درد بد‌حجابی، کجا درمان می‌شود؟

22 ارديبهشت 1389 ساعت 11:17


سيداحمد موسوی



همواره برای حل معضل‌های اجتماعی می‌بایست زمینه‌های پیدایش آن را رفع نمود. و الا درمان در حدّ مُسکّن، نقش ایفا خواهد کرد و بیمار به مرور خواهد مرد. غفلت از زمینه‌ها و عدم پردازش و رفع منابع تغذیه یک معضل، در سطح اجتماعی مصیبت‌بار است. با توجه به این‌که در هفته‌های گذشته جریان نظرات اجتماعی به سمت رفع مشکل بدحجابی می‌رود، هراس از رفع این مشکل به روش مسبوق به سابقه، که جهت آرامش‌بخشی به مسوولین و خرج انرژی به جهت رفع مسوولیت – و نه حل دقیق مشکل- صورت می‌گیرد، ذکر نکاتی را ضروری می‌نماید.

بنیان حجاب، و هر امر ایمانی «حیاء» است که امیر المؤمنین علی علیه السلام می‌فرمایند: «ایمان و حیا هر دو به یک ریسمان بسته و با یکدیگر هستند و از هم جدا نشوند. (غررالحکم ، باب حیا)». حیا و عفاف نمی‌تواند با امر قضائی و انتظامی به انسان تحمیل شود، بلکه حاصل تربیت و اندیشه ورزی است. شاید بتوان از طریق قضایی و انتظامی مظاهر توسعه و تبلیغ نابهنجاری را از سطح شهر برچید و بعنوان آرام‌بخش مدت دار این امر لازم به نظر برسد، اما تا وقتی جریان نرمی حیا و ملاحظات اخلاقی را رفته می‌خواهد، بدون حرکت نرم متقابل در قالب تربیت و اندیشه، حرکت انتظامی و قضایی تنها عوارض سرکوب را در قربانیان بدحجابی، به‌جای خواهد گذاشت و موضوع را درمان نخواهد کرد.

امروزه در جامعه ما بدحجابی، تنها یکی از مظاهر بی‌حیائی مفرطی است که نمونۀ آن حتی در ساعات اداری و خیابان‌های معمولی اروپا دیده نمی‌شود. اگر بخواهیم مشکلات دیگر را نیز ببینیم، فساد اداری، وضعیت وخیم رانندگی، عدم احترام به قوانین، وضعیت بسیار وخیم همسایه‌گی، از مظاهر دیگری است که می‌توان از آن‌ها بعنوان مظاهر فقدان حیا نام برد.

هنگامی که شهرها شکل می‌گیرند، در صورتی که مسوولیتی جهت اصلاح و توسعه فرهنگی یک شهر بزرگ صورت نگیرد یا اقدام انجام شده با توسعه متناسب نباشد، پدیدۀ «ناشناسی» به اوج خود می‌رسد و گزار به کلان‌شهر نشینی، بدون دغدغۀ تربیتی، در حالی که چشم، چشم را نمی‌بیند، معضلات جدی به همراه دارد. و این اشکال وقتی با «بی حیائی» برخی رجال و مسوولین و مشغول شدن آنان به تخلفاتی همچون دریافت رشوه و چپاول بیت‌المال همراه می‌گردد، بهانۀ تبعیت برای عامۀ مردم را نیز فراهم می‌کند، علی الخصوص هنگامی که عاملان این تخلفات خود را عامل دین نیز بدانند یک حمله بی‌رحمانه به مبانی اخلاق و سالم زیستن صورت می‌پذیرد. هر چند طبق حدیث شریف نبوی(ص)، هر آن‌کس با رجال وارد دین شود، همان رجال او را از دین خارج خواهند نمود، و باید دین را با کتاب و سیره و سنت اهل‌بیت شناخت، اما این “بهانه” برای نفس سرکش انسان‌های داوطلب، همیشه باقی خواهد ماند و روزنه ورود به دنیای گناه.

از سوی دیگر، اگر در رسانۀ دشمن دقیق شویم، آن را در وضعیتی می‌بینیم که با علم به ارزش «حیا» در صدد از بین بردن آن است. برنامه‌های متنوع ، فیلم‌ها و سریال‌ها با تمام قدرت در صدد رفع قیود اجتماعی هستند، مسابقاتی که به‌عنوان اعتراف مخاطبان را به ذکر علنی گناه‌ و خطای خود تشویق می‌کند از مظاهر روشن تلاش جریان‌های مادی در نفی حیاء است.

بنابر مقدمۀ فوق، نه تنها درمان درد بدحجابی، که راه تفوق بر سایر معضلات اجتماعی از قبیل نزاع میان همسایه‌گان، خودروها، اشخاص، و سیاستمداران، در متبلور شدن یک جریان اجتماعی نمونه و جدی در صداقت است که امکان بهانه جویی را از اعضای جامعه بگيرد. ترجیحا اگر این خود حکومت باشد نیروی محکم‌تری را متضمن خواهد بود و سال‌های ابتدائی پس از پیروزی انقلاب جائی که مردم با طیب خاطر و صمیم دل با سرعت به سوی جامعه نبوی گام برداشتند، نمایش عملی این نظریه است. جریان و حکومتی که وقتی جوانان را به عفاف و حیا دعوت کند، از آبرو، چیزی در چنته داشته باشد. و این به خودی خود، آموزش عمومی است که هیچ دانشگاه و هیچ رسانه و هیچ گشت ارشادی معادل آن نیست. پس از این، می‌توان رو به دختران جوان کرد و گفت: “جوان!، بی‌حجابی تو باعث به هم خوردن جامعه و دربردارنده احتمال از هم پاشیده‌گی چند خانواده است”، جائی که جامعه حرمت داشته باشد و آقایان و زاده‌هایشان، نتوانند در یک چشم به هم زدن، تمام منافع کشور را فدای امیال شخصی خود کنند.

جریان اصولگرائی و رای مردم بدان، زادۀ غرولندهای مردمی علیه بی‌صداقتی مسوولینی بود که علیرغم ادعای دین به دریدن پرده‌های حیا و خطوط قرمز دین، مشغول شدند و آموزشگاه عبور از شرع راه انداختند. برخی از هم‌کلاسی‌های نسل‌سومی نویسنده این مقاله در دوره تحصیل، رسما الگوی رفتاری خود را بر اساس شايعات درباره چپاولگری مسوولین رده بالا تنظيم می‌كردند و مي پرسيدند: “وقتی «فلانی» با لباس پیامبر می‌دزدد، من چگونه گلیم از آب بیرون بکشم؟” یا “چرا من نه؟”، هیچ کس آن‌روز اصلا در صدد پاسخ به این سوال که ” آیا «فلانی» می‌دزدد یا این‌ها شایعه است؟” نبود؟ چون کسی دغدغه دل این جوان را نداشت. از آن روز تا شکل گرفتن جریان اصولگرائی هیچ‌جریانی حتی در حد شعار، مدافع حریم حیا در عرصه جامعه و سیاست نشد. حیائی که غیبت آن یکی از عوامل بدحجابی مفرط و منحصربه‌فرد تهرانی است. بدیهی است در صورت شعاری ماندن رفتار این یک گروه پس از راه یافتن به منصب عمل و غرق شدن در نزاع سیاسی، امیدهای مردمی منقطع خواهد شد و آینده غیر قابل پیش‌بینی خواهد بود. فرصت سه ساله نمایندگان اصول‌گرائی در دولت و مجلس و سایر مناصب، فرصتی غیر قابل بازگشت است تا شأن و آبروی این نمونه مثالی را جهت رخ نمودن بر جامعه پرشأن ایرانی، مهیا سازد. و این جز با عامل شدن به حیا تا توسعه تبلیغی دامنه حیا و تبیین مفهوم آن در سطح دامنه تحت پوشش، آن هم با تمام توان شبانه روزی، مقدور نمی‌باشد. و عمل به حیا مهم‌ترین عنصر این جنبش است تا جائی که حدیث شریف از امام صادق(ع) می‌فرماید : «کونوا دعاة إلی الله بغیر ألسنتکم : با چیزی غیر از زبان، مردم را به سوی خدا دعوت کنید»

و این حدیث شریف، برای کسانی است که با غیر از هدف رفع مسوولیت و تحویل مشکل به مدیر بعدی، مسوولیت خود را به خدا و خلق، پاسخ می‌گویند. تا زمانی که حسن ظن نسبت به صداقت و پاکی آمران حجاب، ایجاد نشود، همه تلاش، و تشکیل ستادهای “امربه معروف و نهی‌ازمنکر”، از نگر درمانی، نزدیک به آب در هاون کوبیدن خواهد بود، زیرا از اولویت‌های ترجیحی امربه‌معروف و نهی‌ازمنکراثربخشی آن بر ذات مخاطب است و این با حلّ انتظامی آنچنان‌ که در سال‌های گذشته نمایش داده شده است مقدور نیست.


کد مطلب: 71668

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdch6-nq.23nz-dftt2.html?71668

الف
  http://alef.ir