فرهنگ یک شبه درست نمی شود

بخش تعاملی الف - محمد حسن کسائیان، 24 تیر

24 تير 1393 ساعت 10:11


این روزها بحث افزایش جمعیت به تیتر یک رسانه های داخلی تبدیل شده است. بحثی که گاه چنان جدی می شود که از علمای دینی تا اساتید جامعه شناسی و... در مورد آن نظر می دهند و گاه هم تبدیل به طنز می شود و سر از پیامک های تلفن همراه در می آورد.

باید در این مورد مثل خیلی از موارد دیگر ریشه ها را جستجو کرد و شکل دهی به امور سطحی این قضیه را به خود رویداد وا نهاد. چرا که اگر ریشه ها درست باشد کارها خود مسیر صحیح را پیدا می کنند. امر بزرگی مثل افزایش نسل که با بوجود آمدن یک انسان و زندگی هفتاد هشتاد ساله موجودی که این قابلیت را دارد که عالم را تحت تاثیر خود قرار دهد. بحث کوچکی نیست.

در نگاه به فرهنگ ایجاد شده در دو دهه اخیر می توان به وضوح به این مساله رسید که متاسفانه عافیت طلبی و رسیدن فوری به هدف یکی از ویژگی های سبک زندگی جامعه ایرانی شده است.شاهد مدعای اینجانب انبوه کتابهای آمادگی کنکور که به دانش آموز می آموزد چگونه بدون درس خواندن پاسخ صحیح را حدس بزند و یا شبکه های هرمی که چند سال پیش در بخش قابل توجهی از جامعه مخاطب پیدا کرده بود و به مردم یاد می داد چگونه بدون کار و فعالیت صاحب ثروت شوند و یا تبلیغات تلویزیونی که نشان می دهد مشتری بانک همواره در منزل مجلل خود روبروی رایانه نشسته است و همواره با فنجان چای در کمال آرامش در حال انجام کار بانکی است. در حالی که اصولا باید پولی به دست بیاید و سپس با آن کار بانکی کرد.

کلاهبرداری هایی که گاه و بیگاه از بانک ها انجام می شود همه و همه انگیزه اش رسیدن آسان به پول است ویا قرعه کشی هایی که به صورت لاتاری از تلویزیون پخش می شود همه این مطلب را القا می کنند که راه کسب ثروت همه چیز هست جز کار.

حال باید دید خانواده ای که سبک زندگیش عوض شده است و چیزهایی وارد زندگیش شده که تامینش هزینه فراوان می خواهد چگونه قانع خواهد شد کودک دیگری بیاورد. فرزندی که باید برای عقب نیفتادن از دیگران برای ثبت نام مدرسه غیر انتفاعیش ارقام چند میلیونی هزینه کرد. در حالی که خیلی از متخصصان و پزشکان چیره دست امروزی که از دهه شصت به قبل درس خوانده اند در مدرسه دولتی تحصیل کرده اند. اما اگر امروزه که مدارس غیر انتفاعی وجود دارد فرزندمان را به مدارس دولتی بسپاریم علاوه بر سر خوردگی او در خیل همسالان ممکن است به شکاف آموزشی بین او و بقیه که به مدارس غیر دولتی می روند منجر شود. جامعه ای که متاسفانه مدت ها است حتی در رسانه دچار گرایش های فمینیستی بوده است و اشتغال زنان برای زن ارزش محسوب می شود و زن خانه دار زنی خجاتی، بی دست و پا و عامی نشان داده می شود آیا زنان را به اجبار به سمت اشتغال سوق نمی دهد.

جامعه ای که سطح متوسط درآمد قریب به اتفاق شاغلین هیچ تناسبی با هزینه های جاری ندارد، مردان را به سمت چند شغلی و گریز از خانواده و زنان را اجبارا به اشتغال سوق می دهد. یعنی اشتغال زنان علاوه بر ایجاد پرستیژ اجتماعی برای آنها به یک امر گریز ناپذیر تبدیل شده است. به هم خوردن بالانس جنسیتی شرکت کنندگان در کنکور شاهد این مدعا است. دخترانی که اگر از آنها بپرسی، هدف اولشان ادامه تحصیل حتی تا مقطع دکترا سپس اشتغال و در پایان بعد از سی سالگی ازدواج می باشد. بخش عظیمی از جمعیت زنان تحصیل کرده امان بعد از سی سالگی را سن مناسب برای ازدواج می دانند. البته هر ذهن عاقلی موافق تحصیل بانوان محترم می باشد چرا که تربیت فرزندان یک زن تحصیل کرده بسیار متفاوت از دیگران خواهد بود البته زن تحصیل کرده ای که برای خانوده وقت بگذارد نه اینکه فقط و فقط دنبال اشتغال بیرون باشد. حال باید دید فرهنگ غلطی که در این دو دهه بر خانواده ها سایه افکنده را می شود با تصویب قوانین سخت گیرانه عوض کرد.

آیا می توان خانواده ای که این سبک زندگی در شاکله اش شکل گرفته یک شبه قانع کرد که تعدا فرزندانش را افزایش دهد. نظر نگارنده منفیست. چرا که به همان نحوی که آن فرهنگ اشتباه در داخل جامعه نهادینه شده است باید فرهنگ مبتنی بر اصالت خانواده و کرامت زن به عنوان اساس و بنیان خانواده فراگیر شود که این مهم بر عهده رسانه ها، سیستم آموزشی و اجرای عدالت اقتصادی می باشد و البته باید از راه حل های چکشی و انی پرهیز کرد و همه چیز را در بستر زمان با فرهنگ سازی مناسب حل کرد وگرنه راه به جایی نخواهیم برد.


کد مطلب: 234450

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcftjd0xw6dmja.igiw.html?234450

الف
  http://alef.ir