سرطانِ «اقدام برابر مقررات»

14 شهريور 1395 ساعت 7:51


استفاده از هر جمله ای به خصوص وقتی پراستفاده باشد، اهمیت دارد. اما گاه جملات آن قدر عرف یا ساده می شوند که اصلا ما دقت نمی کنیم که چه هستند؟ فکر می کنیم برخی جملات کلیدی و یا آچار فرانسه هستند، اما جملات پرکاربرد و تکراری می توانند نشان از یک بیماری بدهند. جایی که همه آدم ها مانند آجری متکی بر یک جمله باشند، با از بین رفتن یا پوچج شدن آن شاید ساختمانی فرو بریزد.

به گزارش خبرآنلاین، اتفاقاتی که در ایران رخ داد، همچون اختلاس ها، حقوق ها، سوء مدیریت ها، کاهش عملکرد کیفی کار کارشناسی و شاید اتفاقات بسیاری که هنوز خود را بروز نداده اند، موجب این می شوند که کار کردن در این سازمان ها، به جای این که راندمان و عملکرد مثبت برای کشور داشته باشد، منفی باشد. در این شرایط بیمارگونه مردم مانند سلولهای یک پیکر، زحمت می کشند، اما رشدشان خطرناک می شود و شاید به سرطان هم بیانجامد. شاید یک سازمان با به کار بردن یک جمله پوچ شود، که سرطانی از بی معنایی است.

پوچی یک سازمان زمانی فرا می رسد که ادبیاتی که در آن استفاده می شود، آن را به سمت پوچی بکشاند. ادبیاتی که اعضای سازمان با همدیگر حرف می زنند، باید معنا دار بوده و هر یک مطابق با رده و مسئولیت خود معنا بدهد. اما وقتی یک جمله یا اصطلاح در آن دست به دست بگردد، می توان دید که هیچ نقشی معنای خاصی ندارد و کل سازمان تبدیل به یک اصطلاح شده است. حال وقتی این اصطلاح باب شود، دیگر می توانید همه را مثل آن اصطلاح یا سایه آن اصطلاح ببینید. "اقدام برابر مقررات" یا "طبق مقررات اقدام نمائید" از چنین واژه هایی است که درس اول و آخر بسیاری از مدیران برای این است که مسئولیت ها آن ها را پاسخگو نسازد.

اپیدمی "اقدام برابر مقررات" ناشی از پوچ شدن نقشهای یک سازمان است. حال این پوچ شدن چگونه صورت می گیرد، از جایی است که چنین اعمالی مورد نقد و باریک بینی قرار نگرفته اند. وقتی نامه میرسد روی میز رئیس، کار نفر اول این است که بنویسد اقدام برابر مقررات، نفر دوم هم همان را می نویسد و دست آخر پایین ترین رده کارشناسی مجبور است مسئولیت تمامی مقررات را بر عهده بگیرد. جایی دیدیم که در محاکمه بانکی کارمندان معمولی را به عنوان مسئول مشکلات مطرح کردند شدند در حالی که اقتدار و مسئولیت تشخیص وظائف بر عهده مدیران است و نه کارشناسان. این نشان می دهد که شیوه اداری جامعه ما به صورتی در آمده است که خود به خود مدیران از رده مقررات کنار کشیده می شون.

اما مفهوم کارشناس بودن، داشتن مسئولیت فکری و عملی در قبال یک یا چند اقدام مشخص است و مدیر وی است که باید بر کار وی و توزیع امور میان نیروهای زیر دستش اشراف داشته و کار لازم را تشخیص و به اهلش وا سپارد. مدیر بایستی اقدام خاصی مشخص کرده و حتی اجرایش را به کارشناس پیشنهاد کند. او است که باید روی مقررات مستقر بوده و آن را اجرایی سازد. یک کارشناس تنها مسئولیت کنترل، اجرا یا بررسی های کیفی امور را بر عهده دارد و دخالت دادن او در توزیع و تقسیم مقررات، کار کارشناسی را به یک بازی مقرراتی تبدیل می کند. اما گاه مدیریت تا حد استفاد از چند جمله ی تکراری ساده می شود، مسئولیت ندارد و به خاطر همین، همیشه موفق است.

یک مدیر تنها وقتی می تواند بنویسد برابر مقرات اقدام نمائید که اطلاعی از جزئیات فعالیت کارشناس نداشته یا نخواهد داشته باشد. اما این می تواند در طول مدت مدیریت وی به مرور روشن تر شده و کدینگ فعالیت های اداری با دستور وی مشخص شود. وقتی مدیری عادت به نوشتن این گزاره داشته باشد، در واقع این نشان از عدم پذیرش مسئولیت تشخیص و اداره امور توسط نقش مدیران جامعه است. با این نوشته، مسئولیت انتخاب اقدامات بر عهده کارشناسان افتاده و عملا مدیر خود را از چرخه مسئولیت خارج می کند. در نتیجه کارشناس هم کار اصلی خود را که بررسی و اقدام کیفی است، رها کرده و به چیدمان مقررات و رفع تکلیفی می پردازد که او را مسئول اصلی حوادث و اتفاقات قلمداد نکند.

وقتی بیماری در سازمان ایجاد می شود، از طریق کنش های فرد با سیستم، با مسئولیت ها، نقش ها و قدرت ها صورت می گیرد. اقدام برابر مقررات، نمونه ای از زبانشناسی روزمره یک سازمان است که جملات و تعاملات نظیر آن در یک سازمان که بیماری می شود، بسیارند. پزشکی و آسیب شناسی یک سازمان، باید به جملات و تعاملات اعضای آن توجهی عمیق بکند و بایستی سازمان مدیریت و برنامه ریزی، تحول اداری را به فرم های ارزشیابی ساده تقلیل ندهد و برای رفع این بیماری ها نخست باید از طریق پزشکان و آسیب شناسان سازمان آنها را شناسایی کند.


کد مطلب: 388332

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdcexv8xwjh8vxi.b9bj.html?388332

الف
  http://alef.ir