مرثيه اي براي يك سازمان؛

نگاهی به سهم ایران از صنعت توریسم

بخش داخلی الف، 30 تیر 92

30 تير 1392 ساعت 9:27


در دنیای امروز،صنعت گردشگری به یکی از استراتژیک ترین منابع درآمد زایی و ارزآوری برای کشورها تبدیل شده و به چنان رشدی دست یافته که تعداد گردشگران بین‌المللی، بالغ بر یک‌میلیارد نفر یعنی یک‌هفتم جمعیت کره زمین رسیده است.

همچنین حدود یک‌ دوازدهم افراد شاغل جهان، یعنی بیش از 200 میلیون نفر در این حوزه مشغول به کار هستند. گسترش گردشگري، می تواند به صادرات فرهنگي منجر شود که این امر مخصوصاً دركشوري مثل ايران با سابقه باستانی و تمدني كهن بیشتر به چشم خواهد آمد.

صنعت گردشگری در ایران از ظرفیت‌های بسیار بالایی برای رشد و توسعه برخوردار است. بر اساس گزارش سازمان جهانی جهانگردی، ایران رتبه دهم جاذبه‌های باستانی و تاریخی جهان و رتبه پنجم جاذبه های طبیعی را برای جذب گردشگر، دارا است. برخی معتقدند توسعه صنعت گردشگری بهترین راهکار برای تقویت اقتصاد بدون نفت است؛ اما این موضوع همواره در حد شعار مانده و گامهای عملی برای تحقق آن برداشته نشده است.

در واقع به نظر می رسدکشور ایران برای گردشگران بین المللی، ناشناخته و مقصدی کشف ناشده است. کشورهایی که از لحاظ تاریخی و داشتن آثار باستانی در رده های پائین تر از ایران (مانند ترکیه و اسپانیا) قرار دارند، گامهای موفقتری نبست به ایران در این صنعت برداشته و درآمد بیشتری را به خود اختصاص داده اند.

بدون شک واکاوی دلیل ضعف ایران در حوزه گردشگری و آسیب شناسی عملکرد سازمان میراث فرهنگی می تواند کمک شایانی به رشد و تعالی این حوزه داشته باشد. این مطلب تلاش دارد نگاهی به عملکرد مدیریتی هشت ساله سازمان و همچنین میزان موفقیت مسئولان در جذب گردشگر بیاندازد.

بلاي جان سازمان؛مدیران اتوبوسی و غلبه رويكرد سياسي
یکی از اصلی‌ترین مشکلات صنعت گردشگری در کشور بحث مدیریت می باشد، چرا که سازمان میراث فرهنگی به طور عام و صنعت گردشگری به طور خاص، کمتر شاهد حضور مدیران کارآمد، متخصص و دلسوز بوده است. بیشتر اوقات مدیرانی که هیچ سابقه و شناختی از سازمان نداشته‌اند، در رأس امور قرار گرفتند که پس از یکی دو سال نیز این پست را ترک کرده‌اند.
 
رویکرد استفاده از مدیران اتوبوسی در دوران ریاست جمهوری محموداحمدی نژاد به طور فزاینده ای تشدید شد. به موازات این مسئله، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در طول هشت‌سال اخیر به یکی از سیاسی‌ترین و جنجالی‌ترین مراکز دولتی تبدیل شد. در این دوران کسانی که به ریاست این نهاد برگزیده شدند بیشتر رنگ و بوی سیاسی داشتند و کمتر دارای تخصص فرهنگی بودند و به دلیل غلبه نگاه سیاسی در این سازمان ماموریت های اصلی این سازمان به حاشیه رانده شدند و این سازمان هیچ گاه به وظیفه ذاتی خود توجه چندانی نداشت.

 از سال 1392-1384 در مجموع پنچ نفر سکان سازمان میراث فرهنگی را بدست گرفتند که می توان گفت عمر مدیریتی در این سازمان به طور متوسط 19 ماه بوده است.

اولین رئیس سازمان میراث فرهنگی در دوران محمود احمدی نژاد که بلافاصله بعد از پیروزی او به این پست منصوب گردید، اسفندیار رحیم مشایی بود. او علاوه بر سازمان ميراث فرهنگي، رئيس مركز مطالعات جهاني شدن، جانشين رئيس جمهور در شوراي عالي ايرانيان خارج از كشور، عضو شوراي نظارت بر صدا و سيما، عضو شوراي فرهنگي دولت،نماينده رئيس جمهور در شوراي نظارت بر سازمان صدا و سيما، عضو كميسيون هاي اقتصاد و فرهنگي دولت، رياست كميته عالي در مورد طرح خط لوله گاز ايران- پاكستان- هند و ... نیز بود.

در دوران او حواشی فراوانی برای این سازمان بوجود آمد که بدون شک تاثیر به سزایی بر کارکرد سازمان به جای گذاشت. سرقت نسخه رونوشت كتاب «قانون» ابوعلي سينا درهفته میراث فرهنگی، موافقت با آبگیری سدسیوند، ساخت مترو در زیر چهار باغ اصفهان، تلاش برای الحاق سازمان حج و زیارت به سازمان میراث فرهنگی  و ... برخی از اتفاقاتی است که در کارنامه کاری ایشان به ثبت رسیده است.

او همچنین وعده ورود سالیانه بیست میلیون گردشگر خارجی با «تدابیر بی مانند سازمان متبوعش» تا سال 1397 را داده بود که اگر چه هنوز 5سال تا موعدش مانده، اما برمبنای شواهد موجود، بی اساس بودن و بی منطق بودن این حرف نیاز به استدلال چندانی ندارد. همچنین مشایی در برنامه ای تلویزیونی بزرگترین معضل توریسم ایران را سرویس های بهداشتی معرفی نمود و اینکه به سبک و سیاق رئیس جمهور، مدعی شده بود که تا قبل از دولت نهم، هیچ کاری برای توریسم نشده و ایران اساساً توریست نداشته است.

دومین رئیس سازمان که از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰در آن حضور داشت، حمید بقایی بود. مدرک تحصیلی او در زمینه آی تی است. بقايي از افرادی بود که چهارسال قبل از تصدی پست ریاست، همراه اسفنديار مشايي وارد سازمان شده بود. او هم از چند شغله هایی بود که در دولت وجود داشت.

 بسیاری معتقدند میراث فرهنگی در زمان وی به کما فرو رفت. همچنین در دوران او سازمان گرفتار حاشیه های عجیب و غریبی گردید. ریاست او بر سازمان عمر کوتاهی داشت و همزمان با بالا گرفتن حواشی مربوط به شکایت قوه قضاییه از او، احمدی نژاد وی را به عنوان معاون اجرایی خود منصوب نمود.

سرقت کتیبه تاریخی عهد قاجار در حمام پاگرد چهارمحال و بختیاری، تخریب پل خواجوی اصفهان، تخریب سقف آرامگاه کوروش به بهانه مرمت آن،  تخریب سنگ فرش های مسجد وکیل شیراز و ... از یادگارهای او در این دوران می باشد.

به دنبال طرح انتقال پایتخت، سازمان میراث فرهنگی زودتر از دیگر سازمان ها و نهادها به عملیاتی نمودن این طرح کارشناسی نشده پرداخت. در سال 1387 معاونت های سازمان از تهران به شیراز و اصفهان منتقل شد. طرحی که هزینه‌های بسیاري در پي داشت و در دوره‌های بعدی شکست خورد و باعث شد دوباره این معاونت ها به تهران بازگردند.

بقایی، همچنین «آزاده اردکانی» را به عنوان رییس موزه ملی معرفی کرد. اردکانی مدرک تحصیلی میکروب شناسی داشت و معلم زبان بقایی و مشایی بود.

سومین رئیس سازمان میراث فرهنگی، روح‌الله احمدزاده کرمانی بود که مانند روسای قبلی میراث فرهنگی به صورت ناگهانی و بدون هیچ پیشینه‌‌ای و با اتوبوسی از کارکنان ناکارآمد استانداری فارس به این حوزه وارد شد. او به مدت هفت ماه در این سمت مشغول به کار شد. 20 جابه‌جایی در 9 ماه،رکوردی بود که او در زمان ریاست بر سازمان، از خود به جا گذاشت. 

بعد از او سید حسن موسوی، معاون سرمایه‌گذاری سازمان در زمان مشایی، حدوداً یک سال ریاست سازمان میراث فرهنگی را برعهده داشت. ورود موسوی به میراث فرهنگی همراه با عزل، اخراج و استعفای 12 نفر از مدیران و مشاوران و معاونان احمد زاده بود. او در همان روزهای نخست مسئولیتش اعلام کرده بود که تا پایان سال، 5/7 میلیون نفر گردشگر خارجی به کشور وارد می‌کند. بر این اساس و برای عملی کردن این وعده 12 کارگروه شکل گرفت که بی نتیجه بودن و بی منطق بودن و عدم تحقق آن نیاز به واکاوی چندانی ندارد.

محمد شریف ملک زاده پنجمین رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بود. او بعد از 3روز از گرفتن پست ریاست، معاون حقوقی، امورمجلس و استان‌های این سازمان را برکنارکرد. ملک زاده بعد از گذشت حدود هفت هفته از تصدی این پست، 10 مدیرکل و معاون را جابه جاکرد تا در این زمینه، رکورد تازه ای را به نام خود ثبت نماید. او علاوه بر این موارد، تغییرات گسترده دیگری را نیز در سازمان بوجود آورد. از جمله این که «معصومه باکوچی» را از فدراسیون اسکواش (جایی که قبلاً ریاست آن را خود برعهده داشت) به نیاوران فرستاد تا کلیددار این موزه بزرگ باشد.

سازمان ميراث فرهنگی در واپسين روزهاي دولت و در آستانه انتخابات رياست جمهوري ايران تبديل به كمپين انتخاباتي شد، برگزاري مراسم تجليل از خادمان سفرهای نوروزی در ورزشگاه یکصدهزار نفری آزادی و برنامه بزرگداشت فردوسی در سالن 12 هزار نفری آزادی؛ برنامه هایی بود كه بسياري از آن به عنوان يك حركت تبليغاتي به منظور معرفی و مانور تبلیغاتی کاندیدای دولت ياد كردند.

آمارهای متناقض و طرح های پرطمطراق 
در طول هشت سال گذشته، هر بار که روسای سازمان ميراث فرهنگي تغییر می کردند، صحبت از طرح های جدید و پروژه های بزرگ می شد. به جرأت می توان گفت تمامی این طرح ها به شکست انجامید و اين پروژه هاي پر سر و صدا، نقشي در بهبود وضعیت میراث فرهنگی و افزایش گردشگر ورودی به کشور نداشت.

سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اگر چه در دادن آمار چندان خوش‌ سابقه نبوده‌ است، ولی معمولاً هر از گاهی این آمارها را اعلام می‌کرد که البته خیلی از کارشناسان هم روی اعداد و ارقام آن حرف های جدی داشتند. در واقع، در طول این هشت سال، سازمان با پدیده هایی مثل آمارسازی و بزرگنمایی های تبلیغاتی روبه رو بود.

براساس آمار منتشر‌شده از سوی سازمان میراث فرهنگی، در 8‌ سال اخیر ورود گردشگران خارجی روند بسیار کندی داشته؛ به‌طوری که تقریبا هر سال تنها 400 هزار نفر به تعداد آنها افزوده شده است. در سال‌های اول دولت نهم (سال 84) تعداد گردشگران ورودی به ایران یک‌میلیون و 162 هزار نفر اعلام شد.

در سال89، معاون وقت گردشگری اعلام کرد که در سال‌88، 2میلیون و 590 هزار گردشگر خارجی به ایران آمده‌اند، این در حالی است که در فروردین ماه همان سال اعلام شده بود که 2‌میلیون و 272 هزار و 575 نفر گردشگر به ایران وارد شده اند. همچنین در نوروز 92 محمدشریف ملک‌زاده اعلام کرد که تعداد ورود گردشگران خارجی در سال91، 3‌میلیون و 800 هزار نفر بوده اما منوچهر جهانیان، معاون گردشگری وی، چند روز بعد آمار 3میلیون و 729 هزار نفری را بیان کرد.

بر اساس آمار منتشره در سال 2013 از سوي سازمان جهاني گردشگري در سال 2012، سهم مستقيم سفر و گردشگري نسبت به سهم بخشهاي ديگر اقتصاد ايران در توليد ناخالص داخلي، حدود 2 درصد از كل اعلام شده است و بر اين اساس ايران در بين 184 كشور جهان، رتبه 147 را به خود اختصاص داده است. همچنين در سال 2012، سهم مستقيم و غير مستقيم گردشگري نسبت به سهم بخشهاي ديگر اقتصاد ايران در اشتغال، حدود 5.1 درصد از مجموع اشتغال اعلام شده است و بر اين اساس ايران در بين 184 كشور جهان رتبه 150 را به خود اختصاص داده است.

«ناصر کرمی»، مشاور برنامه ملی توسعه گردشگری ایران با بیان اینکه آمارهای امروزی ریشه‌ای دو دهه‌ای دارند، در این باره می گوید: «طی آن سالها بنابر دستور مسئولان وقت، بنایی گذاشته شد تا آمارها به نوعی اعلام شود که ورودی سالیانه گردشگران همان چیزی اعلام شود که مد نظر مسئولان بود. این گونه بود که طی جلسه‌ای خاص از کارشناسان خواسته شد تا فرمولی ارائه دهند که آمار گردشگران آن سال 4 میلیون نفر اعلام شود.» او در ادامه می افزاید: «باتوجه به تعداد گردشگرانی که سال گذشته آن اعلام شده ‌بود و رقم درخواستی، میانگینی حدود 20 درصد افزایش ورودی گردشگران بدست آمد و به نوعی تبدیل به مبنایی برای اعلام آمار‌های دیگر از سوی سایر مسئولان شد.»

به جرأت می توان گفت در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ترکیبی از مدیران ناکارآمد و غیر متخصص، غلبه نگاه سیاسی، ارائه طرح ها و پروژه های خیالی و بلندپروازانه، بکارگیری افراد بر اساس رانت، حاکم نبودن نگاه آماری و ... باعث شده است تا این سازمان از کارکرد واقعی خود فاصله بگیرد.

وضعيتي كه بر اين حوزه حاكم است بسیاری از کارشناسان را به این نتیجه رسانده است که «بود و نبود سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مطلقاً هيچ نقشي در وضعيت اين صنعت در ايران ندارد و اگر همين فردا هم اين سازمان به طورکلی تعطيل بشود، حتي يک نفر در ورود و خروج توريست در ايران تاثير نخواهد داشت.»

در نهایت اینکه، به سازمان میراث فرهنگی طی این هشت سال ضربات جبران ناپذیری وارد گردید و به حیات خلوت افراد نزدیک به اسفندیار مشایی تبدیل گردید که با اقدامات خود در بهترین حالت می توان مدعی شد ناآگاهانه ضربات جبران ناپذیری به این حوزه وارد نمودند. همچنین منتج از تغییر و تحولات فراوان این حوزه، به بدنه کارشناسی و فرهنگی سازمان لطمات جدی وارد گردید.


کد مطلب: 193510

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqw9qzak9yn4.rpra.html?193510

الف
  http://alef.ir