همه اطلاعاتی که باید درباره جنگ سوریه بدانید

7 فروردين 1395 ساعت 9:59


جنگ سوریه روایتی گمشده بین روایت های مختلف است، که برای درک آن باید خرده روایت های متنافر مانند روایت شهرها، گروه های مسلح، مردم عادی، طایفه های مذهبی مختلف و... . را کنار هم چید.

روزنامه «ایران» در ویژه نامه نوروز ۹۵ خود طی مطلبی به قلم «طاهره کوپالی» به کالبدشکافی جنگ سوریه پرداخته و با این مقدمه نوشته است: با کنار هم چیدن تکه های مختلف این پازل شاید نتوان فیل در تاریکی را نشان داد اما می توان اندام های مختلف این فیل را به تصویر کشید. ادعای این متن این نیست که تصویری جامع از جنگ سوریه ارائه می دهد اما سعی می کند حداقل تصویرهای مختلفی از این جنگ را نشان دهد.

ادامه مطلب به شرح ذیل است:

همه چیز از مارس ۲۰۱۱ شروع شد یعنی زمانی که معترضان برای نخستین بار در شهر جنوبی درعا به خیابان ها آمدند. این روند کمی بعد به دلیل بازداشت چند نوجوان سوری تشدید شد و پس از کشته شدن چند نفر خیابان های سوریه تبدیل به صحنه جنگی شد که جان بیش از ۲۵۰ هزار نفر را ظرف ۴ سال و نیم گرفت و میلیون ها نفر را آواره کرد.

درهشت هفته اول هنوز همه چیز تقریباً آرام بود و با وجود درگیری های پراکنده تعداد کشته ها تقریباً نزدیک صفر گزارش شد. توجه جهان معطوف سوریه نیست بیشتر حواس ها به این است که جنگ لیبی به حومه طرابلس رسیده و قذافی روزهای آخر خودش را می گذراند. در این بین ناگهان در ادلب سوریه، یک سری از فرماندهان ارتش اسد چیزی شبیه به کودتا انجام می دهند و برای نخستین بار نیروی نظامی وفادار به اسد و غیر وفادار به اسد با هم درگیر می شوند. بحران سوریه از همان ماه دوم وارد فاز نظامی می شود.

در تاریخ ۲۶ و ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱ هرالد تریبیون و العربیه انگلیسی گزارش هایی در مورد انتقال افراد مسلح و تجهیز مالی، تسلیحاتی توسط لیبی، منتشر کردند که نشان می داد فوجی از نیروهای خارجی مخالف دولت اسد از سمت لیبی به ترکیه و سپس به سوریه وارد می شوند این نیروها، بسرعت صحنه نبرد را تغییر می دهند، با جبهه آزاد که بخشی از بدنه آن ارتشیان سابقاً وفادار به اسدند و بخش دیگر نیروهای مردمی جذب شده به این ارتش هستند، هم پیمان می شوند، به سمت جنوب و غرب پیشروی کنند.

حلب را می گیرند. از طرف محله دوما و عربین در غرب و جاده فرودگاه و شهرک داریا در جنوب دمشق، به داخل پایتخت پیشروی می کنند حتی تا نزدیکی محله مزه دمشق که جزو محلات مرکزی دمشق است هم پیشروی می کنند. در گزارش های میدانی ادعا می شود که مخالفان تا ۴۰۰ متری زینبیه، پشت دیوار فرودگاه و حوالی کاخ اسد پیشروی کرده بودند، الان این فاصله به حداقل ۶ کیلومتر رسیده است. الان که ۴ سال و اندی از این مسأله گذشته است می خواهیم بررسی کنیم که چه گروه هایی در این فاصله زمانی زیاد و این فاصله مکانی کم با یکدیگر درگیر بودند.

گروه های مخالف اسد

مخالفین یکپارچه نیستند؛ گروه های مخالف زیادی در سوریه وجود دارد که ما در اینجا، تنها به مهم ترین گروه ها اشاره می کنیم:

طبعاً نخستین طیفی که باید به آن بپردازیم ارتش آزاد است. ارتش آزاد سوریه شامل نیروهای مردمی بعلاوه فرماند هانی است که از ارتش جدا شده و به صف مخالفان دولت پیوسته اند. پرچم این گروه همان پرچم قدیمِ سبز و سفید و سیاهِ سوریه در زمان اشغال سوریه توسط فرانسه است. تعداد نیروهای این گروه تقریباً ۴۰ هزار نفر است.

اکثر مخالفان اسد، گزینه جانشینی او را همین رهبران جبهه آزاد می دانند. اتحادیه عرب کشورهای غربی و... آنها را دولت رسمی می داند حتی ویکی پدیا هم رسماً پرچم و مسئولان و... آن را به عنوان پرچم و... سوریه ثبت کرده اند. این در حالی است که مسئولیت کشته شدن حداقل ۸۵، هزار تا ۲۰۰ هزار کشته جنگ سوریه با این گروه و همپیمانان آن است.

در مورد جبهه آزاد نباید اخبار قدیمی شان را فراموش کنیم مثل زمانی که در نبرد رأس العین، یک مشت تروریست تکفیری که عضو جماعت غرباءالشام بودند از همین جبهه آزاد تانک تحویل گرفتند و با تانک به شهر حمله کردند. نباید فراموش کنیم که کسی که در آن ویدئوی معروف، قلب یک سرباز را از سینه اش در آورد و خورد فردی به اسم «خالد حمد» بود. او نه عضو داعش بود و نه النصره، بلکه یکی از اعضای بلندپایه همین ارتش آزاد سوریه بود یعنی گروهی که این روزها در رسانه های غربی از آن به عنوان «مخالفان میانه رو» یاد می شود.

جندالشام یکی دیگر از گروه های مسلح مخالف اسد است، اتحاد اسلامی جندالشام دارای ۱۵ هزار نیرو است که بر خلاف ارتش آزاد از همان سال ۲۰۱۱ فعال نبوده بلکه دو سال بعد از شروع نا آرامی ها از سال ۲۰۱۳ اعلام وجود کرد. این گروه بر خلاف جبهه آزاد که بیشتر وجهه ای ارتشی دارد، عموماً شامل نیروهای مردمی است.

دسته بعدی، فلیق الشام است که متشکل از ۱۹ گروه و گردان است. البته استعداد قوا و تعداد دقیق پرسنل این گروه مشخص نیست و بسیاری از گروه های محلی همپیمان با هم زیرمجموعه فلیق الشام قرار می گیرند. اگر می خواهید تصویر دقیق تری از سوریه داشته باشید باید به این فکر کنید که با مجموعه ای از شهرها و محلات رو به رو هستید که در هر محله تعدادی جوان دور هم جمع شده اند و در موافقت یا مخالفت با اسد مانیفست خودشان را داده اند و بعد بسته به شباهت نظرشان با گروه های دیگر متحد شده یا اعلام جنگ کرده اند. همیشه هم در هر جنگی عده ای پیدا می شوند که کار مسلح سازی این آدم ها را انجام بدهند. گروه های فلیق الشام نیز به همین دلیل است که نامتشکل اما مسلح هستند.

مورد بعدی جبهه الاصاله و التنمیه است که با ارتش آزاد همپیمان است. این گروه هم جزو گروه هایی است که امریکا از آنها حمایت می کند اما هیچ رسانه ای نیست که موقع معرفی گروه های درگیر از عنوان جبهه الاصاله استفاده کند چرا که این جبهه بیشتر با گروه های مهمی که زیر شاخه اش هستند، شناخته می شود که شناخته شده ترین آنها «حرکه نورالدین زکی» است که در مورد نبردهای شمال حلب زیاد اسمش را در رسانه ها شنیده ایم. تعداد نیروهای مسلح فعال ذیل این جبهه ۱۳هزار نفر تخمین زده می شود.

گروه مهم بعدی مجاهدین است که ۵ هزار نیرو دارد و به نسبت سایر گروه ها جدیدتر است و در سال ۲۰۱۴ تشکیل شده. اینکه در اینجا از مجموعه مخالفین مسلح یا به قول رسانه های غربی-عربی «مخالفین میانه» رو به این تعداد اکتفا کرده ایم بدان معنا نیست که فقط این تعداد موجود باشد. در سوریه بیش از هفتاد جماعت و گروه مختلف را می توان نام برد که همگی مسلح و با دولت درگیرند اما آنچه اسم بردیم از جهت توان نظامی، شناخته شده ترین ها هستند.

داعش و سازمان های متصل به القاعده
جبهه النصره شاخه رسمی القاعده در سوریه است. که بیش از ۱۱ هزار نفر نیرو در زیر مجموعه خود دارد که البته در مورد تعداد نیروهایش شبهه زیاد است و بین ۵ تا ۲۰ هزار آمار متغیر است. اما گروه های دیگری هستند که ادعا دارند. متصل به القاعده اند مثل جبهه انصارالدین که در سال ۲۰۱۴ تشکیل شده و بین ۷ تا ۱۵ هزار نفر نیرو دارد.

داعش نیز شاخه سابقاً زیر مجموعه القاعده است که بعداً از آن جدا شده. فرق این سازمان ها که در واقع علت جدایی شان نیز هست، هم ایدئولوژیک است و هم سازمانی. ابوقتاده و مقدسی که مفتیان القاعده اند هم با ایدئولوژی ابوبکر البغدادی مشکل دارند و هم با شیوه اجرایی اش در حدی که حتی آنها پیروان البغدادی را سگ های جهنم می نامند.

ابوبکر البغدادی خلف و جانشین ابومصعب زرقاوی است (که زمانی مرید و شاگرد مقدسی بود) و زرقاوی رئیس به هلاکت رسیده شاخه عراقی القاعده است. شاخه عراقی القاعده تحت هدایت زرقاوی آنقدر از شیوه مدیریتی ایمن الظواهری در سازمان مرکزی القاعده فاصله گرفت که دیگر به جنبشی مستقل برای خودش تبدیل شد. جنبشی که بعد از دو بار پوست اندازی تبدیل به داعش شد. از لحاظ ایدئولوژیک علی رغم اینکه داعش حداقل در ظاهر علیه ایمن الظواهری صحبت نکرده اما در باطن حداقل از لحاظ فقهی در مورد مسائلی نظیر تکفیر، تکفیر عاذر، خلافت، حق بیعت، اقلیت ها و سایر فرقه های اسلام و مشروعیت یا عدم مشروعیت دموکراسی با هم اختلاف نظر دارند.

در مورد میدان جنگ سوریه نیز باید بدانیم که النصره مدت ها پیشتر از داعش در سوریه حضور داشته است. اما داعش پس از فتوحات یکباره اش در عراق وارد سوریه شد و با همان سرعت سرزمین های زیادی را از دست سایر گروه ها بیرون آورد. جبهه النصره ادعای صحیح می کند که داعش بارها از پشت به آنها خنجر زده و راست هم می گوید اما این در حالی است که خود النصره نیز علی رغم موافقتنامه هایش با سایر گروه ها، بارها با چندین گروه تکفیری در داخل سوریه درگیر شده است. داعش دارای ۲۰۰ هزار نیروی مسلح است که حداقل ۸۰ هزار نفر از آن در سوریه حضور دارند.

این توان نظامی باعث شده که حتی روسیه هم در ابتدای ورودش به جنگ سوریه اول سراغ داعش نرود و از گروه های ضعیف تری نظیر جبهه النصره و جبهه اسلامی شروع کند. البته در مورد ورود روسیه به این جنگ ذکر این نکته نیز الزامی است که آنها به همراهی ایران، تمرکز خود را بر قطع خط واصل لجستیک مخالفین گذاشته اند یعنی بستن مسیر شمال و راه های اتصال با ترکیه.

حامیان و مخالفان خارجی
کشورهای خارجی و قدرتهای منطقه ای در سوریه حضور فعال دارند به نحوی که کشته های جنگ در سوریه دارای حداقل ۲۷ ملیت مختلفند. برخی از نظریه پردازان جنگ سوریه را جنگ جهانی مینیاتوری نامیده اند و این مطلب چندان هم بی راه نیست. امروزه عده ای جنگ در سوریه را جنگ بین دو ائتلاف بین المللی CGTFOIR و SRII می دانند.

بزرگترین ائتلاف های کشورهای خارجی ائتلاف CGTFOIR است یعنی همان ائتلاف علیه تروریسم که ایران به دلیل مشکوک بودن اهداف این ائتلاف به آن نپیوست. این ائتلاف از یک سو شامل کشورهای امریکا، استرالیا، کانادا، فرانسه، هلند، اردن، مراکش، انگلیس، بلژیک و دانمارک می شود که علیه تروریسم در لیبی، سوریه، ترکیه و عراق می جنگند. در ذیل این ائتلاف، قطر، عربستان، ترکیه و امارات نیز هستند که حمایت خود را از ائتلاف فقط محدود به سوریه کرده اند. در مقابل ائتلاف چهارگانه ایران، روسیه، سوریه و عراق یا SRII قرار دارد که دفتر مرکزی دوره ای آن هم اکنون در بغداد فعال است. بحث در مورد فعالیت های میدانی این کشورها بسیار زیادتر از حجم این مطلب است اما در مورد موضع کشورهای منطقه می توان به تفکیک اشاراتی داشت.

حمایت های روشن ترکیه از همه مخالفین داخلی سوریه حتی داعش به اندازه ای واضح است که تقریباً همه پژوهشگران در مورد آن اتفاق نظر دارند. ترکیه در دو دوره مختلف حتی تصمیم به ورود مستقیم به جنگ با سوریه گرفت یا در واقع تهدید عملی به این کار کرد که البته با رایزنی با همپیمانانش از این کار صرفنظر کرد. حمایت ترکیه از مخالفین به حدی رادیکال بود که در قضیه کوبانی اردوغان در مقابل تمام دنیا ایستاد و حاضر نشد گامی برای شکست محاصره بردارد یا مواضع داعش را بمباران کند.

عربستان نیز همواره به عنوان پدر معنوی و مادی جریانهای سلفی شناخته می شود. ۳۰۰۰ مدرسه دینی که با حمایت مالی عربستان در مرز پاکستان و افغانستان ساخته شدند کانون تغذیه فکری و پرسنلی بسیاری از جریان های جهادگرای سلفی است. کارشناسان زیادی هستند که تمام آنچه در منطقه می بینیم را به عنوان استراتژی تروریسم نیابتی بندر بن سلطان تعریف می کنند.

اگرچه که عربستانِ بندر بن سلطان در زمره مؤسسان داعش بود اما بعد از افول بن سلطان نفوذ عربستان بر داعش کم و از آن طرف ادبیات داعش علیه آل سعود رادیکال ترشد. با وجود این نمی توان منکر حجم بالای حامیان رسانه ای و خصوصاً توئیتری داعش و النصره در داخل قلمرو حجاز شد.

ایران در ماجرای جنگ سوریه و عراق همواره از حضور رسمی نیروهایش تا حد امکان اجتناب کرده و بیشتر فعالیت هایش را بر نیروهای مستشاری اش قرار داده که وظیفه مدیریت صحنه نبرد را بر عهده دارند. ایران در عراق و سوریه منتظر درخواست رسمی دولت هایشان می شود و بعد از فرستادن نیروی رسمی اجتناب می کند و سعی می کند با نیروهای رسمی و داوطلب جنگ را برگرداند.

ورود روسیه به جنگ اما داستان دیگری دارد که هر کس آن را به نوعی متفاوت تفسیر می کند. روابط روسیه با ایران، عربستان، امریکا و ترکیه شاید بیشترین میزان تفاسیر را به خودش اختصاص داده اما نباید از کشورهایی مثل مصر و رژیم صهیونیستی و چین نیز غفلت کرد. اینکه مستقر کردن سامانه S۴۰۰ در دو منطقه سوریه و استفاده از نیروهای کرد در مرز ترکیه با نظر روسیه چه تأثیری در معادلات کلی منطقه دارد بحثی است که برای روشن شدن نتایج آن هنوز باید منتظر بود.

به هر حال روسیه حضور پیشگامانه ای در روند صلح سوریه داشته و قطعاً روس ها از جهت شبه نظامیان چچنی که فعلاً بیشتر در سوریه فعالند نیز دغدغه هایی دارند.

کردهای سوریه
کردستان سوریه یا روژاوا تحت سیستم سیاسی خودمدیریتی دموکراتیک غرب کردستان درآمده و به سه کانتون جزیره، کانتون کوبانی و کانتون عفرین تقسیم می شود. روژاوا از یک سو حلقه اتصال قلمروهای داعش در سوریه و عراق را از هم می گسلاند و از سوی دیگر، به دنبال ایجاد دگرگونی در وضع سیاسی موجود است. مدل روژاوا برپایه دو ستون دموکراسی و نفی ساختار دولت- ملت استوار است.

در روژاوا گروه های قومی و مذهبی مختلفی در کنار اکثریت کرد این منطقه زندگی می کنند و نقش مشارکتی بی سابقه ای در مدیریت و اداره کانتون ها دارند. ظاهراً مطالبه اصلی کردها ایجاد دولتی واحد برای هر سه کانتون است. اصول دموکراسی و خودگردانی مستقل در روژاوا مبتنی بر «قرارداد اجتماعی» است که معادل یک قانون اساسی برای منطقه ای خودمختار است که کارها و سازماندهی نظام سیاسی را هدایت می کند. مبنای اصلی این «قرارداد اجتماعی»، برابری و حقوق همه گروه های قومی، نژادی و مذهبی کردستان سوریه، دموکراسی مستقیم و رد مفهوم دولت- ملت است.

روژاوا دارای یگان های محافظت از خلق یا همان ypg و یگان های محافظت از زنان یا همان ypj است. این گروه ها ۵۰ هزار نیرو در ۳ کانتن دارند. زنان جایگاه ویژه ای در روژاوا دارند، ارتش زنان در دولت خودمختار روژاوا پا به پای مردان یگان های مدافع خلق (ی پ گ) می جنگند و این مسأله خیلی توجه رسانه ها و شبکه های اجتماعی را به خودش معطوف کرده است.

ظاهراً کردهای ترکیه و سوریه در انتهای جنگ استقلال نمی خواهند بلکه خواهان خودمختاری برپایه سوریه و ترکیه ای دموکراتیک اند. با وجود این تفاوت نظر در میان کردها بسیار زیاد است به حدی که عبد الباسط سیدا که زمانی ریاست شورای انتقالی مخالفین را در دست داشت نتوانست نظر بارزانی و کردستان عراق را برای حمایت از مخالفین سوریه جلب کند. جنگ رسمی ترکیه با کردها نیز هم در عراق و هم در سوریه بسیار مشهود است.

تفاوت های کردهای عراق، کردهای سوریه و کردهای ترکیه عمیق است. این جوامع کردی تحت رژیم های بسیار متفاوتی زندگی کرده اند و تاریخ و خط سیر جداگانه ای داشته اند. برای مثال، ایدئولوژی سوسیالیست/ رادیکال که الهامبخش سیاست کردهای ترکیه و سوریه است، تفاوت بسیاری با ایدئولوژی نئولیبرال/ سنتی کردهای عراق دارد.

مروری بر روند صلح در سوریه
نخستین طرح صلح سوریه توسط اتحادیه عرب در نوامبر ۲۰۱۱ و سپس ژانویه ۲۰۱۲ ارائه شد. در این طرح، اتحادیه عرب از ۲ طرف درگیر خواست به جای درگیری نظامی، راه گفت و گو را پیش بگیرند. در ۱۹ دسامبر موافقت اولیه با دولت اسد انجام شده و به موجب این موافقتنامه یک گروه نظارتی به سوریه اعزام شد.
در ۲۲ ژانویه ۲۰۱۲ عربستان سعودی از طرح نظارتی کناره گیری کرد و از روسیه و چین و سایر دولت ها خواست تا به دولت سوریه فشار بیاورند تا این طرح صلح را به صورت عملی اجرا کنند. در ۲۸ ژانویه ۲۰۱۲ بقیه کشورهای اتحادیه عرب نیز کناره گیری کردند.

پروسه اولیه روس ها برای صلح نیز از همان آغازین ماه های ایجاد ناآرامی ها شروع شد. در ۳۰ ژانویه ۲۰۱۲ روسیه پیشنهاد غیر رسمی داد تا دولت سوریه با مخالفان گفت و گو کند. مقامات سوریه موافقت کردند، اما بعدها مخالفان اسد اعلام کردند به این دلیل که شورای ملی سوریه دعوتنامه رسمی از سوی روسیه دریافت نکرده است طرح مذاکره در مسکو را قبول نمی کند. درفوریه ۲۰۱۲ طرح دوم روس ها ارائه شد، که طرح رسمی پیشنهاد برای کناره گیری اسد بود.

در فوریه ۲۰۱۲ مارتی آهتیساری رئیس جمهوری سابق فنلاند و برنده جایزه صلح نوبل در جلسه با اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل طرحی برای صلح ارائه داد که به نتیجه نرسید. سپس نماینده روسیه در سازمان ملل طرح ۳ جانبه ای را ارائه کرد که به موجب آن دولت سوریه و مخالفان می بایست پای میز مذاکره بنشینند و هدف نهایی طرح آن بود که بتدریج اسد از حکومت کناره گیری کند. امریکا، انگلیس و فرانسه این طرح را به این دلیل که گفتند نیاز نیست به اسد برای کناره گیری باج داده شود و خود به خود کنار گذاشته می شود، نپذیرفتند.

۷ نوامبر ۲۰۱۳ طرح سوم روسیه ارائه شد و روسیه اعلام کرد که تلاش می کند در مسکو مذاکراتی بین دولت سوریه و مخالفان دولت سوریه شکل بدهد. مقام های روس اعلام کردند پیش از این به دنبال جلب نظر امریکا درباره کناره گیری یا عدم کناره گیری اسد بوده اند اما به دلیل نتیجه نگرفتن در مذاکره با امریکایی ها مستقیماً وارد عمل می شوند که این طرح نیز با مخالفت مخالفان سوری همراه شد.

در فوریه ۲۰۱۲ طرح اجلاس «دوستان سوریه» ارائه شد. نیکولای سارکوزی رئیس جمهوری وقت فرانسه هیأتی به نام هیأت بین المللی تماس تشکیل داد که قرار شد راه حلی برای بحران سوریه پیدا کنند. این طرح سارکوزی ریشه در قطعنامه ۴ فوریه ۲۰۱۲ شورای امنیت درباره سوریه داشت و اجلاسی به موجب آن تشکیل شد که در آن به کشورهای تأثیر گذاری مثل ایران بی توجهی شده بود.

در مارس ۲۰۱۲ کوفی عنان که نماینده وقت سازمان ملل در مورد بحران سوریه بود، طرحی ارائه کرد که به موجب آن باید دولت سوریه و گروه های مخالف دولت اقدام های نظامی خود را کنار گذاشته، آتش بس ایجاد شود و دولت سوریه با مخالفان خود مذاکره کند. در آوریل همان سال کوفی عنان به این نتیجه رسید که طرفین درگیر راضی به آتش بس هستند اما در یک مه ۲۰۱۲ عنوان شد که هر دو طرف درگیر، آتش بس را زیر پا گذاشتند.

یک سپتامبر ۲۰۱۲ سازمان ملل اخضرابراهیمی را به عنوان نماینده ویژه خود در امور صلح در سوریه منصوب کرد و از دولت سوریه و گروه های درگیر خواست تا با اخضر ابراهیمی همکاری کنند تا به راه حل مشترک صلح آمیز دست پیدا کنند. ابراهیمی طرح صلح عید قربان را پیشنهاد داد که به موجب آن در عید قربان آتش بس اعلام می شد این طرح در ۲۶ اکتبر ۲۰۱۲ اجرایی شد اما درگیری ها به صورت پراکنده ادامه پیدا کرد و طرفین همدیگر را ناقض آتش بس دانستند.

در سپتامبر ۲۰۱۵ برای نخستین بار موافقت موقتی بین دولت سوریه و مخالفان شکل گرفت که به آتش بس الزبدانی معروف شده است. این طرح شامل آتش بس ۶ ماهه و عدم ورود به الزبدانی در ازای عدم ورود تکفیری ها به دو روستای فوعا و کفریا و نیز اجازه به دولت برای رساندن آذوقه به این دو روستای شیعه نشین بود. این طرح با میانجیگری ایران اجرایی شد.

۳۰ اکتبر ۲۰۱۵ نخستین دور مذاکرات صلح در سوریه در وین تشکیل شد و از وزیران خارجه ۲۰ کشور مذاکره کننده امریکا، روسیه، ایران، عربستان سعودی، ترکیه، چین، انگلیس، فرانسه، ایتالیا، آلمان و... دعوت به عمل آمد. در این مذاکرات موافقت شد که دولت اسد و مخالفانش راه حل نظامی را کنار بگذارند و رویکرد گفتمان را پیش بگیرند. دور دوم مذاکرات در اواسط نوامبر ۲۰۱۵ انجام و به موجب آن تأکید شد دولت سوریه و نمایندگان مخالفان مذاکرات رسمی تحت نظارت سازمان ملل داشته باشند.

تقریباً همزمان با مذاکرات قدرت های بزرگ در وین، در ۳۱ اکتبر جلسه ای از سوی گروه های مخالف دولت در ریاض تشکیل شد که در آن گروه هایی مثل أحرارالشام نیز شرکت داشتند. اجلاس ریاض در ۱۰ سپتامبر بیانیه پایانی خود را صادر کرده و مخالفان عنوان داشتند که حاضر هستند نمایندگان خود را برای مذاکره با نمایندگان دولت سوریه تعیین و اعزام کنند. بشار اسد در مقابل اعلام کرد که با تروریست های خارجی که وارد کشورش شده اند هیچ گونه مذاکره ای نمی کند. روسیه نیز بیانیه پایانی این نشست را نپذیرفت و اعلام کرد که نشست ریاض نشست مخالفان بشار اسد نیست و تنها بین عده ای از تروریستها انجام شده است.

۱۵ دسامیر ۲۰۱۵ شورای امنیت سازمان ملل با موافقت همه اعضا قطعنامه ۲۲۵۴ را تصویب کرد که به موجب آن «طرح انتقال» ارائه شد و قرار شد دولتی متحد از طریق مذاکره ظرف مدت ۶ ماه تشکیل شود. سازمان ملل استفان دمیستورا را به عنوان نماینده رسمی خود برای اجرایی شدن این قطعنامه انتخاب کرد. البته قدرت های بزرگ در مورد اینکه چه کسی باید نماینده گروه های مخالف باشد یا حتی در این باره که اسد باید در قدرت بماند یا خیر به توافق نرسیدند.

کنفرانس دوم ریاض که مجدداً محلی برای گردهمایی مخالفان اسد بود در ۱۰ دسامبر ۲۰۱۵ در ۲ روز برگزار شد. در این کنفرانس قرار شد شرایطی فراهم شود که مخالفان اسد متحد شوند و هیأت تصمیم گیری و اجرایی برای مخالفان شکل داده شود تا نماینده های خود را معرفی و با هیأت رسمی دولت بشار اسد مذاکره کنند. کردهای سوریه در این کنفرانس برای نخستین بار شرکت کردند اما جبهه النصره این بار به این کنفرانس دعوت نشد تا کنفرانس ریاض مجدداً مجمع تروریست ها لقب نگیرد. در ۲۱ دسامبر توافق شد که ۳۴ گروه مخالف اسد کمیته ای را به اسم کمیته عالی مذاکرات تشکیل دهند که شامل أحرارالشام و جیش الاسلام نیز بودند اما کردهای سوریه و گروه های میانه روتری که روسیه از آنها حمایت می کرد حاضر نشدند به عضویت این کمیته دربیایند.

۲۹ ژانویه ۲۰۱۶ کنفرانسی به نام ژنو ۳ تشکیل شد و قرار شد در روز اول این کنفرانس نمایندگان دولت سوریه و مخالفان پای میز مذاکره بنشینند اما طرفین حاضر نشدند حتی در یک اتاق روبه روی هم بنشینند در نتیجه نمایندگان هر دو طرف در اتاق های جداگانه ای نظرات خود را بیان کردند.

در آخرین فاز از روند عملی ایجاد صلح آتش بس بین گروه های درگیر اعلام شد. این آتش بس شامل مواضع گروه های تروریستی مثل جبهه النصره نمی شد. با وجود این در همان ابتدا در منطقه خناصر- اثریا درگیری های شدیدی صورت گرفت که در نهایت با پیروزی نیروهای طرفدار دولت همراه شد. نماینده سازمان ملل نیز با وجود این درگیری های شدید اعلام کرد که امیدوار به موفقیت طرح و ایجاد آتش بس است.

جنگی که در مورد آن صحبت کردیم ابعاد پنهان و پیدای زیادی دارد به نحوی که شاید کنار هم چیدن تمام گزارش های خبری هم قادر به توصیف دقیق آن نباشد. بنابراین صحبت کردن درباره آینده جنگ نیز کار سختی است و قطعاً دیالکتیک حوادث حالت هایی را شکل خواهد داد که زبده ترین کارشناسان نیز نمی توانند نتایج شان را پیش بینی کنند.


کد مطلب: 340805

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdchvvnxm23nk6d.tft2.html?340805

الف
  http://alef.ir