شريك جرم واقع شده در خميني شهر كيست؟

25 خرداد 1390 ساعت 9:00


لیلی محسنی

ماجراي مشمئز كننده باغي در خميني شهر اصفهان، افكار عمومي را تكان داده است: صداهاي ناشي از حضور چند زن و مرد از باغي در حوالي خميني شهر اصفهان، جواني حاضر در همان حوالي را تحريك و فكري شيطاني به ذهن او ايجاد مي كند. جوان دوستان شرورش را خبر مي كند. داخل باغ مي شوند و بعد از دستگيري مردها، به خانمهاي حاضر تجاوز مي كنند...

درباره اين حادثه شوم، تذكر چند نكته ضروري است:

1- نوع انتشار اين خبر در صدا و سيما جالب توجه است. خبرنگار صدا وسيما در مقام مدعي العموم انگشت اشاره را بطرف جوانان خطاكار گرفته و دستگاه قضايي را براي مجازات شديد و سريع خاطبان را تحريك مي كند.

البته اوباش مسبب اين فاجعه بايد به مجازات قانوني برسند سريع و عبرت آموز هم بايد مجازات شوند اما آيا مقصر اين واقعه فقط همان جوانان بودند؟ اگر آنها به دار آويخته شوند آيا چنين حادثه اي ديگر پيش نخواهد آمد و زمينه ها و عوامل ايجاد چنين حادثه اي هم حذف و معدوم خواهند شد؟ البته كه نه.

نوع اطلاع رساني صدا وسيما از اين حادثه، فرار به جلو است. اگر روزي عوامل ايجادكننده اين حادثه شوم به دادگاه كشيده شوند، صدا وسيما هم بايد در رديف متهم بنشيند نه مدعي.

صدا و سيما در همه اين سالها با نشان دادن امكانات لوكس زندگي در سريال هايش، توقعات خانواده ها و جوانان را از ازدواج و زندگي مشترك بالاتر و بالاتر برده و امكان تشكيل خانواده را سخت تر كرده است.

وقتي در سريال ها و فيلم هاي تلويزيوني، يك جوان كم سن و سال، خانه بزرگ، خودروي لوكس و انواع لوازم و امكانات رفاهي را در اختيار دارد، ناخود آگاه اين حس در بينندگان ايجاد مي شود كه استاندارهاي زندگي براي يك جوان ايراني، چنين چيزهايي است.

آيا صدا و سيمايي كه با فرهنگسازي در جهت بالابردن توقعات خانواده ها و جوانان، شرايط و امكان ازدواج را سخت تر كرده است، در حادثه خميني شهر شريك جرم نيست؟

جرم صدا وسيما به ‹‹ افزايش توقعات خانوادهها و جوانان›› و «سخت تر كردن شرايط فرهنگي ازدواج» محدود نمي شود. اقدام بدتر رسانه ملي، ايجاد و گسترش پديده ‹‹ فقر احساسي›› (Psychologic Poverty) در جامعه امروز ايران و به ويژه نسل جوان است.

فقر احساسي حالتي است كه در آن يك نفر اعم از اينكه فقير باشد يا نباشد، سطح زندگي خود را با جامعه اطرافش و افرادي كه همسطح خود تلقي مي كند، مقايسه كند و سطح زندگي خود را كمتر از چيزي كه استحقاق آنرا داشته، تصور نمايد.

تلويزيون ما در آگهي هاي بازرگاني اش، دايماً نشان مي دهد يك جوان ايراني، همسر زيبا، ماشين آخرين مدل، خانه رويايي و انواع امكانات را دارد... چنين تصاويري كه به طور شبانه روزي به جوان كم درآمد ايراني نشان داده مي شود و ناخودآگاه به ذهن او مي رساند كه چرا من نبايد چنين ماشين و خانه و همسر زيبايي داشته باشم؟

اكثريت جوانان ايراني كه در خانواده هايي كارمند يا كارگر يا كم درآمد زندگي مي كنند، با ديدن اين تبليغات مسموم تلويزيوني، چه حسي خواهند يافت؟ آيا جامعه خود را مشحون از بي عدالتي نمي يابد و احساس نمي كند حقش را خورده اند؟ و بايد به هر قيمتي شده حق خود را بگيرد؟ آيا تبليغات تلويزيوني، جوانان فقير و كم درآمد و يا جوانان دچار «فقر احساسي» را به رفتن راه خطا براي رسيدن به آنچه استحقاقش را دارد و از او دريغ شده، تحريك نمي كند؟

در جامعه امروز ايراني از يك سو ايجاد كسب و كار، استخدام، كسب درآمد سالم و حلال، ازدواج و تشكيل خانواده براي جوان ايراني بسيار مشكل و سخت شده است و از سوي ديگر، ماهواره ها، مجلات زرد و پياده نظام بي جيره و مواجب آنها، انواع مدل هاي شهوت انگيز را در معرض ديد جوان ايراني قرار مي دهند.

از ماهواره ها و تلويزيونهاي آمريكايي و انگليسي و ضد انقلاب نمي توان گلايه داشت. آنها بي رودربايستي و صريحاً براي خراب كردن اصول اخلاقي و ترويج بي بندوباري و فحشا در جامعه امروز ايران تلاش مي كنند. اما از خوديها بايد گلايه كرد.

آن 13 جوان شرور كه از صداهاي شهوت انگيز منتشره از باغي در خميني شهر تحريك شدند و آن عمل پليد را انجام دادند، تنها مقصر آن جريان نيستند. آن خانواده اي كه با رفتار و اعمالش، آن جوانان را تحريك كرد هم مقصر است.

آن پدر و برادري كه اجازه مي دهد دخترش با وضع تحريك كننده به خيابان ها بيايد نيز مقصر است.

همه كساني كه با مبارزه با ماهواره هاي هرزه مخالفت مي كنند و تلاش هاي نيروي انتظامي براي قلع و قمع مظاهر و امكانات استفاده از گيرنده هاي ماهواره اي را به تمسخر مي گيرند و يا در كار ناجا موش مي دوانند نيز در حادثه خميني شهر مقصر و شريك جرم هستند.

دولت و سازمان هاي فرهنگي اش كه براي «تسهيل ازدواج جوانان»* كار موثري نمي كنند نيز در ماجراي خميني شهر شريك جرم اند.

صدا وسيما هم كه با برنامه هاي ضعيف اش، مردم را به سوي ماهواره ها سوق مي دهد و با آگهي ها و سريال هايش، توقعات خانواده ها و جوانان را  بالا مي برد و فرهنگ ازدواج آسان را مخدوش مي كند نيز در حادثه خميني شهر شريك جرم است.

حادثه خميني شهر، سيلي محكميست بر گونه نهادها و مسوولان فرهنگي كشور، بر گونه اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي كه از زير پوست جامعه خبر ندارند و خود را در لابه لاي گزارش ها و حفاظت ماموران ايزوله كرده اند.

با دستگيري و اجراي حد شرعي بر 13 جوان شيطان صفت، شايد احساسات جريحه دارشده مردم خميني شهر و اصفهان و ايران كمي التيام يابد اما اين آتش زير خاكستر خواهد ماند.

تا زماني كه صدا وسيما به همين منوال باشد و مسوولان فرهنگي در خواب ناز باشند، حوادث بعدي در باغ هاي بعدي هم در راه خواهد بود.

-------------

*اشاره به قانون تسهيل ازدواج جوانان مصوب سال 1385 كه براي سهل شدن ازدواج، تكاليفي به عهده دولت و نهادهاي فرهنگي گذاشته بود. دولت وظايف خود را در اين قانون را اجرا نكرده است و مجلس هم چندان آنرا پيگيري نمي كند.
 
 


کد مطلب: 107437

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjtaevauqeyxz.fsfu.html?107437

الف
  http://alef.ir