اولین پرزیدنت چهارساله

بخش تعاملی الف - رضا احسانی

23 آذر 1393 ساعت 0:00

اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان الف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان الف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.


به نظر می رسد اگر کمی از قدرت شهودمان بهره بگیریم، حسن روحانی اولین رئیس جمهور بعد از انقلاب است که مردم تنها یک دوره او را انتخاب خواهند کرد. باعث تأسف است؛ البته نه فقط برای رئیس جمهور
...

بلکه بیشتر برای جمهوری اسلامی. چرا که درصورت به وقوع پیوستن این پیش بینی، این کارگزار نظام، نتوانسته رضایت مردم را جلب کند.

این روی گردانی مردم از او، دلایل متعددی خواهد داشت. و البته قابل پیش گیری خواهد بود.

برای بررسی اوضاع برگردیم به کمی قبل تر و زمان انتخابات. در انتخابات ۹۲ مردم با اکثریت قاطع به روحانی رأی دادند. این رأی قاطع در پی بی تدبیری و تشتت اصولگرایان، و در آن سو برخورد حرفه ای اصلاح طلبان با انتخابات، و انصراف کاندیدای اصلاح طلب به نفع روحانی، شکل گرفت. گو اینکه عملکرد احمدی نژاد و مجلس اصولگرا نیز وجهه ی اصولگرایی را در اذهان مردم تخریب کرده بود.

روحانی در شرایطی سکان را به دست گرفت که کشور از هرلحاظ در هم ریخته بود: تورم سالانه ۴۰% که در ماه هایی به ۴۵% هم رسید، و بانک جهانی ما را در جایگاه دوم کشورهای متورم جای داد. (متوسط تورم جهانی در این سال ۲.۶۶% بود) و هم زمان رکود و سردی اقتصاد، و مشکلات عدیده ی دیگر، که لابد بهتر از من می دانید. شاید خاطر مبارکتان باشد حتی مشکلات می رفت که رنگ و بوی امنیتی پیدا کند.

در این میان روحانی، هم از سوی خود و اطرافیانش و هم از جانب مردم، به عنوان فرد نجات دهنده مطرح شد. فردی که گرچه سوابق انقلابی فراوانی دارد، اما در ذهن اکثریت مردم همیشه حاشیه نشین بوده و هرگز هم تراز امثال ولایتی و حداد و قالیباف، جریان ساز و سیاسی نبود. روی کار آمدن او شاید در پاسخ احساس نیاز به روشی تازه، و نجات بخش و خارج از اسلوبهای شناخته شده بود.

دولت تدبیر و امید پس از روی کار آمدن نیز اقدامات ضربتی در پیش گرفت که در جای خود مؤثر بود. طرح آرام کردن فضای پر تنش گذشته طی صد روز اول، یکی از این اقدامات به شمار می رود.

پرزیدنت روحانی در مواضع سیاسی نیز به همه نشان داد که به تعبیر باهنر، "فلز" معتدلی دارد. از یکسو – برخلاف خاتمی - با تأکید بر روشن کردن مواضع خود نسبت به انقلاب، شهدا، جنگ، انرژی هسته ای، سپاه، رهبری، اسرائیل و ... خط خود را از آرایشی که ضدانقلاب در پس پرده گرفته بود جدا کرد. و از سوی دیگر نیز نشان داد که یک انقلابی تندرو نیست و رویه ی اعتدال در پیش گرفته است.

او همچنین در یکسال اخیر (بخوانید کوتاه مدت) مسکّنی قوی به مطالبه گران تزریق کرده، و در به حداقل رساندن تنش های داخلی و خارجی علیه ایران موفق بوده است. چه این تنش ها حاصل تقابل با امریکا باشد؛ و چه داخلی و در اثر مؤلفه های نارضایتی عمومی مانند تورم و بیکاری که مردم را تحت فشار قرار دهد.

او همچنین طرح هایی مانند طرح تحول سلامت را تا اینجا بخوبی مدیریت کرده است. گرچه چالش های ادامه راه این طرح نگران کننده است.

اما اعتدال به سبک روحانی کارگشا نیست!
اعتدال زمانی کارگشاست که با آرامش بخشیدن به فضا، و بهره گیری از ظرفیت های همه ی جناح ها و مواضع، بتواند حرکتی رو به جلو را سازمان دهی کند. شاید شبیه این موضع را – البته با تفاوت های فراوان – در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی ببینیم.

اما "اعتدال" در ادبیات دولت روحانی، به معنای "این است" کامل است. "اعتدال" به این معنا منجر به باج دهی فراوان و اعمال سیاست یک بام و دو هوا خواهد بود. چرا که اگر توان مدیریت بحران را نداشته باشی، و بخواهی از نزاع یا بحران هم جلوگیری کنی باید امتیاز بدهی. و این یعنی ایجاد بستر رانت و فساد ساختاری و سیستمی بی سابقه – که پرونده هایش را دولت های بعدی رو خواهند کرد!

و این پاشنه آشیل حسن روحانی به شمار می رود: او و تیم اجراییش نشان داده اند، که در تصمیم گیری و خط شکنی، از شجاعت لازم برخوردار نیستند.

این موضوع سبب می شود که در بسیاری موارد نه تنها باری از دوش مسئولین حکومتی، نیروهای مسلح، جناح های سیاسی، فعالان اقتصادی، مردم و ... برداشته نشود، بلکه در درازمدت - یا میان مدت - سبب ایجاد بحران های عمیق تر و اضمحلال این گروه معتدل بشود.

فراموش نکرده ایم که او و همکارانش در ابتدا تلاش کردند که فرافکنی کنند، و بصورت سازمان یافته و با حجمی کم نظیر، مشکلات را به دوش دولت قبل، یا مناسبات جهانی مانند تحریم بیندازند. این موضع گرچه در کوتاه مدت ممکن است توجیه یا مرهمی باشد، اما در دراز مدت "اقدام" ثمربخش است که مردم را راضی خواهد کرد.

معطل بودن و تعلیق همه ی شئون کشور، همه را عاصی خواهد کرد. ملاحظه بفرمایید:
بودجه دفاعی ما نسبت به سال گذشته یک به هفت است! یعنی صنایع دفاعی نیمه تعطیل! آیا در سال های آینده نیز می شود این سیاست را ادامه داد؟

رکود بازار مسکن – که همواره یکی از بخش های محرک اقتصاد ایران به شمار می رفته – همچنان ادامه دارد. ناتوانی دولت در حل این معضل آنچنان است که حتی کوچکترین اقدامات انجام نشده؛ مثلاً دولت روحانی تکلیف محوطه سازی مسکن مهر را هم نتوانسته معلوم کند. در همین حاشیه ی تهران، چند هزار خانه مهر تکمیل شده وجود دارد که تنها بخاطر نداشتن آب و برق و محوطه سازی، کسی در آنها ساکن نیست.

بازار از حال عادی خارج است و همه در انتظار بهبود به سر می برند و از مراودات تعهدی اثری نیست! دلار طی امسال در حرکتی خزنده رو به بالا حرکت کرده و قطعاً سال آینده نیز می کند- البته بجز برهه ای کوتاه در زمان حصول توافق احتمالی. (گرچه ثمربخش بودن مذاکرات بخش جزئی از تعیین نرخ دلار است، اما مستحضرید که بخش اعظم تصمیم گیری برای نرخ دلار را "نیاز دولت در بودجه" تعیین می کند.)

بورس، در دست دلالان حاشیه ساز اسیر است و بورس بازان تازه وارد و آماتور، از اسفند ۹۲، در حاشیه ضرر حرکت کرده اند.

طی یکسال نرخ بیکاری کاهش یافته و هم زمان حدود ۷۰۰ هزار جایگاه شغلی، از دست رفته است! به این معنی که جویندگان کار کم شده اند. سؤال اینجاست که این جویندگان کار که از سبد ما خارج شده اند، به چه طریق، امرار معاش می کنند؟

مذاکرات هسته ای بر پایه نیاز غرب بر صلح با ایران شکل گرفته، (که در مقاله ی جداگانه ای ذکر آن رفت). با این وجود تاکنون هیچ پیشرفت ملموسی اتفاق نیفتاده است.

تازه اگر هم – در خوشبینانه ترین حالات – بتوانیم مذاکرات را پیش ببریم و به توافق برسیم، باز هم دردی از ما دوا نخواهد شد. ما بعد از این پیروزی احتمالی جشن ملی خواهیم گرفت؛ از وزارت خارجه مان قهرمان می سازیم و تقدیر می کنیم و خوش و خرم می شویم. اما بعد از مدتی کوتاه – حداکثر دو تا سه ماه - می بینیم که غرب از دری دیگر وارد می شود؛ و ضمناً مشکل ما در تحریم نبوده و نیست. مشکلات ما ریشه در درون کشور دارد. (در این مورد مقاله ای ارائه شد که قابل رجوع است.)

بنابراین در درازمدت، حل مسأله ی مذاکره نیز دردی از مردم دوا نخواهد کرد؛ که مشکل بدبینی مضاعف را به ارمغان می آورد.

از طرفی این مذاکرات سبب شده که ظرفیت های خارجی دست نیافتنی که در این برهه در دامان جمهوری اسلامی قرار گرفته معطل بماند. چراغ سبزهای متعدد پوتین برای ارتقاء همکاری ها – تا ده برابر به گفته ی زنگنه – از این قبیل است. ضمناً این مذاکرات باعث می شود که ما کژدار و مریض رفتار کنیم و در اوپک هم حرفی نزنیم و منتظر باشیم که تیر ۹۴ توافقی اتفاق می افتد یا خیر؟

و در گردونه ی مناسبات خارجی تنها در مناسباتی منفعل نبوده و تهاجمی عمل کرده ایم که پای رهبری در میان بوده است. مانند عراق و غزه و لبنان و کرانه ی باختری و یمن و ... که تأیید می فرمایید دخلی به تصمیمات روحانی ندارد.

حسن روحانی هرگز توان بهبود اوضاع اقتصادی و سیاسی را نخواهد داشت. از او به عنوان "رئیس جمهوری که همواره با امید و اعتماد به نفس فراوان وعده می دهد و هرگز تدابیر و وعده هایش عملی نمی شود" یاد خواهد شد.

با این شرایط شاید مردم دوباره از محمود احمدی نژاد بخواهند که پروژه های نیمه تمام "مهر" را تکمیل کند و به آنها تحویل بدهد ...

ما روحانی را دوست می داریم و از شکست او مسرور نمی شویم. او رئیس جمهور جمهوری اسلامی است. اما واقعیت را نمی شود کتمان کرد.

در چگونگی برون رفت از این بن بست نیز سخن خواهیم گفت.


کد مطلب: 252441

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcfj0d0yw6dtja.igiw.html?252441

الف
  http://alef.ir