الف - خانمهايي كه با چاشني هوس مشتري جلب می كنند...

ليلي محسني

طي دو ماه گذشته ماجراي رقابت دو مرد جوان براي دوستي و ارتباط با يك خانم شوهردار كه به قتل يكي در ميدان كاج سعادت آباد(!) و اعدام ديگري در همان حوالي انجاميد، مدتي رسانه ها افكار عمومي را به خود مشغول كرد.

در اين ماجرا توجه رسانه ها و افكار عمومي بيشتر به اين موضوع معطوف بود كه چرا مردم به كمك مقتول نشتافتند و در صحنه قتل فقط تماشاچي بودند؟ چرا پليس دير اقدام كرد؟ چرا آمبولانس در كمك به مصدوم تعلل كرد؟ و...

توجه و حساسيت به اين سوال ها درست و بجا بود اما لازم است به ريشه اين منازعه يعني رقابت عشقي دوجوان برسر يك خانم شوهردار پرداخته و اين عارضه ريشهيابي شود.

درباره مصداق اين دعوا ورود نمي كنم چرا كه از نوع ارتباط ها خبر دقيق نداريم و اگر خبر داشتيم هم نبايد بازگو كنيم چون شرعاً بيان و بازگو كردن اعمال منافي عفت، حرام است.

از اين مصداق خاص عبور ميكنيم اما نميتوانيم به روي مصاديق متعدد سوء استفاده از جذابيت خانم ها در محل هاي عمومي و مفسده هاي اخلاقي ناشي از آن بگذريم.

متاسفانه در سالهاي گذشته پديده بسيار زشتي در «برخي» شركت هاي خصوصي، بنگاه هاي مسكن، آژانس هاي هواپيمايي، مطب پزشكان شمال تهران و بخصوص در اغلب نمايشگاه هاي تجاري مرسوم شده است كه از جذابيت زنانه براي جلب يا ارتباط با مشتري استفاده ميكنند. پديده اي كه در فرهنگ فاسد غربي، موضوعي عادي است اما كاملاً مغاير تعاليم ديني و فرهنگ اسلامي ماست.

«برخي» ساكنان شمال تهران و شوهرهاي مانكن هاي شهوت فروش، البته حتي در اين راه از غرب هم جلوزده اند. در غرب، خانم هاي مانكن و فاحشه تقريباً آزادند اما آنها رسماً فاحشه و بدكاره اند نه يك كارمند همكار يا يك همسر! در غرب، هرچقدر هم بي غيرتي و بي ناموسي رواج دارد، اما تفاوت و مرز بدكارگي با همسري كاملاً مشخص است. در شمال تهران اما زنهاي هوسران و مفسده انگيز هم ميخواهند كارمند باشند و هم عضوي از يك خانواده و هم با جذابيت هاي زنانه شان براي مديرانشان مشتري جلب كنند.

به دليل همين بي مرز بودن نقش مفسده انگيزي و نقش كارمندي و نقش همسري اين زنان مفسده جو، برخورد با آنها البته بسيار حساس است و گاهي خارج از توان و ظرفيت پليس.

برخورد با زن كارمندي كه خود را آرايش مي كند، لباس بدن نما مي پوشد و با رفتارهاي زنانه، نگاه هاي شهوت آلود دهها مرد را به خود جلب مي كند، آسان نيست و ظرافت زيادي ميطلبد. اما برخورد با نهادهاي اجتماعي كه بستر چنين مفسده هايي را فراهم مي كنند، كار سختي نيست. كاري كه در اجراي آن بسيار تعلل شده است.

به عنوان مثال چرا توليد و عرضه مانتوهاي تنگ و شهوت انگيز بايد تقريبا آزاد و بي دردسر باشد؟

چرا هم اكنون دهها مجله زرد با امتياز و اجازه و حمايت مالي ارشاد منتشر ميشوند و كيوسك هاي مطبوعاتي را پر از چهرههاي درشت مانكنهاي شهوت فروش و فاسد ميكنند؟

چرا صدا وسيما بايد به اين رويكرد ميدان دهد كه خوشگلها بايد در سريال ها بازي كنند تا مخاطب جذب شود...؟

غفلت و كم كاري سياستگذاران و نهادهاي فرهنگي در برابر نفوذ و شبيخون فرهنگي غرب باعث شده بخشي از جامعه ما به مفاسد منحط ترين وجه فرهنگ غربي آلوده شود.

طي دو ماه گذشته، دو جوان ايراني برسر مفسده اي كه ناشي از فرهنگ غربي بود، جانشان را باختند اما ضلع سوم اين ماجرا جان به در برد.

خدا مي داند آن دو جوان الان در چه وضعي هستند و خدا مي داند اگر آن خانم سر راهشان قرار نميگرفت، هريك چه سرنوشتي داشتند و الان كجا بودند؟ درست است آنها هردو با درجاتي مقصر بودند، اما آيا در اين ماجرا مقصر، فقط آن دو مرحوم بودند؟

آن دو جوان به آن دنيا رفتند. خدا از تقصيراتشان بگذرد و رحمتشان كند اما مردان زيادي همين امروز در شهرما هدف تيرهاي شهوت انگيز و شيطاني خانم هاي بيحيايي هستند كه در در برخي شركت ها، بنگاهها، درمانگاهها، آژانسهاي مسافرتي، نمايشگاه هاي تجاري و... از جذابيت هاي زنانه خود براي جلب مشتري استفاده ميكنند. اغلب اين خانمها، انسانهاي نجيب و باعفتي بوده اند اما به دليل نياز به كار به اين مفسده ها دچار ميشوند و مورد سو استفاده صاحبكاران خود قرار ميگيرند تا چهره بزك كرده خود باعث جلب مشتري براي كسب وكار آقاي رئيس شوند.

تعداد زيادي مرد جوان يا پير در اين اماكن همه روزه در معرض تيرهاي فاسد و هوس آلود شيطان هستند. براي آنها فكري كنيم و با روشهايي ايجابي و نه صرفا سلبي، زمينه ايجاد، تبليغ و رشد فرهنگ فاسد و خانمان برانداز غربي را از ميان برداريم.