در رثای هویت

محمدرضا حبیبی، 2 تیر 94

2 تير 1394 ساعت 9:32

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


هویت ، واژه ای که احتمالا بسیاری از ما اسمش را به کرات در روزنامه ها، مجلات و سایر رسانه بدون اینکه لحظه ای تعمق و تامل در ماهیت و چیستی آن کرده باشیم شنیده ایم وعجب اینکه به محض کاربست این واژه ، همگان تصوری واضح، صریح و بدیهی از این معنی را نزد خود تصدیق و هرگونه پرسش یا تامل در این باب را امری عبث و لغو می انگارند. اما به راستی حقیقت این مفهوم چیست که این قدر بر طبل اهمیت آن کوبیده می شود وچه گره فروبسته ای را از کارامروز جامعه ما می گشاید تا نیاز به تفکر و پاسخ به آن باشد ؟ چه مشخصاتی دارد؟ در چه شرایطی نیاز به داشتن هویت ضروری تلقی می گردد؟ و دریک پرسش اساسی تر آیا در زمانه ای که تمام مولفه های تشکیل دهنده هویت دراکثر جوامع ، مورد هجمه هویت غربی قرار گرفته است اصولا صحبت از هویت "خود" امری ممکن است ؟ ودرصورت مثبت بودن پاسخ ،آن هویت چیست و چه اجزایی دارد ؟

از باب دفع شبهه احتمالی لازم به ذکر است که سوالات و مفاهیمی ازاین قبیل که درعصرهمه گیری رسانه های عمومی مرتب و روزانه درضمیر ناخودآگاه جامعه ایرانی می نشینند بسیارند که این وجیزه درمقام پاسخ به تمامی آنها نیست چه اینکه یافتن پاسخی برای آنها جز با تعمق و پرسش از ذات ، مبانی، اهداف ، و کارکردآنها میسرنیست بلکه هدف تذکر درجهت لختی درنگ و گذشتن از مشهورات رسانه ای است که نزد ما به عنوان امری مسلم تلقی ومبنای داوری ما در عرصه های اجتماعی و عمومی واقع می شوند.

برای هویت تعاریفی متفاوت ارائه شده است اما فصل مشترک تمام این تعاریف بر وجود نظام ارزشی یکسان، خاطرات، اسطوره ها و سنتهای مشترک نزد یک ملت تکیه دارد که این عوامل می تواند درحوزه های مختلقی از زندگی مردم آن جامعه ازجمله جهان‌بینی، فلسفه، اخلاق، سنن، آیین ، رسوم، زبان، ادبیات ،هنر و فرهنگ جلوه گرشده ومجموع آنها وجه ممیزملتها از یکدیگر را تشکیل دهد. با درنظرداشتن این تعریف ازخود بیگانگی یا الیناسیون، درتضادبا این مفهوم و درصورت گسیختگی عوامل هویت زا و رفته رفته اضمحلال آنها و نهایتا جایگزینی با هویت(( غیر)) شکل می گیرد .

به تدریج با ورود مشروطیت وآغازآشنایی ما با تجدد، هویت جامعه ایرانی دستخوش آسیب و هجمه فرهنگ برخاسته از تجدد قرار گرفت که دریک سیر روبه پیشرفت، سبب بروز تعارضات مختلفی در عرصه های فکری، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی گردیدکه دریک نسبت معکوس باگسترش روز افزون این گسستها، پرسش از مفهوم هویت اهمیت بیشتری می یابد.

در پاسخی اجمالی، شاید بتوان هویت جامعه فعلی ایران را ترکیبی از سه گانه ایرانی بودن، مسلمان بودن و متجدد بودن دانست که به ترتیب می توان ایرانی بودن را مظهرآداب و سنن رایج در اعصار و قرون قبل از اسلام و مسلمان بودن را در انجام آداب و فرائض دینی مورد نظر شرع اسلام قلمداد و به اعتبار استفاده ازمظاهر جهان متجدد وارتباط دائمی وناگزیر با محصولات آن ، خود را مدرن محسوب و درجهت اثبات عدم تغایراین سه جزء با یکدیگر وهمزیستی مسالمت آمیزآنان، به مثالی شایع اما سطحی تمسک کرده و بگوییم؛

همانطورکه درمغرب زمین ،کشورهای مسیحی مدرن ( مثلا انگلیس مسیحی مدرن) وجود دارد واین سه گانه به هیچ وجه مانعی برای یکدیگر نبوده اند لذا امکان تحقق (ایران اسلامی متجدد) نیز امری ممکن ومعقول خواهد بود غافل از اینکه ترکیب فوق ترکیبی انضمامی است نه اتحادی و از ترکیب انضمامی مفهوم وحدت بیرون نمی آید ونمی توان به مرکب انضمامی عنوان خود( که امری واحد و متعین است ) اطلاق کرد.

از طرفی قیاس جوامع غربی با جامعه ایران نیز قیاسی مع الفارق خواهد بود چه اینکه فصل مقوم قریب به اتفاق جوامع اروپایی که به مراد تجدد رسیده اند نه دین مسیحیت یا قومیت ، که تجدد آنان بوده و عناوین دیگر ذیل این مفهوم، معنا و مفهوم خویش را بازمی یابند . به عبارت دیگر ترکیب مذکور در این قبیل جوامع دارای وزن یکسان نیستند بلکه یکی از این اجزا (تجدد) ذاتی و دیگراجزا عرضی آن جامعه محسوب می شوند که با این توصیف، اطلاق عنوان هویت به این ترکیب ،سنجیده نبوده و جز برپیچیدگی مفهوم نخواهد افزود.

سوال اساسی اینکه در نسبت یابی این ترکیب با یکدیگر ، همانطور که به دلیل ماهیت فرا قومیتی اسلام به اجتماع اسلام و ایرانیت حکم می کنیم آیا امکان اجتماع تجدد و اسلام نیز ممکن وپذیرفتنیست؟

به نظر می رسد پاسخ به این سوال مستلزم شناخت از مبادی و غایات هریک می باشد زیرا اسلام و تجدد هریک به دلیل بینش خاصی که در هریک از قلمرو های جهان شناسی ، معرفت شناسی ، انسان شناسی ترویج می کنند کنش و منش متناسب با آن را نیز برای بشر معاصر به ارمغان خواهند آورد که کلید فهم تغییرات گسترده رفتاری بشر امروز به نسبت ماقبل از تجدد نیز درگرو فهم همین مطلب است. مقصود اینکه هویت های برخاسته از هریک ، تفاوت های ماهوی وذاتی با یکدیگر دارندکه اتخاذ هریک از این نوع نگرش ها بالطبع نتیجه و هویت های متفاوتی رادرپی خواهد داشت که با این وصف به نظر می رسد اجتماع این هویت ها در کنار یکدیگر امری مستعبد ومصداق جمع نقیضین خواهد بود.

لذا با توجه به اینکه مسئله هویت ، عامل پیوستگی فکری ، فرهنگی و تاریخی هر قومی محسوب می شود که در صورت غفلت ازآن تهدیدات زیادی ازجمله رجوع افراد یک ملت به الگو های غیر(که درحال حاضر به دلیل غلبه تجدد ، فرهنگ آن بر سایر اقوام سایه افکنده است ) ومتعاقبا تهی شدن جامعه از ارزش ها و باورهای خودی را به همراه خواهد داشت توجه بیش ازپیش در جهت تقویت هویت خود امری انکارناپذیروضروریست که مسکوت نهادن آن وعدم پاسخگویی به سوالات ابتدایی توسط اصحاب اندیشه و تک تک افراد جامعه چیزی جز پاک کردن صورت مسئله و سرگردانی وسرگشتگی و بروز تعارضات هرچه بیشتر در جهان معاصر نصیب ملتها خصوصا جامعه ما نخواهد کرد.


کد مطلب: 278031

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcipvarzt1ayu2.cbct.html?278031

الف
  http://alef.ir