ظریف و توافقنامه را چگونه باید تحلیل کرد؟

محسن مهدیان، 4 آذر 92

4 آذر 1392 ساعت 9:08


شب گذشته ظریف همراه با تیم هسته ای وارد کشور شد و مورد استقبال مردم و جمعی از خانواده شهدای هسته ای قرار گرفت. استقبال گرم این شبهای پائیزی مردم را باید در کنار پیشکش سرد و انتقادی رسانه های داخلی دید.

این سردی و گرمی قابل تامل است. فارغ از برخی مواضع بغض آلود سیاسی و جناحی، اغلب انتقادها به توافق سحرگاهی ایران و غرب، دلسوزانه و همراه با دغدغه های ملی و میهنی است. اما نقد توافق نامه با استقبال از ظریف و قهرمان خواندن وی، چطور ترکیب می شود؟

ظریف و تیم هسته ای با این توافق به توفیق بزرگی دست یافتند. گام بلندی برداشتند و نامشان برای همیشه در تاریخ ثبت شد. موجی از امید و شادی نیز برای کشور به ارمغان آوردند و آمریکا و غرب را مقابل اسرائیل بدهکار کردند. با این حال منتقدین توافقنامه نیز بیراه نمی گویند. اما جمع این دو چگونه است؟

به این فهم توافقنامه دیروز را باید در دو ساحت تحلیل کرد. تحلیل هسته ای و تحلیل سیاسی.

تحلیل هسته ای ماجرا چیست؟


نگاهی به توافقنامه روز گذشته به روشنی حاکی ازآن است که تعهدات طرفین نامتوازن و غیر متقابل است. بسیار ساده است؛ لیست تعهدات ایران در مقابل لیست تعهدات طرف غربی به روشنی گویای این است که توافق نامه ظالمانه است.

۱۹۶ کیلو مواد غنی شده ۲۰ درصد کاملن خنثی می شود و غنی سازی بالای ۵ درصد تعلیق می شود و فعالیت در فردو و اراک و نطنز نیز متوقف می شود. از سوی دیگر طرف غربی متعهد شده است چند قلم تحریم را معلق سازد. همه امتیازات ما سر جمع حدود ۷ میلیارد دلار ارزش دارد. همه اخبار رسانه های غربی درباره تعهدات و ایران و غرب درست بود جز آزاد سازی بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران، که آن را نیز ندادند.

اما هنر ظریف چه بود؟

هنر ظریف این بود که بدون عبور از خط قرمز های هسته ای ایران که پیشتر توسط رهبری و نظام دیپلماسی تاکید شده بود، توانست به دستاورد بزرگی چون تصریح بر غنی سازی در توافق نامه برسد. هرچند طرف آمریکائی دقایقی بعد از امضای توافقنامه عهدشکنی کرد-که البته این نیز مهم است- اما مروری بر سند توافق نشان می دهد که حق غنی سازی ایران بعد از سالها مذاکرات تو در تو و پیچیده پذیرفته شده است. نباید فراموش کرد که تیم مذاکره کننده گذشته با همه زحماتی که کشید هیچگاه موفق نشد از طرف غربی برای حق غنی سازی ایران، تضمین کتبی بگیرد.

خاطرم هست در مذاکره مسکو یکی از دیپلمات های ایرانی از خبرنگاران می خواست که از اشتون سوال کنند که آیا حق غنی سازی را برای ایران می پذیرید یا خیر. از این طریق می خواستند اشتون حداقل بصورت شفاهی، بر این حق تصریح کند که او نیز از گفتن آن طفره می رفت.


اما هنر ظریف این بود که بدون عبور از خطوط قرمز هسته ای حق غنی سازی ایران را روی کاغذ ببرد و از طرف غربی امضا بگیرد.

گام دوم این بود که توانست جلوی تحریم های جدیدتر را بگیرد. مهمترین امتیازی که طرف غربی به جمهوری اسلامی ایران داده است تعلیق تحریم های بعدی است. نیازی به توضیح ندارد که این نیز در شرایط امروز کشور چه میزان اهمیت دارد. و سومین گام موثر ظریف و تیم مذاکره کننده نیز این است که توانست راه را برای ادامه گفت وگو ها باز کند. نباید فراموش کرد که این گام اولیه است و اصل تفاهم در گام بعدی است.


همه این ها به کنار. هنر ظریف این بود که با دستان خالی این دستآورد را برای کشور به ارمغان آورد.


چرا ظریف دست خالی بود؟

چرائی این مساله را باید از حیث سیاسی تحلیل کرد نه هسته ای.

در اینکه توافقنامه ظالمانه است، تردیدی نیست. اما هنر ظریف این بود که با دستان خالی از اضلاع استکبار جهانی امتیاز گرفت. دستان خالی ظریف را باید روی میز مذاکره دید.

بدون تحلیل شرایط کشور در این دور از مذاکرات، تحلیل توافقنامه دور از واقعیت خواهد بود. ظریف در شرایطی پای میز مذاکره رفت که طرف غربی از همه آنچه در داخل ایران می گذشت باخبر بود. مطلع بود. اطلاع دقیق هم داشت. از خزانه خالی تا مشکل دولت در پرداخت یارانه ها تا کسری قابل ملاحظه بودجه و غیره.

فارغ از اینکه چه کسی مقصر است، طرف غربی باخبر بود که کشور برای ادامه این وضعیت با مشکلات جدی اقتصادی مواجه است. ضعف اقتصاد داخلی و نداشتن برنامه مشخص برای مقابله با تحریم و ضعف تولید به سبب آنچه در سالهای گذشته رفته است و غیره، اجازه مقاوت بیشتر از آنچه امروز هست را نمی دهد.

مساله مهمتر نیز همراهی مردم است. انتخابات گذشته یک پیام روشن داشت. مقاومت در داخل ایران به هر دلیل در یک سطح معینی تعریف می شود که اثر آنرا باید در انتخابات گذشته دید. نمی شود بدون توجه به سطح مطالبه جامعه پای میز مذاکره چانه زنی کرد. تفصیل این بحث غیر ضروری است. همین سطح از تحلیل و توقع و مطالبه و مقاومت جامعه است که رهبری با مذاکره هسته ای با آمریکا موافقت می کنند و تاکید دارند که باذن الله این مذاکرت برای جامعه مفید است.

در نهایت اینکه مجموعه عوامل داخلی و تحلیل سیاسی شرایط کشور را باید در کنار این توافقنامه ملاحظه کرد و آنگاه عملکرد ظریف را ارزیابی نمود.

نقد توافقنامه بدون توجه به این ملاحظات، ناقص و غیرواقعی است. از این تحلیل ناقص، قرارداد ترکمنچای در می آید و خدای نکرده خیانت دیپلمات ها. منتقدین محترم فراموش نکنند آنچه از اشکالات این توافقنامه می فهمند، ظریف به عنوان یک دیپلمات آزموده که سالیان سال امین رهبری و نظام بوده است، اشراف بیشتری دارد. پس برای واقعی کردن این تحلیل باید متغیرهای موثر دیگری را نیز به توافق هسته ای اضافه کرد تا منصفانه تر به ارزیابی نشست.


کد مطلب: 206235

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfmvd0tw6dx0a.igiw.html?206235

الف
  http://alef.ir