تو آسمانی بودی و از همان روز که مجروح شدی نامت بر کرانههای ابدی انسانیت وشهادت نقش بست. تو با سخاوتی بی بدیل زیباترین قسمت وجودت، چشمانت را به میهمانی خدا و دیدار او رهسپار کردی تا نزد او بماند و مردمان بتوانند با دیدنت بوی خدا را از نفست و کلامت وهر قدمت حس کنند.
تو سکوت کردی بر رنجهای جانبازیت و از اندوهی که از زیستن غریبانه هم رزمان جانبازت در دل داشتی. سکوت کردی بر فراموشی مردم نسبت به شهدا و درک ناقص آنها از چرایی جنگیدنت و دفاعت. سکوتت چون فریادی بود به وسعت گستره آسمانها آنهنگام که ارزو میکردی از زمین جدا شوی و به آسمانیان بپیوندی. احساسی که برای ما مجهول و نا معلوم بود چون از درک آنچه تو میدیدی عاجز بودیم.
چشمانت را در همان خاکریزهای بیریای جبهه به امانت به بزرگی نام مولایت ابالفضل بخشیدی و به انتظار نشستی که دستان بی دست اما پر سخاوتش روزی شیرینترین شربت عالم هستی را به تو پیشکش کند.
روحت وارسته وبزرگ ودلت بسته به مهر خداوند آرام و مطمئن بود؛ تنت مجروح و شکسته و وجودت عابری از نور بود که در برابر چشمان کمسو و بی تفاوت ما به سرعت عبور کرد و از زمینیان جدا شد و قسمتی از نور خداوند و آسمانها گشت.
چون شهیدان گمنام مظلوم و بی قاعده و زیبا در جنگ با تعصبی کور و خشن به نام داعش، رو به مقصدی مهم و ابدی شتافتی تا در کنار مولایت حسین شاهدی باشی بر حقانیت آزادگی و عظمت نام شهید.
حاج سعید عزیزم، برادرم ، آتش حسرتی که از داغ جدایی تو بر دل دوستانت باقی ماند به زبان قابل وصف نیست. سرخی خونت فریادیست بر تاریکیها وجهل این روزگار که آواز پاکی تو برای همیشه آسمان را آیینه دار خون تو کرد.به پاکی خونت قسم به یاد نفسهای پیام آورت می مانیم و دلتنگ شمیم معطر وجودت که بوی کربلا و زهرا وجبهه و خدا را میداد ؛خواهیم ماند. تا روزی که دستمان را بگیری که وجود پر از تاریکی ما محتاج شفاعت نورانی تو خواهد بود.»
در شب همین مراسم و در کنار پرویز پرستویی، حمید فرخ نژاد نیز با حضور در صدا و سیمای آبادان و در کنار همسر و فرزند آن شهید چنین گفت :
من امروز تا ساعت 5 صبح در سر فیلمبرداری در تهران بودم و با هزار مصیبت دل نگران آنکه به مراسم حاج سعید عزیز نرسم. به هرحال این شهید و یارانش بی ادعا و واقعا خالصانه در همه جا برای این مملکت کارهای بزرگی کرده اند که هیچکس از آن خبر ندارد. برهمه ماست که بی هیچ اغراقی، دلمشغولی و دردمندی آنان را ستایش و ادامه دهیم. از دیدگاه یک همشهری و ایرانی میتوان هزاران نکته از او یاد گرفت. من حقیقتا خود را مدیون او و راهش میدانم و صبری عظیم برای خود و خانواده اش آرزومندم. در آخر میگویم که حاج سعید عزیز ما دقیقا مردی بود جامانده از تبار همان شهید جنگ که ما همیشه و تا ابد باورشان داریم .
این ویژهبرنامه بهصورت زنده از شبکه سراسری شما پخش شد.
لازم به ذکر است که در مراسم خاکسپاری شهید سعید سیاح طاهری هنرمندان دیگری همچون محسن مؤمنی شریف، عبدالحسن برزیده، محمد باشهآهنگر، محسن امیریوسفی، علیرضا قزوه، گلعلی بابایی، انسیه شاهحسینی، سید سعید سیدزاده، عادل معمارنیا، مهدی بهداروند، مالک حدپور سراج و حبیب احمدزاده نیز حضور داشتند.
شهید سعید سیاح طاهری، از جانبازان هشت سال دفاع مقدس بود که با دبیری و بنیانگذاری خودجوش، جشنواره دانشآموزی فیلم دفاع مقدس و با یاری هنرمندان معروف سینما و نیز یادگاران دوران جنگ، در طی 9 دوره، بیش از سیصد هزار دانشآموز و معلّم مناطق روستایی و پیرامونی در شهرهای محروم را با سبکی شاد و جدید با حماسه مقاومتهای مردمی جنگ آشنا کرد.
او همچنین بعد از زلزله آذربایجان جشنواره دانشآموزی را برای چهل و هشت هزار کودک آسیبدیده روحی این منطقه برگزار کرد.
از دیگر فعالیتهای این شهید برپایی جشن کشتی دوستی بین بچههای ایرانی و عراقی دو سوی رودخانه اروند در سی امین سالگرد جنگ، برگزاری مسابقات کتابخوانی دفاع مقدس در بین اقشار مختلف، همچون معلمان پنج استان خوزستان، ایلام، بوشهر، سیستان و بلوچستان و هرمزگان و نیز زندانیان و دیگر گروههای اجتماعی همانند پرستاران و مهمانداران هواپیما بود که بهدلیل غیر رسمی بودن و بهکارگیری شیوههای نوین، تأثیر گذار بودند.
شهید طاهری پس از انجام مسابقه مردمی کتابهای «من زندهام» و «نوشتم تا بماند» در بین سه هزار معلمان شهرستانهای آبادان و اروندکنار و اهدا جوایز مربوطه، با وجود جانبازی و نقص عضو، بهصورت داوطلبانه و هیچگونه سمت رسمی به سوریه رفت و در حلب به دست گروه داعش به شهادت رسید.