیم دیگه تقلب نکردم در حالی که همیشه میدیدم دیگران چطور تقلب میکنند.
ترم اول دانشگاه امتحان معارف کسی که بهم التماس کرد بهش برسونم رو گفتم اگه میتونی خودت پاسخنامه رو نگاه کن .من میترسم!!!جالبه که نمره اون شد بهترین نمره کلاس چون با یکی دوتای دیگه هم جوابشو چک کرد ولی من دوم شدم. اینم تجربه شد که دیگه به کسی تقلب هم نرسونم! (2862015) (alef-11)
 
بابک
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۲۶:۵۶
من معلم نیستم و پزشکم روز معلم را تبریک میگم و معتقدم هر چی داریم از معلم ها داریم چه از تشویقاشون و چه تنبیهاشون از اینکه در روز معلم یه عده ای فقط خاطرات منفی می نویسن و انبار کینه و نفرت خودشون رو حتی به این روز عزیز سرازیر می کنن بسیار متاسفم و از اینهمه ناسپاسی در شگفتم خدایا به این مردم چه شده چرا همه از هم متنفرند از معلمها مطلب میگذاری عده ای کامنت منفی میدن از پزشکها همینطور از مهندسها همینطور حتی اون روز از رانندگان مظلوم تاکسی مطلبی بود و باز هم طبق معمول عده ای به این قشر زحمتکش تاخته بودن ما به تدریج بزرگترین سرمایه اجتماعیمان را که همان اعتماد عمومی و احترام متقابل است از دست میدهیم و اما شما سایت وزین الف میتوانی فرق انتقاد و نفرت پراکنی را درک کنی و در روز معلم از انتشار خاطرات منفی که دل نازک معلمان عزیز را به درد میاره بپرهیزی (2862066) (alef-11)
 
رحمان نوريان
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۱:۰۵:۳۸
درود بر تو . مطلب شما دقيقا درست است . من قبلا به الف همين تذكر را داده بودم ولي الف رعايت نميكند . اقا بابك پزشك عزيز .باور كن يكي از دلخوشي هاي ما معلمان روز نتايج كنكور است و اگر يكي از شاگرد هاي ما پزشكي قبول شده باشد . از خوشحالي روي ابر ها هستيم . ج.ري كه انگار خودمون پزشكي قبول شديم .
زنده و پاينده باشي اي پزشك قدر شناس (2862991) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۳:۵۱:۰۴
از اولین معلم کلاس اولم می ترسیدم،وقتی معلم کلاس دومم رو به خاطر میارم ،ی علامت سوال بزرگ میاد توی ذهنم که آدم چطور ميتونه تبعیض رو بین بچه هایی بیاره که انقدر معصوم اند که حتی درکش نمی کنن، معلم کلاس سوم رو با خشم به خاطر میارم ،معلم کلاس چهارم دبستان بزرگترین طنز دوران زندگیم بود!وقتی ما رو برای درس انشاپای تخته میبرد خودش می خوابید! ،مبصر کلاس هم کشیک می داد کسی با سر وصدای اضافه خانم معلم رو از خواب بیدار نکنه چیزی که می شد ازش یاد گرفت نداشتن وجدان کاری بوداز معلم کلاس پنجم چیز زیادی به خاطر ندارم جز یک حضور کم رنگ وبی روح شاید تنها چیزی که میشد ازش یاد گرفت بی تفاوتی بود
اما دومین معلم کلاس اولم رو باعشق به خاطر میارم معلم علوم دوره راهنمایی زیبا ترین خاطرات رو برام رقم زد ازش انسان بودن رو یاد گرفتم از معلم ادبیاتم اعتماد به نفس گرفتم،معلم زبان چهارم دبیرستانم زندگی رو به بهترین شکلش برام ترجمه کرد هر کدام نقشی ماندگار در زندگیم گذاشتند یکی زشت یکی زیبا
وهر کدام به تناسب همان نقش در ذهنم ماندگار شدند یکی با عشق دیگری با .....با تمام این اوصاف باید بگم روز معلم های خوب زندگیم مبارک (2862138) (alef-11)
 
حقجو
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۴:۰۰:۲۵
اول کلام روز معلم را به تمام معلین قدیم و جدید تبریک عرض مینمایم و از زحمات بی دریق آنها ازصمیم قلب تشکر مینمایم . همه ما خاطرات زیادی از معلمینمان داریم و درسهای اخلاقی بسیاری از این موهبتهای الهی آموخته ایم بنده برای سپاس از زحمات این اسوه های به یاد ماندنی به یکی از درسهای اخلاقی که از خانم تهرانی معلم علوم دوره راهنمایی مدرسه محمد شاهین واقع در خیابان پیروزی خیابان سلیمانیه آموخته ام اشاره میکنم بنده ار عدم انحام تکالیف شب بسیار لذت می بردم و به این کار از روی نادانی نام شحاعت می گذاشتم و به آن در بین همشاگردیانم افتخار می کردم بطوری که در طول سه سال کل تکالیفی که انجام داده بودم حتی یک دفتر صد برگ را هم پر نکرده بود و بابت عدم انحام تکالیف دهها بار تنبیهای سخت از قبیل فلک و کتک با ترکه و خودکار لا انگشت دست و یا دو دست به هوا روی یک پا در کنار کلاس و تهدید به اخراج از مدرسه شده بودم ولی هیچکدام از این کارها مرا وادار به انجام تکالیف نکرده بود به طوری که معلمان از من انحام تکالیف نمی خاستند ولی این خانم تهرانی شریف با رفتار عحیبی من را طوری وادار کرد که دیگر نمی توانستم تکالیف درخواستی ایشان را انجام ندهم و تا آخر سال مجبور شدم فقط تمام تکالیف درس علوم را انجام بدهم . عملی که من را وادار به انجام تکالیف کرد این بود در اویل سال وقتی این خانم تکالیف بچه ها را بازدید می کرد و متوجه می شد من تکالیفم را انجام نمی دهم شروع می کرد از من تعریف می کرد که اصلابا واقعیت انطباق نداشت از قبیل اینکه احمد بچه بسیار خوب و زرنگ و درس خوان و منظمی است و جتما کارهای مهمتری داشته و درسش انقدر خوب است که نیازی به انجام تکالیف ندارد . خلاصه یک جنگ تمام عیار روانی را با من شروع کرد و این کار را در چند جلسه بدون اینکه خودم و یا کسی برداشت تمسخور از این عمل داشته باشیم انجام می داد و بلاخره پیروز شد و من شروع کردم به انحام تکالیف بطوری که دیگر تا آخر سال قادر نبودم تکالیف و یا هر امر ایشان را انجام ندهم . انشاالله هر جا هستند سلامت باشند و بنده الان که خودم پدری 52 ساله هستم به رسم مادری دستان ایشان را میبوسم و امیدوارم که دیگران از این عمل درس بگیرند . احمد سیف اللهی (2862168) (alef-11)
 
محمد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۵:۱۰:۱۳
فلک کردن معلم اجتماعی اقای ذرباف را یادم نمی ره که خدا خیرش نده که نماینده همه معلمها وناظم برای بستن پاهای دانش اموزان به یک چوب بزرگ که بهش فلک میگفتندچقدر ناجوانمردانه در سالهای 58.59. (2862325) (alef-11)
 
علیرضا
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۵:۱۴:۳۰
سرکار خانم نبی زاده معلم کلاس اول بنده در سال 1347 در دبستان مترجم الدوله میرهادی در منطقه 14 آموزش و پرورش بود. او بود که الفبای درس و مشق را به من آموخت از او هیچ عکسی ندارم اما چهره مصمم و روی گشاده اش هنوز در نظرم است. پایان نامه فوق لیسانسم را با تقدیم به این بانوی بزرگوار آغاز کرده ام و تا امروز که در مقطع دکتری هستم از یادش غافل نشده ام. اگر زنده هستند انشالله خداوند عمر باعزت به ایشان عطا فرماید . (2862336) (alef-11)
 
محمد خندستانی شهرکرد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۵:۵۴:۱۰
معلم هستم از همه معام های خودم خاطرات شیرینی دارم و از همه انها متشکرم........ (2862458) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۶:۳۲:۰۵
یک روزی عاشق معلمهایم بودم وفکر میکردم چقدر انسانهای توانمند وخاصی هستند اما امروزکه وضعیت خودم وهم نسلهایم را میبینم واقعا حسرت می خورم چقدرانهارا بیهوده جدی گرفتم وهیچ کارموثری انجام ندادن... (2862552) (alef-11)
 
محمد
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۱۹:۱۲:۱۱
معلم روزت مبارک... (2862835) (alef-3)
 
جلیل
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۰:۴۶:۱۰
هفته پیش که تو کلاس بودم یکی از شاگردانم دستش رو بلند کرد و من به شدت متعجب و ذوق زده شدم و گفتم که بلاخره بعد از یک سال این دانش آموز میخواد سوال بپرسه چون برای اولین بار بود دستش رو بلند کرد و گفت آقا اجازه گفت بفرمایید گفت میشه پنجره رو باز کنید (2862956) (alef-11)
 
معراج
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۰:۵۸:۱۱
من دست همه معلمان عزیز وزحمتکش رو می بوسم (2862978) (alef-3)
 
ابراهیم
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۱:۳۴:۰۷
سال سوم ابتدایی بودم و معلم مثل همیشه یه درس فارسی رو تو ربع ساعت میداد و میگفت هر نفر یه بار از روش بخونه. بغل دستی من که از رو خوندنش تموم شد به من نگاه کرد و به هم یه لبخند زدیم و من میخواستم شروع کنم که معلممون گفت چرا میخندیدن؟! در حالی که میدونست ما دوتا از بهترین دانش آموز های کلاسش هستیم به هر کدوممون یه تو گوشی محکم زد! از اون موقع به بعد هر وقت میخوام یه متن رو جلو جمعی بخونم بعد از چند جمله تپق میزنم و یا خندم میگیره ! (2863020) (alef-11)
 
پروین
۱۳۹۴-۰۲-۱۲ ۲۲:۰۷:۰۸
روز پنج شنبه به سر مزار معلم کلاس اولم رفتم او خیلی چیزها به من اموخت عشق محبت مهربانی وفداکاری را خدا رحمتش کند او یک سال بعدازکلاس اولی من بااصابت یکی ازبمب های صدام به ماشینش با پسر کوچکش به شهادت رسید خانم روح انگیز چراغان روحت شاد (2863061) (alef-11)
 
حسین
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۰:۱۳:۵۱
معلم ورزش سه سال راهنمایی ام نماد قدرت بود برا من. قد بلند؛ صورت ضربه خورده و دماغ شکسته به خاطر بوکسور بودنش. ولی با یه قلب مهربان. اینا مربوط به دهه ی هفتاده. چند روز پیش وقتی داشتم میدویدم دیدم رفیقای قدیمش آوردنش دور زمین چمن زیر بغلش را‌گرفتن و دارن دور زمین میگردوننش گریه ام گرفته بود بی اختیار به سمتش رفتم و با بوسیدن دستهاش آرامش گرفتم.تا چند روز دیدن اون صحنه داشت آزارم میداد. (2863252) (alef-11)
 
دكتر كياني
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۱:۳۵:۰۶
كلاس چهارم دبستان
از قضا معلم همسايه روبرويي ما و زن بسيار مهربان و دلنشيني بود و از قضا من هم شاگرد اول كلاس و بسيار بدخط!
املا به من كه هيچ غلطي نداشتم 19 داد و گفت چون بدخط بودي، گفتم باشه و نشستم
اما ديگري كه 18 شده بود به خاطر خوشخطي 19 داد و من خيلي عصباني اعتراض كردم و وقتي همان حرفها را شنيدم دفترم را از وسط پاره كردم و تو آشغالي انداختم...
من رو از كلاس بيرون كرد اما از بقيه شنيدم تا آخر كلاس سرشو رو ميز برنداشت و گريه كرد
خدا حفظش كنه هروقت ميبينمشون خجالت ميكشم (2863313) (alef-3)
 
علی
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۳:۳۶:۱۲
من وهمسرم هردومعلم هستیم اکنون نزدیک یازده سال است کهبازنشسته شده ایم ودرطول دوران خدمتم یک روز هم غیبت نداشتم همسرم بهترین معلم کلاس اول بود بعد معاون مدرسه شدمدرسه اش پله داشت هر روز اژن پله هادرزنگ تفریح طی میکرد که مبادا دانش اموزی ضربه بخورد مدیری داشت به نام خانم نیک زاد دردروغگویی شهره بودوریاکارهمسرم بعداز بازنشسته شدن ۱۱بار به اتاق عمل رفته ولی مدیردروغگووریا کار مورد تایید اموزش وپرورش بود گروه های تشویقی حق ایشان بود خودمهم ازبهترین معلمان بودمتشویقی هایی که دارم گواه این ادعاست ودرشهر خودم شهره بودم کلاس پنجم درس می دادم بیشتر سالها کلاسم بین ۶۰تا۷۰نفر بود ناگفته نمانداکثریت معلمان تلاشگر وزحمت کش هستندوباحقوق ناچیزی که میگیرند از تلاش خود چیزی کم نمیگذارندودربین انهاافرادی مثل فرد ذکر شده هست این گله بود نه خاطره البته خاطره زیاد است هم خوش وهم ناخوش (2863360) (alef-11)
 
عباس
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۷:۳۵:۴۲
یادش به خیر الأن قطعا خیلی باید پیر شده باشد، چند سال پیش که در مدرسه راهنمایی حاج حسن زارع مزویرآباد مهریز در استان یزد در روز معلم مراسمی با حضور مدیر، معاون، معلمان و دانش‌آموزان این مدرسه در سال 1352 با عنوان "روزی به یاد دیروز" برگزار کردند در این مراسم شرکت کرده بود، اما بنده چون در شهرستان بودم با وجود دعوت از سوی مدیر وقت مدرسه، موفق به شرکت در آن مراسم نشدم. نام او آقای مؤذنی بود، او معاون و ناظم مدرسه بود، مردی با وقار و سنگین و حتی در آن دوران اهل اخلاق و نماز بود. در آن دوران یعنی بیش از چهل سال پیش تغذیه رایگان می‌دادند، برخی از مواد خوراکی مانند پنیرهای خارچی زردرنگ و کشمش‌های پلویی مورد پسند دانش‌آموزان نبود، از این رو آن‌ها را نمی خوردند و گاهی در سطل زباله می‌ریختند. یک روز آقای مؤذنی به درب کلاس آمد، ما در کلاس دوم راهنمایی بودیم. در باره اسراف صحبت کرد و گفت این کشمش‌ها خیلی خوب و مفید است به ویژه برای پلو خیلی مناسب است و آن ها را به دور نریزید، اگر نخواستید بیارید به من تحویل دهید تا اسراف نشود. بنده این خاطره را بارها نقل کرده‌ام و واقعا احساس می کنم این چند جمله ایشان در اعماق جانم جای گرفته است. (2863421) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۸:۳۴:۵۶
از طریق سایت شما از معلمان دوره ابتدایی آقایان حمید نصیری و حسین نارخو و اکبر قربانزاده و دوره دبیرستان آقایان سیفعلی محمد زاده و منصوری فر و جواد اسماعیل نژاد بی نهایت تشکر میکنم وقتی این بزرگواران را میبینم یاد ایام خوش دانش آموزی میفتم و ایامی که در حسرت آنم و افسوس که زود گذشت .
خاطره: یادمه پایان کلاس سوم ابتدایی(آقای نارخو) در امتحان نهایی ثلث سوم امتحان انشا به جای پاکنویس چرک نویس را تحویل داده بودم که بعد از امتحان آقای نارخو به کارگاه پدرم که نزدیک مدرسه بود اومد و به من گفت که درس انشا افتادی و پدرم ناراحت شد و باهام دعوا .... یه لحظه گفت شوخی کردم انشا نمره ات خوب بود و دعوا را فیصله داد و ما اون سال یه دوچرخه از پدرم هدیه گرفتیم.درود بر تمام معلمان زحمت کش (نه بازاری و سود جو) از همین جا دست تک تک معلکان خودم را میبوسم.افشین .ح.ع.ز
ممنون میشم اگه سانسورش نکنید (2863511) (alef-13)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۰۹:۱۲:۲۹
معلم برای احترام خاصی دارد و بعضی ها یک نقطه عطف و تحول در زندگی بودند معلم کلاس پنجم ومن خانم سکوتی هرجا که هستند خدا حفظشان کند
من از معلمان خاطرات خوب دارم و واقعا درس زندگی و انسانیت هستند
امیدوارم احترامشان حفظ شود و به حق و حقوقشان رسیدگی گردد (2863597) (alef-13)
 
بیژن
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۱:۱۱:۰۷
معلمان گرامی بنده
سرکار خانم خیام (اول ابتدایی)
و جناب آقای محمود غنینی (هندسه و ریاضی در دبیرستان)
و دبیر شیمی دوران پیش دانشگاهیم که متاسفانه اسم شریفشان را فراموش کرده ام
بهترین کیفیت یادگیری را در کلاس این سه بزرگوار تجربه کرده ام

انشاالله هرجا که باشند در صحت و سلامت کامل و دنیا به کامشان باشد (2863990) (alef-13)
 
مهدی م
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۱:۴۲:۰۷
یه بار یکی از اساتید دوره راهنمایی با یک شلنگی که روش به کنایه نوشته بود استاندارد، آنچنان به دستم زد که یک هفته کبودیش روی دستم موند. (2864123) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۲۳:۰۰:۱۷
حقت بوده کینه ای ) (2866138) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۱:۴۹:۰۱
آقای ج سال دوم دبستان (سال 65). به خاطر شلوار جین من رو زیر مشت و لگد گرفت و کشان کشان از مدرسه بیرون انداخت . وقتی به خانه رفتم پدرم مرا دید و به مدرسه رفت و آن معلم را جلوی همه شاگردان طوری کتک زد که نامبرده دیگر کاری به کارم نداشت . صحنه کتک خوردن او از بهترین خاطرات دوران مدرسه من است. (2864153) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۷:۱۹:۱۲
سلام . با عرض شرمندگی
ضمن تشکر وتقدیر از صداقت شما وتقبیح کار نادرست وبسیار زشت این معلم (البته اون سالها تنبیه در همه ی مدارس رایج بود وبه صورت امروزی به این کار ناژسند نگاه نمیشد ولی علت وشکل تنبیه اصلا متناسب با شخصیت دانش آموزونوع مشکل وسن دانش آموز وفرهنگ جامعه نبوده - ظاهرا لذت بردن از غم وناراحتی وتحقیر دیگران رخود مساله ای است که لازمه باید مورد توجه قرارگیرد.به هیچ عنوان قصد بی احترامی نیست اگه اشتباه گفتم قبلا عذرخواهی می کنم ارادتمند شما (2865294) (alef-3)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۲:۳۷:۵۶
سلام و عرض تبریک ولادت حضرت امیر المومنین علی (ع) و گرامیداشت روزمعلم ، سال 1364 کلاس سوم دبیرستان (دبیرستان آیت اله کاشانی خ وحید مشهد) بودم اواسط سال بود ودرس آمار ، یکی از هم کلاسی ها که هم محلی هم بودیم والان همکار هستیم ، جبهه بود ایشان ازجبهه برگشته بود و تقریبا وسط زنگ اومد وارد کلاس شد ومن که ردیف اول نشسته بودم ، کنار من نشست ، کلاس به شکل سالن سینما پله ای بود ، معلم از آخر کلاس ازپله ها پایین امومد و به ایشان گفت : ازکجا اومدی ؟(منظور معلم مثلا از کدوم مدرسه یا شهرستان ) دوستم جواب داد از درب (درب کلاس) اومدم !!!! و من و آقا معلم خندیدیم و معلم گفت ، نگفتم که از پنجره اومدی !!! و بعد دوستم گفت ازجبهه اومدم . یاد اون روزها بخیر (2864325) (alef-13)
 
معلم
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۳:۲۵:۴۰
معلم باز نشسته هستم.لازم می بینم یادی از معلمین دوران ابتدایی ام دردبستان فردوسی داشته باشم . معلم کلاس اولم آقای صالحی که خبری از ایشان ندارم امیدوارم در سلامت باشند.معلم کلاس دوم ام آقای شعرباف که خداوند رحمتشان کند.معلم کلاس سوم ام آقای ابایی که خداوند رحمتشان کند.معلم کلاس چهارم ام آقای آقایی نژاد که خبری از ایشان ندارم امیدوارم در سلامت باشند.معلم کلاس پنجم ام آقای آژدانیان که خبری از ایشان ندارم امیدوارم در سلامت باشند.معلم کلاس ششم ام آقای قمری که می بینمشان وامیدوارم در سلامت باشند. (2864480) (alef-13)
 
محمد
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۶:۱۲:۳۴
خواندن خاطرات اين دوستان مرا به 36 سال قبل برد. سال 58 كلاس اول ابتدايي بودم در يك مدرسه روستايي. معلممان اولين سال تدريسش بود و از شاگردان سابق پدرم بود. يادش به خير بعضي روزها پسرخاله اش رو كه همكلاسمان بود براي آوردن چوب بيرون ميفرستاد بعد بهش ميگفت دستت رو بالا بيار بزنم توي دستت!! البته هيچ وقت بچه ها رو تنبيه نمي كرد.
كلاس دوم داييم معلمم بود كه خداوند روحش رو شاد كنه در سن جواني فوت كرد. سال سوم عمويم معلمم بود كه يكبار سيلي محكمي ازش خوردم!! بخاطر غلط خوندن يك كلمه.
كلاس چهارم و پنجم پدرم معلمم بود كه دوبار حسابي كتك خوردم!! البته اون موقع تنبيه بدني يكي از روشهاي تربيتي بود و بسيار پيش مي آمد كه پدرهاي دانش آموزان به خانه ما آمده و از نافرماني بچه هايشان به پدرم شكايت كرده و درخواست تنبيه داشتند.
در دوره راهنمايي هم معلمهاي خوب و با وجداني داشتيم يادشان بخير مخصوصا آقاي سيد فتاح حسيني معلم علوم كلاس اول و دوم راهنمايي. بقيه معلمها تا آنجا كه يادم مي آيد آقايان چوبينه - شاياني - رحماني - يوسفي - حسيني - زنده باد (معلم هنر كه اولين بار در امتحان ايشان تقلب كردم!! چون همه درسهايم عالي بود غير از هنر!! به خاطر همين در امتحان نوبت دوم به يكي از همكلاسها گفتم برايم خط نوشت!!). ياد همه آنها بخير (2865062) (alef-13)
 
آ.ف
۱۳۹۴-۰۲-۱۳ ۱۸:۵۲:۰۴
تنبیه معلم دوره راهنمایی با خط کش فلزی که فکرش لرزه به اندام دانش آموزا مینداخت! (2865598) (alef-3)
 
فراهانی
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۱۱:۳۷:۴۴
هیچ دقت کردید اکثر خاطرات به یاد ماندنی چه تلخ وچه شیرین مربوط به دوران تحصیل در دبستان ودبیرستانه یعنی صد ساله هم بشی تو خواب می بینی داخل مدرسه هستی .این رو نوشتم که حاکمان بدانند سرمایه گذاری در این دوره چقدر مهمه ترا به خدا برای تعلیم وتربیت فرزاندانمان وقت وهزینه بگذارید نمی گم حقوق معلم زیاد کنید می گم شرتیطی فراهم کنید که نخبه های جامعه به سمت معلمی بیان. به خدا جوابش رو در 20 سال می گیرید (2866931) (alef-11)
 
رضا
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۱۵:۳۰:۰۹
یادش بخیرسال سوم راهنمایی دبیری داشتیم بنام علی هیودی که تاریخ درس می دادباریش وموی بلندوخوش تیپ که بسیارسخت گیربودولی خیلی باحال درس می دادخیلی دوست داشتم مثل اومعلم باشم وتیپم مثلش باشد15سال ازاون زمان گذشته ولی متاسفانه ازنظردرس نتونستم مثلش بشم ولی ازلحاظ ظاهری خودمومثلش کرد.یادش بخیر (2867515) (alef-11)
 
۱۳۹۴-۰۲-۱۴ ۲۰:۴۱:۵۰
یادخانم رسولیان ودخترش مرضیه وپسرکوچکش که دربمبارانهای خرم اباد شهیدشدند به خیر (2868084) (alef-3)
 
مسعود الف
۱۳۹۴-۰۲-۱۵ ۰۱:۳۹:۰۷
معلم بد نداشتم.معلم که بد نمیشه.از همه یادگرفتم.چه درس علم.چه زندگی.از اونی که خشن بود،درس مردانگی و عزت یاد گرفتم و از نرم خو ها،درس زندگی و گذشت...
بین این همه دلم میخواد آقای قبادی دبیر ادبیات راهنمایی رو ببینم.یادمه بطرز شگفت آوری در ادبیات خنگ بودم!!اصلا یه چی میگم یه چی میشنوی!!همیشه با اون روی خندان و موی سفیدش میگفت امیریان، د لامسگ!!(عمدا میگفت که نگه لامصب)بازم انشا ننوشتی؟!شعر حفظ نکردی؟!!...
دلم میخوار ببینمش،بهش بگم استاد عزیزم..انقد شعر حفظ نکردم تا روزگار شاعرم کرد..شدیم مصداق همه ضرب المثل هاش!!..بگم دارم گلستان و بوستان سعدی رو حفظ میشم انقد هرروز یه بیتش شرح حال یک روزمه!..
مخلص تمام معلم های عزیز ایرانم..روزتون مبارک.. (2868516) (alef-3)
 
عباس
۱۳۹۴-۰۲-۱۵ ۱۲:۴۱:۳۲
با سلام یک خاطره از دوران خدمت در نهضت سوادآموزی شهرستان مهریز یزد در خلال سال های 1363 تا 1365 نقل می کنم:
شبی با یکی از همکاران برای بازرسی وضع آموزشی کلاس‌های منطقه هرات و مروست که اکنون شهرستان خاتم نام گرفته، رفته بودیم، در یکی از روستاهای اطراف هرات مرکز شهرستان خاتم، مدیر مدرسه ابتدایی آن روستا کلاس سوادآموزی برای بزرگسالان که تقریبا همگی از کشاورزان و دامداران خدوم آن روستا بودند تشکیل داده بود. تعدادشان حدودا بین 12 تا 15 نفر بود و تقریبا همگی سیگاری بودند. به جای زیرسیگاری، یک عدد کتری دودی بزرگ روی یکی از میزها گذاشته شده بود که تا نصف آن از ته‌سیگاری پر شده بود. بنده از یکی از شاگردان که مردی نسبتا مسن بود پرسیدم چند روز یک بار این کتری(زیرسیگاری) پر می‌شود؟ و او پاسخ داد هر یک هفته باید آن را تخلیه کنیم. هنگام ورودمان به کلاس، تقریبا دود سیگار همه جای کلاس را فرا گرفته بود اما آن معلم( آموزشیار عزیز) به تدریس خود ادامه می‌داد. آن جا با خود گفتم که کار این معلم در این جا واقعا از مصادیق ایثار و از خودگذشتگی و همت بالای دینی و ملی وی است. خداوند همه معلمان سخت‌کوش و فداکار کشورمان را در پناه خود محافظت فرماید. (2869235) (alef-3)
 
نا شناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۰-۰۴ ۲۱:۲۶:۳۷
روز جشن معلم بود کلاس ششم بودم و خانمناهید قرمزی عزیز وخانم مرضیه جوکار مهربان معلم ما بودند زنگ اول ریاضی داشتیم وزنگ دوم جشن بود داشتیم کلاس را آماده می کردیم که من مسول بودم که به خانم قرمزی بگویم صبر کنند تا کلاس را اماده کنند معلم امد بچه ها حول شدند گستاخ هم رفتم وجلوی خان م وگفتم یه لحظه صبر کنید ولی خانم رفتند زنگ دوم رسید خانم جوکار و خانم قرمزی وارد کلاس شدند وما هم جشن را شروع کردیم بعد کادو ها را دادیم و...... این بهترین جشنی بود که در طول ابتدایی داشتیم خانم قرمزی وخانم جوکار دوستتان دارم. (4080720) (alef-13)
 
نسیم
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۵-۱۱-۰۹ ۲۰:۴۰:۲۹
من از معلم های فارسی و عربی سال سوم راهنمایی ام واقعا تشکر میکنم خیلی دوسشون دارم امید وارم هر جا هسن در زمدگیشون موفق و پیروز باشن (4140741) (alef-13)
 
ب
Iran, Islamic Republic of
۱۳۹۶-۰۵-۱۱ ۱۷:۱۴:۲۹
بعضی از معلما فوق العاده ان و بعضی ها غیر قابل تحمل از دسته اول باید الگو گرفت اما دسته دوم رو باس فاکتور گرفت (4500817) (alef-11)
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.