آیا خشونت دینی بر پایه متون مذهبی توجیه پذیر است؟

بخش تعاملی الف - امین میرزائی

14 آذر 1394 ساعت 10:13




عهد قدیم و عهد جدید با قرآن حکیم در داستان هایی مشترکند. یکی از این داستان ها، حکایت موسی است و یکی حکایت یونس است.

بسیاری قرآن می خوانند و داستان گوساله سامری را از بَرَند. و برخی هم از بوته کدویی که بر سر یونس روئید خبر دارند. امّا شاید ندانند که گوساله سامری نتیجه غروری بود که اسرائیلیان داشتند، و کدویِ یونس نشانه ای از رحم خداوند به امّتی که در اوج فسق آمرزیده شدند.

... بنی اسرائیل، پای که در خشکی گذاشتند، دف و دایره به دست گرفتند و با شادی و خشنودی "جشن پیروزی" برپا کردند. در چه هنگام!؟ هنگامه ای که سپاه فرعون در حال غرق بود، و آب می رفت و می آمد و آنان را می فرسود.

اسرائیلیان، خود را قوم نوح می پنداشتند که به سلامت از گرداب هلاک گذشتند. امّا تفاوتی وجود داشت. نه بنی اسرائیل آنچنان پاک بودند که نوح، و نه نوح بودن مُصحّح ِ عُجب و کبر و غرور بود. خداوند از موسی و هارون خواسته بود که در مذاکره با فرعون - با آن همه غرور نابجا - به زبان "لیّن"(نرم) سخن بگویند (فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّنا/سوره مبارکه طه ، آیه ۴۴). غرق هم که می شدند، خداوند بنی اسرائیل را عتاب کرد که " بندگان من به دریا غرق می شوند و شما به درگاه من سرود می خوانید؟!". اسرائیلیان فقط خود را بنده خدا می پنداشتند و از این آیه قرآن که "إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمنِ عَبْداً" (مریم / ۹۳) خبر نداشتند.

این شد که قوم برگزیده خدا گوساله پرست شدند و به نمی آن یمی را که از آن گذشته بودند فراموش کردند. چرا ؟! چون نمی دانستند که پیام اصلی خداوند، دوری از "عُجب" است و این که "شُتر شک"، در خانه همه مان خوابیده ست. بی علّت نبود که عیسی فرمود: " شما را می گویم که دشمنان خود را دوست بدارید و برای هرکه شما را فحش دهد و جفا رساند دعا کنید، از آن روی که پسر پدر خویش که در آسمان(=لاهوت)ست گردید. چه او خورشیدش را بر سر نیکان و بدان بر می آوَرَد و باران را بر دادگران و ستمگران می بارد " (انجیل متّی/ باب پنج/ آیات ۴۵ و ۴۶).

یونس هم پس از به ساحل افتادن، به قوم خود پشت کرد. بیرون دروازه شهر نشسته بود تا عذاب الهی بیاید و استکبارِ جهانیِ غرقِ در فساد - یعنی مردم نینوا - را در بنوردد. ناگهان خبر رسید که نینوائیان توبه کردند و از یونس هم مؤمن تر شدند! یونس از آن که خشم الهی بر قوم مستکبر و فاسدی چون آنان فرو نباریده، به خشم در آمد. ناراحت از این که خداوند، قومی را که مستحق عذاب بودند به ساعتی بخشیده، و در عوض او را که مؤمن بالله و اخلاق گرا و صاحب وحی بوده، به دریای متلاطم و سپس به شکم نهنگ کشانده!

"وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِين (سوره مبارکه انبیاء / آیه ۸۷)

خداوند، بوته کدویی را بر سر یونس رویانید و تا یونس به آن اُنس گرفت، به نیمه شبی آن را خشکانید (وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِين ...|ن. ک صافات/ ۱۴۶ به بعد). یونس از در نُدبه در آمد، که چرا بر من تنگ می گیری و بوته ای را که دوستش داشتم خشکاندی؟! خداوند فرمود: "دل‌ تو برای‌ كدویی بسوخت‌ كه‌ برای‌ آن‌ زحمت‌ نكشیدی‌ و آن‌ را نمّو ندادی‌ كه‌ در یك‌ شب‌ بالید و در یك‌ شب‌ ضایع‌ گردید. و آیا دل‌ من‌ به‌ جهت‌ نینوا -شهر بزرگ‌ - نسوزد كه‌ در آن‌ بیش از صد و بیست‌ هزار نفر به سر می‌برند كه‌ دست راستشان را از چپ تشخیص نمی دهند و حیواناتی بسیار دارند؟!".(ن. ک. تفسیر قمّی/ ج ۱ / صص ۳۱۹ تا ۳۲۱ و نیز عهد عتیق / کتاب یونس/ باب چهار / آیات ۱۰ و ۱۱)

این است که محمّد از من و تو و داعش برتر است؛ چرا که به ندای "فَبِما رَحمةٍ مِنَ الله لِنتَ لهم"( به رحمتی از سوی خدا نسبت به مردم نرمخو شدی| آل عمران/۱۵۹) مفتخر شده است.


کد مطلب: 314911

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcgqt9wqak9qy4.rpra.html?314911

الف
  http://alef.ir