تاملی در باب ایجاد سوالات شبههناک از اسلام؛
چه کسی سوال میسازد، چه کسی پاسخ میدهد؟
زهرا مینائی، 12 آبان 91
12 آبان 1391 ساعت 17:12
1. نزدیک انقلاب آدم ها سه دسته بودند. اول بی تفاوتها، دوم آدم هایی که به مکتب مارکسیسم گرایش داشتند و سه آدم هایی که به مکتب اسلام گرایش داشتند. در آن فضا بزرگترین سوال دو دستۀ آخر، این بود که مارکسیسم بهتر است یا اسلام. حرف می زدند، بحث می کردند، کتاب می خواندند. کلی کتاب هم برای پاسخ به این سوال نوشته شده بود. از تفاوت مارکسیسم با اسلام تا انطباق مارکسیسم با اسلام. بعدها با آمدن مارکسیست های مسلمان، جواب به این سوال باز هم پیچیده تر شد و باز هم این آدم ها بودند که باید به آن جواب می دادند.
2. هنگام ازدواج یک دختر و پسر، بنا بر سنت و رسم و رسوم معمول، خانوادۀ عروس انتظار دارند که خانوادۀ داماد مسکن را برای عروس و داماد تهیه کند. این می شود که اگر مردی دو بچه داشته باشد؛ یکی دختر و یکی پسر و هر دو هم دم بخت؛ آن وقت دو خانه داشته باشد که در یکی خودش بنشیند، انتظار معمول آدم ها این است که خانۀ دوم را بدهد به پسرش که پسرش بتواند ازدواج کند. و آن دختر هم بعد از ازدواج از پدر شوهرش یا خود شوهرش انتظار دارد که برایشان خانه تهیه کند. و هر دو انتظار، در دید افراد جامعه طبیعی جلوه میکند.
3. دخترها و گاهی پسرها وقتی وارد دبیرستان می شوند یا اواخر راهنمایی، با سوالات یا شبهاتی مواجه می شوند که در بیشتر موارد مشترک است. البته ممکن هم هست برای بعضی ها این اتفاق در دانشگاه بیفتد. در هر حال در برهه ای از زندگی خود به این سوالات برمی خورند. یعنی از هر زنی بپرسید به شما می گوید که زمانی به این سوال بر خورده است. این سوال که چرا در اسلام دیه زن با مرد برابر نیست. یا این که چرا ارثیۀ زن کمتر از مرد است و این که چرا مردها می توانند چهار زن داشته باشند و زنها ناگزیر به تکهمسریاند. نوع برخورد آدم ها با این موضوع متفاوت است. ممکن است سوال را بشنوند و بی تفاوت از کنارش بگذرند و ممکن است سوال تبدیل به سوال ذهنی آنها شود. اگر سوال ذهنی آنها بشود دو حالت دارد. یا می توانند در دفاع از اسلام به آن جواب دهند یا نمی توانند. اگر نتوانند، به اسلام شک می کنند. یعنی چون این شبهات از نص صریح قرآن آمده، با خود می گویند که دینی که این ادعای غیر انسانی را دارد که دین نمی شود. و بعد به نظام جمهوری اسلامی ایران هم شک می کنند. باز با خودشان می گویند نظامی که قوانین اش را بر اساس آن دین غیر انسانی نوشته نظام عادلانه ای نیست. خلاصه خودتان بخوانید آخر ماجرا را.
4. این روزها معمولا پدرها، آخر عمری، خانه های خود را می کوبند تا برای پسرهایشان خانه بسازند. یا بالای خانه های یک طبقهشان برای پسرها یک طبقه اضافه می کنند. و هیچ وقت هم یک سوال عمومی برای آدم ها و خصوصا زن ها نشده است که چرا در عرف و سنت و رسوم، پدر باید به پسر خانه بدهد یا پسر خانه را تهیه کند.
در واقع قبل از اینکه پدر بمیرد، ارثیۀ بیشتری به پسرها تعلق گرفته است. و پدر بیشترین اموالش را در اختیار پسرانش گذاشته است. این مسئله در بعضی موارد دربارۀ مغازه دادن به پسر هم صدق می کند. با این شرایط چرا این سوال عمومی رایج نمی شود که چرا پدرها به پسرهایشان بیشتر از دخترها کمک اقتصادی میکنند؟ اگر این سوال پرسیده شود و تبدیل به یک سوال ذهنی برای عموم زنان شود و برای عوض شدن آن اقداماتی صورت گیرد، حداکثرش این است که عرف عوض شود. مثلا ممکن است از آن به بعد پدرها به دخترها کمک اقتصادی کنند و پدر زنها به پسرها.
5. این سوال که مسلمان بمانیم یا مارکسیست شویم، دیگر سوال ذهنی کمتر کسی است در ایران. بعد از فروپاشی شوروی، اندیشه مارکسیستی افول کرد و به صورت های جدیدی درآمد که تفاوت زیادی با آن تفکر مارکسیستی اولیه دارد. همچنین در بعضی حوزه ها مانند سیاست و اقتصاد در برخی نقاط وجود دارد. در واقع با افول گفتمان مارکسیستی در جهان، سوال از مارکسیسم هم افول کرد. آدم ها دیگر خود را در مقابل دو انتخاب نمی دیدند و فکر نمی کردند که باید یکی را انتخاب کنند. دو گفتمان مارکسیستی و گفتمان اسلامی در آن دوره در مواجهه با هم قرار داشتند و همه باید می توانستند به شبهات و سوالات هر یک پاسخ دهند. پس این گفتمان ها هستند که در هر دوره ای برخی از سوالات و شبهات ذهنی عمومی را می سازند. نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که گفتمان ها همان طور که سوال را می سازند، پاسخ ها را نیز آماده میکنند. خصوصا اگر سوال را از گفتمان مقابل بپرسند؛ پاسخ خود را با سوال می آورند. یعنی در پس سوال از دیه یا ارثیۀ زن، پاسخی نهفته است. پاسخی که می گوید این نگاه به زن غیر انسانی است. غیر بشری است. و اسلام متحجرانه است. مال زمان خودش است. سوال از ارثیۀ یا دیۀ زن، سوالی است بنیان برانداز. یعنی سوالی جزئی نیست که با تردید در آن کلیت دین نیز مورد تردید قرار نگیرد. چون از متن خود قرآن سوال می کند. این سوال، تنها به صرف سوال بودنش اولین ضربه را به اسلام وارد میکند و کلیت اسلام را زیر سوال میبرد. چون در پس این سوال، پاسخ آن هم نهفته است؛ و آن پاسخ هم باعث می شود که قرآن زیر سوال رود. از این جهت که قرآن یک کتاب جهان شمول، فرا زمانی و فرا مکانی است. سوال از دیه و پاسخ نهفته در آن، در نهایت منجر به این می شود که قرآن را یک کتاب تاریخی بدانیم. کتابی که برای عرب 1400 سال پیش نوشته شده است. کتابی که تاریخی باشد، دیناش هم تاریخی میشود. و دینی که تاریخی شود دیگر چقدر اعتبار دارد؟ دینی که تاریخی شود، بشری میشود. شاید بتوان قسمت های خوباش را برداشت و قسمتهای بدش را حذف کرد. باید دیۀ و ارث زن را حذف کرد. اینگونه انسان در جایگاهی قرار گرفته است که خودش قسمتهای دیناش را انتخاب میکند. خودش صادق بودن یا نبودن کتاب دیناش را تعیین میکند و این یعنی خودبنیادی در دین.
چرا برای همۀ زن های ایرانی سوال از ارثیۀ زن در طول زندگیشان مطرح میشود اما سوالی مشابه این سوال، در عرف و سنت مطرح نمیشود؟ به نظر می رسد این سوالی که تا این میزان می تواند بنیانکن باشد، تصادفی سوال ذهنی همۀ دخترها و زنها و مردهای ایرانی نشده است. دیگریِ گفتمان اسلامی این سوال را مطرح میکند و از این پس ماهیت شبهه پیدا خواهد کرد. گفتمانی که در جامعه ساری و جاری است. گفتمانی که سوالها را میسازد و پاسخ ها را در پس این سوال جای داده است. گفتمانی در مقابل گفتمان اسلامی.
6. تا کنون کاری که برای رفع این سوالات و شبهات انجام شده، اولین اقدامی بوده است که هر کسی در مقابل حمله انجام میدهد؛ یعنی دفاع. تا کنون در مقابل این سوالات و شبهات، پاسخ دادهاند. از اسلام دفاع کردهاند. سخنرانیهای رفع شبهات گذاشتهاند. و با همۀ اینها هنوز هم فراواناند زنهایی که از این سوالات میپرسند. دلیل اینکه چرا پاسخ به سوالات و شبهات در برخی مواقع اثری نمیکند، پیشتر گفته شد. دلیلاش همان پاسخی است که با سوال آمده است، که ذهن سوال کننده را میبندد. این سوال از روی حیرت نیست. این سوال از روی اعتراض است. این سوال برای مچگیری است. به همین دلیل باید استراتژی دیگری در مقابل اینگونه سوالات اختیار کرد. باید در مقابل پاسخهایی که گفتمان مقابل در پس سوالات قرار میدهد، سوالاتی از گفتمان مقابل مطرح کرد. اگر گفتمان مقابل از حجاب میپرسد و در پاسخ خود، سخت بودن حجاب را مینشاند؛ باید پرسید که آیا کفش پاشنه بلند پوشیدن سخت نیست، آیا هر روز آرایش کردن سخت نیست، آیا مانتوی تنگ پوشیدن سخت نیست؟ سوالاتی از این دست، پاسخهای نهفتۀ خود را نیز دارد. اینگونه سوالات را باید با سوال پاسخ داد. تا زمانیکه سوالات ذهنی افراد جامعه را گفتمان مقابل طرح کند و ما مدافعانه در پی پاسخگویی به آنها برآییم، جامعه همیشه درگیر این سوالات است. تنها وقتی میتوان این سوالات را برطرف کرد که ما سوالساز برای افراد جامعه باشیم. ما مسئله ایجاد کنیم. ما از گفتمان رقیب سوال بپرسیم و جواب ما در پس سوال ما باشد. باید آنقدر سوال ساخت، که ذهن افراد جامعه درگیر سوالات ما باشد تا سوالات گفتمان رقیب.
کد مطلب: 169759
آدرس مطلب: http://alef.ir/vdceno8zojh8pfi.b9bj.html?169759