راهنمای کتاب/ «دنیایی گریخته به من»؛ علیرضا حسنی؛ چشمه
گریختن به خلاء
بخش فرهنگی الف؛ 30 تیر 1395
30 تير 1395 ساعت 18:40
«دنیایی گریخته به من»
نویسنده: علیرضا حسنی
ناشر: چشمه، چاپ اول ۱۳۹۴
۸۸ صفحه، ۷۰۰۰ تومان
شما میتوانید کتاب «دنیایی گریخته به من» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید.
****
حسنی در «دنیایی گریخته به من» تکلیف بسیاری از وضعیتهای رخ داده در کتابش را در همان اولین شعر با مخاطبین در میان میگذارد: دنیایی/ گریخته بود به من/ ترسیده از شلوغی و سرسام/ وقتش را تلف کردم/ با نوشتن از مشخصاتش.
شاعر بر این نکته تاکید دارد که او راوی مختصات دنیایی است که چیزهایی احتمالا باعث شده به درون او بگریزند. البته این دنیای گریخته به شاعر( طبق ادعای خودش) عمده علتش باید در احساس بیتفاوتیای باشد که در درون او رخ داده و بر شعر او نیز تسلط پیدا کرده است: شادی را به یاد نمیآوری/ خندیدن، رقص را به یاد نمیآوری/ خودت را که در آن سالها باقی مانده به یاد نمیآوری/ .../ از چیزی منزجر نیستی/ نمیخواهی بد و بیراه نثارش کنی/ ...
در حقیقت همین انبوه بیتفاوتی که البته ماحصل زندگی روزمرهی امروزی است سبب میشود تا شاعر خواسته یا ناخواسته از خلاء صحبت کند: از جاده بیرون میافتی/ راه را وارونه طی میکنی/ خلاء/ خلائی دروغین/ - وادارت کردهاند بگویی خلاء-/ حسی را که از پرندهها وُ درخت، سکوت و هوا قرض میگیری/ کمکی به رفتنت نمیکند.
تسلط روزمرگی و تکرارهای همیشگی همه و همه انسان را به سمت عادت میکشانند: به تو عادت کردهاند/ زنگ ساعتی هستی که بیدارشان میکنی/ تا قطعت کنند برای خوابیدن دوباره.
در شعرهای بلند علیرضا حسنی درونمایه شعرها با انسان دنیای امروز سر و کار دارند، انسانی که دارد دچار پوکیدگی میشود. اما نه تنها انسان درون شعرهای حسنی بلکه اشیاء، گذر زمان و صحبتهای درون سطرهای شاعر یا راوی غالبا میلی به تغییر ندارند. همهچیز میخواهد همان باشد که هست: نگاه میکنم/ و همهی اشیایی که در اتاق هست/ بدون دروغی که در آنها چیزی را پنهان کند/ به لحظههای واقعی خود چسبیدهاند.
یا این سطرها: به چشمهایت دست میکشم/ برای پاک کردن خوابهایت/ برای به یاد آوردن راههایی که از یاد بردهایم.
همین تسلط بیتفاوتی و میل به عدم تغییر در درون شاعر سبب شده است که ما با کتابی روبهرو باشیم با گسترهی واژگان کم اما فضاهایی یکدست و مشابه یکدیگر. در این میان البته استثنائاتی چون شعر شماره سه نیز وجود دارد، شعری متفاوت به لحاظ پرداخت و فرم با سایر شعرها که البته در این شعر نیز قطع شدن ارتباطات بیرونی و گرفتاری و نداشتن راه فرار تاکیدی است که دوباره شاعر به نوع دیگری آن را بیان میکند، در این شعر محتوا همچنان مشابه شعرهای بلند پیش و پس از خود است اما تکنیک جور دیگری خود را نشان داده است.
موفقیت علیرضا حسنی در شعرهای کوتاه ولی هرگز به چشم نمیخورد. شعرهایی که به نظر میآید تحت تاثیر جوّ کوتاهنویسی سالهای اخیر شعر فارسی باشند و در خوانش این متنهای بیبضاعت باید گاهی با خود شاعر هم-صدا شد: مواظب باشید/ سرتان کلاه نرود/ شعرهای کوتاه/ کاغذهای بیشتری مصرف میکنند/ باران/ دانه دانه/ میبارد.
شاید بتوان گفت در آثار کوتاه کتاب نیز آن بیتفاوتی بهنحوی با نوشتن چنین متن-های کلیشهای و عادی به نوع دیگری تولید شدهاند. اما در میان شعرهای کوتاهی که چندان قابل اهمیت نیستند آثاری نیز وجود دارد که جزئی نگری موجود در آنها در سایر شعرهای کوتاه کمتر به چشم میخورد:
از دکمهای افتاده میان راه/ پرسیدم/ نتوانست بگوید چرا آدمها/ برای عشق کلمه-ای دارند به نام سرنوشت.
بهطور کلی «دنیایی گریخته به من» جستوجوهایی هستند که بیشتر در سکوت و عدم ارتباط با جهان بیرون رخ میدهند، چرا که در بیرون خبری نیست و همهچیز آغشته به بیمایگی و بیهویتی شده است: من آزادم که بخندم/ دست کم/ به خود واژهی آزادی.
کد مطلب: 374494
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdci35ap5t1ay52.cbct.html?374494