پاسخ دکتر زیباکلام به یک یادداشت؛

دادگاه بر اعدام مه آفرید اصرار دارد تا افکار عمومی را التیام بخشد

دکتر صادق زیباکلام، 22 اسفند 91

22 اسفند 1391 ساعت 23:07


در تاریخ شنبه ۱۹ اسفند ماه در آن سایت یادداشتی از آقای دکتر سید مهران نحوی در واکنش به نامه سرگشاده بنده خطاب به آیت الله صادق آملی لاریجانی ریاست محترم قوه قضائیه (مورخ ۳۰ بهمن ۹۱) در خصوص صدور احکام اعدام برای متهمین ردیف اول پرونده معروف به "اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی" درج شده بود.

بنده بنا ندارم به جزئیات موارد و مطالبی که جناب دکتر نحوی در نامه شان علیه اینجانب نوشته اند وارد شده و فقره به فقره به پاسخگویی بپردازم. نه فرصتی است و نه مجالی و نه چندان این کار فایده و ثمری دارد. امهات آنچه که آقای دکتر نحوی آورده اند را می توان در چند بند خلاصه نمود:

۱- آقای نحوی، همانند میلیونها نفر دیگر، بدون مطالعه پرونده و اطلاع از دفاعیات متهمین و وکلای مدافع آنان یقین دارند که آنان گناهکار بوده و مستحق اعدام. و این فقط ایشان نیستند که هیچ علم و اطلاعی از دفاعیات متهمین ندارند مع ذالک آنگونه راحت، با اصرار، مطمئن و بدون ذره ای تردید خواهان اعدام متهمین هستند. متاسفانه رسانه های جمعی ما اعم از حکومتی غیر حکومتی، نیمه دولتی و مستقل ظرف قریب به دو سالی که از این داستان می گذرد حتی یک سطر از دفاعیات متهمین را در مطبوعات یا رسانه هایشان درج نکرده اند.

محض اطلاع آقای دکتر نحوی، روزنامه ها و سایت های دولتی که جای خود دارند، هیچ یک از روزنامه های مستقل پرتیراژ هم حاضر نشدند نامه سرگشاده بنده به ریاست محترم قوه قضائیه را درج نمایند. یادداشتی در دفاع از متهمین این پرونده با اصرار در روزنامه آرمان درج نمودم، اما روزنامه آن قدر از سر و ته آن زده بود که خودم هم که آن را نوشته بودم، نمی فهمیدم چه گفته ام.

جناب آقای دکتر نحوی! درحالی که ظرف این دو سال صدها صفحه مطلب در محکومیت متهمین این پرونده در مطبوعات و رسانه های عمومی منتشر شد، جنابعالی چند کلمه مطلب از متهمین یا وکلای مدافع آنان در مطبوعات دیدید؟ آن وقت جنابعالی می فرمائید که بنده دارم "علیه قوه قضائیه جوسازی می کنم". آن وقت جنابعالی می فرمایید که "در کشورهای پیشرفته به امثال زیباکلام اجازه نمی دهند تا بر قاضی فشار وارد کنند"

یقینا دارید مزاح می کنید. بنده به دوستان تحریریه شرق، آرمان، اعتماد، قانون، مغرب و هفته نامه آسمان بعلاوه سایت های خبر آنلاین، فرارو، آریا، ایلنا، مهر، الف و ... التماس کردم که بصورت مصاحبه یا مقاله مطلبی از بنده در خصوص محکومیت متهمین پرونده اختلاس بزرگ چاپ کنند، ولی جناب دکتر نحوی، هیچ کدامشان حاضر نشدند حتی یک سطر مطلب چاپ کنند. همه خواهش و تمنای بنده از دوستان آن بود که جرم یا اتهامی که متهمین این پرونده بر اساس آن محکوم به اعدام شده اند کدام بوده؟ همین و بس. اما تمامی شان گفتند اگرچه که ما شما را قبول داریم و می فهمیم که حق با شماست اما نمی شود و نمی توانیم و اگر مطلبی علیه رای دادگاه متهمین بنویسیم پدرمان را در می آورند.

آقای دکتر نحوی! مثل اینکه جنابعالی هنوز در انگلستان زندگی می کنید. فقط روزنامه قانون که تیراژ آن یکی از پایین ترین ها می باشد، آن هم با خواهش و تمنا و التماس من حاضر شد نامه سرگشاده به ریاست محترم قوه قضائیه را چاپ کنند. جناب نحوی به نظر شما آیا تیراژ روزنامه قانون بیش از یک هزار نسخه می باشد؟

۲- در برابر صدها مصاحبه، مقاله، سخنرانی، خطبه و بیانیه علیه متهمین این پرونده در مطبوعات، رادیو و تلویزیون و غیره، آیا حتی یک سطر از دفاعیات آنان و یا وکلای مدافع شان پخش و درج شد؟

۳- مرقوم فرموده اید که بنده بدون علم و اطلاع از پرونده، و بدون آنکه تخصصی در حقوق یا علم فقه داشته باشم، چگونه به خود حق داده ام که متهمین را بی گناه بدانم و یا رای دادگاه را درست ندانم؟ اولا بنده هیچ کجا نه گفته ام و نه نوشته ام که متهمین آن پرونده گناهکارند یا بی گناه. جرمی را مرتکب شده اند یا نشده اند. همه حرف بنده این بوده که چرا دفاعیات متهمین و وکلای آنان به اطلاع عمومی نمی رسد؟ پرونده نه در مورد مسائل اطلاعاتی یا امنیتی است که بگویم به امنیت نظام لطمه وارد می شود یا دشمنان نظام از اطلاعات افشاء شده در دادگاه علیه نظام سوء استفاده خواهند نمود و نه مطالب پرونده جنبه ناموسی یا اخلاقی دارد که بگوییم عفت عمومی جریحه دار می شود.

۴- این فقط زیباکلام بی علم و اطلاع از حقوق و فقه نبوده که دارد می پرسد اتهام متهمین محکوم به اعدام چیست؟ دکتر سید محمود کاشانی، فرزند مرحوم آیت الله کاشانی، استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی، آقای دکتر عباس شیری و دکتر محسن برهانی از اساتید حقوق دانشگاه تهران هم ایرادات اساسی و بنیادی به رای صادره برای متهمین این پرونده وارد کرده اند. محض اطلاع جناب دکتر نحوی هر سه نفر این اساتید حقوق در زمره متدین ترین اساتید حقوق کشور بوده و از تبحر در فقه هم برخوردارند.

۵- جناب آقای دکتر نحوی! همه حرف بنده، یا درست تر گفته باشیم، همه پرسش بنده از قضات این پرونده چه در دادگاه بدوی و چه در دیوانعالی کشور آن است که به چه اتهامی آنان را محکوم به اعدام کرده اند؟ جرم آنان دقیقاً کدام بوده که بر اساس آن محکوم به اعدام شده اند؟ در کیفر خواست هم "تخلف مالی" آمده، هم "اختلاس"، هم "فساد بانکی"، هم "افساد فی الارض"، هم "اخلال در نظام اقتصادی کشور". جنابعالی درست می فرمائید، بنده علم و اطلاعی از حقوق ندارم. اما از جناب دکتر نحوی که این قدر اصرار دارند تا جنازه متهمین این پرونده را بر بالای چوبه دار ببینند به علاوه دادستان محترم و بالاخره قضاتی که رای به اعدام متهمین ردیف اول پرونده داده اند می پرسم که آیا مجازات "تخلف مالی"، "اختلاس" یا "فساد بانکی" اعدام است؟

۶- می ماند اتهامات مبهم و کلی "افساد فی الارض" و "اخلال در نظام اقتصادی کشور". اگر قضات محترم و مدعی العموم در خصوص انطباق "افساد فی الارض" و "اخلال در نظام اقتصادی کشور" بر متهمین این پرونده یقین داشتند، چرا از حضرات آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی استفتاء نمودند؟ اگر استفتاء نکرده اند، پس چرا آن مراجع کتباً نوشته اند که در این خصوص هیچ دخالتی نداشته و رأیی نداده اند؟

۷- جناب نحوی عزیز! بنده نه فقیه ام نه حقوقدان، اما احکامی نظیر "افساد فی الارض" یا "اخلال در نظام اقتصادی" همانند به خطر انداختن "امنیت ملی" یا "تضعیف نظام" آن قدر کلی هستند که می توان به کمک آنها هر کس را که می خواهیم از سر راه بر داریم، مشمول آنان نماییم. در چند سالی که فرموده اید در انگلستان بودید، چند بار خواندید و شنیدید که قوه قضائیه انگلستان فردی را به اتهام "تضعیف نظام"، "توهین به نظام"، "به خطر انداختن امنیت نظام"، "اخلال در نظام اقتصادی" دستگیر و به زندان انداخته باشد؟ ایضاً در هند، ژاپن، ترکیه، آلمان، فرانسه، آرژانتین و...

۸- بنده هم با شما کاملاً هم عقیده هستم که از بیرون نبایستی بر قضات در جریان یک دادرسی فشاری وارد شود تا آنان در یک فضای آرام بتوانند به قضاوت بنشینند. آیا به نظر شما رای صادره از جانب قضات این پرونده در یک فضای آرام صورت گرفته؟ آیا به نظر شما قضات این پرونده اگر بالفرض به این نقطه رسیده بودند که متهمین این پرونده صرفا مرتکب خلاف مالی شده و می بایستی بدهی های بانکی را مسترد نمایند و جریمه شوند، آیا افکار عمومی این رای را از قوه قضائیه می پذیرفت؟ جنابعالی که یک فرد تحصیل کرده هستید و سال ها هم در انگلستان درس می خوانده اید آنچنان درگیر جو و فضای علیه این پرونده شده اید که با آنکه بنده را می شناسید و کاملا آگاه هستید که بنده اگر مه آفرید امیرخسروی را در خیابان هم ببینم او را نمی شناسم، مع ذلک می خواهید سر بنده را به واسطه دفاع از متهمین از تن جدا نمایید. چه رسد به افراد عوام جامعه که یکی از کتابهایی را که جنابعالی مطالعه کرده اید را هم نخوانده.

تصورش را بفرمایید که دادگاه بعد از آن همه فضای روحی- روانی که در سطح جامعه در ارتباط با ماجرای اختلاس ۳۰۰۰ میلیارد تومانی به راه افتاد، بیاید بگوید که آنان جرم سنگینی مرتکب نشده بودند و نه تنها مستحق اعدام، که حتی مستحق زندان هم نیستند. مردم و افکار عمومی چه قضاوتی می کردند و چه واکنشی نشان می دادند؟ آیا قوه قضاییه و مسئولین را سنگسار نمی کردند؟ بنظر شما، احکام اعدامی که در چنین شرایطی صادر شده چقدر می توانند دقیق، منصفانه و عادلانه بوده باشند؟

هیچ می دانید که ظرف چند ماه گذشته چقدر بنده در معرض توهین و اتهام بوده ام که چرا دارم از مفسدین دفاع می کنم؟ عنوان مقاله خود جنابعالی به بهترین وجه گویای فضای موجود علیه متهمین این پرونده است. عنوان مقاله تان این است:«دفاع از مفسدین اقتصادی یا حقوق انسانی؟»

۹- حرف بنده این نیست که آیا متهمین گناهکارند یا بی گناه؟ مستحق اعدام هستند یا نه؟ همه حرف بنده این است که با توجه به آن فضای سنگین روانی که علیه متهمین آن پرونده به راه افتاده بود، دادگاه تحت تاثیر افکار عمومی می بوده و در نتیجه بیش از آنکه کشف حقیقت و اجرای عدالت، هدف دادگاه بوده باشد، ارضاء افکار عمومی هدف بوده. دادگاه می خواسته با صدور احکام اعدام برای متهمین این پرونده خشم مردم را فرو نشاند. می خواسته نشان دهد که آن اتهامات و شایعات که به نظام نسبت داده شده بود چقدر بی پایه و اساس بودند، می خواسته نشان دهد که مسئولین نه تنها دستی و نقشی در آن پرونده نداشته اند بلکه با اعدام متهمین آن پرونده در عین حال می خواهد عزم و اراده جدی نظام را در مبارزه با فساد و مفسدین به مردم نشان دهد.

به بیان ساده تر اما تلخ تر، دادگاه می خواهد با اعدام مه آفرید امیرخسروی و دیگران و در حقیقت با قربانی کردن آنان نشان دهد که وصله فساد به نظام نمی چسبد و برعکس نظام چقدر در امر مبارزه با فساد جدی است.

۱۰- وقتی جنابعالی که فردی تحصیل کرده و استاد دانشگاه هستید معتقدید که "این پرونده تخریب بسیار سنگین و وسیعی بر روحیه و وجدان کشور وارد نموده"؛ یا معتقدید "آن اختلاس تاثیر مخربی بر نظام اقتصادی کشور وارد کرده"؛ "مردم بایستی عزم و اراده نظام را در کیفر دادن به متهمین آن پرونده ببینند"؛ و سر بنده را می خواهید از تن جدا کنید که چرا دارم در مستحق اعدام بودن آنان شک و تردید ایجاد می کنم، تکلیف افراد عامی که یک هزارم تحصیلات شما را ندارند روشن است.

۱۱- اتفاقا همه حرف بنده هم همین است که دادگاه مصر بوده که آنها را اعدام نماید تا افکار عمومی را التیام بخشد. جناب نحوی! شما کافی است ادله قضات را در صدور مجازات اعدام برای متهمین این پرونده با دقت بخوانید تا متوجه شوید که چگونه هدف دادگاه فقط محکوم نمودن متهمین به اعدام بوده و بس. آن وقت می توانید درک کنید که چرا پای گرفتن استفتاء از آیات مکارم شیرازی و نوری همدانی به میان می آید تا به اتهام "افساد فی الارض" یا "اخلال نظام اقتصادی کشور" بتوانند آنان را محکوم به اعدام نمایند.

۱۲- جناب نحوی! اقتصاد ایران یک اقتصاد دولتی فاسد و ناکارآمد است. فساد فقط یکی از جنبه های آن است. ظرف دو قرن و نیمی که از انقلاب صنعتی و تولد سرمایه داری و آدام اسمیت می گذرد، خیلی ها سعی کردندکه بدیل و آلترناتیوی برای اقتصاد آدام اسمیت ایجاد نمایند. اما بهشتی که ایجاد نمودند آنقدر هولناک بود که میلیون ها انسان را نابود نمود و تنها آرزوی مردم آن جوامع این بود که از بهشتی که برایشان ایجاد شده بگریزند. اتحاد شوروی سابق، چین مائو تسه تونگ، کره شمالی، زیمبابوه، کامبوج در زمان حاکمیت خمرهای سرخ، عراق صدام حسین و... بسیاری مدل های دیگر که سعی کردند با محکومیت اقتصاد آدام اسمیت یک آلترناتیو دیگر ایجاد کنند مصادیق بارز این گونه "بهشت" ها بودند و هستند. اما واقعیت تلخ آن است که ظرف دو و نیم قرن گذشته محض نمونه حتی یک اقتصاد دولتی و یک اقتصاد متفات از آدام اسمیت هم نتوانسته که موفق بشود.

ریشه همه مفاسد اقتصاد ایران هم در دولتی بودن آن است و با اعدام مه آفرید امیرخسروی ها هیچ دردی دوا نمی شود. همچنان که با اعدام فاضل خداداد و محکومیت شهرام جزایری هم هیچ چیز تغییر نیافت. کلام آخرم با حضرتعالی در باب ریختن خون ناحق است. مفاد یادداشت شما حکایت از ایمان دینی تان دارد. تا آنجا که بیاد می آورم همه علماء ، فقهاء و مراجع شیعه در خصوص آنکه مبادا خونی بنا حق ریخته شود نهایت احتیاط را توصیه می کرده اند. برایم شگفت انگیز و در عین حال تاسف آور است که جنابعالی بعنوان مقلد آن مراجع و علماء آن قدر راحت و بی خیال خواهان مشاهده جنازه عده ایی انسان که در اصل مجرم بودنشان تردید های اساسی وجود دارد بر سر دار هستید.

براستی جناب نحوی سیاست و قدرت ما را دارد بکجا می برد؟


کد مطلب: 181291

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjhvevvuqeo8z.fsfu.html?181291

الف
  http://alef.ir