وقتی مجاهدین، منافقین شدند!

گزارش از: محمد صادق کلبادی

11 تير 1396 ساعت 16:57


اینطور نیست که برخی ندانند در دهه 60 چه بر این مملکت گذشت! می دانند و چه بسا بهتر از ماهم می‌دانند اما برای رسیدن به اهدافشان اگر لازم باشد حقیقت را هم فدا می‌کنند.

به گزارش الف، وقتی صفحات روزشمار تاریخ دهه نخست انقلاب را ورق می زنیم، بیش از هر چیز نام سازمانی به چشم می خورد که روزگاری هوادارانش آن را مجاهدین خلق می نامیدند، هوادارانی که یا بواسطه ترور های درون سازمانی از تعدادشان کاسته می شد یا با رسوایی و انحراف اعتقادی و فکری رهبرانش.

از اواخر خرداد ماه سال 60 بود که سازمان منافقین با هدف بی آینده سازی انقلاب، ماشین ترور خود را به کار انداخت و با ترور شخصیت های تاثیر گذار و مسؤلین نظام پرده از نفاق خود برداشتند، هفتم تیر همان سال در یک عملیات تروریستی، با انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی، دکتر بهشتی و 72 نفر از مسؤلان نظام را به شهادت رساند و حدود دو ماه بعد در عملیاتی دیگر به واسطه عنصر نفوذی خود- کشمیری- در دفتر نخست وزیری، محمد علی رجایی، رئیس جمهور و محمد حسین باهنر، نخست وزیر وقت را به شهادت رساندند.

مسعود رجوی که عطش قدرت و سهم خواهی وجودش را احاطه کرده بود، به شکل افسار گسیخته ای در خلال سال های 60 تا 61 فرمان اقدامات تروریستی گسترده ای را صادر کرد بطوری که سازمان، علاوه بر رجل سیاسی، بسیاری از شخصیت های مذهبی را هم به شهادت رساند، 11 تیر ماه سال 61 بود که یکی از عاملین انتحاری گروهک منافقین آیت الله صدوقی را در محراب نماز به شهادت رساند.

شخصیت های سیاسی و مذهبی تنها قربانیان منافقین نبودند، سازمان  که در نخستین فاز مسلحانه خود علی رغم کشتار گسترده به بن بست بر خورده بود، فاز دوم اقداماتش را با ترور نیروهای حزب الهی و سپاه کلید زد تا به اصطلاح خودشان «سرانگشتان نظام» را بزنند! در این میان بسیاری از مردم بی گناه کوچه و بازار را هم با اقدامات کور تروریستی به شهادت می رساندند تا نا امنی و بحران را در کشور حاکم کنند. تمام این اقدامات در حالی صورت می گرفت که نیروهای بعث عراق به خاک ایران تجاوز کرده بودند و مناطق غرب و جنوب غربی کشور روزهای سخت و تلخ جنگ را تجربه می کرد.

سرانجام در سال 65 پس از استقرار مرکز فرماندهی مجاهدین خلق در عراق و آغاز همکاری مشترک رسمی منافقین و صدام علیه ایران، برگ سیاه دیگری از خیانت، به کارنامه این سازمان اضافه شد. اکنون پس از گذشت بیش از سه دهه از آن ایام، بازخوانی وقایع آن روزها و واکاوی چگونگی پیدایش این سازمان و بررسی دلایل انحطاط و انحراف آن همچنان یکی از موضوعات پر چالش اما تأمل برانگیز محسوب می شود، از همین رو با جواد منصوری، نخستین فرمانده سپاه و پژوهشگر تاریخ معاصر به گفتوگو نشستیم که در ادامه مشروح آن را می خوانید؛

منافقین برای رسیدن به قدرت تمام ارزش های انسانی را فدا کردند
جواد منصوری در گفتگو با خبرنگار سیاسی الف پیرامون اندیشه سازمان مجاهدین خلق و علل انحطاط آن گفت: با شناخت مبانی اعتقادی و آشنایی با اهداف سیاسی و شناخت روحیات و خلقیات سران سازمان منافقین تبعاً بسیاری از ابهامات در مورد این سازمان مرتفع می شود. و اگر برخی افراد آنچنان که باید، قادر به تحلیل رفتارهای این سازمان نیستند به دلیل آشنایی کمتر آنها با همین مبانی اعتقادی و فکری این گروهک است.

وی در ادامه افزود: به عنوان مثال یکی از اصول بسیار اساسی و تعیین کننده روش های سیاسی و مبارزاتی آنها، این است که هدف وسیله را مباح می‌کند، به عبارت دیگر برای رسیدن به اهداف سازمان هیچگونه محدودیت و منعی در هیچ زمینه ای وجود ندارد، بنابر این اگر این مطلب را افراد در خصوص منافقین به خوبی تجزیه و تحلیل کنند متوجه خواهند شد تمامی آنچه را که این سازمان از ابتدا انجام داده کاملا قابل درک است به دلیل اینکه آنها برای رسیدن به اهدافشان، اخلاق، قانون، معنویت، عدالت، قرآن و قیامت را به هیچ وجه در ملاحظاتشان در نظر ندارند.

منصوری تصریح کرد: هیچ تعجبی ندارد که سازمان منافقین روزی بگوید مسلمان است و رهبری امام خمینی را قبول دارد و روز دیگر برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با دولت های بزرگ هماهنگ  شود و حتی حاضر به همکاری با اسرائیل شود. بعضی از افراد سازمان  به صراحت می گفتند که ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی هر کاری را لازم بدانیم انجام می دهیم و بعداً به قانون یا اخلاق و عدالت عمل خواهیم کرد! ولی تا پیش از آن هیچگونه پایبندی به این مسائل نخواهیم داشت!

وی با اشاره به اینکه منافقین الان هم در صحبتهایشان حتی به جاسوسی برای اسرائیل حتی افتخار می کنند گفت: قتل عام مردم کُرد عراق در دوره صدام توسط منافقین، در پرونده آنها یک سند بسیار گویایی هست و همین یک مورد نشان می دهد که این سازمان به هیچ اصلی از حقوق انسانی و اخلاقی پایبندی ندارد.

منصوری در پاسخ به این پرسش که گروهک منافقین از ابتدا به دنبال دستیابی به چه هدفی بوده اظهار داشت: اساساً هدف اصلی آنها از مبارزه با امپریالیزم یا حکومت شاه و حتی جمهوری اسلامی، فقط رسیدن به قدرت  آنهم به هر قیمت بود. بنابراین آنها برای رسیدن به قدرت تمام ارزش های انسانی را فدا کردند و به تصور خودشان تمامی راه های رسیدن به پیروزی را امتحان کردند و به همین منظور در ایران با تجزیه طلب ها، کمونیستها و گروهای امریکایی، گروه های شوروی مثل حزب توده و بختیار و ... برای رسیدن به قدرت همکاری کردند بنابراین برای آنها قدرت اصل و هدف است و هر چیز دیگری با این معیار سنجیده می‌شود.

این پژوهشگر تاریخ در خصوص چگونگی جداشدن مسیر اعضای سازمان منافقین از جرگه روحانیون و انقلابیون گفت: از سال 1350 که نام اینها مطرح شد ماهیتشان شناخته شده نبود مضاف بر اینکه منافقین به تدریج بر اساس مبانی فکری انحرافی که داشتند به انحرافات شدید و خیانت های بزرگ دست زدند، بنابراین در سالهای 50 تا 53 برخی از گروه ها و شخصیت های مذهبی حتی روحانی، به اعتبار اینکه اینها نیروهای انقلابی و مسلمان تحصیلکرده هستند با سازمان مجاهدین بعضا همکاری کردند.

منصوری با اشاره به اینکه از سال 53 به بعد بیشتر کسانی که از سازمان مجاهدین حمایت کرده بودند فاصله گرفتند تصریح کرد: نه تنها از حمایت خود دست کشیدند بلکه به مخالفان جدی سازمان نیز تبدیل شدند که نمونه های فراوانی در این خصوص وجود دارد. حتی در داخل خود سازمان اگر کسی به آنها انتقادی داشت به هیچ وجه تحملش نمی کردند و در اولین فرصت منتقدان درون سازمانی خود راهم بی هیج ملاحظه ای می کشتند.

وی در ادامه تاکید کرد: اگر بشنوید که سازمان مجاهدین خلق برای پیشبرد اهدافش به یک شیرخواگاه حمله کند و آنجا را به آتش بکشد نباید تعجب کرد چرا که مسئله اصلی اینها رسیدن به قدرت است . سازمان منافقین افرادی را کشت که هیچ گونه توجیهی برایش وجود ندارد، از میوه فروش، کفاش و کارگر تا افراد مذهبی و نیروهای سپاه ! سازمان منافقین اگر کسی را مخالف نظرشان می یافتند بدون هیچ ملاحظه ای به بدترین شکل می کشتند. منصوری با اشاره به اینکه برخی سعی دارند جای شهید و جلاد عوض شود گفت: انسان ها اگر تقوا و ایمان به خدا و قیامتشان ضعیف باشد از هر اتفاقی بنفع خودشان استفاده می کنند. در طول تاریخ همیشه اینگونه بوده و موضوع جدیدی نیست اگر قرآن را مطالعه کنید خواهید دید که کفار برای اثبات نظراتشان چه توجیهات عجیب و غریبی می آورند. امروز هم با این قضیه روبرو هستیم و در آینده هم شاهد خواهیم بود ، اینطور نیست که برخی ندانند در دهه 60 چه بر این مملکت گذشت! می دانند و چه بسا بهتر از ماهم می‌دانند اما به هرحال فکر می کنند برای رسیدن به اهدافشان اگر لازم باشد حقیقت و حتی ده ها و صدها قربانی بیگناه را هم فدا می کنند.


کد مطلب: 488395

آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceov8enjh8vxi.b9bj.html?488395

الف
  http://alef.ir