سوریه، احمدی‌نژاد و سیاست نادرست رسانه‌ای

فرشاد مهدی‌پور، 15 آذر 91

15 آذر 1391 ساعت 11:10


صدا و سیما، سازمان پر مشقتی و کهنه لباسی است که هر جای آن که وصله می‌شود، جایی دیگر به رفو نیاز پیدا می‌کند و شاید دلیل آن‌هم، پیشِ چشم بودگی بیش از حد آن است که در همه‌جا و همه اوقات، در منظر و مرای عموم قرار گرفته. با این همه، این مسائل را می‌توان به سطوحی اصلی و فرعی تقسیم کرد و درباره‌شان به داوری نشست؛ گو این‌که روند پوشش برخی روی‌دادها که با منافع عمومی کشور پیوند خورده، حتما بسیار با اهمیت‌تر از نوع پوشش در یک سریال تلویزیونی است (که البته آن‌هم در جای خود می‌بایست با اهمیت باشد و محل تامل). در حالِ‌ حاضر جمهوری اسلامی به نظر می‌رسد دو واقعه یا موضوع قابل توجه و با اهمیت، در کانون مسائل داخلی و خارجی قرار گرفته‌اند، یکی سخنان و رفتارها و اقدامات (معمولا غیرمنتظره) رئیس‌جمهور است و دیگری وضعیت نابه‌سامان و آشفته سوریه. و البته که این‌ها تنها موضوعات قابل بحث نیستند، درست است و حتما بازی‌گران متعدد دیگری هم در میانه حضور دارند، ولی صورت‌بندی کلی ماجراها را در همین روی‌دادها می‌توان دید، یعنی هر آن‌چه به تحریم و انتخابات و آمریکا و... باز می‌گردد، در همین نقاط قابل بحث و بررسی است.
 
آن‌چه در این میان و از منظر رسانه ملی، ناخرسند‌کننده به‌نظر می‌آید، سیاستی است که اگر آن‌را متهم به سانسور نکنیم،‌ نوعی سکوت خبری است که به‌نظر می‌آید هوش‌مندانه و واقع‌بینانه انتخاب‌شده و غافل از آن‌که راحت‌ترین راه حل، پاک کردن صورت مساله‌ای که با زندگی و حیات و مماتِ‌ بسیاری از چیزها پیوند خورده، آن‌هم در عصر رسانه‌های غول‌آسای ماه‌واره‌ای و مجازی. نگاهی به این سیاست و پی‌آمدهای آن نشان می‌دهد که به شکلی روشن، در ماجرای سوریه، مخاطب ایرانی (که مفروض گرفته‌شده به هیچ منبعی خبری دیگری جز تلویزیون ملی دست‌رسی ندارد)، تنها شنونده و بیننده اخبار فتوحات ارتش خلقی سوریه در قبال شبه‌نظامیان وابسته است، بی‌آن‌که بداند افزون بر دو هزار نیروی این ارتش تاکنون توسط تروریست‌ها سر بُریده شده‌اند، کلیه پروازهای فرودگاه دمشق چندین روز لغو شده بود، بزرگ‌ترین پای‌گاه مرزی سوریه در نزدیکی ترکیه سقوط کرده، تروریست‌ها در برخی شهرها مستقرند و دادگاه‌های صحرایی تشکیل داده‌اند و مهم‌تر از همه اگر فتحی هم صورت گرفته، حتما شکست و عقب‌نشینی‌ای پیش از آن‌ رخ‌داده، وگرنه پیروزی که بازی یک‌طرفه نیست! در نتیجه چنین سیاست خبری‌ای، اگر فرضا دولت قانونی مستقر سقوط کند، تغییر یابد، محدود شود و... مخاطبِ بی‌اطلاع فرض گرفته شده، با یک شوک یا بمب خبری مواجه می‌شود و قطعا در پیش‌فرض‌های خود در اعتماد به رسانه مذکور تجدید نظر خواهد کرد.
 
مشابه همین رویه در قبال اخبار مرتبط با تصمیمات رئیس دولت نیز اتخاذ شده به‌گونه‌ای که خبرِ‌ هیچ سخن نامتعارف و کم‌تر تصمیم غیرمترقبه‌ای، از تلویزیون پخش نمی‌شود و به طریق اولی وقتی اطلاع‌رسانی در این زمینه متوقف گردد، نقد و بررسی هم ناشدنی است. یک سویه این اتفاق گرایش مخاطب برای دست‌یابی به اطلاعات از منابع خبری جای‌گزین در داخل و خارج از کشور است و نهایتا سقوط اعتبار رسانه ملی، وجه دیگر آن در نسبت با مسائل دولت، نامرکز تلقی‌شدن دولتی است که خود نیز می‌خواهد مسوولیت رفتارهای درست و نادرست‌اش را برعهده نگیرد و برگردن دیگران بیاندازد. در واقع، دولت به‌عنوان اصلی‌ترین بخش از حاکمیت، فقط در حوزه‌ عمل‌کرد اقتصادی مثبت نشان داده می‌شود و باقی بخش‌ها به سکوت می‌گذرد و دقیقا سناریوی بی‌مسوولیت‌نمایی تحقق می‌یابد.
 
مدیریت رسانه‌ای بحران، امر ساده‌ای نیست، اما روشن است که ندیدن و نشنیدن اخبار، به هیچ کسی کمک نمی‌کند و نمی‌تواند تغییری در ماهیت بیرونی روی‌داد به‌وجود آورد؛ آن‌چه با اهمیت است اطلاع‌رسانی هدف‌مند و دقیق است و مگر دیگران در عرصه رسانه چه می‌کنند که سازمان‌های عریض و طویل رسانه‌ای ما از انجام آن ناتوانند. آیا نمی‌شود خبرهای سوریه را پخش کرد و وخامت اوضاع و جسارت و سبعیت تروریست‌ها را به مردم نشان داد تا همگان به‌تر بدانند چرا ما در این سویه میدان ایستاده‌ایم و کاپتیتالیزم و بنیادگرایی عربی در آن‌سو؟ آیا نمی‌توان سخنان رئیس دولت را به‌گونه‌ای پخش کرد که هم آفات احتمالی را نداشته باشد و هم نفسِ خبررسانی تعطیل نشود؟ اصلا تهی‌شدن رسانه ملی از اخبار مهم سیاسی و سخنان روسای قوا و عمل‌کرد مجلس و دستگاه قضا و مهم‌تر از همه، نقد و مباحثه بر سرِ آن‌ها به سود کیست و نفع‌اش را کجا و کدام رسانه می‌برد؟ سالِ انتخابات، سالی سخت است، آن‌هم با انواع فشارهای داخلی و خارجی و مهندسی خبر در رسانه ملی، کاری خطیر. تجربه نشان داده که سکوت کردن، بازی در زمین جریانات برانداز و ضدانقلابی است و این دایره بسته، تنها مدیران رسانه ملی می‌توانند بشکنند.


کد مطلب: 172362

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdciqrazrt1ayp2.cbct.html?172362

الف
  http://alef.ir