کد مطلب: 289942
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۰۰
جوان ۲۲ ساله اي که در يک جنايت مسلحانه، راننده يک دستگاه تانکر آبرساني را در منطقه طرق مشهد کشته بود، با صدور دستورات ويژه قضايي و رصدهاي اطلاعاتي کارآگاهان پليس آگاهي دستگير شد و پرده از راز اين جنايت برداشت.
گزارش قتلبه گزارش خراسان، حدود ساعت ۴ بامداد بيست و ششم تير بود که صداي شليک ۲ گلوله در يکي از خيابان هاي منطقه طرق، اهالي محل را وحشت زده به بيرون از منازل کشاند. پيکر غرق در خون راننده ۴۰ ساله کنار کاميون تانکردار افتاده بود و کسي در خيابان ديده نمي شد. اگر چه شهروندان بلافاصله با اورژانس و نيروهاي انتظامي تماس گرفتند اما ديگر دير شده بود و مرد ۴۰ ساله علايم حياتي نداشت. در همين لحظات بي سيم هاي پليس به کار افتاد و خبر اين جنايت مسلحانه، به قاضي ويژه قتل عمد اعلام شد. دقايقي بعد و با توجه به اهميت ماجرا، قاضي احمدي نژاد به همراه گروهي از کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي و عوامل بررسي صحنه جرم عازم محل وقوع جرم شد و بدين ترتيب تحقيقات قضايي و پليسي در اين باره ادامه يافت. به دستور قاضي شعبه ۲۰۸ دادسراي مشهد کارآگاهان با تشکيل گروه ويژه اي که سرپرستي آن ها را سرگرد نريماني به عهده داشت، بررسي هاي خود را در چند شاخه اطلاعاتي - عملياتي متمرکز کردند و به تحقيقات ميداني پرداختند.
شاهد عينيدر اولين مرحله از اقدامات پليس هويت مقتول شناسايي و مشخص شد که او در محل وقوع جنايت ساکن است. همسر مقتول که از شنيدن خبر قتل شوهرش شوکه شده بود به کارآگاهان گفت: «همسرم به من گفته بود که پسر جواني تعقيبش مي کند و قصد کشتن او را دارد»! پي گيري اين سرنخ و ادامه تحقيقات، کارآگاهان را به سوي يکي از دوستان نزديک مقتول کشاند که مدعي بود شاهد عيني جنايت است و قاتل را هنگام ارتکاب قتل ديده است. اين مرد که حدود ۴۲ سال سن دارد، گفت: يک هفته قبل بود که محمد (مقتول) سراغم آمد. او گفت: «پسر مستأجري که ۱۰ سال قبل داشتيم مرا تعقيب مي کند». او سپس از من خواست تا صبح ها کنار او باشم. او گفت: تو از دور مواظب باش و به محض اين که من سوار کاميون شدم تو برو!
جنايت مسلحانهمرد ۴۲ ساله ادامه داد: من ۵ شب اين کار را انجام دادم و اتفاقي نيفتاد تا اين که سپيده دم روز حادثه من زودتر به محل رسيدم که ديدم فردي کنار خودرو «محمد» ايستاده است. به او گفتم اينجا چه مي کني؟ او پاسخ داد منتظر کسي هستم! در حالي که به او شک کرده بودم با خودم مي انديشيدم آيا اين همان فردي است که محمد را تعقيب مي کند؟ که ناگهان «محمد» از خانه اش بيرون آمد. آن جوان به سوي او حمله ور شد و مچ دستش را گرفت. «محمد» قصد داشت خودش را از چنگ او رها کند و در حالي که سعي مي کرد به طرف خودرو برود ناگهان آن جوان گلوله اي به سمت او شليک کرد که تيرش به خطا رفت ولي گلوله ديگر بر سينه اش نشست و غرق در خون روي زمين افتاد. در همين حال من به سوي مهاجم رفتم ولي او لوله اسلحه کلت را به سمت من گرفت و گفت: با تو کاري ندارم، اما اگر دنبالم بيايي شليک مي کنم. من که ترسيده بودم ايستادم و او با موتورسيکلتي که سر کوچه گذاشته بود فرار کرد.
شناسايي مهاجم مسلحگزارش خراسان حاکي است: با شناسايي احتمالي مهاجم مسلح، قاضي «احمدي نژاد» با صدور دستورات ويژه اي از کارآگاهان خواست تا ضمن رديابي و رصدهاي اطلاعاتي براي دستگيري متهم، خانواده و بستگان نزديک او را نيز شناسايي کنند. اين گونه بود که شوهر عمه متهم در مشهد شناسايي و با پي گيري موضوع مشخص شد که جوان تحت تعقيب به همراه خانواده اش در يکي از شهرهاي شمالي کشور ساکن هستند. قاضي ويژه قتل عمد که احتمال مي داد مجرم مسلح به «کلاله» گريخته باشد، ضمن هماهنگي هاي قضايي با دادسراي کلاله، دستورات خاصي را براي تنگ تر کردن حلقه محاصره صادر کرد و بدين ترتيب عمليات کارآگاهان در حالي روي شناسايي مخفيگاه متهم فراري متمرکز شده بود که پليس «کلاله» پدر متهم را براي پاره اي توضيحات احضار کرد.
تسليم قانونمتهم ۲۲ ساله که ديگر پليس را در يک قدمي خود مي ديد به منزل يکي از بستگانش در کلاله رفت و کيف مشکي را به او سپرد و گفت: اين کيف را در جايي پنهان کن! من هم به آزادشهر مي روم. اين در حالي بود که ديگر همه راه هاي فرار بسته شده بود و او چاره اي جز تسليم شدن به قانون را نداشت. متهم فراري که ۵ روز را همراه با ترس زندگي کرده بود با شنيدن خبر احضار پدرش به پليس آگاهي، خود را تسليم قانون کرد و پرده از راز جنايت مسلحانه در مشهد برداشت. دقايقي بعد کارآگاهان با اعترافات متهم موفق شدند ساک مشکي که سلاح کلت کمري داخل آن جاسازي شده بود را نيز از منزل فاميل متهم کشف کنند.
داستان ساختگياين جوان ۲۲ ساله در حالي انگيزه خود از ارتکاب اين جنايت هولناک را توهين به مادرش عنوان مي کرد که مدعي بود زماني که کودک بوديم يک شب ديدم که «محمد» و دوستش به مادرم توهين کردند. من که از جملات توهين آميز آنان به شدت ناراحت شده بودم سال ها بعد به فکر انتقام افتادم. او همين اظهارات را در حضور بازپرس دادسراي «کلاله» هم بيان کرد تا اين که او روز گذشته به مشهد انتقال يافت و در شعبه ويژه قتل عمد مورد بازجويي قرار گرفت.
اعتراف در مشهدقاضي احمدي نژاد که با طمأنينه به تکرار داستان ساختگي متهم گوش مي داد از او خواست تا انگيزه خود از ارتکاب اين جنايت مسلحانه را دوباره تکرار کند. ناصر (متهم به قتل) که از نگاه هاي قاضي متوجه شده بود جملاتش قابل پذيرش براي مقام قضايي نيست، لحظاتي را سکوت کرد و گفت: مي خواهم حقيقت را بگويم. او اين بار داستان ديگري گفت و مادرش را مقصر حادثه عنوان کرد. او اين بار مدعي شد: روزي مادرم را ديدم که با صاحبخانه در حال گفت وگو است. از همان زمان عقده اي شده بودم که چرا مادرم با فرد ديگري صحبت مي کند اما پس از آن که حدود ۲ سال قبل و در يک سانحه تصادف سرم به شدت آسيب ديد کينه هايم بيشتر شد. مادرم را اذيت مي کردم، حتي به تلفن هايش حساس بودم به طوري که او حدود ۲ هفته قبل از اين ماجرا با خوردن قرص دست به خودکشي زد! اين گونه بود که من راهي مشهد شدم تا از آن مرد (محمد) انتقام بگيرم. خانه اش را پيدا کردم و سپس به کرمانشاه رفتم و اسلحه اي به مبلغ ۲ ميليون و ۱۰۰ هزار تومان خريدم و به مشهد بازگشتم و او را با شليک گلوله به قتل رساندم.
گزارش حاکي است: قاضي ويژه قتل عمد پس از شنيدن اظهارات متهم و با صدور دستور بازداشت موقت وي را در اختيار کارآگاهان اداره جنايي پليس آگاهي خراسان رضوي قرار داد تا بررسي هاي بيشتري درباره ادعاهاي متهم و انگيزه وي صورت گيرد و کارآگاهان به ريشه يابي زواياي پنهان اين پرونده جنايي بپردازند.
کلمات کلیدی : قتل ، روز ششم ، مشهد
ديگه معلومه چي شده. (3127326) (alef-11)