وضعیت خاص صنعت گاوداری

حسن جورابلو، 26 اردیبهشت 91

26 ارديبهشت 1391 ساعت 10:27


در روزهای گذشته بسیاری از گاوداران، گاوهای پرشیر خود را خشک[1] کرده، از مدار تولید خارج نموده اند[2]. به وفور در کشتارگاه ها، گاوهای شیرده و آبستن و حتّی تلیسه[3] ی آبستن به تیغ سپرده شده است[4]. شمار زیادی از گاوداری هایی که در استان ها جزو مطرح ترین ها (هم به لحاظ اعتبار صاحبانشان و هم به لحاظ حجم تولید) بوده اند، رسماً تعطیل شده اند. از همه ی اینها دردآورتر این که، ذخیره ی ژنتیکی[5] ای که حاصل تلاش مشترک، عقل جمعی، هَم انگیزی، همفکری و سرمایه گذاری و صَرف سی سال عمر هزاران نفر از سخت کوش ترین مردمان تاریخ کشور، آن هم در فرصت طلایی سالهای همدلی پس از پیروزی انقلاب است، با روند فعلی ظرف چند ماه به کلی نابود خواهد شد.

مسئولان[6] با چهره ی حمایت از مصرف کننده، اعلام کرده اند که کارخانجات فراورده های شیری حق ندارند شیر را گران تر از 630 تومان از گاودار بخرند[7]؛ ولی این دوستان که دیری نیست مسئول مربوطه در امور دام شده اند[8]، بررسی نکرده اند که آیا گاوها حاضرند شیری به این قیمت به گاودار تحویل دهند؟ آیا تا ماه های آینده، اصولاً گاوی در گاوداری ها باقی خواهد ماند که اینچنین از خودش مایه بگذارد؟ آیا این مسئولان وظیفه ای در مورد حمایت از «‏آینده»‏ی مصرف کننده ندارند[9]؟

هم اکنون قیمت تمام شده ی هر لیتر شیر تحویلی درِ کارخانه، تا 830 تومان افزایش یافته است و این در درجه ی اول به علت گران شدن نهاده ها است. در گاوداری های موسوم به صنعتی، اغلب نهاده ها وارداتی هستند (جو، ذرت، سویا، کنجاله های مختلف و...)؛ قیمت این موارد، تابع بی قید وشرط نرخ ارز است و قصه ی ارز را نیز همه می دانند.
به کرّات از قول مسئولان، خبررسانی می شود که ما نهاده های دامی را با قیمت مناسب تأمین کرده ایم و گاوداران وظیفه دارند که به قیمتی که ما اعلام کرده ایم، تمکین کنند. ظاهراً به جز خود گاوداران هیچکس نمی داند که این تأمین نهاده ها خلاصه شده است در تأمین 5% از سبوس مصرفی سالانه ی گاوداری ها؛ و البته سبوس‏،‏ در گاوداری صنعتی یک نهاده ی نه چندان مهمّ است[10].

پیش از نوسانات ارزی چند ماه پیش، قیمت هر کیلو کنجاله ی سویای مرغوب 700 تومان بود و امروز کنجاله ای که به زحمت به قیمت 1700 گیر می آید، تقلّبی است! یعنی که نیتروژن محلول آن بیش از حدّ است و این هم یعنی که به ضرب و زورِ اوره زنی، کنجاله را ازُته کرده اند تا ظاهری پروتئینه داشته باشد.
قیمت اقلام تأمین شده از داخل (از قبیل یونجه و کاه) نیز به علل مختلفی دستور بَردار نیست. دلال (سلَف خر) در فصول کاشت و داشت یعنی در هنگامی که کشاورز خرده پا در قحطی نقدینگی است، محصول آینده را به بهایی بسیار نازل پیش خرید می کند و در فصل برداشت، به قیمتی که خودش تعیین می کند، می فروشد. کشاورز معمولاً به پیش خرید محصول از سوی خریدار نهایی یعنی گاودار روی خوش نشان نمی دهد، چرا که واقعیت ها و تجارب گذشته، دلال ها را به عنوان شریک استراتژیک به آنها قبولانده است: دلال همیشه هست و همیشه هم پول دارد.

گذشته از مسئله ی دلال ها، در حال حاضر فروش علوفه به قیمتی که برای گاودار بصرفد، برای کشاورزان به هیچ وجه مقرون به صرفه نیست. کشاورزیِ ما در این چند دهه، به نهاده های متعارف (کود شیمیایی و سمّ و...) وابسته شده و نهاده ها نیز در این چند ساله، یکی یکی از سبد حمایتی خارج شده اند. با اُفت هر روزه ی سطح منابع زیرزمینی و نیز گران شدن کارت برق و حامل های سوختی، آب بسیار گرانی استحصال می شود (بگذریم که دو سوّمش هدر می رود). دسترسی کمّی و کیفی به نیروی انسانی نیز امروز کمتر از همیشه است و از قرار، بی ارتباط با نقدی شدن یارانه ها نیست.

خلاصه این که فعلاً کشاورز می گوید اگر قرار است که یونجه را با پینه ی دست و اشک چشم و خون دل کِشت کنم و سرانجام ارزان تر از کیلویی 400 تومان بفروشم، همان بهتر که هم اکنون در هر مرحله ای از کاشت و داشت که هستم، از خیر برداشت بگذرم و مزرعه را برای چرای گوسفندان، به یک رَمه دار اجاره دهم. و امّا کاه؛ الآن و در سالی که قیمت خرید تضمینی گندم هر کیلو 395 تومان اعلام شده است، کاه تا کیلویی 700 تومان نیز معامله می شود.

کاه هفتصد تومانی را آن دسته از گاوداران می خرند که از این ستون تا آن ستون، امید فرجی دارند. امیدشان هم اینطور که بر می آید، چندان واهی نیست: کشتار دام های مولّد در هفته های اخیر، کاهش شدید عرضه را در پی داشت؛ گرانی ارز نیز خوشبختانه باعث گرانی و کاهش جاذبه ی شیرخشک وارداتی گردید. همه ی اینها باعث شد که کارخانجات فراورده های شیری، در نهایت بین خط و نشان های مسئولان و واقعیت های اقتصادی، به دومی توجه کنند و اینک چند روزی است که کارخانه ها شیر را به قیمتی واقعی تر می خرند[11]، قیمتی که قبولاندنش به مسئولان، برای کشور و مردممان خیلی «گران» تمام شد.

[1] گاو خشک به گاو ماده آبستنی که به منظور ایجاد امکان رشد کامل جنین شیر آن خشک شده و یا آن را خشک کرده‏ اند گفته می‏شود و معمولاَ شامل دوران آبستن سنگین گاو ماده است.
[2] در شرایط عادی، حتی گاوی که تولید آن تا هشت کیلوگرم در روز کاهش یافته است، در مدار تولید شیر نگهداری می شد اما امروز دادن جیره ی شیردهی به گاوهای دارای تولید روزانه 25 کیلوگرم نیز مقرون به صرف نیست و این گاوها را خشک می کنند.
[3] تلیسه به گوساله ی ماده ای اطلاق می شود که به بلوغ جنسی رسیده، اعم از اینکه آبستن یا غیر آبستن باشد و یا سقط جنین کرده و هنوز اولین زایش را انجام نداده باشد.
[4] این روزها در برخی کشتارگاه ها، بیش از نیمی از دام های کشتار شده تلیسه هستند.
[5] در نتیجه ی تلاش ها، توانستیم ادعا کنیم که گاو شیری نژاد «هلشتاین ایرانی» ایجاد شده است.
[6] اغلب مسئولان مورد اشاره، از وزارت صنعت، معدن و تجارت فعلی هستند.
شرکت سهامی پشتیبانی امور دام کشور، بر اساس مصوبه ی شماره ی 34214/206 مورخ 3/7/1389 شورای عالی اداری، از وزارت جهاد کشاورزی منتزع و به وزارت بازرگانی وابسته گردید. منظور از این مصوبه ‏«‏ایجاد انسجام تشکیلاتی در امر تنظیم بازار مواد پروتئینی (حیوانی) و استفاده ی بهینه از منابع مالی، فیزیکی، انسانی و اطلاعاتی موجود و جلوگیری از تداخل وظایف بین دستگاه‌های اجرایی‏»‏ اعلام شد. بر اساس تصویب نامه ی هیئت وزیران به شماره ی 33590/46514 مورخ 18/2/1390 نیز وزارت بازرگانی و وزارت صنایع و معادن سابق ادغام و وزارت صنعت، معدن و تجارت ایجاد شد.
طبق اساسنامه ی شرکت سهامی پشتیبانی امور دام، موضوع شرکت عبارت است از ‏«‏تهیه، تولید و نگهداری، توزیع و پشتیبانی و تنظیم بازار انواع خوراک دام، طیور و آبزیان، مواد پروتئینی(‌حیوانی) و متفرعات آنها، کمک به عمران، احیاء و اصلاح مراتع جهت افزایش تولید، حمایت از تولیدکننده، مصرف کننده و صنایع وابسته و خرید‌ تضمینی مواد علوفه‌ای و محصولات پروتئینی دامی‏»‏.
[7] طبق یک قاعده ی نانوشته، قیمت تقریبی یک لیتر شیر معمولاً سه برابر قیمت یک کیلوگرم جو اعلام می شد. پیش از نوسانات اخیر نرخ ارز در زمستان گذشته، جو هر کیلو 400 تومان و پس از آن 850 فروخته شد.
[8] از همان ابتدای پس از ادغام وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی، تشکل های دامداران، ادامه ی وابستگی شرکت پشتیبانی امور دام به وزارت بازرگانی را بی معنی دانستند. در ارتباط با اجرای اصل 44 قانون اساسی، در ابتدای سال 1389 این شرکت در لیست واگذاریهای دولت در سازمان خصوصی سازی قرارگرفت اما پس از مدتی به صورت ناگهانی به وزارت بازرگانی انتقال یافت و مخالفت مجلس و بخش خصوصی با این امراثر بخش نبود.
[9] خیلی پیش از آشفتگی های اخیر، وزیر اسبق بهداشت (آقای مرندی) درباره ی عواقب حذف یارانه ی شیر اینچنین هشدار داده بود: «در دسترس قرار نگرفتن این فرآورده ها در زنان منجر به پوکی استخوان و در مردان سبب کاهش عملکرد فیزیکی آنان می شود. همچنین زنان باردار و شیرده که قادر به تامین کافی این مواد نباشند، نمی توانند به رشد و تکامل کودکان خود کمک کنند و این مساله به صورت یک معضل در نسل های آینده نیز بارز خواهد شد». حال باید تأمل کرد که وقتی که گاوی نباشد که شیر بدهد، بر سر این «‏نسل های آینده»‏ چه خواهد آمد.
[10] البته ناگفته نماند که در برخی شهرستان ها، دامداران به کارخانه های خوراک دام معرفی می شوند تا خوراک کنسانتره ی کیلویی 600 تومانی را با «10» تومان تخفیف در هر کیلو دریافت کنند.
بد نیست این «‏حمایت» مقایسه شود با حمایت های برخی کشورها: در ژاپن سالانه برای هر رأس گاو 2700 دلار، آمریکا 1200 دلار و اتحادیه اروپا 913 دلار یارانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم پرداخت می‌شود، این رقم در ایران حداکثر 88 دلار برآورد می‌شود.
[11] تا همین امروز نیز یکی از مشکلات صنایع شیر در ایران خالی بودن ظرفیت کارخانه‌ ها و در نتیجه افزایش سهم هزینه های ثابت در قیمت تمام شده ی فراورده های شیری بوده است. با این وجود اوضاع کارخانه ها تا کنون معمولاً بهتر از گاودارها بوده است. هم اکنون بسته های یک لیتری شیر دارای 3% چربی، در مارک های مختلف حدود 1500 تومان فروخته می شود. این در حالی است که شیری تحویلی گاوداران به کارخانه ها دارای حدود 3.3% چربی است. به هر حال با روند فعلی و نابودی محتمَل صنعت گاوداری، کارخانه های فراوری شیر نیز بی معنی خواهند بود.


کد مطلب: 155578

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdciywazvt1aww2.cbct.html?155578

الف
  http://alef.ir