توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 349548
پیشنهاد کتاب/ «دوستش داشتم»؛ آنا گاوالدا؛ ترجمه ناهید فروغان؛ ماهی
زندگی یعنی عاشق بودن
بخش فرهنگی الف، 11 اردیبهشت 1395
تاریخ انتشار : شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۲۳:۱۵
«دوستش داشتم»
نوشته: آنا گاوالدا
ترجمه: ناهید فروغان
ناشر: ماهی، چاپ دوم ۱۳۹۴
۱۷۴صفحه، ۸۰۰۰تومان

شما می‌توانید کتاب «دوستش داشتم» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.

****

رمان عاشقانه به‌عنوان مضمون غالب آثار عامه‌پسند در ایران باعث به وجود آمدن این تصور شده است که نوشتن چنین آثاری سهل و البته بسیار دم‌دستی است. درحالی‌که نوشتن رمان عاشقانه در نوع خود چالشی جدی پیش روی نویسنده قرار می‌دهد که در صورت عدم توجه کافی به آن می‌تواند حاصل کار را اثری رقت‌انگیز به‌جای تأثیرگذار و یا احساساتی به‌جای پراحساس و در نهایت نیز به اثری سست و آبکی بدل می‌شود که مخاطب جدی بعید است که بتواند آن را بپذیرد.

اما در ادبیات جهان فراوان بوده‌اند داستان‌های عاشقانه که بن‌مایه خلق شاهکارهای ادبی قرار گرفته اند، بنابراین چنان نبوده که تا سخن از مضامین عاشقانه به میان می‌آید، ذهن ناخواسته به یاد آثار عامه‌پسند بیفتد. در داستانهای آنا گاوالدا نیز عشق از اهمیتی کلیدی برخوردار است، از این منظر شاید رمان «دوستش داشتم» که با ترجمه ناهید فروغان توسط نشر ماهی وارد بازار کتاب شده نیز داستانی عاشقانه باشد، اما عاشقانه بودن این داستان نه در شکل سطحی  و به صورت گل درشت و شعاری که به عنوان بستری است که ایده اصلی رمان در آن غنایی انسانی یافته است. این رمان شاید شاهکار نباشد اما در نوع خود اثری عاشقانه و ارزشمند است که به شکلی در خور اعتنا خواننده را باخود همراه می کند. از گاوالدا همچنین کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد» توسط همین مترجم و ناشر وارد بازار نشر شده است. (۱)

تجربه انتشار آثار گاوالدا در ایران حکایت از توفیق این نویسنده در برقراری ارتباط با مخاطب فارسی زبان دارد و مخاطبانی با رویکردهای مختلف از خواندن آثارش راضی بوده‌اند، چه مخاطب عام که آثاری جذاب و سرگرم‌کننده می‌خواسته و چه مخاطبانی که نگاهی جدی‌تر به ادبیات داستانی داشته‌اند. باید اذعان کرد که ناهید فروغان نیز با موفقیت آثار گاوالدا را به فارسی برگردانده  با زبانی روان که از عهده انتقال وجوه پراحساس متن داستان برمی‌آید.

راز جذابیت رمان دوستش داشتم، علاوه بر سبک خاص گاوالدا در داستان‌نویسی، برخورداری از مضمونی است آشنا، مضمونی که بر پایه موقعیتی در زندگی یک زوج شکل‌گرفته که در هر جای دنیا می‌تواند اتفاق بیفتد، نوع نگاه نویسنده و پرورش این داستان هم به‌گونه‌ای ست که کیفیتی ملموس به این موقعیت انسانی داده و متکی به زمان و مکان نیست. البته این بدان معنا نیست که زمان و مکان جلوه‌ای در این رمان ندارد، بلکه برعکس آن‌ها به‌عنوان جزئیات کار جایگاه خود را دارند اما به کیفیت فراگیر ایده مرکزی رمان لطمه نمی‌زنند.

مردی همسر خود (کلوئه) و دو دخترش را رها کرده و با زن دیگری رفته است. حال کلوئه سرگردان میان اینکه چه انتخابی برای زندگی آینده خود باید بکند به سراغ پدرشوهرش رفته است. کلوئه و پدر شوهرش با یکدیگر درباره زندگی، عشق و گذشته سخن می‌گویند. پدر شوهر کلوئه در این میان پرده از راز زندگی خود برمی‌دارد تا کلوئه بداند چنین احساسی را به‌خوبی درک می‌کند و این تنها او نیست که دچار چنین مسائلی شده و در این میان مهمتر از هر چیز انتخابی است که انسان برای ادامه زندگی پیش روی خود قرار می دهد.

گاوالدا به این موقعیت داستانی آشنا را با کنار هم قرار دادن این دو شخصیت و دیالوگی که میان آن‌ها شکل‌گرفته، ابعادی تازه و متفاوت داده است. زبان روان و توصیف‌های ساده و درعین‌حال لطیفی که نویسنده با برش زدن به اتفاقات ساده و روزمره زندگی می‌دهد میان شخصیت‌های اصلی داستان و خواننده رابطه‌ای توأم با همدلی شکل می‌دهد که تا انتهای داستان آن‌ها را با یکدیگر همراه می‌کند.

گاوالدا از زندگی تصویر خواستنی ترسیم می‌کند هر چقدر که این زندگی روی تلخ خود را نشان داده باشد و برای آدمی رنج به بار آورده باشد، اما همچنان آنقدر ارزشمند است که با تاب آوردن فاجعه آن را ادامه داد.

آنا گاوالدا به عنوان یک زن که خود نیز در زندگی تجربیات تلخ و شیرین مشابه را پشت سر گذاشته (پدر و مادر او در نوجوانی اش از هم جدا شده اند، او نیز پیش از بدست آوردن شهرت به عنوان نویسنده، مشاغل گوناگون و بعضا پیش پا افتاده ای را گذرانده) با حفظ کردن نگاهی که زنانگی و جزئی نگری فراوانی برای پرداختن به ریزه کاری های زندگی روزمره دارد، بی آنکه بی طرفی خود را از دست بدهد داستانش را چنان نوشته که خواننده گاه با زن همدلی می کند و گاه به مرد قصه حق می دهد بنابراین بی آنکه درگیر کلیشه ها و شعار زدگی ها شود شرایطی را مهیا می سازد که خواننده در راستای رسیدن به درک بهتری از زندگی این شخصیت ها داستان را دنبال کند.

پانویس:
۱- باید اشاره کرد که این نویسنده پیشتر توسط الهام دارچینیان به مخاطبان فارسی‌زبان معرفی‌شده که این مترجم علاوه بر دو کتاب بالا کتاب دیگری را نیز از گاوالدا با عنوان «گریز دلپذیر» را نیز به فارسی برگردانده است.
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.
زندگی یعنی عاشق بودن