توصيه به ديگران
 
کد مطلب: 499524
داماد جنایتکار : ۲‌ سال نخوابیده‌ام
بخش حوادث الف؛ 16 مرداد 96
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۲:۱۴
داماد جنایتکار که همسر و مادرزنش را به قتل رسانده و پدرزنش را زخمی کرده بود برای بررسی سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. او صبح شنبه با حمله به خانه پدرزنش در شهرزيبا، جنايت هولناكي را رقم زد. متهم ديروز براي تحقيق به دادسراي جنايي منتقل شد و در گفت‌وگو با همشهري انگيزه خود از جنايت را شرح داد.

چرا دست به اين جنايت هولناك زدي؟
همسرم خيلي به خانواده‌اش اهميت مي‌داد. مثلا يك شب پيش از حادثه، عروسي يكي از بستگانش بود، من به او گفتم كه به عروسي نمي‌آيم و تو هم نرو. اما همسرم به حرف من توجهي نكرد و حتي شب حادثه هم در خانه پدر و مادرش خوابيد.

يعني فقط به‌خاطر همين چيزها دست به جنايت زدي؟
راستش من بيماري روحي و رواني دارم. از بچگي اين بيماري با من بود. پزشكان مي‌گفتند اسكيزوفرني دارم. گاهي خوب بودم و گاهي عصبي. واقعا دست خودم نبودم. حتي يك هفته در بيمارستان بستري شدم و دارو مصرف مي‌كردم. اما عمده مشكلم اين بود كه شب‌ها نمي‌خوابيدم. حتي با قرص هم خوابم نمي‌برد. شايد باورنكنيد اما من 2سالي است كه شب‌ها نمي‌توانم بخوابم حتي با قوي‌ترين قرص‌هاي خواب آور. روزها هم خوابم نمي‌برد. تمام اينها به من فشار آورده بود.

از زندگي‌ات راضي بودي؟
زندگي بدي نداشتم، خانه داشتم، 2 تا ماشين داشتيم اما اين بيماري عذابم مي‌داد. به حدي كه دوبار دست به‌خودكشي زدم اما همسرم به‌موقع رسيد و نجاتم داد. پزشكان هم مي‌گفتند خوب شدني دركار نيست فقط مي‌تواني اين بيماري را با دارو كنترل كني.

چرا درخواست طلاق ندادي؟
من عاشق همسرم بودم، پسري 5ساله دارم. با اينكه بيمار بودم اما همسرم هميشه هوايم راداشت و حامي من بود. من شيفت شب كار مي‌كردم و همسرم شيفت صبح. با هم همكار بوديم. روزها كه همسرم سركار بود، از پسرم نگهداري مي‌كردم و نمي‌دانم چه شد كه جنون سراغم آمد و جان همسرم و خانواده‌اش را گرفتم. البته شنيده‌ام كه پدرزنم زنده است.

از روز حادثه بگو؟
صبح زود بود به خانه پدرزنم رفتم، همسرم شب آنجا مانده بود. با پدرزنم مشاجره كرديم تااينكه پسرم را برداشتم و به خانه مادرم بردم. دوباره به خانه پدرزنم برگشتم، با هم مشاجره كرديم كه پدرزنم از دخترش حمايت كرد. عصبي شدم و با چاقو به سمتش حمله كردم. مادرزن و همسرم هم به دفاع از او به سمت ما آمدند كه آنها را هم با چاقو زدم. همسرم به داخل حياط فرار كرد كه دنبالش كردم. دوباره به خانه برگشتم كه پدرزنم به كوچه رفته بود و من دوباره مادرزنم را با چاقو زدم حتي دستان خودم هم زخمي شدم. حالا اما به‌شدت پشيمانم و دوست دارم زودتر قصاص شوم چون خطا كردم و بايد مجازات شوم.
 
کلمات کلیدی : کشف جسد + قتل + داماد جنایتکار
 


نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.