دوقطبی ژوله-حیایی، نظر شاذ حسین پور، عکس العمل رامبد و غیره

نگاه چرکی که چشم دیدن شادی سالم ایران را ندارد

احسان رستگار، 30 شهریور 94

30 شهريور 1394 ساعت 13:47


۱- منطق حذف غیر هم نظر به هر قیمت:
برخی اظهار نظرها صرفا اظهار نظری است که در فضایی جو زده توسط یک جوگیر اتخاذ می شوند. جنس این نوع اظهار نظرها مشخص است؛ ابراز احساساتی که در قالب کلمات منتشر می شوند و فقط بیان یک نظر است که شاید خیلی عقبه ای ایدئولوژیک و پشتوانه ی استدلالی هم نداشته باشد. اما آن چه اظهار نظر بزرگمهر حسین پور را حائز اهمیت می کند، اظهار نظری ایدئولوژیک است که شاید بر پایه ی استدلالی سست بنا نهاده شده باشد، اما بر اساس یک منطق شکل گرفته و بیانگر بی پیرایه ی عقاید آن شخص است؛ این منطق را می توان «حذف غیر هم نظر به هر قیمت» نامید. در این منطق فکری، حتی لازم نیست شخص مقابل، مخالف شما باشد تا حذف شود، بلکه حتی اگر هم نظر هم نباشد، باید حذف شود. اتفاقی که در اظهار نظر بزرگمهر حسین پور رخ داد نیز همین بود. اگرچه حسین پور مطلب موهنش را از اینستاگرامش پس از ساعاتی حذف کرد، اما همان چند ساعت کافی بود تا مخاطبین صفحه ی پرمخاطب بزرگمهر حسین پور (با قریب ۱۲۶ هزار دنبال کننده) و بسیاری از خواص و عوام دیگر هم تحت تاثیر قرار گرفته و این فضا همه گیر (اپیدمی) شود. عینا متن ابتدایی او در اینستاگرام به شرح زیر است:

«امشب استنداپ امیر ژوله است. مطمئنم مثل دفعه ی قبل میترکونه! اما در مقابل امین حیایی به نظرم باید به امیر رای داد. همینکه کسی قلاده طلا رو بازی کنه از نظر من فاقد صلاحیت رای دادن میشه... حتا اگه امیر اونقدر هم ندرخشه. چی کار کنم دیگه... بعضی وقتا اونقدر« حال » رو نمی بینم و «گذشته» ی آدما ملاک قضاوتم میشه...امیر جان به پیش».

این هم عینا متنی است که حسین پور پس از حذف متن فوق و شنبه شب در صفحه اش

منتشر کرد:
«به دريايي درافتادم كه پايانش نميبينم
كسي را پنجه افكندم كه درمانش نمي دانم!
...

ديروز پستي گذاشتم كه بعد از يك ساعت برداشتمش. هر چند صفحه ي يك طنزپرداز و كاريكاتوريست را اصولن نبايد زياد جدي قضاوت كرد اما متاسفانه برخي دوستان چنان برداشتي كردند كه اصلن در مخيله ي من نيز خطور نمي كرد. با امين حيايي همين يك ماه پيش در استخر آب بازي مي كرديم و با امير ژوله كه هر روز حشر و نشر داريم. از نگاه من نه امير حق است و نه امين باطل! شايد به خودش هم گفته باشم كه فيلم قلاده اش را دوست ندارم و شايد به امير هم گفته باشم كه كارهاي آخر مديري برايم اونقدر هيجان انگيز نبوده است. و اگر انفجار خبري رسانه هاب مجازي را جدي تر مي گرفتم مثل هميشه دقيق تر و ظريف تر حرفم را بيان مي كردم. اما متاسفانه مثل طرفدارهاي دو آتشه ي تيم هاي فوتبال، چشمم را بستم و ازتيمم حمايت كردم و ظاهرا زيادي رو و احساساتي حرف زدم و ناخواسته حيطه و حريم طنز و هنر را به سياست آلوده كردم. هر چند از تلخي هاي اين روزها اين است كه طنز يك طنزپرداز جدي گرفته شود، در اينجا مثل يك كچل مرد، يا مرد كچل از طرفدارهاي امين عزيزم عذر مي خواهم و حيف كه رايم را به ژوله دادم و ديگر نمي شود، وگرنه به امين راي مي دادم تا بگويم داستان اونقدر جدي نيست كه الكي الكي جدي شده است! و به اميد اينكه هيچ كس ، كسي را قضاوت عجولانه نكند . چه كسي مثل من امين و امين ها را ... و چه ديگران من و مطالب مرا.»

پیرو -انتشار این نظر شاذ توسط حسین پور و عکس العمل و تماس احتمالی رامبد جوان و ژوله با او، مجبور به حذف آن مطلب شد و اگرچه در ظاهر از موضع گیری اولیه اش عذرخواهی می کند، اما هنوز آن را یک اظهار نظر رو و بیش از حد صریح و صادقانه می داند. یعنی او عذر نمی خواهد چون نگاه و منطقش غلط بوده بلکه عذر می خواهد چون برخی از حرفش ناراحت شده اند یا وی طوری آن اظهار نظر تلخ و زننده را می خواهد با یک مطلب شوخی لوث کند، که می گوید «چشمم را بستم و از تیمم حمایت کردم» حال آن که او فقط مانند تماشاگری نبوده که چشمش را بسته و از تیمش حمایت کرده بلکه به مثابه یک رهبر تماشاگران (لیدر) عمل کرده که هم چشمم را بسته و همزمان دهان گشوده و تیم رقیب را با شعارها و الفاظی نوازش کرده که بهتر است انسان نشنود و گوشش را هم بگیرد.

۲- کاسبان فتنه ی شبه روشنفکر:
در ادبیات سیاسی مخصوصا از سال ۹۰ به بعد، عبارتی به نام «کاسبان فتنه» ابداع شد که نگارنده برای اولین بار در یکی از مصاحبه های عماد افروغ آن را مشاهده کرد. امروزه در دنیای هنر هم شاهد آن هستیم که بسیاری هنرشان را عرضه نمی کنند بلکه خود را ضمیمه ی یک جریان سیاسی کرده یا هویتشان را گره خورده علیه یک شخص یا جریان سیاسی معرفی می کنند و پیرو آن، متوقعند که مورد تایید جامعه قرار گیرند، حال آن که همین طیف که داعیه ی «هنر برای هنر» را دارند و حتی اعمال ممیزی را عملی غلط و مخدوش کننده ی هنر می دانستند، حالا مفتخرانه حتی خنده را هم به نفع یک جریان سیاسی مصادره می کنند و در مسیر حاشیه سازی سیاسی علیه یک اتفاق یه نام خندوانه که برنامه ای فرهنگی-اجتماعی است و هدفش شاد کردن سالم جامعه است هم رحم نمی کنند.

گویی این قشر، کاسبان هنرمند فتنه در طیف شبه روشنفکر هستند؛ یعنی اگر طیفی از جریان های سیاسی را به عنوان کسانی بدانیم که دغدغه شان در لبه ی پرتگاه قرار گرفتن نظام تا چندین ماه پس از فتنه ۸۸ نیست بلکه هدفشان منکوب کردن جریان های سیاسی مقابل است، طیفی نیز از جریان های هنری شبه روشنفکر هستند که اگرچه برای مثال آن شخص شغلش صرفا کاریکاتور کشیدن است، اما ناگهان ممکن است جایگاه خود را فراموش کرده و در حد یک تحلیلگر سیاسی که هدفش سیاست است و ابزارش فرهنگ وارد عمل شود. کنش گری بزرگمهر حسین پور در واقع در دورترین نقطه ی ممکن از نگاه هنر برای هنر قرار گرفته است. نگارنده اصلا نگاه هنر برای هنر یا هیچ چیز برای خودش را باور نداشته و همه چیز در خدمت تعالی بشریت را به حق نزدیک می داند، اما از آن جا که درست تر آن است که هر شخص یا جریانی را با شاخصی که خودشان معرفی می کنند، ارزیابی کنیم، در این مورد، ارزیابی حرف تا عمل بزرگمهر حسین پور و نسبتش با هنر برای هنر، شبیه نسبت رئیس جمهور سابق، محمود احمدی نژاد است با مفهوم عدالت.

اگر مدیران فرهنگی و سینمایی کشور، نگاه بزرگمهر حسین پور را داشتند یا به تعبیر دیگر اگر حسین پور هم یکی از مدیران فرهنگی و سینمایی کشور بود، احتمالا بسیاری از بازیگران، کارگردانان، نویسندگان و حتی خود بزرگمهر حسین پور، به عنوان یک عنصر نامطلوب شناسایی شده و نمی توانستند چون در فلان فیلم بازی کرده اند، چون با فلان خواننده یا بازیگر عکس یادگاری انداخته اند، چون در فلان مجله یا روزنامه فعالیت می کرده اند، باید ممنوع الفعالیت شوند یا دیگران با او همکاری نکنند و اصطلاحا آن هنرمندان بایکوت شوند؛ زیست در چنین فضایی که تک صدایی و خفقان در آن حاکم است، غیر قابل تصور می نماید و اگر امثال حسین پور بر عرصه ی مدیریت تکیه می زدند، مشخص نبود چه فضای فاشیستی فرهنگی ای بر آن نهاد یا سازمان حاکم می شد و ارزش این بود که کدام شخص بیشتر و بهتر توانسته جریان های مقابل را به لجن کشیده و حذف کند.

۳- وقتی رامبد، ژوله و حیایی همه نگاه حسین پور را پس می زنند:
رامبد جوان در واکنش به اتفاقات حواشی رقابت امین حیایی و امیرمهدی ژوله واکنش های غیر مستقیم چه در صفحه اش و چه در قسمت شنبه شب خندوانه نشان داد، اما یکشنبه به طور صریح مطلب زیر را در اینستاگرامش منتشر نمود به شرح زیر:

« رفقا سلام.
دو نكته:
١- ۱,۱۲۰,۰۵۵,۸۸۰ ريال پول جمع شد از كمكهاى شما عزيزاى دل براى رفقاى كوچولومون. و اين خيييييلى عاليه. واقعن از تك تكتون ممنونم.

٢-بابت موضع گيرى اون دوستانى كه رقابت فوق دوستانه ى مسابقه خنداننده ى برتر(امين حيايى عزيز و اميرمهدى ژوله عزيز) رو دارن چرك و تلخ مى كنن متاسفم. عزيزان من،ما خندوانه رو فقط براى شادى و حال خوب مردم عزيز ايران مى سازيم تا با هم نزديكتر بشيم و احساس رفاقتمون بيشتر بشه و اين خيلى بده كه يه لذت بزرگ و اجتماعى و شاد رو با نسبتهاى كاملا غلط تبديلش كنيم به فضايى تلخ و نامنصفانه و بى اساس. از همه ى شما عزيزانم مى خوام كه عاقلانه و عاشقانه از اين جريان دوستانه و شاد حمايت كنين و به اشتباه همراه تحليلهاى غلط و توهين هاى آزاردهنده نشين.
دوستتون دارم. »

از پویش قطره قطره تا جمع آوری غذا برای کودکان گرسنه و ترغیب مهمانان برنامه برای انجام عملی خیر و خداپسندانه در جهت شاد کردن مردم، همه حاکی از نگاه غیرسیاسی و فراجناحی رامبد جوان دارد که دغدغه اش افزایش نشاط و سلامت روحی-روانی در جامعه است و از خندوانه به عنوان ابزاری استفاده می کند برای رقم زدن پویش ها واتفاقاتی که در خدمت تمام مردم ایران است، اما برخی هویتشان گره خورده با ایجاد تنفر و دوقطبی سازی جامعه.

رامبد جوان که اگرچه او نیز مانند بسیاری از هنرمندان با خاتمی عکس دارد، ولی می داند که نه عکس داشتن با خاتمی حسن و امتیاز مثبت برای رای دادن است و نه بازی کردن در فلان فیلم بهمان کارگردان، قبح و امتیاز منفی برای رای دادن و رامبد، سیاسی کردن یک اتفاق مبارک اجتماعی را بر نمی تابد و تحلیل هایی از آن دست را غلط و مصداق توهین آزاردهنده و چرک می داند.

۴- رای بده چون با خاتمی عکس دارد...:
در شبکه های اجتماعی، برخی شخصیت های مشهور سیاسی، عکس امیرمهدی ژوله را در کنار سیدمحمد خاتمی منتشر کردند و به این نتیجه رسیدند که مخاطبین باید به وی رای دهند، حال آن که،

اولا،
خاتمی با همین نگاه فاشیستی و حذفی بود که در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ در تالار شهید چمران دانشکده ی فنی دانشگاه تهران توسط دانشجویان اصلاح طلب آن موقع هو شد و این که آن افراد با هوچی گری اجازه نمی دادند خاتمی حرفش را بزند، عصبانیت خاتمی را در پی داشت، به نحوی که خاتمی گفت «آقا یه کاری نکنید بگم از سالن بندازنتون بیرون. آدم باشید!»

و ثانیا،
این نوع تبلیغ یا به عبارت دقیق تر ضد تبلیغ ها، باعث شد تا فضایی دو قطبی ایجاد شود که الزاما به نفع ژوله هم نبوده و مصداق دوستی خاله خرسه است. اگرچه ژوله این جنس حمایت ها را پس زد ولی کسانی که برای ژوله به ازای عکس او با خاتمی یا به ازای شکست دادن بازیگر قلاده های طلا رای گدایی کردند، ژوله را از یک هنرمند و نویسنده، به چکشی برای کوبیدن بر سر رقیب بدل کرده و هنر او را نادیده انگاشتند. همین مهم بود که ژوله را واداشت تا از این حمایت ها اعلام بیزاری کند.

۵- نگاهی چرکی که از حیایی تنفر دارد و برهنگی گلشیفته را پاس می دارد:
این اولین باری نیست که افرادی که درصدد لجن پراکنی یا به قول رامبد جوان ایجاد فضای «چرک» در جامعه و دوقطبی سازی مردم هستند، دست به کار می شوند و اصل شیرین و لذت بخش ماجرا را به حاشیه برده و فرعیات نامربوط را به اصل بدل می کنند. اتفاقاتی که در فروردین ۹۰ و حین اکران هم زمان نوروزی دو فیلم اخراجی های ۳ و جدایی نادر از سیمین رخ داد، یک نمونه ی برجسته از همین دوقطبی سازی های کاذب است، اما شاید دو سال بعد از فتنه ی ۸۸ وقتی چنین عکس العمل و دوقطبی سازی هایی رخ دهد قابل درک باشد و بتوان به عنوان رفتاری جو زده آن را قلمداد کرد، ولی دو سال پس از استقرار دولت یازدهم - که به جریان اصلاح طلب بسیار نزدیک تر است تا اصول گرا - چنین کنش ها و واکنش هایی بسیار دموده، مرتجعانه و عقب مانده به نظر می رسد و حتی به درد ژست شبه روشنفکری هم نمی خورد.

جامعه و حتی اشخاصی که در طرفین این گونه اتفاقات هستند، معمولا هر دو رفتاری مانند بزرگمهر حسین پور را پس می زنند؛ امروز این گونه رفتارها جامعه را منزجر کرده و دیگر حتی جذابیت در حد سوت و کف زدن هم ندارد. امیرمهدی ژوله که مورد حمایت جناحی و سیاسی حسین پور و بسیاری دیگر قرار گرفته بوده این رفتار را پس می زند و ضمن اظهار رفاقت با امین حیایی از وی که حاضر شده با ژوله که بازیگر نبوده و نویسنده است رقابت کند تشکر می کند، امین حیایی می گوید اگر بنا باشد این حاشیه ها ادامه پیدا کند انصراف می دهد و رامبد جوان به عنوان قاضی و شخصی که نه حیایی است و نه ژوله و کسی که روحیتا این گونه است که معمولا سعی می کند به کسی حرفی نزند که ناراحت کننده باشد هم نمی تواند خشمش از واکنش های امثال حسین پور را مهار کند و این رفتارها را نامنصفانه و چرک و بی اساس می نامد.

کسانی بازی کردن امین حیایی در قلاده های طلا یا اخراجی های ده نمکی را ذنب لایغفر او بر می شمرند که زمانی که گلشیفته ی فراهانی در آمریکا برهنه شد، این عمل را قدمی در مسیر فریاد زدن آزادی زن در غرب و ابراز خفقان زنان در ایران و دیدن زن با نگاهی خارج از کلیشه های متعارف معرفی کردند! همین که ژوله و حیایی با اختلافی بی سابقه (کم تر از ۵۰۰ رای اختلاف از بین حدود ۳/۵ میلیون شرکت کننده) در حال رقابت هستند و با در نظر گرفتن طنازی های خلاقانه و متنوع ژوله، رقابت او با حیایی که در دور اول بیشترین آراء را از آن خود کرد، دال بر این واقعیت است که شاید برخی و درصدی از مردم تحت تاثیر این موج قرار گرفته باشند، اما اکثریت بنا بر کیفیت بازی ژوله و حیایی و میزان رضایتشان از هنر آن ها، به هر کدام رای داده اند.


کد مطلب: 296416

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfyvd0vw6d1ja.igiw.html?296416

الف
  http://alef.ir