آیا میتوان از حقی به نام حق نگهداری حیوانات خانگی سخن گفت؟ اگر جواب مثبت باشد اعمال این حق چه آداب و قواعدی دارد؟ آیا میتوان به بهانه اعمال این حق، شهروندان را در معابر شهری و همسایگان را در اماکن مسکونی آزار داد؟ متاسفانه کسانی که از حیوانات خانگی نگهداری میکنند کمتر به حقوق انسانهایی که اطراف آنها زندگی میکنند توجه دارند. در این رابطه فرهنگ و قواعد قانونی روشنی نیز وجود ندارد و موضوع صرفاً به انصاف خود شخص نگهدارنده حیوان بستگی دارد که چقدر مراعات دیگران را بکند یا نکند. نگارنده در این یادداشت قصد دارد نکات و مشکلات وچالشهایی را درباره این موضوع مطرح کند. در این نوشته سگ به عنوان یک مثال رایج در نظر گرفته شده و نکاتی که طرح میشود قابل تعمیم به سایر حیوانات نیز میتواند باشد.
۱. چالش آلودگی صوتی: از جمله حقوق ساکنین یک محیط مسکونی حق آسایش و آرامش است. آسودن و آرام گرفتن ارتباط تنگاتنگی با عدم آلودگی صوتی دارد. به هر حال زندگی از آنجا که زندگی است و نه مردگی با سر و صدا توأم است؛ اما دو ضابطه را باید در نظر گرفت. یکی اندازه سر و صدا و متعارف بودن آن و دیگری ضروری بودن سر و صدا. اگر سر و صدا و آلودگی صوتی متعارف و برای یک نیاز ضروری و طبیعی باشد باید تحمل شود چون اقتضای زندگی همین است. مثل سر و صدای تعمیرات و ساخت و ساز یک همسایه یا سر و صدای گریه و بازی کودکان؛ اما آیا سر و صدای غیر متعارف و بسیار بلند و گاه و بی گاه حیوانات خانگی هم از همین قبیل است؟ آیا اینها هم از ضروریات زندگی است که باید تحمل شود؟ مثلاً حیوانی مثل سگ بر حسب خلقت خود نگهبان و هشداردهنده است و صدای تیزی دارد تا شما را متوجه خطر کند و در جای خود بسیار مفید و عالی است، اما همین سگ در آپارتمان با پارس کردنهای ممتد وگوش خراش آلودگی صوتی ایجاد میکند. با این وصف آیا باید نگهداری سگ را از ضروریات زندگی شهری پنداشت و آسایش و آرامش انسانها را فدای آن کرد؟ در آپارتمانها که گاه سر و صدای دعواهای خانوادگی از دیوارها عبور میکند و در خانه همسایه به گوش میرسد بوق هشدار مداوم سگ را باید کجای دلمان بگذاریم؟ بخصوص که در راهروها و لابیهای برجها و آپارتمانها این صدای پارس کردن سگ میپیچد و بدتر از بدتر میشود. مساله دیگر اینکه آیا صاحبان سگها حق دارند در هر ساعتی حیوان خود را برای هواخوری و... به محوطه عمومی و راهرو و خیابان بیاورند؟ صدای پارس کردن سگ در ساعات پایانی شب یا اوایل صبح موجب مردم آزاری نیست؟ این مثالها وچالش ها مثالهای عینی زندگی یک شهروند در تهران امروز است. در شهری مثل تهران اگر همسایه شما خروس داشته باشد و وقت و بی وقت آواز سر دهد همه حق اعتراض دارند اما درباره سگ گویا چون از دیار غرب آمده مثل قضیه لباس پادشاه همه باید سکوت کنند چون نگهداری سگ بر خلاف نگهداری مرغ و خروس نشان دهنده تشخص و کلاس اجتماعی است! البته نگارنده هم با نگهداری مرغ و خروس مخالف است و هم با نگهداری سگ و هم با نگهداری هر حیوان دیگری که سر و صدای غیر متعارف داشته باشد و آلودگی صوتی ایجاد کند. اگر دغدغه امنیت و نگهبانی است که دزدگیرهای الکترونیکی هوشمند و همچنین سرایدارها و نگهبانهای زحمتکش در محیطهای آپاراتمانی و برجهای مسکونی انجام وظیفه میکنند و آپارتمانهای مسکونی برخلاف باغها و خانههای ویلایی بزرگ در روستاها و حاشیه شهرها نیازی به سگ نگهبان ندارند؛ اما اگر صرفاً یک هوس و یک نشانه کلاس اجتماعی است آیا آزار انسانها برای چنین اهدافی منصفانه است؟ البته ممکن است یک دلیل هم نیازهای عاطفی و تنهایی باشد، در این صورت هم نگهداری از حیوان خانگی مثل گربه که صدای آرامی دارد وگوش خراش نیست مناسب تر است. یا پرندگانی مثل انواع طوطیها و قناریها که بعضاً سخنگو هم هستند و هر چقدر هم که سر و صدا داشته باشند مثل سر و صدای سگ نیست.
۲. چالش حمله و ایجاد رعب و صدمات روحی و جسمی: در بند قبل گفتیم که سگ خو و طبع نگهبانی دارد به همین دلیل غیر از صاحب خود نسبت به دیگران از طریق پارس کردن و حالت تهاجمی گرفتن و بعضاً حتی حمله کردن عکس العمل نشان میدهد. این مساله باعث یکه خوردن و ترسیدن شهروندان بخصوص زنان و کودکان میشود. تصور بفرمایید شما در حال پیاده روی در یکی از معابر شهری تهران هستید که بعضاً به اندازه آدمها هم جای کافی وجود ندارد و ناگهان با یک سگ مواجه میشوید که نسبت به شما پارس میکند! آیا این صحنه خوشایندی است؟ آیا باعث ایجاد اضطراب نیست؟ اگر یک دوست یا یک آشنا هم حتی به قصد شوخی ناگهان جلوی شما بپرد و صدای بلندی در بیاورد شما یکه میخورید و میترسید چه برسد به یک حیوان. سال گذشته برای همسر باردار یکی از دوستان نگارنده بخاطر مواجهه با حمله و پارس کردن شدید یک سگ در معبر عمومی مشکل جدی پیش آمد و حتی بیم آن بود که برای جنین نیز مشکلی ایجاد شده باشد. در کدام مکتب فکری ترساندن انسانها برای لذت داشتن حیوان خانگی جایز است؟ متاسفانه بعضاً صاحبان بی ملاحظه این سگها حتی از قلاده هم استفاده نمیکنند و به این بهانه و توجیه که سگ ما کوچک است و قدرت حمله آنچنانی ندارد سگ جلوتر از صاحب خود ازادانه حرکت میکند! یا اینکه بعضاً آنقدر ریسمان قلاده بلند است که تنها کارکرد آن این است که سگ از دست صاحبش فرار نکند، نه اینکه مانعی برای تعرض سگ به شهروندان باشد یا در وقت مقتضی جلوی مزاحمت و حمله به سایرین را بگیرد. از آن بدتر سگهایی هستند که واقعاً تنومند و قدرتنمد هستند. نگارنده بارها در هنگام پیاده روی این صحنه را دیده است که عملاً سگی دارد صاحب خود را میکشد! یعنی مشخص است که زور این سگ از صاحب خود بیشتر است و عملاً اگر به هر دلیلی این سگ نسبت به چیزی تحریک شود صاحب آن علیرغم در اختیار داشتن ریسمان قادر به کنترل آن با قلاده نخواهد بود. این سگها فاقد دهن بند هم هستند یعنی نگارنده تا کنون ندیده است که این سگهای تنومند دهان بند داشته باشند.
این بی احتیاطیها در حالی است که در همان کشورهای غربی قواعد قانونی روشنی درباره اقسام حیوانات با توجه به میزان توحش و قدرت و احتمال حمله آنها به دیگران وجود دارد. مثلاً وقتی چند سال پیش در آلمان سگی به یک کودک در پارک حمله کرد سایتهای خبری نوشتند که صاحب آن سگ علاوه بر جبران خسارت ناشی از درمان کودک مبلغی جریمه نیز باید بپردازد چرا که آن سگ در دسته ای از حیوانات قرار داشته که صاحب آن یا نباید آن را به معابر عمومی بیاورد و یا اینکه از دهن بند مطمئن استفاده کند تا به شهروندان آسیبی نرسد؛ اما متاسفانه ما مثل سایر پدیدههای بیگانه فقط خود آن را به سرعت وارد کشور کردیم و حداقلهای فرهنگی و قانونی برای حفاظت از شهروندان وجود ندارد. اگر بنا باشد کسی سگ خود را به خیابان بیاورد باید حداقل با قلاده بیاورد آن هم با ریسمانی کوتاه، نه ریسمانی که عملاً بود و نبود آن فرقی نکند و سگ به راحتی به هر کس تعرض کند و هر کس را بترساند و درباره بعضی از سگها حتماً باید از دهن بند استفاده شود تا از آسیبهای جسمانی جلوگیری شود. اینها حداقلهاست. چرا قانونی وجود ندارد؟ یا اگر وجود دارد چرا اجرا نمیشود؟
۳. چالش نظافت و بهداشت: اگر مثل من اهل پیاده روی باشید این روزها به میزان محسوسی بیش از قبل در معابر و پارکها با مدفوع حیوانات روبرو میشوید که اگر حواستان نباشد ممکن است حتی با کفشتان آن را له کنید و به دردسر بیشتری بیفتید. این مدفوع مربوط به سگهاست و نه گربهها. گربهها عادت خوبی دارند که مدفوع خود را در زیر خاک مدفون میکنند. این بار که به پارک رفتید حتماً به این موضوع دقت کنید هم به نوع خاص رفتار گربهها و هم به مدفوع رها شده سگها در پیاده روها. در این مورد هم ضعف فرهنگی و قانونی وجود دارد. در سایر کشورها قانون برای این موضوع نیز جریمههایی را در نظر گرفته است و شهروندانی که قصد دارند سگ خود را به معبر عمومی بیاورند علاوه بر استفاده از قلاده و احتمالاً دهن بند باید کیسه ای برای جمع کردن مدفوع حیوان خود همراه داشته باشند و این طور نیست که حیوان و صاحبش راحت بگذرند و سهم دیگران منظره بد و احتمالاً کفش آلوده به مدفوع باشد! مساله دیگر بیماریهای مشترک بین دام و انسان است که از خطرات نگهداری حیوانات خانگی است که باید با زدن واکسنها و سایر تدابیر کنترل شود. در این مورد نیز همه چیز به میزان شعور صاحب حیوان خانگی واگذار شده است و هیچ قانون الزام آوری وجود ندارد! یا اگر دارد متروک است و اجرا نمیشود.
۴. چالش نجاست سگ: موارد مطروحه سه بند پیشین موارد عامی بود که مسلمان و غیرمسلمان مذهبی و غیرمذهبی اگر کمی منصف باشند با آن همدل خواهند بود و همه نسبت به آلودگی صوتی، ترس از حمله و نظافت و بهداشت دغدغه دارند. کما اینکه در محل زندگی من خانمهایی که اهل حجاب و ظواهر خاص اسلامی نیستند اما خواهان یک محیط امن و آرام برای زندگی هستند و آقایانی که اهل نماز و روزه نیستند اما آدمهای مدنی و محترمی هستند، حتی بیشتر و جدی تر از نگارنده، به این مسائل اعتراض دارند؛ اما در این بند از زاویه خاص یک مسلمان مذهبی به موضوع نجاست سگ میپردازیم. مشهور فقها سگ را نجس میدانند. از هزار سال پیش تا الان هر کسی که اهل فتوا بوده چنین نظر داده است. امروز نیز فقهای شیعه و سنی سگ را نجس میدانند. اختلاف در این است که بعضی موی سگ را هم نجس میدانند و بعضی فقط رطوبتهای بدن سگ مثل آب دهان و... را نجس میدانند و موی سگ را اگر تر شود نجس میدانند. نجاست سگ یک مساله قطعی است. فقها از مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای و آیت الله سیستانی گرفته تا مرحوم آیت الله منتظری سگ را نجس میدانند و این مساله ای سیاسی یا مربوط به این دسته و آن دسته نیست. اگر کسی میخواهد حکم دین را بداند این است و اگر کسی دغدغه مذهب و آخرت ندارد که حرف دیگری است. البته نجاست سگ به معنی خباثت این حیوان نیست.
سگ در روایات اسلامی حتی بعضاً به عنوان حیوانی باوفا معرفی شده است. در بعضی از موضوعات مثل سگ گله و سگ نگهبان دین اجازه میدهد از سگ نگهداری شود. در تاریخ اسلام نمونههایی از اطعام حیوانات و مثلاً سگهای دوره گرد توسط معصومین وجود دارد و حتی یکی از معصومین بخشی از غذای خود را به یک سگ گرسنه دادند اما و البته هیچ یک از معصومین معاشر و مأنوس با سگ به عنوان یک حیوان خانگی نبودهاند. این موضوع البته موضوع یادداشت ما نیست اما بطور کلی باید بدانیم که نجاست در جای خود بسیار مهم و در عین حال رعایت حق حیوان به عنوان مخلوق خدا نیز یک واجب قطعی است و آزار حیوان حرام است. اهمیت قضیه نجاست از نظر فقهی این است که از شروط صحت نماز، پاک بودن و نجس نبودن لباس و بدن نماز گزار و محل نماز خواندن است؛ یعنی مهمترین تکلیف روزانه یک مسلمان مذهبی متوقف بر پاک بودن اوست. خب با این وصف تصور بفرمایید به شما چه حالی دست میدهد اگر اهل دین باشید و سگی لباس شما را بلیسد یا وقتی که زمین یا آن سگ مرطوب است- و می دانیم که رطوبت باعث سرایت نجاست است- سگی به سمت شما بیاید و با شما برخورد کند؟ شما علاوه بر اینکه ممکن است ترسیده باشید ممکن است دغدغه بهداشت داشته باشید ممکن است نگرانی از حمله داشته باشید، نگران پاکی لباس خود نیز هستید و می دانید که باید برای پاک کردن لباس نجس شده خود نیز کاری کنید و زحمت اضافه ای را متحمل شوید. اگر نگهداری حیوان خانگی حق باشد، ناخواسته نجس نشدن هم یک حق است. بی دغدغه درخیابان و معبر عمومی و حیاط خانه و راهرو آپارتمان و آسانسور و پارک و زمین بازی عبور و مرور کردن هم یک حق است.
علاوه بر اینکه کسر بزرگی از مردم این سرزمین دغدغه این مسائل را دارند و باید حق آنان پاس داشته شود، در اصول متعدد قانون اساسی نیز تاکید شده که دین رسمی کشور اسلام است. پس حق نگهداری حیوان خانگی باید طوری اعمال شود که باعث اذیت و آزار افراد متشرع که بر اساس تعالیم وحیانی و منطبق با قانون اساسی کشور زندگی میکنند، نشود. اگر همین افراد متشرع به یک کشور غیر اسلامی با اکثریت غیرمسلمان و غیرمتدین و قوانین سکولار مهاجرت کنند تنها درباره سه بند اول حق اعتراض وجود دارد اما وقتی در یک کشور اسلامی زندگی میکنند طبیعتاً در محیط اجتماعی حق دارند از هموطنان غیر متشرع خود بخواهند حقوق آنها را که منطبق با قانون اساسی کشور است پاس بدارند و حساسیت آنها درباره نجاست سگ را مراعات کنند. پس استفاده از قلاده ای با ریسمان کوتاه و قابل کنترل برای عدم برخورد سگ با دیگران در محیط عمومی و یا بغل گرفتن حیوان یک ضرورت و الزام است و مراعات بیشتر در جایی که معبر مرطوب است مثلاً بعد از یک باران دل انگیر پاییزی ضروری است. متاسفانه در این مورد هم همه چیز به شعور و مدنیت صاحب حیوان خانگی واگذار شده است و هیچ ضمانت اجرای قانونی پیش بینی نشده است.
در خاتمه باید نکاتی را جهت ایضاح و پاسخگویی به بعضی انتقادات احتمالی مطرح نمایم:۱. در این نوشته سگ به عنوان یک مثال عینی و رایج در تهران و اکثر شهرهای بزرگ ایران مطرح شده و موضوعات چهارگانه مطروحه در چهار بند فوق درباره سایر حیوانات خانگی نیز باید در نظر گرفته شود. سگ از این جهت خصوصیتی ندارد و نگهداری هر حیوانی که از جهت صوتی یا رعب و ترس و یا بهداشت و یا نجاست باعث آزار دیگران شود محل تأمل است.
۲. نگارنده میداند که همه از یک جنس نیستند و در میان صاحبان حیوانات خانگی نیز انسانهای محترم و اهل مراعات حقوق دیگران وجود دارند. آدمهایی که همه نکات مطروحه در بندهای چهارگانه فوق را شخصاً مراعات میکنند. نگارنده شعور و توجه آنها را به حقوق سایر شهروندان تحسین مینماید؛ اما برای اکثریت مردم آزار باید چه فکری کرد؟ آیا شهروندان باید بدون حمایت قانون هر روز به چندین نفر تذکر دهند و آنها را دعوت به فرهنگ شهری و انصاف انسانی کنند؟ پس جای قانون کجاست؟ اگر کسی اهل انصاف و رعایت قواعد شهرنشینی نبود باید چه کنیم؟
۳. هدف نگارنده از نوشتن این نوشته هم به اشتراک گذاشتن دغدغهها با سایر هم وطنان بود که می دانم بخشی از آنها صرف نظر از عقاید مذهبی حداقل در سه بند اول با من هم رأی هستند و بخشی دیگر در بند چهارم نیز همین نظر را دارند و همچنین مطالبه از مراجع مسئول بخصوص مجلس قانونگذار که با وضع قوانین همانند سایر کشورها این مسائل را مدیریت کنند. درباره پدیدههای مختلف در یک جامعه یا نباید به طور کلی اجازه ورود آن پدیده را داد یا اگر بنا شد آن پدیده وارد آن جامعه بشود باید مقرراتی برای مدیرت آن پدیده وضع شود. بدترین حالت برزخی است که نه جلوی ورود آن پدیده گرفته شده و نه مقرراتی برای مدیریت آن وضع شده که بحث حیوانات خانگی از مصادیق بارز آن است. یا باید این حیوانات در شهرها نگهداری نشوند و واردات و فروش آنها ممنوع باشد یا اگر بنا شد که واردات و فروش آنها آزاد باشد باید مثل سایر کشورها درباره آنها مقرراتی وضع شود. وضعیت فعلی که همه چیز به انصاف و شعور خود شخص واگذار شده اصلاً مطلوب نیست چون باعث سو استفاده آدمهای بی ملاحظه و مردم آزار میشود. البته باید در اینجا تاکید کنیم که در وضعیت فعلی نیز میتوان از مواد قانون مجازات که دلالت عام برمنع آزار و ارعاب و...دارند استفاده کرد و شهروندان نباید در برابر مردم آزاران احساس بی پناهی محض کنند اما منظور نگارنده این است که باید درباره این موضوع، قانونی جامع تصویب شود که به تمامی لوازم و شرایط نگهداری حیوانات خانگی و ضمانت اجرای تخطی از آن مقررات به طور خاص بپردازد، ضمانت اجرایی که بازدارنده باشد.
سال ۸۹ طرحی در مجلس مطرح شد و سر و صدای زیادی هم در رسانهها ایجاد شد اما هیچ گاه آن طرح به یک قانون تبدیل نشد. البته آن طرح هم جامع نبود و اشکالاتی داشت از جمله اینکه یکی از مجازاتهای پیش بینی شده شلاق بود. چنین مجازاتی در این مورد فقط باعث مظلوم نمایی متخلفین میشود و بازدارنده نیست. در آن زمان هم روی اینکه میخواهند مردم را بخاطر نگهداری حیوانات شلاق بزنند مانور زیادی شد وعملا آن طرح به محاق رفت.
۴. همان طور که در متن آمد مساله نجاست یک حیوان در جای خود بسیار مهم است و البته تاکید بر نجاست یک حیوان به معنی خباثت آن حیوان نیست و حقوق حیوانات باید مراعات شود و آزار حیوانات حرام است؛ اما رعایت حقوق حیوانات به این معنی نیست که آنها را در جایی که موجب آزار انسانها میشود نگهداری کنیم. دغدغه انسانها برای زندگی در محیطی آرام و بدون آلودگی صوتی و دور از ترس و دارای شاخصهای بهداشتی و پاک نیز باید پاس داشته شود. سگها به عنوان نگهبان، به عنوان سگ گله، به عنوان سگ پلیس، به عنوان سگ جوینده مواد مخدر و سگ ویژه عملیات ضد تروریستی و بمب یابی و... بسیار مفید و مؤثر هستند و باید در جای خود به کارگرفته شوند.