سندی از غيرت اقتصادی علماء ايران

سيد احسان خاندوزِی, 28 آذر 90

28 آذر 1390 ساعت 8:19

اگر ۵۰ فوتباليست يا بازيگر سينما اعلام كنند كه از اين پس كالاي خارجي كه جايگزين ايراني دارد، نمي‌خرند، حتي اگر ۱۰ درصد طرفدارانشان رفتار خود را تغيير دهند، چند هزار جوان مشغول به كار مي‌شوند؟ چند هزار خانواده از اعتياد و فحشاء نجات مي‌يابند؟


تفاخر و تظاهر به مصرف كالاهاي خارجي از آفتهايي است كه در قرن اخير دامن جامعه ايراني را گرفته است و در كنار تاثيرات مذموم اخلاقي و فرهنگي، پيامد منفي آشكاري در اقتصاد، اشتغال و رشد صنايع داخلي دارد. روشن است كه غرض از اين انتقاد، قطع روابط تجاري با جهان و منحصر شدن به محصولات ايراني نيست (زيرا اين انحصار نيز مستعد سوءاستفاده برخي توليدكنندگان داخلي و زيان توده مردم است) اما نگاهي به تجربيات توسعه نشان مي‌دهد بيشتر اقتصادهاي قدرتمند امروز، در دوره‌اي براي تقويت رقابت‌پذيري شركتهاي ملي، مردم را به مصرف كالاهاي داخلي تشويق مي‌نمودند و از ابزارهاي محدودكننده براي كالاهاي خارجي استفاده مي‌كردند: از انگلستان و آلمان قرن نوزدهم گرفته تا ژاپن قرن بيستم. به همين دليل هم نظريات اقتصادي «حمايت‌گرايي از توليد داخل» و هم تئوري‌هاي جامعه‌شناسي «مصرف تظاهري» در غرب ريشه‌اي ۱۳۰ ساله دارد (مانند كتاب نظريه طبقه مرفه اثر تورستين وبلن).

در اين ميان بيش از آنكه نقش قوانين محدودكننده واردات مهم باشد (كه قطعا حائز اهميت است)، نقش نهادهاي الگوساز مانند رسانه و گروه‌هاي مرجع كارساز است. امروزه گروه‌هاي مرجع طيف وسيعي را شامل مي‌شود از عالمان ديني و اساتيد دانشگاه و دولتمردان گرفته تا بازيگران و ورزشكاران و خوانندگان. به عنوان مثال اگر ۵۰ فوتباليست يا بازيگر مطرح سينما اعلام كنند كه از اين پس كالاي خارجي كه جايگزين ايراني دارد، نمي‌خرند، تصور مي‌كنيد چه فضايي ايجاد خواهد شد؟ حتي اگر ۱۰ درصد طرفدارانشان رفتار خود را تغيير دهند، چند كارخانه و كارگاه از ركود خارج مي‌شوند؟ چند هزار جوان مشغول به كار مي‌شوند؟ چند هزار خانواده از اعتياد و فحشاء نجات مي‌يابند؟ اينها خدماتي است كه گروه‌هاي فوق مي‌توانند به مردم خود بدهند اما بيشتر دريغ مي‌كنند.

شكستن تفاخر به كالاي خارجي نكته‌اي است كه رهبر انقلاب نيز بارها بدان تذكر داده‌اند اما متاسفانه آمار واردات مصرفي در سالهاي اخير (همگام با كل واردات) روندي صعودي داشته است كه با احتساب واردات قاچاق، بسيار بيشتر خواهد بود.

به عنوان نمونه رهبر انقلاب در هفتم ارديبهشت ۱۳۹۰ فرمودند: «يكى از آفات موجود اجتماعى ما كه ريشه‌ى آن، ميراث دوران طاغوت و دوران ظلمانىِ گذشته است، همين است كه افراد، دلبسته‌ى به توليدات بيگانه باشند... يك عده‌اى خوششان مى‌آيد كه بگويند فلان نشان خارجى روى لباسشان هست يا روى وسيله‌ى خوراكى‌شان هست؛ اين يك بيمارى است؛ اين بيمارى را بايد علاج كرد. اين كار، توجه نكردن به اين است كه ما پولى را كه در اين كشور به دست مى‌آوريم، ميريزيم توى جيب يك كارگر خارجى، به زيان يك كارگر داخلى. اين معنايش اين است كه ما به نياز داخل، به كارگر داخل كه دارد زحمت مي‌كشد و جنس توليد مي‌كند، بى‌اعتنائى ميكنيم، ميرويم سراغ كارگر خارجى. اين خيلى عادت بدى است ...اين طرف قضيه هم اين است كه كالاى ساخت داخل بايستى قانع‌كننده باشد؛ بايستى دوامش، استحكامش، مرغوبيتش جورى باشد كه مشترى را قانع كند؛ اين هر دو در كنار هم، يك كار لازم و واجبى است.»

سند زير يكي از شواهد هوشياري و غيرت اقتصادي عالمان ديني كشور در زماني است كه علماء بزرگترين گروه مرجع و فرهنگ‌سازان اصلي جامعه به شمار مي‌رفتند. نامه زير را حدود ۱۱۰ سال پيش (۱۲ جمادي‌الاول ۱۳۲۴ قمري) ۱۳ تن از علماء اصفهان امضاء و منتشر كردند، يعني زماني كه تازه طليعه اين بيماري در كشور رخ نموده بود. جالب آنكه شيوه ۱۳ عالم مذكور مواجهه‌اي كاملا فرهنگ‌سازانه بوده و با روش افتاء (مانند فتواي تحريم تنباكو) تفاوت دارد. به بيان ديگر اينان استفاده از محصول خارجي را حرام ندانستند اما به همگان اعلام كردند كه خود از آن اجتناب مي‌كنند. متن نامه:

«بعد از تسبيح و تحميد، اين خدام شريعت مطهره با همراهي جناب ركن‌الملك متهد و ملتزم شرعي شده‌ايم كه مهما امكن بعد ذلك تخلف ننماييم. فعلا پنج فقره است:

۱. قبالجات و احكام شرعيه بايد روي كاغذ ايراني بدون آهار نوشته شود اگر بر كاغذهاي ديگر نويسند، مهر ننموده و اعتراف نمي‌نويسيم. حرام نيست كاغذ غيرايراني و كسي را مانع نمي‌شويم، ماها با اين روش متعهديم.

۲. كفن اموات اگر غير از كرباس و پارچه اردستاني يا پارچه ديگر ايراني باشد متعهد شده‌‌ايم بر آن ميت، ماها نماز نخوانيم. ديگري را براي اقامه صلوت بر آن ميت بخواهند، ماها را معاف دارند.

۳. ملبوس مردانه جديد كه از اين تاريخ به بعد دوخته و پوشيده مي‌شود قرارداديم مهما امكن هرچه بدلي آن در ايران يافت مي‌شود، لباس خودمان را از آن منسوج نماييم و منسوج غيرايراني را نپوشيم. احتياط نمي‌كنيم و حرام نمي‌دانيم لباسهاي غيرايراني را، اما ما ملتزم شده‌ايم حتي المقدور بعد از اين تاريخ، ملبوس خود را از نسج ايراني بنماييم، تابعين ماها نيز كذلك. متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد.

۴. ميهماني‌ها بعد ذلك و لو اعياني باشد، چه عامه و چه خاصه بايد مختصر باشد، يك پلو و يك چلو و يك خورش و يك افشره. اگر زائد بر اين كسي تكلف دهد ما را به محضر خود وعده نگيرد، خودمان نيز به همين روش ميهماني مي‌نمائيم، هرچه كمتر و مختصرتر از اين تكلف كردند موجب مزيد امتنان ماها خواهد بود.

۵. وافوري و اهل وافور را احترام نمي‌كنيم و به منزل او نمي‌رويم زيرا كه [از] آيات باهره قرآن و حديث لاضرر، ضرر مالي و جاني و عمري و نسلي و ديني و عرضي و شغلي آن محسوس و مسري است و خانواده‌‌ها و ممالك را به باد داده. بعد از اين هر كه را فهميديم وافوري است به نظر توهين و خفت مي‌نگريم.

علمائي كه اين نامه را امضاء كرده‌اند: حاجي آقا نورالله، حسين بن جعفر فشاركي، آقا نجفي، شيخ مرتضي اژه، ميرزا محمدتقي مدرس، سيد محمدباقر بروجردي، ميرزا علي محمد، ميرزا محمد مهدي جويباره، سيد ابوالقاسم دهكردي، سيد ابوالقاسم زنجاني، محمد جواد قزويني، سيد محمدرضا شهير به آقا ميرزاي مسجدشاهي و حاجي آقا حسن بيدآبادي.

(منبع: موسي نجفي در كتاب حكم نافذ آقانجفي: عرفان، مرجعيت و سياست، ص ۸۴)


کد مطلب: 134770

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcjaxevyuqetaz.fsfu.html?134770

الف
  http://alef.ir